معراج مؤمن

نویسنده

۱۱ مطلب در تیر ۱۴۰۰ ثبت شده است

 

 1999 - تاءثیر سلام نماز
قال العسکرى - علیه السلام - فى تفسیره :
فاذا سلم من صلاته ، سلم الله علیه و سلم علیه ملائکته
پس زمانى که بنده نمازش راسلام داد، خداوند و ملائکه بر او سلام مى فرستند. (بحارالانوار، ج 82، ص 221).

 2000 - افتتاح و پایان نماز
سئل على بن الحسین - علیهماالسلام -
ما افتتاح الصلاة ؟ قال : التکبیر، قال : ما تحریمها؟ قال : التکبیر، قال : ما تحلیلها؟ قال : التسلیم ؛
از على بن الحسین (ع ) سؤ ال شد: افتتاح نماز چیست ؟ فرمود: تکیبر سوال شد: تحریم آن چیست ؟ فرمود: تکبیر سوال شد: تحلیل آن چیست ؟ فرمود: سلام . (بحارالانوار، ج 85، ص ‍ 303).

 

 2001 - سلام بعد از تشهد
قال الصادق - علیه السلام -
اذا قضیت التشهد فسلم عن یمینک و عن شمالک تقول : ((السلام علیکم و رحمة الله و برکاته ))

هنگامى که ذکر تشهد را تمام کردى ، بر راست و چپ خود درود فرست و بگو: ((السلام علیکم و رحمة الله و برکاته )). (بحارالانوار، ج 85، ص 308).

 2002 - صورت به سمت راست بعد از اسلام
سئل الصادق - علیه السلام - عن التسلیم قال :
لانه تحلیل الصلاة ، قلت : فلاءى علة یسلم على الیمین ولایسلم على الیسار؟ قال : لان الملک الموکل الذى یکتب الحسنات على الیمین و الذى یکتب السیئات على الیسار و الصلاة حسنات لیس فیها سیئات فلهذا یسلم على الیمین دون الیسار
از امام جعفر صادق (ع ) پرسیدند که چرا در نماز، سلام واجب است ؟ حضرت فرمود: زیرا به وسیله سلام آنچه که در حال نماز حرام بود، بر نمازگزار حلال مى شود پرسیدند: چرا در وقت سلام مى بایست روى به طرف راست نمود نه چپ ؟ حضرت فرمود: زیرا ملکى که کارهاى خوب بنده را مى نویسد، در طرف راست و ملکى که کارهاى بد بنده را مى نویسد، در طرف چپ است و چون نماز همه اش خوب است وبدى در او نیست ، به طرف راست سلام داده مى شود، نه طرف چپ . (بحارالانوار، ج 85، ص 281، 288، 305).

 2003 - اسرار اسلام نماز
قال الصادق - علیه السلام -
معنى السلام فى دبر کل صلوة الامان اى ، من ادى امرالله وسنة نبیه -صلى الله علیه وآله - خاشعا منه قلبه فله الامان من بلاء الدنیا و برائة من عذاب الاخرة و السلام اسم من السماء الله تعالى ، اودعه خلقه لیستعملوا معناه فى المعاملات و الامانات و الاضافات ، و تصدیق مصاحبتهم فیما بینهم وصحة معاشرتهم و اذا اردت ان تضع السلام موضعه و تؤ دى معناه فاتق الله و لیسلم منک دینک و قلبک و عقلک و لاتدنسها بظلمة المعاصى ؛ و لتسلم حفظتک لاتبرمهم ولاتملهم و توحشهم منک بسوء معاملکت معهم ثم صدیقک ثم عدوک فان من لم یسلم منه من هو الاقرب الیه فالابعد اولى و من لا یضع السلام مواضعه هذه فلا سلام و لاتسلیم (خ ل : سلم ) و کان کاذبا فى سلامه و ان افشاه فى الخلق ؛
معناى سلام در پایان هر نماز امان است ؛ یعنى هرکس که امر خدا و سنت پیامبرش را با خشوع قلبى در مقابل خداوند به جاى آورد، از بلاى دنیا در امان و از عذاب آخرت بر کنار است . و ((سلام )) نامى از نامهاى خداوند تبارک و تعالى است که میان خلق خود به ودیعت نهاده تا معنا و محتواى آن را در داد و ستدها، امانتدارى ها و در روابط باهم ، و براى تاءیید و تصدیق همنشینان و صحت آمیزش و معاشرتشان به کار ببرند. چنانچه خواستى ((سلام )) را جاى خود نهى و (حق ) معناى آن را ادا کنى ، باید از خدا پروا کنى و دین ، دل و عقلت از (گزند و آسیب ) خودت در سلامت باشد وآنها را به تیرگى گناهان نیالایى ؛ و باید فرشتگان نگهبانت را سلامت بدارى ، آنها را نیازارى و ملولشان نسازى و با بد رفتارى با ایشان آنان را از خود نترسانى ؛ آنگاه دوستت و سپس دشمنت (باید از جانب تو در سلامت باشند) که هرکس نزدیک ترین کس به او از دست او در سلامت نباشد، به طریق اولى دورترین کس از او در سلامت نخواهد بود وهر کس که سلام را در جایگاههایش ننهد، (او را) نه سلامى است و نه تسلیمى و در سلام گفتنش دروغگو است ، هرچند که بلند و آشکار در میان مردم سلام بگوید. (مصباح الشریعه ، باب 18، بحارالانوار، ج 82، ص 307).

 2004 - خروج از نماز با سلام
و منهم من قال :
انه یخرج من الصلاة بالتسلیم ، و هو ظاهر الشیخین
بعضى از فقها گفته اند که مى توان از حالت نماز با سلام خارج شد که نظر شیخین هم این است . (بحارالانوار، ج 85، ص 302).

 2005 - مراد از تحریم و تحلیل نماز
قال الصادق - علیه السلام -
تحریم الصلاة التکبیر، و تحلیلها التسلیم
تحریم نماز، تکبیر است و تحلیل آن سلام . (بحارالانوار، ج 85، ص 310).

 

منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد دوم) عباس عزیزى

 

  1988 - شهادتین در نماز
فقه الرضا - علیه السلام - قال :
ادنى ما یجزى من التشهد الشهادتان
کمترین چیزى که در تشهد کفایت مى کند، شهادتین مى باشد. (بحارالانوار، ج 85، ص 281).

 1989 - ذکر تشهد
قال على - علیه السلام -
اذا قال العبد فى التشهد فى الاخیرتین و هو جالس ((اشهد ان لااله الاالله وحده لاشریک له ، و اشهد ان محمدا عبده و رسوله )) ؛
هنگامى که بنده در تشهد آخر نماز است در حالى که نشسته است بگوید: ((اشهد ان لااله الاالله وحده لاشریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله )). (بحارالانوار، ج 85، ص 283).

