سؤال 639: آیا وجوب قصر بر مسافر شامل همه نمازهاى فریضه مىشود یا اختصاص به بعضى از آنها دارد؟
جواب: وجوب قصر فقط در خصوصِ نمازهاى روزانه چهار رکعتى است که عبارت از نمازهاى ظهر و عصر و عشا است و نماز صبح و مغرب قصر نمىشود.
سؤال 640: شرایط وجوب قصر بر مسافر در نمازهاى چهار رکعتى کدام است؟
جواب: امور هشتگانه ذیل است:
1. سفر او به مقدار مسافت شرعى
باشد یعنى رفتن یا برگشتن و یا رفت و برگشت او روى هم هشت فرسخ شرعى
باشد، مشروط به اینکه رفتن او کمتر از چهار فرسخ نباشد.
2. از اول مسافرت قصد پیمودن
هشت فرسخ را داشته باشد، بنا بر این اگر از ابتدا قصد پیمودن هشت فرسخ را
نداشته و یا قصد پیمودن کمتر از آن را داشته باشد و بعد از رسیدن به مقصد
تصمیم بگیرد به جایى برود که فاصله آن با مکان اول کمتر از مسافت شرعى است،
ولى از منزل تا آنجا به اندازه مسافت شرعى است، باید نمازش را تمام
بخواند.
3. در بین راه از قصد خود مبنى
بر پیمودن مسافت شرعى برنگردد، بنا بر این اگر در بین راه، پیش از رسیدن
به چهار فرسخ از قصد خود برگردد یا مردد شود، حکم سفر بعد از آن بر او جارى
نمىشود، هرچند نمازهایى که قبل از عدول از قصد خود بهصورت شکسته خوانده،
صحیح است.
4. قصد قطع سفر در اثناى پیمودن مسافت شرعى با عبور از وطن خود یا جایى که مىخواهد ده روز یا بیشتر در آن جا بماند، نداشته باشد.
5. سفر از نظر شرعى براى او
جایز باشد، بنا بر این اگر سفر معصیت و حرام باشد، اعم از اینکه خودِ سفر
حرام باشد مثل فرار از جنگ یا هدف از سفر، کار حرامى باشد مثل سفر براى
راهزنى، حکم سفر را ندارد و نماز تمام است.
6. مسافر از کسانى که خانه
بدوش هستند، نباشد مانند بعضى از صحرانشینان که محل زندگى ثابتى ندارند،
بلکه در بیابانها گردش مىکنند و هر جا آب و علف و چراگاه پیدا کنند،
مىمانند.
7. مسافرت را شغل خود قرار نداده باشد مانند باربر، راننده و ملوان و غیره و کسى که شغل او در سفر است، ملحق به اینهاست.
8. به حد ترخص برسد و منظور از حد ترخص مکانى است که در آنجا اذان شهر شنیده نمىشود و دیوارهاى شهر هم دیده نمیشود.
سؤال 641: کسى که سفر مقدمه شغل اوست، آیا در سفر نمازش تمام و روزهاش صحیح است یا آن که این حکم اختصاص به کسى دارد که شغل او حتماً مسافرت باشد؟ این گفته مرجع تقلید حضرت امام خمینى(قدّسسرّه) که مىفرماید: کسى که شغل او مسافرت است چه معنایى دارد؟ آیا کسى یافت مىشودکه خود سفر شغل او باشد؟ زیرا چوپان و راننده و ملوان و غیر آنها هم کارشان چوپانى و رانندگى و کشیترانى است و اصولاً کسى که سفر را به عنوان شغل خود برگزیده باشد، وجود ندارد.
جواب: کسى که سفر مقدمه کار او است، اگر در خلال هر ده روز حداقل یک بار براى کار به محل کارش رفت و آمد نماید، نمازش تمام و روزهاش صحیح است، و در کلمات فقها(رضواناللهعلیهم) مراد از کسى که شغل او مسافرت است، کسى است که قوام کار او به سفر است مانند شغلهایى که در سؤال ذکر شده است.
سؤال 642: نظر حضرتعالى درباره نماز و روزه کسانى که به مدت معیّنى بیش از یک سال در شهرى براى کار اقامت مىکنند و یا سربازانى که به مدت یک یا دو سال براى انجام خدمات سربازى در شهرى مىمانند، چیست؟ آیا بعد از هر سفرى باید قصد اقامت ده روز کنند تا نمازشان تمام و روزه آنها صحیح باشد؟ و اگر قصد ماندن کمتر از ده روز را داشته باشند، نماز و روزه آنها چه حکمى دارد؟
جواب: اگر حداقل هر ده روز یکبار به خاطر شغل شان به محل کار سفر مىکنند، در غیر سفر اول و دوم نمازشان تمام و روزهشان صحیح است، ولى در سفر اول و دوم، حکم سایر مسافرین را دارند، یعنى تا قصد اقامت ده روز را نکردهاند، نماز آنان شکسته است و روزهشان صحیح نیست.
سؤال 643: نماز و روزه خلبانان هواپیماهاى جنگى که بیشتر روزها از پایگاههاى هوایىشان اقدام به پرواز کرده و مسافتى بسیار بیشتر از مسافت شرعى را مىپیمایند و مرتب این عمل را تکرار مىکنند، چه حکمى دارد؟
جواب: حکم آنان همان حکم سایر رانندگان و ملوانان و خلبانان هواپیماهاست، یعنى نماز آنها در سفر تمام و روزهشان صحیح است.
سؤال 644: آیا قبیلههایى که یک یا دو ماه از قشلاق به ییلاق یا بر عکس منتقل مىشوند، ولى بقیه سال را در ییلاق یا قشلاق به سر مىبرند، داراى دو وطن هستند؟ مسافرتهایى که در ایام اقامت خود در یکى از این دو مکان به مکان دیگر انجام مىدهند، از جهت قصر یا تمام بودن نماز چه حکمى دارد؟
جواب: اگر قصد نقل و انتقال همیشگى از ییلاق به قشلاق و بر عکس را دارند تا روزهایى از سال را در یکى و روزهایى را در دیگرى بگذرانند و هر دو مکان را براى زندگى دائمى خود انتخاب کرده باشند، هر یک از آن دو مکان وطن آنان محسوب مىشود و بر آنان در آن دو مکان حکم وطن جارى مىگردد، و اگر فاصله بین آن دو به مقدار مسافت شرعى باشد، در راه سفر از یکى به دیگرى، حکم سایر مسافرین را دارند.
سؤال 645: من کارمند یکى از ادارات دولتى شهر هستم. فاصله بین محل کار و محل سکونتم حدود سى و پنج کیلومتر است که هر روز این مسیر را براى رسیدن به محل کارم طى مىکنم. اگر براى کار خاصى قصد کنم چند شب در شهر بمانم، نمازم چه حکمى دارد، آیا واجب است نماز را تمام بخوانم یا خیر؟ به عنوان مثال هنگامى که در روز جمعه براى زیارت اقوام به شهر سمنان مسافرت مىکنم، آیا واجب است نمازم را تمام بخوانم یا خیر؟
جواب: اگر مسافرت به خاطر کارى که هر روز براى آن سفر مىکنید، نباشد، حکم سفر شغلى را ندارد، ولى اگر سفر به خاطر شغلى که در محل کار دارید، باشد و در ضمنِ آن، اعمال خاصى از قبیل دیدن اقوام و دوستان را هم انجام مىدهید و گاهى یک یا چند شب هم در آنجا مىمانید، باعث تغییر حکم سفر شغلى نمىشود و نماز تمام و روزه صحیح است.
سؤال 646: اگر من در محل کارم پس از پایان وقت ادارى و انجام کارهاى ادارى که به خاطر آن مسافرت کردهام، به انجام کارهاى شخصى بپردازم. مثلاً از ساعت هفت صبح تا دو بعد از ظهر کارهاى ادارى را انجام دهم و از آن به بعد مشغول انجام کارهاى شخصى شوم، نماز و روزهام چه حکمى دارد؟
جواب: انجام کارهاى خصوصى در سفر شغلى ادارى بعد از پایان کار ادارى، حکم سفر شغلى را تغییر نمىدهد.
سؤال 647: نماز و روزه سربازانى که مىدانند بیش از ده روز در مکانى مىمانند، ولى از خود اختیارى ندارند، چه حکمى دارد؟ امیدواریم فتواى حضرت امام(قدّسسرّه) را هم بیان فرمایید.
جواب: با اطمینان به اینکه ده روز یا بیشتر در یک مکان خواهند ماند، واجب است که نماز خود را تمام بخوانند و روزه بگیرند. فتواى امام(قدّسسرّه) هم همین است.
سؤال 648: نماز و روزه نیروهاى کادرى که در استخدام ارتش یا سپاه پاسداران انقلاب اسلامى هستند و بیشتر از ده روز در پادگان و بیشتر از ده روز در مناطق مرزى مىمانند، چه حکمى دارد؟ خواهشمندم فتواى حضرت امام(قدّسسرّه) را هم بیان فرمایید.
جواب: اگر قصد اقامت ده روز یا بیشتر را در مکانى دارند و یا مىدانند که ده روز یا بیشتر از آن مقدار در آنجا خواهند ماند، واجب است که نماز خود را تمام بخوانند و روزه هم بگیرند. فتواى امام(قدّسسرّه) هم همین است.
سؤال 649: در رساله عملیه امام خمینى در بحث نماز مسافر، شرط هفتم، آمده است: «واجب است راننده در غیر از سفر اول نماز خود را تمام بخواند ولى در سفر اول نمازش شکسته است هرچند طولانى باشد، آیا مقصود از سفر اول همان شروع حرکت از وطن تا بازگشت به آن است یا با رسیدن به مقصد سفر اوّل تمام مىشود؟
جواب: اگر رفت و برگشت در نظر عرف، یک سفر محسوب شود مثل استادى که از وطن براى تدریس به شهرى سفر کرده و هنگام عصر یا فرداى آن روز به مبدء بر مىگردد، در این صورت، رفت و برگشت سفر اوّل محسوب مىشود. و در صورتى که عرفاً یک سفر نباشد مثل رانندهاى که براى حمل کالا به مقصدى حرکت کرده و از آنجا به مکان دیگرى براى حمل مسافر یا کالاى جدید سفر نماید وسپس به وطن مراجعت مىکند که در این فرض، سفر اوّل با رسیدن به مقصد، تمام مىشود.
سؤال 650: کسى که رانندگى ماشین شغل ثابت و دائمى او نیست، ولى براى مدت کوتاهى وظیفه رانندگى به او محول مىشود مثل سربازانى که وظیفه رانندگى را در پادگانها و پاسگاهها و غیر آنها بر عهده مىگیرند، آیا این افراد حکم مسافر را دارند یا آنکه واجب است نماز خود را تمام خوانده و روزه بگیرند؟
جواب: اگر از نظر عرف، رانندگى ماشین در آن مدت موقت شغل آنها محسوب شود، حکم سایر رانندگان را خواهند داشت.
سؤال 651: اگر ماشینِ رانندهاى بر اثر حادثهاى براى مدتى متوقف شود و راننده براى تعمیر و خرید لوازم به شهر دیگرى مسافرت نماید، با توجه به اینکه با ماشین خود سفر نکرده، آیا باید در مانند این سفر نمازش را تمام بخواند یا شکسته؟
جواب: اگر در این سفر شغل او رانندگى نباشد و عرف هم این سفر را سفر شغلى نداند، حکم دیگر مسافران را خواهد داشت.
سؤال 652: دانشجویانى که هر هفته حداقل دو روز براى تحصیل مسافرت مىکنند و یا کارمندانى که هر هفته براى کارشان سفر مىکنند، چه حکمى دارند؟
با توجه به اینکه آنها هر هفته مسافرت مىنمایند، ولى امکان دارد به خاطر تعطیلى دانشگاه یا کارشان به مدت یک ماه در وطن اصلى خود بمانند و در خلال آن مدت مسافرتى نمىکنند، آیا بعد از گذشت یک ماه که سفر خود را دوباره آغاز مىکنند، نمازشان در سفر اول طبق قاعده شکسته و بعد از آن تمام است؟
جواب: حکم نماز و روزه در سفر براى تحصیل علم، مبنى بر احتیاط است،[1]اعم از اینکه سفرشان هفتگى باشد یا روزانه. ولى کسى که براى کار آزاد یا ادارى، مسافرت مىکند، اگر بین وطن یا محل سکونت و محل کارش هر ده روز حداقل یک مرتبه رفت و آمد نماید، باید از سفر سوم به بعد نماز خود را تمام بخواند و روزه او هم صحیح است، و اگر بین دو سفرى که براى کار کردن مىرود، ده روز در وطن یا جاى دیگرى بماند، در سفر اولى که بعد از اقامت ده روزه براى کار کردن مىرود، نمازش شکسته است و نمىتواند روزه بگیرد.