 1990 - معناى تشهد
قال على - علیه السلام -
وتاءویل تشهدک تجدید الایمان و معاودة الاسلام و الاقرار بالعبث بعد الموت و تاءویل قولک السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته ترحم عن الله سبحانه فمعنهاها هذه امان لکم من عذاب یوم القیامة
معناى تشهد تجدید و تکرار شهادتین است که تجدید ایمان و اسلام است واعتراف به مبعوث شدن بعد از مرگ ، و معناى ((السلام علیکم و رحمة الله و برکاته )) ازخدا ترحم خواستن براى خود و همه بندگان است ؛ که این خود سبب ایمن شدن از عذاب قیامت خواهد شد. (میزان الحکمه ، ج 5، ص 395).

 1991 - ده خصلت نماز
قال الباقر - علیه السلام -
عشرة من لقى الله بهن دخل الجنة : شهادة ان لااله الله و ان محمدا رسول الله -صلى الله علیه وآله - و الاقرار بما جاء به من عندالله و اقام الصلوة ، و ایتاء الزکوة و صوم رمضان و حج البیت و الولایة لاولیاء الله و البراءة من اعداء الله ، و اجتناب کل مسکر
ده خصلت است که هر کس با آنها خداى را ملاقات کند، وارد بهشت مى گردد گواهى به وحدانیت خداوند، و رسالت محمد (ص ) و اقرار به آنچه رسول خدا (ص ) از سوى خدا براى ارشاد مردم آورده و برپاى داشتن نماز، و اداى زکات و روزه ماه مبارک رمضان ، و حج بیت الله الحرام ، و دوستى با دوستان خدا، و بیزارى جستن از دشمنان خدا، و پرهیز از مشروب مستى آور. (محاسن برقى ، ص 13).

 1992 - در ذکر صلوات پس از نماز کوتاهى نکنید
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
وذلک ان الله - عزوجل - امر جبرئیل لیلة المعراج فعرض على قصور الجنان ، فرایتها من الذهب و الفضة ملاطها المسک و العنبر، غیر انى راءیت لبعضها شرفا عالیة ، و لم ارى لبعضها فقلت : یا جبرئیل ما بال هذه بلا شرف کما شرف کما لسائر تلک القصور؟ فقال : یا محمد! هذه قصور المصلین فرائضهم الذین یکسلون عن الصلاة علیک ، و على الک عبدها فان بعث مادة لبناء الشرف من الصلاة على محمد و اله الطیبین بنیت له الشرف و الا بقیت هکذا فیقال حتى یعرف فى الجنان ان القصر الذى لاشرف له هو الذین کسل صاحبه بعد صلاته عن الصلاة على محمد و اله الطیبین
چون خداوند - عزوجل - در شب معراج به جبرئیل دستور داد که قصرهاى بهشت را به من بنماید و من آنها را از طلا و نقره دیدم که ملاطشان مشک و عنبر بود، ولى بعضى را داراى کنگرده و بارو دیدم ، که دیگرى آن را نداشت از جبرئیل پرسیدم : چرا این قصر کسانى است که نماز واجب خود را ادا کرده اند، ولى تا به حال در صلوات بر تو و آل تو کوتاهى کرده اند پس چنانچه ماده ساختن کنگره را بفرستد و بر محمد و آل پاک او درود فرستد، براى این قصر، کنگره ساخته مى شود؛ وگرنه به همین شکل باقى مى ماند پس در بهشت اعلام مى شود ا شناخته شود قصرى که کنگره ندارد، قصر کسى که پس از نمازش از صلوات بر پیامبر و آل پاک اوکوتاهى ورزیده است . (بحارالانوار، ج 85، ص 286).

 1993 - ذکر صلوات در تشهد
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
من صلى و لم یذکر الصلوة على وعلى الى سلک به غیر طریق الجنة و کذلک من ذکرت عنده و لم یصل على
هر کس نماز بخواند وصلوات برمن وآل من نفرستد نمازش او را به سویى جز بهشت خواهد برد و همچنین است کسى که اسم من را بشنود و بر من صلوات نفرستد. (بحارالانوار، ج 85، ص 281 و 288، و 305).

 1994 - ذکر مستحبى قبل و بعد از تشهد
فى فلاح السائل )):
یقول فى التشهد: ((بسم الله وبالله ، و الاسماء الحسنى کلها لله ، اشهد ان لاالله الاالله وحده لا شریک له ، و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل على محمد و آل ، و تقبل شفاعته فى امته وارفع درجته )) و ان اقتصر على الشهادة لله جل جلاله بالواحدانیة و لمحمد -صلى الله علیه وآله - بالرسالة و على الصلاة علیه و اله اجزاءه ذلک
در کتاب ((فلاح السائل )) آمده است :
نمازگزار در تشهد بگوید: ((بسم الله و بالله و الاسماء الحسنى کلها لله اشهد ان لااله الاالله وحده لاشریک له و اشهد ان محمدا عبده ورسوله اللهم صل على محمد و آله محمد و تقبل شفاعته فى امته و ارفع درجتة )) و اگر بر شهادت به یگانگى خداوند و رسالت محمد و درود بر او و آل او اکتفا کند از او پذیرفته مى شود. (بحارالانوار، ج 85، ص ‍ 287).

 1995 - تاءثیر تشهد و سلام
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
اذاقمت الى الصلاة و توجهت و قراءت ام الکتاب و ما تیسر من السور ثم رکعت ، فاتممت رکوعها و سجودها و تشهدت و سلمت غفرلک کل ذنب فما بینک و بین الصلاة التى قدمتها الى الصلاة المؤ خرة فهذا لک فى صلاتک
هرگاه به نماز ایستادى و توجه کردى (به سوى خداوند و باحضور قلب به پیشگاه او قرار گرفتى ) و فاتحة الکتاب را قرائت نمودى و در حد امکان و میسور، از سوره هاى (کوچک و یا بزرگ ) قرآن خواندى ، سپس رکوع و سجود تام و تمامى انجام دادى ، آنگاه تشهد و سلام دادى ، اثر این نماز تو، آمرزش تمامى گناهانت مى باشد که در مابین دو نمازت مى باشد، آن نمازى که قبلا به جاى آوردى و نمازى که بعدا خواندى پس آنچه از نماز عاید تو مى گردد، همانا آمرزش کلیه گناهانت مى باشد. (بحارالانوار، ج 82، ص 205).

 1996 - حقوق نماز
تفسیر الامام - علیه السلام - قوله - عزوجل -:
((و اقیموالصلوة )) هو اقامه الصلاة بتمام رکوعها وسجودها و مواقیتها و اداء حقوقها التى اذا لم تؤ د بحوقها لم یتقبلها رب الخلائق اتدرون ما تلک الحقوق ؟ فهو اتباعها بالصلاة على محمد و على والهما منطویا على الاعتقاد باءنهم افضل خیرة الله و القوامون بحقوق الله و النصار لدین الله
امام (ع ) در تفسیر آیه ((و اقیموا الصلاة )) مى فرماید: یعنى اقامه نماز با کامل ادا کردن رکوع و سجود و اوقات آن و این که حقوق نماز را ادا کند که اگر اد نشود، خداوند آن را قبول نمى فرماید آیا مى دانید که آن حقوق چیست ؟ آن حقوق عبارتست از این که نماز همراه با درود بر محمد وعلى وخاندانشان باشد و نمازگزار این اعتقاد را داشته باشد که آنان بهترین برگزیدگان خدا هستند و حقوق او را به پا داشته اند و یاران دین خدا بوده اند. (بحارالانوار، ج 85، ص 285).