سؤال 653: دبیر شاغل در شهرستان رفسنجان مىباشم با توجه به پذیرفته شدن در مرکز عالى ضمن خدمت و مأموریت به تحصیلى آموزش و پرورش، سه روز ابتداى هفته را در شهرستان کرمان اشتغال به تحصیل دارم و بقیه ایّام هفته را در شهرستان خود به خدمت مشغولم، نظر حضرتعالى در مورد احکام نماز و روزه اینجانب چه مىباشد، آیا حکم دانشجو بودن بر ما جارى است یا خیر؟
جواب: اگر مأمور به تحصیل هستید نماز شما تمام و روزه صحیح است.
سؤال 654: اگر یکى از طلاب علوم دینى قصد داشته باشد تبلیغ را شغل خود قرار دهد، آیا با این فرض مىتواند در سفر نماز خود را تمام بخواند و روزه هم بگیرد؟ اگر شخصى براى کارى غیر از تبلیغ و ارشاد یا امر به معروف و نهى از منکر مسافرت نماید، نماز و روزهاش چه حکمى دارد؟
جواب: اگر عرفاً تبلیغ و ارشاد یا امر به معروف و نهى از منکر شغل و کار او محسوب شود، در سفر براى انجام آن کارها حکم مسافرى را دارد که به خاطر شغل و کارش سفر مىکند، و اگر زمانى براى کارى غیر از ارشاد و تبلیغ مسافرت کرد، در آن سفر مانند سایر مسافران نمازش شکسته است و روزه او صحیح نیست.
سؤال 655: کسانى که مدت غیر معیّنى مسافرت مىکنند مانند طلاب علوم دینى که براى درس خواندن به حوزه علمیه مىروند و یا کارمندان دولت که براى کار به مدت غیر معیّنى به شهرى اعزام مىشوند، نماز و روزه این افراد چه حکمى دارد؟
جواب: بر محل تحصیل یا کار حکم وطن مترتب نیست، مگر آنکه آنقدر آنجا بمانند که عرفاً وطن آنها محسوب شود.
سؤال 656: طلبه علوم دینى در شهرى که وطن او نیست زندگى مىکند، اگر قبل از قصد اقامه ده روز مىدانسته و یا قصد داشته که بهطور هفتگى به مسجدى که بیرون شهر واقع است برود، آیا مىتواند قصد اقامت ده روز کند یا خیر؟
جواب: هنگام قصد اقامت، قصد رفتن به کمتر از مسافت شرعى به مدت شش، هفت ساعت در مجموع ایام اقامت ضرر به صحّت قصد اقامت نمىزند و تشخیص اینکه مقصدى که قصد رفتن به آنجا را دارد، آیا داخل در محل اقامت هست یا خیر، موکول به نظر عرف است.
1)افرادى که چنین وضعیتى دارند، مىتوانند با مراعات شرایط به فتواى مجتهد دیگر رجوع کنند و در صورت عدم رجوع، مقتضاى احتیاط جمع است.
سؤال 657: من در جایى کار مىکنم که کمتر از مسافت شرعى با شهر مجاور فاصله دارد و چون هیچیک از دو مکان، وطن من نیست، لذا در محل کارم قصد اقامت ده روز مىکنم تا نمازم را تمام خوانده و بتوانم روزه بگیرم، و هنگامى که در محل کارم قصد اقامت ده روز مىکنم، در خلال آن مدت و بعد از آن قصد رفتن به شهر مجاور نمىکنم، حکم شرعى من در حالتهاى زیر چیست؟
1. اگر قبل از پایان ده روز به خاطر حادثهاى یا کارى به آن شهر بروم و بعد از تقریباً دو ساعت، به محل کارم برگردم؟
2. اگر بعد از پایان ده روز به قصد رفتن به محله معیّنى به آن شهر بروم و از مقدار مسافت شرعى تجاوز نکنم و بعد از یک شب توقف، به محل اقامتم برگردم؟
3. بعد از پایان ده روز به قصد رفتن به محله معیّنى به آن شهر بروم، ولى بعد از رسیدن به آن محله، تصمیم به رفتن به محله دیگرى که با محل اقامت من بیشتر از مسافت شرعى فاصله دارد، بگیرم؟
جواب: 1و2: اگر از ابتداء، قصد خروج نداشته باشید، بعد از استقرار حکم تمام بودن نماز در محل اقامت هرچند با خواندن حداقل یک نماز چهار رکعتى در آنجا باشد، خارج شدن از آنجا به مقدار کمتر از مسافت شرعى، در یک یا چند روز، به قصد اقامت ضرر نمىرساند، و در این صورت فرقى نمىکند که خروج قبل از پایان ده روز باشد یا بعد از آن، و تا مسافرت جدیدى انجام نشده، نماز تمام و روزه صحیح است.
3. رفتن به محلههاى دیگر شهر محل اقامت، هرچند با محله قصد اقامت به مقدار مسافت شرعى فاصله داشته باشد، به قصد اقامت و حکم آن ضرر نمىرساند، ولى اگر پس از قصد اقامت در شهرى به شهر دیگرى که با شهر محل اقامت به مقدار مسافت شرعى فاصله دارد برود، قصد اقامت قبلى وى به هم مىخورد و بعد از برگشت به محل اقامت، باید دوباره قصد نماید.
سؤال 658: اگر مسافر بعد از خروج از وطن، از راهى عبور کند که صداى اذان وطن اصلى خود را بشنود و یا دیوار خانههاى آن را ببیند، آیا به مسافت شرعى ضرر مىرساند؟
جواب: تا از وطن خود عبور نکرده، ضررى به مسافت شرعى نمىرساند و مسافرتش قطع نمىشود، ولى تا در داخل محدوده بین وطن و حد ترخص آن هست، حکم مسافر بر او جارى نمىشود.
سؤال 659: محل کار من که در آنجا سکونت هم دارم، غیر از وطن اصلى ام است و با آن بیش از مسافت شرعى فاصله دارد، و محل کارم را هم وطن خود قرار ندادهام و امکان دارد فقط براى چندین سال در آنجا بمانم. گاهى از آنجا براى انجام مأموریت ادارى به مدت دو یا سه روز در ماه خارج مىشوم، آیا هنگامى که از شهرى که در آن سکونت دارم به مقدارى بیش از مسافت شرعى خارج شده و بر مىگردم، واجب است در بازگشت قصد اقامت ده روز کنم یا خیر؟ و اگر قصد اقامت ده روز واجب است، تا چه مسافتى مىتوانم به اطراف شهر بروم؟
جواب: اگر از شهرى که در آن سکونت دارید، به مقدار مسافت شرعى خارج شوید، هنگام مراجعت باید دوباره قصد اقامت ده روز نمایید، و در صورتى که قصد اقامت ده روز بهطور صحیح تحقق پیدا کرد و حکم تمام خواندن نماز هرچند با خواندن حداقل یک نماز چهار رکعتى محقق شد، خروج به کمتر از مسافت شرعى ضررى به حکم اقامت نمىزند، همچنانکه در خلال ده روز قصد خروج به باغها و مزرعههاى محل اقامت، به قصد اقامت آسیبى نمىرساند.