 

 

 1997 - راز تشهد در بیان امام عسکرى (ع )
قال العسکرى - علیه السلام - فى تفسیره :
ثم لایزال یقول الله لملائکة - هکذا فى کل رکعة - حتى اذا قعد للتشهد الاول و التشهد الثانى ، قال الله تعالى یا ملائکتى قد قضدى خدمتى و عبادتى و قعد یثنى على و یصلى على محمد نبى لاثنین علیه فى ملکوت السموات و الارض ولاصلین على روحه فى الارواح فاذا صلى على امیرالمؤ منین - علیه السلام - فى صلاته : قال الله له : یا عبدى ! لاصلین علیک کما صلیت علیه و لاجعلنه شفیعک کما استشفعت به

سپس مدام خداوند تعالى - در هر رکعت از نمازى که بنده مى خواند - خطاب به ملائکه چنین خواهد گفت : تا زمانى که براى تشهد اول و تشهد دوم نشست در این هنگام خداى تعالى مى گوید: اى ملائکه من ! به تحقیق به جا آوردبنده من خدمت و عبادت مرا واکنون نشسته و ثناى مرا مى کند و درود بر محمد پیغمبر من مى فرستد هرآینه بر او ثنا مى فرستم در ملکوت آسمانها و زمین و هر آینه درود بر روح او مى فرستم ، و زمانى که درود بر امیرالمؤ منین (ع ) در نمازش فرستاد، خدا به او مى گوید: اى بنده من ! هرآینه من بر تو درود مى فرستم ، کما اینکه تو بر على درود مى فرستى ، هر آینه او را شفیع تو قرار مى دهم ، چنانچه تو به وسیله اوطلب شفاعت کردى . (بحارالانوار، ج 82، ص 221).

 1998 - اسرار تشهد
قال الصادق - علیه السلام -
التشهد ثناء على الله تعالى فکن عبدا له فى السر خاضعا له فى الفعل کما انک عبد له بالقول و الدعوى وصل صدق لسانک بصفاء صدق سرک فانه خلقک عبدا و امرک ان تعبده بقلبک و لسانک و جوارحک ، و ان تحقق عبودیتک له بربوبیته لک ، و تعلم ان نواصى الخلق بیده فلیس لهم نفس و لالحظ الا باذنه و ارادته قال الله - عزوجل -: ((و ربک یخلق ما یشاء و یختار ما کان لهم الخیرة : امرهم سبحان الله و تعالى عما یشرکون )) فکن عبدا شاکرا بالفعل کما انک عبد ذاکر بالقول و الدعوى و صل صدق لسانک بصفاء سرک فانه خلقک ؛ فعزوجل ان یکون ارادة و مشیة لاحد الا بسابق ارادته و مشیته فاستعمل العبودیة فى الرضا بحکه وبالعبادة فى اداء اوامره و قد امرک بالصلوة على نبیه محمد -صلى الله علیه وآله - فاوصل صلوته بصلوته و طاعته بطاعته و شهادته بشهادته و انظر لایفوتک برکات معرفة حرمته ، فتحرم عن فائدة صلوته و امره بالاستغفار لک و الشفاعة فیک ان اتیت بالجواجب فى الامر و النهى و السنن و الاداب ؛ و تعلم جلیل مرتبته عند الله - عزوجل - ؛
تشهد ستایش خداوند تعالى است ؛ پس در باطن و ضمیر بنده او و در عمل و کردار خاضع براى او باش ، همچنان که در سخن و ادعا اوهستى و راستى زبانت را به صفاى صدق ضمیرت بپیوند، که او تو را بنده آفریده و دستورت داده تا با قلب و زبان و (همه ) اعضا و جوارحت عبادتش کنى و بدان جهت که او پروردگار تو است ، بندگى او نمایى ، وبدانى که اختیار و سرنوشت خلق به دست اوست و کس را یاراى هیچ نفسى و نیم نگاهى جز به توان و خواست او نیست و جز با اجازه و اراده او قادر به انجام کوچکترین کارى در مملکت او نمى باشد خداوند عزوجل فرموده : ((پروردگار تو آنچه بخواهد مى آفریند و انتخاب واختیار مى کند وآنان را در کارهایشان گزینش و انتخاب نیست ، منزه و برتر است خدا از آنچه شرک مى ورزند)) پس بنده سپاسگزار خدا باش در عمل ، آن سان که به زبان و و ادعا ذکر اوگویى ، و راستى زبانت را به صفاى ضمیرت بپیوند که او تو را آفریده (و از درونت آگاه است ) پس برتر و والاتر از آن است که کسى را بدون آنکه نخست او اراده کند، اراده اى باشد؛ پس با تسلیم ورضا به فرمان او باش و با عبادت کردن به وسیله انجام اوامرش بندگى به جاى آر و تو را به صلوات بر پیامبرش محمد (ص ) امر کرده ، پس نماز خدا را با صلوات بر پیامبر (ص ) و طاعت او را با طاعت آن حضرت وشهادت (به وحدانیت ) او را به شهادت (به رسالت ) آنجناب وصل کن ، و بکوش تا برکات معرفت حرمت آن جناب از دستت نرود و از بهره درود فرستادن او (اشاره به آیه 103 سوره توبه ) غافل نشوى که اگر به آنچه فعل یا ترکش واجب است و به سنن و آداب عمل کنى ، و مرتبت بلند او را نزد خداوند بدانى او به فرمان خدا برایت استغفار کند و درباره ات شفاعت نماید (اشاره به آیه 159 سوره آل عمران و آیات دیگر). (مصباح الشریعة ، باب 17، بحارالانوار، ج 82، ص 284).

 

منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد دوم) عباس عزیزى

 1960 - قنوت سنتى واجب
قال الصادق - علیه السلام -
القنوت فى جمیع الصلوات سنة واجبة فى الرکعة الثانیة قبل الرکوع و بعد القراءة

قنوت در تمامى نمازها و در رکعت دوم ، سنتى واجب است (شاید منظور سنت مؤ کد باشد) پیش از رکوع و پس از اتمام قرائت . (بحارالانوار، ج 85، ص 197).

 1961 - تاءثیر قنوت و سجده طولانى
قال على - علیه السلام -
طول القنوت و السجود ینجى من عذاب النار
قنوت و سجده طولانى در نماز، نمازگزار را از عذاب آتش نجات مى دهد. (تصنیف غرر الحکم ، ص 175، حدیث 3353).

 1962 - حالت دستها در قنوت
قال الرضا - علیه السلام -
لاترفع یدیک بالدعاء فى المکتوبة حتى تجاوز بهما راءسک ولا باءس بذلک فى النافلة و الوتر
در قنوت نماز واجب دستهایت از سر تجاوز نکند، اما در نماز نافله و وتر مانعى نیست . (بحارالانوار، ج 84، ص 204).