سؤال 660: اگر شخصى براى چندین سال در چهار کیلومترى وطنش باشد و هر هفته به خانهاش برود، هنگامى که این شخص به محلى مسافرت کند که فاصله آن با وطنش بیست و پنج کیلومتر و با مکانى که چندین سال در آن درس خوانده است، بیست و دو کیلومتر است، نماز او چه حکمى دارد؟
جواب: اگر از وطنش به آنجا مسافرت کند، نماز قصر است.
سؤال 661: مسافرى قصد رفتن به سه فرسخى را دارد، ولى از ابتدا در نظر دارد که در بین راه از راه فرعى براى انجام کار معیّنى به یک فرسخى برود و سپس به مسیر اصلى برگشته و به سفر خود ادامه دهد، نماز و روزه این مسافر چه حکمى دارد؟
جواب: حکم مسافر را ندارد و ضمیمه کردن مقدار راهى که با خروج از مسیر اصلى و بازگشت به آن پیموده، براى تکمیل مسافت شرعى کافى نیست.
سؤال 662: با توجه به فتواى امام خمینى(قدّسسرّه) مبنى بر وجوب قصر نماز و افطار هنگام سفر به هشت فرسخى، اگر مقدار رفتن کمتر از چهار فرسخ باشد، ولى در بازگشت، به علت مشکلات راه و نبودن ماشین، مجبور به پیمودن مسافتى بیش از شش فرسخ شود، آیا باید نماز را شکسته خواند و روزه را افطار کرد؟
جواب: اگر رفتن کمتر از چهار فرسخ باشد و مسیر بازگشت هم به مقدار مسافت شرعى نباشد، نماز تمام و روزه صحیح است.
سؤال 663: کسى که از محل سکونت خود به محل دیگرى که کمتر از مسافت شرعى است، سفر کند و در خلال ایام هفته چندین بار از آن محل به محلههاى دیگر برود، بهطورى که مجموع مسافت بیش از هشت فرسخ شود، چه وظیفهاى دارد؟
جواب: اگر هنگام خارج شدن از منزل قصد پیمودن مسافت شرعى را نداشته و فاصله بین مقصد اول و محلههاى دیگر هم به مقدار مسافت شرعى نباشد، حکم مسافر را ندارد.
سؤال 664: اگر انسان به قصد رفتن به مکان معیّنى از شهر خود خارج شود و در آنجا به گردش بپردازد، آیا این گردش جزء مسافتى که از منزل پیموده، محسوب مىشود؟
جواب: گردش در مقصد جزء مسافت محسوب نمىشود.
سؤال 665: آیا هنگام قصد اقامت، جایز است نیّت خروج از محل اقامت به محل دیگرى را که کمتر از چهار فرسخ با آن فاصله دارد بنمائیم؟
جواب: قصد خروج از محل اقامت به اندازه کمتر از مسافت شرعى اگر به صدق اقامت ده روز ضرر نزند مثل بیرون رفتن از آنجا به مدت چند ساعت از روز یا شب براى یک بار یا چند بار به شرطى که مجموع ساعات خروج از شش، هفت ساعت بیشتر نشود، در این صورت، قصد خروج به قصد اقامت لطمه نمىزند.
سؤال 666: با توجه به اینکه رفت و آمد از محل سکونت به محل کار که بیشتر از بیست و چهار کیلومتر از هم فاصله دارند، موجب مىشود که نماز تمام خوانده شود، اگر من از شهرى که در آن کار مىکنم به خارج از آن و یا شهر دیگرى که فاصله آن با محل کارم به مقدار مسافت شرعى نیست، بروم و قبل از ظهر یا بعد از ظهر به محل کارم برگردم، آیا باز هم نمازم تمام است؟
جواب: به مجرد خارج شدن از محل کار به مقدار کمتر از مسافت شرعى، هرچند ارتباطى با کار روزانه شما نداشته باشد، حکم نماز و روزه شما در محل کار تغییر نمىکند، و فرقى هم نمىکند که قبل از ظهر به محل کارتان برگردید یا بعد از ظهر.
سؤال 667: من از اهالى اصفهان هستم و مدتى است که در دانشگاهى در شاهین شهرکه از توابع اصفهان است مشغول به کارم، و فاصله بین اصفهان و شاهین شهر کمتر از مسافت شرعى (در حدود بیست کیلومتر) است، ولى تا دانشگاه که در اطراف شاهین شهر واقع شده، بیشتر از مسافت شرعى (در حدود بیست و پنج کیلومتر) است. با توجه به اینکه دانشگاه در شاهین شهر است و راه من از وسط شهر عبور مىکند، ولى مقصد اصلى من دانشگاه است، آیا مسافر محسوب مىشوم یا خیر؟
جواب: اگر فاصله بین دو شهر کمتر از چهار فرسخ شرعى باشد، حکم سفر مترتب نمىشود.
سؤال 668: من هر هفته براى زیارت حضرت معصومه(سلاماللهعلیها) و انجام اعمال مسجد جمکران به شهر قم مسافرت مىکنم، آیا در این سفر نمازم را تمام بخوانم یا شکسته؟
جواب: در این سفر حکم سایر مسافرین را دارید و نماز شما قصر است.
سؤال 669: محل تولد من شهر کاشمر است و از سال 1345 هجرى شمسى تا سال 1369 ساکن تهران بودهام و آنجا را وطن براى خود انتخاب کردم، و مدت سه سال است که همراه با خانوادهام براى ماموریت ادارى به بندرعباس آمده و کمتر از یک سال دیگر به شهر تهران که وطن من است، باز خواهم گشت. با توجه به اینکه در مدتى که در بندرعباس هستم، هر لحظه امکان دارد براى مأموریت به شهرهاى تابع بندرعباس بروم و مدتى در آنجا بمانم و زمان مأموریتهاى ادارى هم که به من ارجاع مىشود، قابل پیش بینى نیست، خواهشمندم اولاً: حکم نماز و روزه مرا بیان فرمایید.