 1963 - قنوت از فرایض نماز
قال الصادق - علیه السلام -
فرائض الصلاة سبع : الوقت ، والطهور، و التوجه و القلبه و الرکوع و السجود، و الدعاء
فرایض نماز، هفت تاست : وقت ، طهارت ، نیت ، قبله ، رکوع ، سجود، و دعا (درقنوت ). (بحارالانوار، ج 85، ص 197).

 1964 - فراموش کردن قنوت
لعلى بن جعفر عن اخیه - علیه السلام - قال :
ساءلته عن رجل نسى القنوت حتى رکع ما حاله ؟ قال - علیه السلام - تمت صلاته و لاشى ء علیه
اگر کسى قنوت را فراموش کرد و به رکوع رفت تکلیف چیست ؟ فرمود: نماز را تمام کند و اشکالى ندارد. (بحارالانوار، ج 85، ص 198).

 1965 - قنوت در رکعت دوم
عن الرضا - علیه السلام -
فیما کتب للماءمون قال : کل القنوت قبل الرکوع و بعد القراءة
در نام امام رضا (ع ) به ماءمون چنین آمده است : قنوت پیش از رکوع و پس از قرائت (حمد و سوره ) است . (بحارالانوار، ج 85، ص 198).

 1966 - تعبیر آیه از امام صادق (ع )
عن ابى عبدالله - علیه السلام -
فى قوله تعالى ((قوموا لله قانتین )) قال : اقبال الرجل على صلاته و محافظته على وقتها
امام صادق (ع ) درباره ایه ((قوموا لله قانتین )) فرمود: (یعنى ) روى آوردن انسان به نماز خود و محافظت بر وقت آن . (بحارالانوار، ج 85، ص 201).

 1967 - نماز کامل با ذکر قنوت
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
انما الصلوة تمسکن و تواضع و تضرع و تباءس و تندم و تقنع بمدیدیک فتقول اللهم اللهم فمن لم یفعل فهى خداج
حقیقت نماز اظهار مسکنت تواضع ، تضرع ، بى نوایى و ندامت است که باید دستها را در قنوت دراز کنى و با گفتن ((خدایا خدایا)) نماز راکامل نمایى و هرکس که این کار را انجام ندهد، نمازش ناقص است (هرچند که قبول مى باشد). (المحجة البیضاء، ج 1، ص 349).

 1968 - قنوت طولانى و راحتى قیامت
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
اطولکم قنوتا فى دار الدنیا اطولکم راحة یوم القیامة فى الموقف
راحت ترین شما در قیامت کسى است که قنوت طولاى ترى داشته باشد. (بحارالانوار، ج 85، ص 199).

 1969 - آشکار خواندن قنوت
عن ابى جعفر - علیه السلام - قال :
القنوت کلها جهار
همه قنوت (بهتر است ) آشکار خوانده شود. (بحارالانوار، ج 85 تص 202).

 1970 - حالت دستها در قنوت
قال الصادق - علیه السلام -
الرغبة ان تستقبل بطن کفیک الى السماء، والرهبة ان تجعل ظهرکفیک الى السماء و قوله : ((و تبتل الیه تبتیلا)) قال الدعاء باءصبع واحدة تشیر بها و التضرع تشیر باءصبعیک و تحرکهما و الابتهال رفع الیدین و تمدها، و ذلک عند الدمعة ثم ادع
((رغبت )) یعنى دستها را باز به طرف آسمان بردارى و ((رهبه )) یعنى پشت دستها را به طرف آسمان نهادن ، آیه ((و تتبل الیه تبتیلا)) یعنى دعا خواندن و با یک انگشت در آن حال اشاره کردن و ((تضرع )) با دو انگشت اشاره کردن و حرکت دادن آنهاست و ((ابتهال )) برداشتن دو دست و کشیدن آنها مى باشد و این کار در هنگام اشک ریختن است و سپس دعا کن . (بحارالانوار، ج 85، ص 204).

 1971 - قنوت طولانى و بهترین نماز
فى خبر ابى ذر - رحمه الله - انه ساءله النبى -صلى الله علیه وآله -
اى الصلاة افضل ؟ قال : طول القنوت
در روایتى آمده است : ابوذر از پیامبر (ص ) پرسید: کدام نماز افضل است ؟ فرمود: نمازى که قنوت طولانى داشته باشد. (بحارالانوار، ج 85، ص 200).

 1972 - ذکر صلوات در قنوت
قال الصادق - علیه السلام -
اذا صلى احدکم و لم یصل على النبى -صلى الله علیه وآله - فى صلاته یسلک بصلاته غیر سبیل الجنة
هرگاه یکى از شما نماز بخواند و در نمازش بر پیامبر (ص ) درود نفرستد، با نماز خود به راهى غیر از راه بهشت مى رود (بحارالانوار، ج 85، ص 280).

 1973 - پیامبر (ص ) و ذکر قنوت وتر
قال الصادق - علیه السلام -
وکان رسول الله -صلى الله علیه وآله - یستغفر الله فى الوتر سبعین مرة و یقول : ((هذا مقام العائذ بک من النار)) سبع مرات
رسول خدا (ص ) در قنوت نماز وتر هفتاد بار ((استغفرالله )) و هفت بار ((هذل مقام العائذ بک من النار)) (یعنى این جایگاه کسى است که از آتش به تو پناه آورده است ) مى گفت . (وسائل الشیعه ، ج 4، ص 610).

 1974 - بلند کردن دستها
قال النبى -صلى الله علیه وآله - لعلى - علیه السلام -
علیک برفع یدیک الى ربک و کثرة تقلبهما
پیامبر خدا (ص ) به على (ع ) فرمود: برتو باد که دو دست خود را به سوى خدا بلند کنى و بسیار بگردانى (یعنى دستهاى خود را در هنگام دعا کردن بالا و پایین بردن ). (بحارالانوار، ج 85، ص 201).

 1975 - اداى قنوت با دو دست
عن ابى جعفر و ابى عبدالله - علیهما السلام -
فى تفسیر قوله تعالى : ((و تبتل الیه تبتیلا)) ان التبتل هنا رفع الیدین فى الصلاة
در روایتى از امام باقر و امام صادق - علیه السلام - آمده است که در تفسیر آیه ((و تبتل الیه تبتیلا)) فرمودند: ((تبتل )) در اینجا برداشتن دو دست در نماز مى باشد. (بحارالانوار، ج 85، ص 203).

 1976 - دعایى در قنوت
عن ابى جعفر - علیه السلام -
تقول فى القنوت ((اللهم اغفرلى و ارحمنى و عافنى انک على کل شى ء قدیر))
در قنوت این دعا را بخوانید ((خدایا مرا بیامرز و بر من رحم فرما و مرا عفو کن ، زیرا تو بر هر چیز توانایى .)) (بحارالانوار، ج 85، ص 203).

 1977 - تعبیر آیه از امام باقر (ع )
عن ابى جعفر - علیه السلام -
فى قوله تعالى : ((قوموا لله قانتین )) قال : مطیعین راغبین
امام باقر (ع ) درباره آیه ((قوموا لله قانتین )) فرمود:(یعنى ) با رغبت ، اطاعت و بندگى کردن . (بحارالانوار، ج 85، ص 201).

 1978 - بهترین نمازها
ورد عنهم - علیهم السلام -
افضل الصلاة ما طال قنوتها
از امامان معصوم (ع ) وارد شده است که بهترین نمازها آن است که قنوت آن طولانى تر باشد.(بحارالانوار، ج 85، ص 206).

 1979 - دعایى از امام باقر (ع )
قال الباقر - علیه السلام -
تقول فى قنوت الفریضة فى الایام کلها الا فى الجمعة ((اللهم انى اسئلک لى و لوالدى و لولدى و اهل بیتى واخوانى فیک الیقین و العفو و المعافاة والرحمة و العافیة فى الدنیا و الاخرة
امام باقر (ع ) خواندن این دعا را در قنتو نمازهاى واجب ، غیر از نماز جمعه سفارش فرمود: ((خدایا من از تو براى خود و پدر و مادر و فرزندانم و خاندان و برادران خود، مى خواهم که یقین به خودت و بخشش و عفو و مهربانى و تندرستى در دنیا و آخرت عطیا کنى )). (بحارالانوار، ج 85، ص 209).

 1980 - طول دادن قنوت نماز وتر
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
اطولکم قنوتا فى الوتر اطولکم راحة یوم القیامة فى الموقوف
هرقدر که قنوت شما در نماز وتر طولانى تر باشد، آسایش شما در موقف قیامت بیشتر است . (بحارالانوار، ج 87، ص 287).

 1981 - دعاى امیرالمؤ منین (ع ) در قنوت
واختار ابن ابى عقیل الدعاء بما روى عن امیرالمؤ منین - علیه السلام - فى القنوت :
اللهم الیک شخصت الابصار ونقلت الاقدام ، و رفعت الایدى ، و مدت الاعناق ، و انت دعیت بالالسن و الیک سرهم و نجواهم فى الاعمال ربنا افتح بیننا و بین قومنا بالحق و انت خیرالفاتحین ، اللهم انا نشکو الیک غیبة نبینا و قلة عددنا و کثرة عدونا، و تظاهر الاعداء علینا، و وقوع الفتن بنا، ففرج ذلک اللهم بعدل تظهرة و امام حق تعرفه اله الحق امین رب العالمین
ابن ابى عقیل این دعا را از على (ع ) براى قنوت برگزیده است ؛ بار خدایا! چشمها به سوى تو است و گامها به سوى تو آمده و دستها برایت برداشته شده و گردنها کشیده شده و تو با زبانها خوانده مى شوى و پنهان و نجواى اعمال بندگان نزد تو است خدایا! میان ما وقوممان حق را فاتح کن و تو بهترین فاتحانى خدایا! دورى پیامبر و کمى تعدادها و زیادى دشمنان و پیروزى آنهابر ما و روآوردن فتنه ها به سوى ما را تو شکوه مى کنیم پس گشایش برسان با عدلى که ظاهر مى سازى و پیشواى حقى که مى شناسى آمین اى خداى جهانیان . (بحارالانوار، ج 85، ص 297).

 1982 - ذکر ((العفو)) در قنوت نماز وتر
قال الصادق - علیه السلام -
و کان على بن الحسین سید العابدین - علیه السلام - یقول : العفو العفو ثلاثماة مرة فى الوتر فى السحر
امام سجاد (ع ) در (قنوت ) نماز وتر در وقت سحر سیصد بار مى گفت : العفو، العفو، (وسائل الشیعه ، ج 4، ص 610).

 1983 - دعا براى مؤ منین
عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من قدم اربعین رجلا من اخوانه فدعا لهم ثم دعا لنفسه ، استجیب له فیهم و فى نفسه
از امام صادق (ع ) چنین روایت شده است که فرمود: کسى که در قنوت نماز وتر براى چهل مؤ من وسپس براى خود دعا کند، خداوند دعاهاى وى را مستجاب گرداند. (وسائل الشیعه ، ج 4، ص 45).

 1984 - کیفیت قنوت نماز وتر
قال الصادق - علیه السلام -
استغفرالله ربى و اتوب الیه فى الوتر سبعین مرة تنصب یدیک الیسرى ، و تعد بالیمنى الاستغفار

در قنوت نماز وتر، هفتاد بار استغفار، بگویید براى اینکار دست چپ را مقابل صورت قرار دهید و با دست راست استغفار را بشمارید. (بحارالانوار، ج 87، ص 287).

 1985 - دعا بعد از کلمات فرج
عن ابن ابى عقیل
وبلغنى ان الصادق - علیه السلام - کان یاءمر شیعته ان یقتنوا بهذا بعد کلمات الفرج قال ابن الجنید، وادناه رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم قال : والذین استحب فیه مایکون حمدالله و ثناء علیه ولصلاة على رسول الله -صلى الله علیه وآله - و الائمة صلوات الله علیهم اجمعین - و ان یتخیر لنفسه من الدعاء و للمسلمین ما هو مباح له
از ابن ابى عقیل روایت شده است که گفت : به من خبر رسید که امام صادق (ع ) دستور مى داد به شیعیان که پس از کلمات فرج این دعا را بخوانند ((رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم )) و مستحب است که حمد خدا و درود بر پیامبر و ائمه در دعاى قنوت باشد و براى خود و مسلمانان دعاى خیر بکند. (بحارالانوار، ج 85، ص 207).

 1986 - دعاى امیرالمؤ منین (ع )
فى الحدیث :
ما علمه امیرالمؤ منین - علیه السلام - اهل القنوت ان یقولوا: اللهم لک اخلصت القلوب و الیک شخصت الابصار

آن چه امیرالمؤ منین على (ع ) به قنوت کنندگان آموخت که در دعا بگویند: ((بارالها! دل براى تو خالص مى گردد و دیدگان انتظار به سوى تو دوخته است . (سفینة البحار، ج 2، ص ‍ 450).

 1987 - دعاى طلب مغفرت و عافیت
مرحوم ملامحسن فیض کاشانى - علیه الرحمة - دعاى مذکور قبل را به صورت کامل تر چنین آورده و ترجمه کرده است :
لااله الاالله الحلیم و الکریم ، لااله الاالله العلى العظیم ، سبحان الله رب السموات السبع ، و رب الارضین السبع و مافیهن و ما بینهن و ما تحتهن و، رب العرض العظیم ، والحمدلله رب العالمین ، اللهم اغفرلنا و ارحمنا و عافنا و اعف عنا فى الدنیا و الاخرة انک على کل شى ءقدیر
نیست معبودى بجز مبعود بحق سزاوار پرستش کمالات که بردبار و بخشنده است ، نیست معبودى جز خداى یکتا وجامع همه صفات وکمال که بلند مرتبه و بزرگ است پاک و مقدس ‍ است خدا که پروردگار آسمانهاى هفت گانه است و پروردگار زمینهاى هفتگانه است و پروردگار آنچه در آسمانها و زمینها است و آنچه که در میان آنها است و پروردگار عرش بزرگى است که عبارت از علم حق سبحانه و تعالى است به جمیع مخلوقات ، یا جرمى که محیط است به تمامى اجساد وهمه ستایشهاو آفرینها مرخدایى را است که آفریننده جهانیان است بارخدایا! ما را بیامرز و بر ما رحم کن و ما را از آفتها نگاه دار و از بدیهاى ما درگذر در این جهان (دنیا) و در آن جهان (آخرت ) به درستى که تو بر همه چیز توانایى .(ترجمه الصلوة ، ص ‍ 51).