ثانیاً: با توجه به اینکه در اغلب اوقات یا در بعضى از ماههاى سال براى چند روز در مأموریت ادارى به سر مىبرم، آیا کثیر السفر محسوب مىشوم یا خیر؟
ثالثاً: با توجه به اینکه همسرم خانهدار و متولد تهران است و با من به بندرعباس آمده و ساکن آن شده است، حکم شرعى نماز و روزه وى چیست؟
جواب: نماز و روزه شما در محل کار فعلىتان که وطن شما نیست، حکم نماز و روزه مسافر را دارد، یعنى نماز شکسته است و روزهتان صحیح نیست، مگر آنکه در آنجا قصد اقامت ده روز کنید و یا در هر ده روز حداقل یک بار به خاطر کارى که مربوط به وظیفه شما است، مسافرت نمایید؛ و اما همسرتان که در محل کار همراه شما است، اگر قصد اقامت ده روز کرده باشد، نماز وى تمام و روزهاش صحیح است و در غیر این صورت نمازش شکسته است و نمىتواند روزه بگیرد.
سؤال 670: شخصى قصد اقامت ده روز در جایى کرده است، به خاطر اینکه مىدانسته که ده روز در آنجا مىماند و یا تصمیم بر ماندن داشته است ولى بعد از آنکه با خواندن یک نماز چهار رکعتى، حکم تمام خواندن نماز بر او مترتب شد، مسافرتى غیر ضرورى براى وى پیش مىآید، آیا رفتن به آن سفر براى او جایز است؟
جواب: سفر او اشکال ندارد، هرچند غیر ضرورى باشد.
سؤال 671: اگر فردى براى زیارت حرم امام رضا(علیهالصلوةوالسلام) مسافرت نماید و با آنکه مىداند کمتر از ده روز در آنجا خواهد ماند ولى براى اینکه نمازش تمام باشد، قصد اقامت ده روز مىکند، این کار او چه حکمى دارد؟
جواب: اگر مىداند که در آنجا ده روز نمىماند، قصد اقامت ده روز معنا و اثرى ندارد و باید در آنجا نمازش را شکسته بخواند.
سؤال 672: مأمورین غیر محلى که هیچگاه ده روز در شهر محل کار نمىمانند، ولى مسافرت آنان کمتر از مسافت شرعى است، از جهت تمام یا شکسته بودن نماز چه وظیفهاى دارند؟
جواب: اگر فاصله بین وطن و محل کار آنها به مقدار مسافت شرعى ولو تلفیقاً نباشد، احکام مسافر را ندارند، و کسى که بین وطن و محل کارش به مقدار مسافت شرعى فاصله باشد، اگر حداقل هر ده روز یک بار بین آن دو رفت و آمد مىکند، در ابتداى امر از سفر سوم نمازش را باید تمام بخواند، ولى هرگاه ده روز یا بیشتر در وطن یا محل کار اقامت کند، در سفر اول بعد از ده روز، حکم سایر مسافرین را خواهد داشت.
سؤال 673: کسى که به جایى مسافرت کرده و نمىداند چه مقدار در آنجا خواهد ماند، ده روز یا کمتر، چگونه باید نماز بخواند؟
جواب: وظیفه شخص مردد تا سى روز قصر است و از آن به بعد باید نمازش را تمام بخواند، هرچند در همان روز بخواهد برگردد.
سؤال 674: کسى که در دو مکان تبلیغ مىکند و قصد اقامت ده روز هم در آن منطقه دارد، نماز و روزهاش چه حکمى دارد؟
جواب: اگر از نظر عرف دو مکان محسوب شوند، قصد اقامت در هر دو محل و یا در یکى از آن دو با قصد رفت و آمد به مکان دیگر در خلال ده روز، صحیح نیست.
سؤال
675: در آلمان و بعضى از کشورهاى اروپایى، گاهى فاصله بین بعضى از شهرها
(یعنى فاصله تابلوهاى خروجى شهرى و ورودى شهر دیگر) به صد متر نمىرسد، حتى
بعضى از خانهها و خیابانهاى دو شهر کاملاً به هم متصل هستند، حد ترخص
این موارد چگونه است؟
جواب: با فرض اتصال
یکى از دو شهر به دیگرى به نحوى که در سؤال آمده است، آن دو، حکم دو محله
یک شهر را دارند که خروج از یکى به دیگرى مسافرت محسوب نمىشود تا نیاز به
حد ترخص باشد.
سؤال 676: معیار حد ترخص شنیدن اذان و دیدن دیوارهاى شهر است، آیا یکى از آن دو کافى است یا اینکه باید هر دو با هم وجود داشته باشند؟
جواب: احوط، رعایت هر دو علامت است، هرچند بعید نیست که شنیده نشدن اذان براى تعیین حد ترخص کافى باشد.
سؤال 677: آیا معیار حد ترخص شنیدن صداى اذان از خانه هاى
طرفى است که مسافر از آن طرف شهر خارج یا داخل آن مىشود، یا اینکه معیار
اذان وسط شهر است؟
جواب: معیار، شنیدن اذان آخر شهر از طرفى است که مسافر از آن خارج و یا داخل آن مىشود.
سؤال 678: در اینجا بین اهالى یکى از نواحى راجع به مسافت
شرعى اختلاف وجود دارد. عدهاى مىگویند که دیوارهاى آخرین خانه هاى منطقه
که به هم متصل هستند، ملاک است. عدهاى هم معتقدند که باید مسافت را از
کارخانهها و شهرک هاى پراکندهاى که بعد از خانههاى شهر واقع شده است،
محاسبه کرد، سؤال این است که آخر شهر کجاست؟
جواب: تعیین آخر شهر
موکول به نظر عرف است. اگر در نظر عرف کارخانه ها و شهرک هاى پراکنده
اطراف شهر جزو شهر نباشد، مسافت را از آخر خانه هاى شهر باید حساب نمود.
سؤال 679: اگر انسان بداند در سفرى که مىخواهد برود، مرتکب معاصى و محرمات خواهد شد، آیا نمازش شکسته است یا تمام؟
جواب: مادامى که سفر او به خاطر ترک واجب یا فعل حرامى نباشد، نماز او مانند سایر مسافران شکسته است.