 

منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد دوم) عباس عزیزى

 1847 - قال الصادق - علیه السلام -
السجود منتهى العبادة من بنى آدم
سجده ، نهایت عبادت فرزندان آدم است . (بحارالانوار، ج 85، ص 164).

 1848 - سجده در خلوت
قال الصادق - علیه السلام -
ان العبد اذا اطال السجود حیث لایراه احد، ثال الشیطان : واویلاه اطاعوا و عصیت و سجدوا و ابیت
چون بنده اى در جایى که کسى او را نبیند، سجده خود را طولانى کند، شیطان مى گوید: واى بر من ! زیرا اینان فرمان حق بردند و من عصیان ورزیدم ، و اینها سر بر سجده نهاده و من سرپیچى کردم . (بحارالانوار، ج 85، ص 163).

 1849 - نورانیت به وسیله سجده
قال الصادق - علیه السلام -
وجدت النور فى البکاء و السجدة
نورانیت (دل و صورت ) را در گریه و سجده (براى خدا)یافتم . (اسرار الصلوة ، ص 429، چاپ بیروت ).

 1850 - تفسیر سجود
سئل امیرالمؤ منین - علیه السلام - عن معنى السجود، فقال :
معناه منها خلقتنى یعنى من التراب ، و رفع راءسک من السجود معناه : منها اخرجتنى و السجدة الثانیة : و الیها تعیدنى ، ورفع راءسک من السجدة الثانیة : و منها تخرجنى تارة اخرى و معنى قوله سبحانه ربى الاعلى فسبحان انفة لله ربى و خالقى ، والاعلى اى علا و ارتفع فى سماواته حتى صار العباد کلهم دونه وقهرهم بعزته و من عنده التدبیر و الیه تعرج المعارج
از امیرالمؤ منین (ع ) معنى و تفسیر سجود را پرسیدند، حضرت فرمود: معناى سجود این است که خدایا! مرا از خاک آفریدى و چون سر از سجده بردارى ، بدین معنا است که مرا از بین برانگیختى و چون مجددا سر به سجده نهى ، یعنى این که دوباره مرا به زمین باز خواهى گرداند و سر برداشتن از سجده دوم یعن یاین که مرا مجددا از زمین برمى انگیزى و معناى ((سبحان ربى الاعلى )) چنین است : خداوند خالق و پروردگار من منزه است از صفات ناپسند و او در ملکوت خود علو و رفعت دارد، تاجایى که بندگان همگى تحت امر و مقهور عزت اویند و اوست که تدبیر امور بندگان ، آسمان و زمین مى کند و همه به سوى او عروج و پرواز مى کنند.(بحارالانوار، ج 85، ص 133، و 139).

 1851 - طولانى کردن سجده
قال على - علیه السلام -
اطیلوا السجود فما من عمل اشد على ابلى من ان یرى ابن ادم ساجدا لانه امر بالسجود فعصى
سجده را طولانى کنید که هیچ عملى بر ابلیس گرانتر از این نیست که انسان را در حال سجده ببینید، زیرا خداوند او را امر به سجده کرد و او سر برتافت . (بحارالانوار، ج 85، ص ‍ 161).

 1852 - سنت توابین
قال الصادق - علیه السلام -
علیک بطول السجود فان ذلک من سنن الاوابین
سجده راطولانى کن ، زیرا طولانى کردن سجده سنت اوابین (بسیار توبه کنندگان ) است .
(بحارالانوار، ج 85، ص 162).

 1853 - ضمانت بهشت
ان قوما اتورسول الله -صلى الله علیه وآله - فقالوا:
یا رسول الله ! اضنم لنا على ربک الجنة ، قال فقال : على ان تعینونى بطول السجود
گروهى نزد پیامبر خدا (ص ) آمدند و عرضه داشتند: یا رسول الله ! بهشت را براى ما ضمانت کن . حضرت فرمود: شما با سجده هاى طولانى مرا در این کار یارى کنید. (بحارالانوار، ج 85، ص 164).

 1854 - قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
اذا اردت ان یحشرک الله - عزوجل - معى فاطل السجود بین یدى الله الواحد القهار
چون خواهى که خداوند تو را بامن محشور گرداند، در پیشگاه حق تعالى سجده هایت را طولانى کن . (بحارالانوار، ج 85، ص 164).

 1855 - پاداش هر سجده
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
اعلم انک لاتسجدوا لله سجدة الا رفع الله لک بها درجة وحط عنک بها خطیئة
بدان که هرگاه خدا را یک بار سجده کنى ، خداوند براى آن سجده یک درجه بر مقامت بیفزاید وگناهى از تو بیامرزد. (کنزالعمال ، ج 7، ص 285، ح 18899).

 1856 - بالا رفتن مقام در بهشت
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
اکثروا من السجود فانه لیس من مسلم یسجد لله تعالى سجدة الا رفعه الله بها درجة فى الجنة ، و حط عنه بها خطیئة
بسیار سجده کن که هرگاه مسلمانى خداى بزرگ را سجده کند، خداوند به پاداش ان سجده مقامش را در بهشت بالا مى برد و یک گناهش را مى آمرزد. (کنزالعمال ، ج 7، ص 286، ص ‍ 18903).

 1875 - اثر سجده بر پیشانى
قال على - علیه السلام -
انى لاکره للرجل ان ترى جبهته جلحاء لیس فیها شى ء من اثر السجود
من دوست ندارم براى مردى که پیشانى اش صاف باشد و اثر سجود(حالت برآمدگى که از کثرت سجود ظاهر مى شود) بر آن ندیده نمى شود. (بحارالانوار، ج 71، ص ‍ 345).

 1858 - ریزش گناهان
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
ان العبد اذا قام یصلى اتى بذنوبه کلها، فوضعت على راءسه و عاتقه فکلما رکع او سجد تساقطعت عنه
هرگاه بنده اى به نماز مى ایستد، گناهانش بر سر و گردنش نهاده مى شوند و هر بار که او رکوع و سجود کند به همان اندازه از گناهانش کاسته مى شود. (کنز العمال ، ج 7، ص 287، ح 18908).

 1859 - حرام بودن آتش بر جایگاه سجده
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
تاءکل النار ابن آدم الا اثر السجود، حرم الله - عزوجل - على النار، ان تاءکل اثر السجود
آتش (دوزخ ) تمام اعضاى فرزند آدم را مى خورند، مگر جایگاه سجده ها را که خداوند - تبارک و تعالى - بزرگ آن را بر آتش حرام کرده است . (کنزالعمال ت ج 7، ص 287، ح 18911).

 1860 - محبوب ترین حالات نزد خدا
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
ما من حالة یکون علیها العبد احب الى الله تعالى من ان یراه ساجدا یعفر وجهه فى التراب
هیچ حالتى از بنده ، نزد خداى تعالى ، محبوب تر از این نیست که بنده رادر حال سجده (و در حالى که صورتش را بر خاک گذاشته است ) ببیند. (کنزالعمالت ج 7، ص 290، ص ‍ 18928).

 1861 - اعطاى درجه و آمرزش گناهان
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
ما من عبد یسجد الله سجدة الا رفعة الله تعالى له بها درجة ، و حط عنه بها خطیئة
هرگاه بنده اى خدا را سجده کند، خداوند به پاداش آن سجده درجه اى به او عطا کرده و گناهى از او مى آمرزد.

 1862 - پالایندگى سجده
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
اذا سجد العبد طهر سجوده ما تحت جبهته الى سبع ارضین
آنگاه که بنه به سجده مى رود سجده اش از زیر پیشانى تا هفت طبقه از زمین را پاک مى گرداند. (این مطلب اشاره به عظمت نماز و پالایندگى آن دارد). (کنزالعمال ، ج 7، ص 291، ح 18934).

 1863 - بر سجده خود بیفیزایید
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
ما من عبد یسجد لله سجدة الا کتب الله له بها حسنة و حط عنه بها سیئة و رفع له بها درجة فاستکثروا من السجود
هیچ بنده اى نیست که براى خدا سجده کند، مگر این که خداوند به واسطه آن حسنه اى برایش مى نویسد و گناهى از او محو مى کند و درجه اى بر مقام او مى افزاید پس برسجده خود بیفزایید. (کنزالعمال ، ج 7، ص 293، ح 18940).

 1864 - سجده طولانى و وعده بهشت
مر بالنبى -صلى الله علیه وآله - رجل و هو یعالج بعض حجراته فقال : یا رسولا الله ! الا اکفیک ؟ فقال : شاءنک فلما فرغ قال له رسول الله -صلى الله علیه وآله -: حاجتک ؟ قال : الجنة فاطرق رسول الله -صلى الله علیه وآله - ثم قال : نعم ، فلما ولى قال له : یا عبدالله ! اعنا بطول السجود
رسول خدا -صلى الله علیه وآله - مشغول تعمیر یکى از اتاقهایش بود. رهگذرى بر اوگذشت و عرض کرد: یا رسول الله -صلى الله علیه وآله - اجازه مى دهید شما رادر این کار یارى کنم ؟ پیامبر (ص ) فرمود: اختیار با خودت هست و آن مرد به کمک پیامبر (ص ) شتافت هنگامى که از کار دست مکثى کرد وسپس به او قول بهشت داد وچون مرد به راه افتاد فرمود: اى بنده خدا! ما رادر تحقق این وعده ، با سجده هاى طولانى ات کمک کن . (المحجة البیضاء، ج 1، ص 345).

 1865 - نزدیکى به خدا با سجده هاى پنهان
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
ما تقرب العبد الى الله بشى ء افضل من سجود خفى
هیچ بنده اى به خدایش به چیزى بهتر از سجده پنهانى نزدیک نشده است . (المحجُة البیضاء، ج 1، ص 345).

 1866 - مدت سجده امام کاظم (ع )
کام موسى بن جعفر - علیه السلام - یسجد بعد ما یصلى فلا یرفع راءسه حتى یتعالى النهار
امام موسى کاظم (ع ) بعد از نماز صبح به سر سجده مى گذارد و تا برآمدن خورشید در میان آسمان سر از سجده برنمى داشت . (المحجة البیضاء، ج 1، ص 345).

 1867 - سجده شکر براى هر نعمت
قال الصادق - علیه السلام -
ان رسول الله -صلى الله علیه وآله - کان فى سفر یسیر على ناقة له اذ نزل فسجد خمس سجدات فلما رکب قالوا: یارسول الله ! انا راءینا صنعت شیئا لم تصنعه فقال صلى الله علیه وآله -: نعم ، استقبلنى جبرئیل فبشرنى ببشارت من الله فسجدت لله شکرا لکل بشرى سجدة
در سفر رسول خدا (ص ) سوار شترى بود که ناگهان پیاده شد و پنج سجده به جاى آورد و سپس سوار مرکب شد اصحاب علت این کار را پرسیدند آن حضرت فرمود: جبرئیل بر من نازل شد و مرا پنج بشارت داد و من به شکرانه هر بشارتى سجده اى به جا آوردم . (المحجة البیضاء، ج 1، ص 346).

 1868 - سجده با علاقه
قال الباقر - علیه السلام -
اما من یسجد من اهل السموات طوعا فالملائکة یسجدون لله طوعا و من یسجد من اهل الارض فمن ولد فى الاسلام فهو یسجد له طوعا امام من یسجد له کرها فمن جبرعلى الاسلام ، و اما من لم یسجد فظله یسجد بالغداة و العشى
اما کسانى از اهل آسمانها با رغبت سجده مى کنند فرشتگانند که خدا را با رغبت سجده مى کنند و از اهل زمین کسانى هستند که در اسلام متولد شده اند و با علاقه سجده مى کنند و اما کسانى که به طور اکراه واجبار سجده مى کنند، کسانى هستند که مجبور به پذیرش اسلام شده اند و اما کسانى که سجده نمى کنند، سایه آن صبح و شام خداوند را سجده میکند. (بحارالانوار، ج 85، ص 124).

 1869 - سجده براى نعمتهاى الهى
عن هشام بن احمر قال :
کنت اسیر مع ابى الحسن - علیه السلام - فى بعض اطراف المدینة اذ ثنى رجله عن دابته فخر ساجدا فاطال ثم رفع راءسه و رکب دابته فقلت : جعلت فداک قد اطلت السجود؟ فقال : انى ذکرت نعمة انعم الله بها على فاحببت ان اشکر ربى
هشام بن احمر یم گوید: در اطراف مدینه و در محضر امام کاظم (ع ) بودیم که ناگهان امام از مرکب پیاده شده و سجده اى طولانى گزارد. چون سر برداشت و سوار شد، از علت این سجده جویا شدیم ، حضرت فرمود: یکى از نعمت هاى خدا را در حق خود به یاد آوردم و خواستم پروردگارم را شکر نمایم . (محجة البیضاء، ج 1، ص 346).

 1870 - ریزش گناهان با سجده فراوان
جاء رجل الى رسول الله -صلى الله علیه وآله - فقال : یا رسول الله ! کثرت ذنوبى وضعف عملى . فقال رسول الله -صلى الله علیه وآله -: اکثر السجود فانه یحط الذنوب کما تحط الریح ورق الشجر
مردى خدمت رسول خدا -صلى الله علیه وآله - رسید و از زیادى گناه و کمى عمل صالح شکایت کرد آن حضرت فرمود: زیاد سجده به جاى آور، زیرا سجده گناهان را مى ریزید، همچنان که باد برگ درختان را. (وسائل الشیعه ، ج 3، ص 76).