سؤال 680: کسى که بدون قصد معصیت مسافرت کند، ولى در بین راه
براى ادامه و تکمیل سفر قصد ارتکاب معصیت نماید، آیا نمازش را باید تمام
بخواند یا شکسته؟ آیا نمازهاى شکستهاى که در طول راه خوانده، صحیح است یا
خیر؟
جواب: واجب است از زمانى که قصد استمرار سفر به خاطر معصیت
کرده، نمازش را تمام بخواند و نمازهایى را که پس از تصمیم به ادامه سفر به
قصد ارتکاب گناه، شکسته خوانده است، باید اعاده کند و تمام بخواند.
سؤال 681: سفر براى تفریح یا خرید مایحتاج زندگى با فرض فراهم نبودن مکانى براى نماز و مقدمات آن در مسافرت، چه حکمى دارد؟
جواب: اگر بداند که در مسافرت مبتلا به ترک بعضى از واجبات
نماز مىشود، احوط این است که به آن سفر نرود، مگر آنکه ترک آن براى او ضرر
یا مشقت داشته باشد. در هر صورت جایز نیست نماز را در هیچ حالى ترک نماید.
سؤال
682: من متولد شهر تهران هستم و پدر و مادرم در اصل از اهالى شهر «مهدى
شهر» هستند، لذا چندین بار در طول سال به آنجا سفر مىکنند و من هم همراه
آنان مىروم، با توجه به اینکه من قصد بازگشت به «مهدى شهر» را براى سکونت
ندارم، بلکه قصد دارم در تهران بمانم، نماز و روزهام چه حکمى دارند؟
جواب: در فرض مذکور، نماز و روزه شما در وطن اصلى پدر و مادرتان، حکم نماز و روزه سایر مسافرین را دارد.
سؤال 683: من شش ماه از سال را در شهرى و شش ماه را در شهر
دیگرى که محل تولدم و محل سکونت من و خانوادهام است، زندگى مىکنم، ولى در
شهر اول بهطور متوالى و مستمر ساکن نیستم، مثلاً دو هفته یا ده روز و یا
کمتر در آن مىمانم و سپس به محل تولد و سکونت خانوادهام بر مىگردم، سؤال
من این است که اگر قصد ماندن کمتر از ده روز را در شهر اول داشته باشم،
آیا حکم مسافر را دارم یا خیر؟
جواب: اگر آن شهر وطن اصلى شما نباشد و قصد توطن در آنجا را
هم نداشته باشید، در صورتى که قصد اقامت کمتر از ده روز را داشته باشید،
حکم سایر مسافرین را دارید، مگر آنکه آنجا محل کار شما باشد و حداقل هر ده
روز یکبار جهت کار به آنجا رفت و آمد داشته باشید که در این صورت نماز شما
تمام و روزهتان صحیح است.
سؤال 684: کسى که مىخواهد سالیانى در
مکانى بماند، تا چه مدتى بناى ماندن آنجا را داشته باشد، حکم وطن را دارد، و
آیا بین ماندن در آنجا صرفاً به قصد زندگى یا براى کار یا هر دو، تفاوتى
وجود دارد؟
جواب: اگر بناى زندگى در آنجا را به مدّت هفت، هشت سال داشته
باشد براى ترتّب حکم وطن کافى است. ولى اگر براى کار یا امر دیگرى غیر از
زندگى در آنجا، مدتى بخواهد بماند، حکم وطن مترتّب نیست.
سؤال 685: وطن شخصى تهران است و در حال حاضر قصد دارد در یکى
از شهرهاى نزدیک تهران ساکن شده و آن را وطن خود قرار دهد، ولى چون محل
کسب و کار روزانهاش در تهران است، نمىتواند ده روز در آنجا بماند، چه رسد
به شش ماه، بلکه هر روز به محل کارش مىرود و شب به آنجا برمىگردد، نماز و
روزه او در آن شهر چه حکمى دارد؟
جواب: شرط تحقق عنوان وطن جدید این نیست که انسان بعد از قصد
توطن و سکونت در شهرى، شش ماه بهطور مستمر در آنجا بماند، بلکه بعد از
اینکه آنجا را به عنوان وطن جدید انتخاب نمود و با این قصد، مدتى (اگر چه
فقط شبها) آنجا سکونت نمود، وطن او محسوب مىشود.
سؤال 686: محل تولد من و همسرم شهر کاشمر است، ولى بعد از
استخدام در یکى از ادارات دولتى، به نیشابور منتقل شدم، پدر و مادر ما هنوز
در زادگاهمان زندگى مىکنند، در ابتداى رفتن به نیشابور، از وطن اصلى خود
اعراض کردیم، ولى اکنون بعد از پانزده سال از این امر منصرف شدهایم،
خواهشمندم به سؤالات زیر پاسخ فرمایید:
1 ـ هنگامى که به خانه پدر و مادرمان مىرویم و چند روز نزد آنها مىمانیم، وظیفه من و همسرم راجع به نماز چیست؟
2 ـ فرزندان ما که در محل سکونت
فعلى ما (نیشابور) متولد شده و در حال حاضر به سن بلوغ رسیدهاند، هنگامى
که به شهر پدرى مان (کاشمر) رفته و چند روز نزد آنها مىمانیم، چه وظیفهاى
دارند؟
جواب: بعد از آنکه از وطن اصلىتان(کاشمر) اعراض کردید، دیگر
حکم وطن در آنجا بر شما جارى نمىشود، مگر آنکه دوباره براى زندگى به آنجا
برگشته وبا قصد زندگى دائم مدتى در آنجا اقامت کنید و این شهر نسبت به
فرزندان شما هم حکم وطن را ندارد و همه شما در آنجا حکم مسافر را دارید.
سؤال 687: شخصى داراى دو وطن است، در نتیجه نماز خود را در
هر دو مکان تمام مىخواند و روزه هم مىگیرد، آیا واجب است که همسر و
فرزندان تحت تکفل وى در این مسأله از سرپرست خود تبعیت نمایند یا اینکه
مىتوانند مستقل از او عمل کنند؟
جواب: زن مىتواند وطن جدید شوهرش را وطن خود قرار ندهد، ولى
فرزندان اگر صغیر باشند و در تصمیمگیرى و کسب درآمد مستقل نباشند و یا در
این مسأله تابع اراده پدر باشند، وطن جدید پدر، وطن آنها هم محسوب مىشود.
سؤال 688: اگر زایشگاه خارج از وطن پدر باشد و مادر ناچار
باشد که چند روزى براى وضع حمل به زایشگاه منتقل شود و بعد از تولد فرزند
برگردد، وطن این طفل کجاست؟
جواب: اگر زایشگاه در وطن پدر و مادر که در آن زندگى مىکنند
قرار داشته باشد، همانجا وطن اصلى کودک هم خواهد بود، در غیر این صورت مجرد
تولد در شهرى باعث نمىشود که آنجا وطن او شود، بلکه وطن وى همان وطن پدر و
مادر است که بعد از تولد به آنجا برده شده و با آنها زندگى مىکند.
سؤال 689: چند سال است که شخصى در شهر اهواز سکونت دارد ولى
آنجا را به عنوان وطن دوم خود قرار نداده است، اگر از آن شهر به مقدار
بیشتر یا کمتر از مسافت شرعى خارج شود، هنگام بازگشت مجدد به آنجا، نماز و
روزه او چه حکمى دارد؟
جواب: بعد از آنکه قصد اقامت در اهواز کرد و حکم تمام خواندن
نماز با بجا آوردن حداقل یک نماز چهار رکعتى بر او مستقر شد، تا از آنجا به
مقدار مسافت شرعى و یا بیشتر خارج نشده، نمازش تمام و روزه او صحیح است.
ولى اگر به آن مقدار از آنجا خارج شود، حکم سایر مسافرین را خواهد داشت.
سؤال 690: من فردى عراقى هستم که قصد اعراض از وطنم عراق را
دارم، آیا همه ایران را وطن خود قرار دهم یا منطقهاى را که در آن ساکن
هستم و یابراى انتخاب وطن حتماً باید خانهاى بخرم؟
جواب: در وطن جدید، قصد توطن در شهر خاص و معیّن و سکونت در
آن به مدتى که انسان عرفاً اهل آنجا محسوب شود، شرط است، ولى تملک خانه یا
غیر آن شرط نیست.
سؤال 691: کسى که قبل از بلوغ از محل تولد خود به شهر دیگرى
مهاجرت نماید و به مسأله اعراض از وطن آگاه نباشد، الآن که به سن تکلیف
رسیده، نسبت به نماز و روزهاش در آنجا چه وظیفهاى دارد؟
جواب: اگر از محل تولد به تبعیت از پدرش مهاجرت کند و پدر وى
قصد بازگشت به آنجا را براى زندگى نداشته باشد، آن مکان براى او حکم وطن را
ندارد.
سؤال 692: اگر شخصى وطنى داشته باشد که در حال حاضر در آن
سکونت نمىکند، ولى گاهى با همسرش به آنجا مىرود، آیا همسر او در آنجا
باید مانند وى نمازش را تمام بخواند یا خیر؟ و اگر همسرش تنها به آنجا برود
نمازش چه حکمى دارد؟
جواب: مجرد اینکه آن مکان وطن شوهر اوست باعث نمىشود که وطن وى هم باشد و بر او در آنجا احکام وطن جارى شود.
سؤال 693: آیا محل کار حکم وطن را دارد؟
جواب: اشتغال به کارى در مکانى موجب نمىشود که آن مکان وطن
گردد، ولى اگر از محل سکونت تا محل کار که به مقدار مسافت شرعى با هم فاصله
دارند، در هر ده روز حداقل یک مرتبه رفت و آمد نماید، نماز وى در آنجا
تمام و روزهاش صحیح است.
سؤال 694: مراد از اعراض از وطن چیست؟ آیا مجرد ازدواج زن و رفتن وى همراه شوهر به هر جایى که او مىخواهد، اعراض محسوب مىشود یا خیر؟
جواب: مراد از اعراض، خروج از وطن با تصمیم بر عدم بازگشت به
آن براى سکونت است. و مجرد رفتن زن به خانه شوهر در شهر دیگر، مستلزم
اعراض از وطن اصلىاش نیست.
سؤال 695: خواهشمندیم نظر خود را درباره وطن اصلى و وطن دوم بیان فرمایید.
جواب: وطن اصلى جایى است که انسان در آن متولد شده و مدتى در
آن بوده و رشد و نمو پیدا کرده است. وطن دوم هم جایى است که مکلّف آن را
براى سکونت دائم، ولو براى چند ماه در هر سال، برگزیده است و یا بناى زندگى
در آنجا به مدت هفت، هشت سال داشته باشد.
سؤال 696: پدر و مادر من از اهالى شهر ساوه هستند و هر دو در
کودکى به تهران آمده و در آن سکونت کردهاند. بعد از ازدواج به شهر چالوس
رفته و در آن ساکن شدهاند، زیرا محل کار پدرم آنجا بوده است. بنا بر این
من در تهران به دنیا آمده، ولى هرگز در آن اقامت نکردهام، در تهران و ساوه
چگونه نماز بخوانم؟
جواب: اگر بعد از تولد در تهران، در آنجا رشد و نمو نکرده
باشید، تهران وطن اصلى شما محسوب نمىشود، بنا بر این اگر تهران و ساوه را
به عنوان وطن اتخاذ نکرده باشید، در آنجا حکم وطن بر شما جارى نمىشود.
سؤال 697: شخصى از وطنش اعراض نکرده است و در حال حاضر حدود
شش سال است که در شهر دیگرى اقامت دارد، در صورتى که به وطن خود برگردد، با
توجه به اینکه بر تقلید امام راحل(قدّسسرّه) باقى مانده، آیا نماز خود را
باید تمام بخواند یا شکسته؟
جواب: تا از وطن سابق خود اعراض نکرده، حکم وطن نسبت به او باقى است و نماز وى در آنجا تمام و روزهاش صحیح است.
سؤال 698: دانشجویى خانهاى را در شهر تبریز براى تحصیل در
دانشگاه آن به مدت چهار سال اجاره کرده است، همچنین وى در صورت امکان، قصد
ماندن دائمى در تبریز را دارد، در حال حاضر در ایام ماه مبارک رمضان گاهى
به وطن اصلىاش رفت و آمد مىکند، آیا آن دو مکان، براى او دو وطن محسوب
مىشوند؟
جواب: اگر در حال حاضر قصد قطعى بر توطّن در محل تحصیل نداشته
باشد، آنجا حکم وطن را براى او نخواهد داشت. ولى حکم وطن بودن وطن اصلى او
تا زمانى که از آن اعراض نکرده، نسبت به وى باقى است.
سؤال 699: من در شهر کرمانشاه به دنیا آمدهام و شش سال است
که در تهران ساکن هستم و بدون اینکه از وطن اصلى خود اعراض کرده باشم، قصد
توطن در تهران کردهام. اگر در هر یک یا دو سال از منطقهاى به منطقه دیگرى
از مناطق تهران منتقل شوم، نماز و روزهام در آنجا چه حکمى دارد؟ و چون
بیشتر از شش ماه است که در منطقه جدیدى از تهران ساکن هستیم، آیا آنجا براى
ما حکم وطن را دارد یا خیر؟ هنگامى که در طول روز به مناطق مختلف تهران
رفت و آمد مىکنیم، نماز و روزه ما چه حکمى دارد؟
جواب: اگر در تهران فعلى و یا محلهاى از آن قصد توطن
نمودهاید، سراسر آنجا وطن شما محسوب مىشود، و در تمامى محلههاى تهران
حکم وطن بر شما جارى است و نمازتان تمام و روزه شما صحیح است و تردد شما در
تهران فعلى حکم سفر را ندارد.
سؤال 700: محل کار و سکونت فعلى شخصى از اهالى روستا در
تهران است و پدر و مادر او در روستا زندگى مىکنند و در آن ملک و آب دارند،
این شخص براى دیدار و کمک به آنجا مىرود، ولى تمایلى به بازگشت به آنجا
براى سکونت ندارد، با توجه به اینکه آنجا زادگاه وى است، نماز و روزهاش در
آنجا چه حکمى دارد؟
جواب: اگر قصد مراجعت به آن روستا براى سکونت و زندگى ندارد، بلکه تصمیم به عدم مراجعت دارد، حکم وطن بر او در آنجا جارى نمىشود.
سؤال 701: آیا محل تولد شخص هرچند در آنجا ساکن نباشد، وطن محسوب مىشود؟
جواب: اگر در آنجا مدتى مانده و رشد و نمو کرده باشد، تا از آن اعراض نکرده است، حکم وطن را دارد و در غیر این صورت حکم وطن ندارد.
سؤال 702: نماز و روزه کسى که سالهاى زیادى (نه سال) در
سرزمینى که وطن او نیست، زندگى مىکند، و در حال حاضر ممنوع الورود به وطن
خود است، ولى یقین دارد که روزى به آن باز خواهد گشت، چه حکمى دارد؟
جواب: نماز و روزه او در کشورى که فعلاً در آن ساکن است، حکم نماز و روزه سایر مسافرین را دارد.
سؤال 703: شش سال از عمرم را در روستایى و هشت سال را در
شهرى گذرانده و در حال حاضر براى تحصیل به مشهد آمدهام، نماز و روزهام در
هر یک از این مکانها چه حکمى دارد؟
جواب: تا از روستاى محل تولد اعراض نکردهاید، براى شما نسبت
به نماز و روزه، حکم وطن را دارد و در مشهد تا قصد توطن در آن نکردهاید،
حکم مسافر را دارید، و شهرى هم که چندین سال در آن ساکن بودهاید، اگر آن
را به عنوان وطن انتخاب کرده باشید، تا از آن اعراض نکردهاید، حکم وطن را
براى شما دارد و در غیر این صورت در آن حکم مسافر را خواهید داشت.
سؤال 704: آیا زن در وطن و اقامت تابع شوهر است؟
جواب: مجرد زوجیّت موجب تبعیّت قهرى نمىشود، و زن مىتواند
در انتخاب وطن و قصد اقامت تابع شوهر خود نباشد. بله، اگر زن در انتخاب وطن
و اعراض از آن تابع اراده همسرش باشد، قصد شوهرش براى او کافى است و شهرى
که همسرش با او براى زندگى دائم و به قصد توطن به آنجا رفته است، وطن وى هم
محسوب مىشود و همچنین اعراض شوهر او از وطن مشترکشان با خروج از آن و
رفتن به جایى دیگر، اعراض او از وطن هم محسوب مىگردد، و براى اقامت ده روز
در سفر، اطلاع او از قصد شوهرش مبنى بر اقامت ده روز با این فرض که وى
تابع اراده شوهر است براى وى کافى است، بلکه اگر مجبور به همراهى با شوهرش
در مدت اقامت در آنجا باشد، نیز حکم همین است.
سؤال 705: جوانى با زنى از شهرى دیگر ازدواج نموده است، هنگامى که این زن به خانه پدرش مىرود، نمازش قصر است یا تمام؟
جواب: تا زمانى که از وطن اصلى خود اعراض نکرده، نمازش در آنجا تمام است.
سؤال 706: آیا زن و فرزندان مشمول مسأله «1284» رساله حضرت
امام(قدّس سرّه) هستند؟ یعنى در تحقق سفر آنها قصد سفر توسط آنان شرط
نیست؟ و آیا وطن پدر موجب تمام بودن نماز کسانى که تابع وى هستند، مىگردد؟
جواب: اگر در سفر تابع پدر ولو قهراً باشند، قصد پدر براى
پیمودن مسافت در صورت اطلاع آنان از آن کافى است. ولى در انتخاب وطن و
اعراض از آن، اگر در تصمیمگیرى و زندگى مستقل نباشند، یعنى بر حسب طبیعت و
ارتکازشان تابع اراده پدر باشند، در اعراض از وطن سابق و اتخاذ وطن جدید
که پدر با آنها براى زندگى دائمى به آنجا رفته است، تابع وى خواهند بود.
سؤال 707: نظر جنابعالى درباره شهرهاى بزرگ از جهت قصد توطن یا اقامت ده روز در آنها چیست؟
جواب: در احکام مسافر و قصد توطن و قصد اقامت ده روز فرقى بین
شهرهاى بزرگ و معمولى نیست و حتى با قصد توطن در یک شهر بزرگ و مدتى در
آنجا ماندن، بدون معیّن کردن محله خاصى از آن، تمام آن شهر حکم وطن را
درباره او پیدا خواهد کرد. همچنین اگر قصد اقامت ده روز در مانند این شهر
نماید، بدون اینکه محله خاصى از آن را قصد نماید، حکم تمام بودن نماز و
صحّت روزه در مورد او در تمام محله هاى آن شهر جارى خواهد بود.
سؤال 708: شخصى از فتواى امام(قدّس سرّه) در مورد اینکه
تهران از بلاد کبیره است، مطلع نبوده و پس از پیروزى انقلاب اسلامى به
فتواى امام(قدّس سرّه) علم پیدا کرده است، نماز و روزهاى را که به نحو
متعارف به جا آورده، چه حکمى دارد؟
جواب: اگر در حال حاضر بر تقلید امام(قدّس سرّه) در آن مسأله
باقى باشد، واجب است که اعمال گذشته اش را که با فتواى امام(قدّس سرّه)
منطبق نیست، تدارک نماید، به این معنى که نمازهایى را که به جاى شکسته،
تمام خوانده بهصورت شکسته قضا کند و روزه هایى را که در حال مسافرت گرفته
است، قضا نماید.