 1871 - اعضاى بدن هنگام سجده
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
السجود على سبعة اعضاء،: الوجه ، و الیدین ، و الرکبتین ، و الرجلین
سجده با هفت عضو صورت مى گیرد، صورت ، دو دست ، دو زانو، و دو پا. (بحارالانوار، ج 85، ص 128).

 1872 - سجده بعد از نماز مغرب
قال الصادق - علیه السلام -
یستجب الدعاء فى اربعة مواطن : فى الوتر و بعد الفجر، و بعد الظهر، و بعد المغرب ، و فى روایة یسجد بعد المغرب و یدعو، فى سجوده

دعا در چهار جامستحب است : در نماز وتر، بعد از فجر، بعد از نماز ظهر و مغرب . در روایتى آمده که پس از نماز مغرب ، انسان به سجده رود و در سجده اش دعا بخواند. (بحارالانوار، ج 85، ص 324).

 1873 - دعا بسیار در سجده
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
فاما الرکوع فعظموا الله فیه ، و اما السجود فاءکثروا فیها الدعاء و انه قمن ان یستجاب لکم
من از خواندن قرآن در رکوع و سجود نهى شده ام ، پس در رکوع ، خدا را با عظمت ذکر کنید، و اما در سجده ، بسیار دعا کنید، زیرا سزاوار است که دعایتان مستجاب شود. (بحارالانوار، ج 85، ص 106).

 1874 - جایگاه سجده
قال الصادق - علیه السلام -
لایسجد الا على الارض او ما انبتت الارض الا الماءکول و القطن والکتان

سجده درست نیست ، مگر بر زمین یا بر چیزهایى که از زمین مى روید، جز خوردنى ها و پنبه و کتان . (بحارالانوار، ج 85، ص 85).

 1875 - علت چهار سجده
عن على بن ابى حمزه ، عن ابى بصیر قال :
قلت لابى عبدالله - علیه السلام -: لم صارت الصلاة رکعتین و اربع سجدات ؟ قال : لاءن رکعة من قیام برکعتین من جلوس

ابوبصیر مى گوید: که از امام صادق (ع ) سؤ ال کردم : چرا نماز (دو رکعتى ) چهار سجده دارد؟ فرمود: چون یک رکعت درحال ایستاده با دو رکعت در حال نشسته برابر است . (بحارالانوار، ج 85، ص 118).

 1876 - تاءثیر سجده در قیامت
عن الصادق - عن ابیه - علیهما السلام - قال :
اذا سجد احدکم فلیباشر بکفیه الارض لعل الله یصرف عنه الغل یوم القیامة
امام صادق (ع ) از پدرش فرمود: هنگامى که یکى از شما سجده مى کند، دو کف دست را بر زمین قرار دهد، شاید خدا در قیامت غل و زنجیر را از او باز دارد. (بحارالانوار، ج 85، ص ‍ 132).

 1877 - سه باز ذکر سجده
قال الصادق - علیه السلام -
وقل فى السجود: ((سبحان ربى الاعلى )) ثلاث مرات
در سجده سه بار بگو: ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )). (بحارالانوار، ج 85، ص 138).

 1878 - چگونگى سجده هنگام زخم در پیشانى
سئل ابوعبدالله - علیه السلام - عمن بجهته علة لایقدر على السجود علیها؟ قال : یضع ذقنه على الارض ان الله تعالى یقول : ((و یخرون للاذقان سجدا
شخصى از امام صادق (ع ) پرسید: کسى که زخمى در پیشانى دارد و نمى تواند سجده کند، تکلیف او چیست ؟ فرمود: چانه را بر زمین بگذارد، خداوند مى فرماید: ((چانه هاى خود را براى سجده بر زمین مى گذارند)). (بحارالانوار، ج 85، ص 125).

 1879 - سجده بر ریگها
عن على بن جعفر عن موسى بن جعفر - علیه السلام - قال :
ساءلته عن الرجل یسجد على الحصاة فلایمکن جبهته من الارض ، قال : یحرک جبهته حتى یمکن و ینحى الحصاة عن جبهته ولایریفع راءسه
کسى بر ریگها سجده مى کند و پیشانى او بر زمین قرار نمى گیرد حکمش چیست ؟ فرمود: آن قدر پیشانى را حرکت دهد تا بر زمین جاى گیرد و ریگها را از پیشانى کنار زند و (در عین حال ) سرش را از زمین برندارد. (بحارالانوار، ج 85، ص 129).

 1880 - هفت موضع سجده
عن الصادق عن ابیه - علیهما السلام - قال :
یسجد ابن ادم على سبعة اعظم : یدیه و رجلیه و رکبتیه و جبهته
امام صادق (ع ) از پدرش نقل مى فرماید: فرزند آدم ، با هفت استخوان (موضع ) سجده مى کند: دو دست ، دو پا، دو زانو، پیشانى اش . (بحارالانوار، ج 85، ص 134).

 1881 - سجده زن
عن على بن جعفر عن اخیه - علیه السلام -
ساءلته عن المراءة اذا سجدت یقع بعض جبهتها على الارض و بعضها یغطیه الشعر هل یجوز؟ قال : لا حتى تضع جبهتها على الارض
زنى به سجده مى رود و قسمتى از پیشانى اش روى زمین (خاک یا هرچه سجده بر آن صحیح است ) قرار مى گیرد و قسمتى را موى سر مانع مى شود آیا درست است ؟ فرمود: نه تا آنگاه که پیشانى را بر زمین بگذارد. (بحارالانوار، ج 85، ص 130).

 1882 - سجده بر پشت دست
عن عبدالله بن جماد، عن ابى بصیر قال :
قلت لابى عبدالله - علیه السلام -: جعلت فداک ، الرجل یکون فى السفر فیقطع علیه الطریق فیبقى عریانا فى سراویل و لایجد ما یسجد علیه و یخاف ان سجد على الرمضاء احترقت وجهه قال : یسجد على ظهر کفه فانها احد المساجد
ابوبصیر گوید: از امام صادق - علیه السلام - پرسیدم : فدایت شوم ، شخصى در سفر است و دزد مال او را مى برد و با یک شلوار و برهنه مى ماند و چیزى نمى یابد که بر آن سجده کند و مى ترسد که اگر بر ریگها سجده کند، صورتش بسوزد. (تکلیف او چیست ؟) فرمود: بر پشت دستش سجده مى کند؛ زیرا پشت دست ، یکى از سجده گاهها است . (بحارالانوار، ج 85، ص 132).

 1883 - سجده امام باقر (ع )
عن ابى عبیدة قال سمعت ابا جعفر - علیه السلام - یقول و هو ساجد:
اساءلک بحق حبیبک محمد -صلى الله علیه وآله - الا بدلت سیئاتى حسنات و حاسبتنى حسابا یسیرا ثم قال فى الثانیة : ((اساءلک بحق حبیبک محمد الا کفیتنى مونة الدنیا و کل هون دون الجنة )) و قال فى الثالثة : ((اساءلک بحق حبیبک محمدلما غفرت لى الکثیر من الذنوب و القلیل و قبلت منى عملى الیسره )) ثم قال فى الرابعة : ((اساءلک بحق حبییک محمد لما ادخلتنى الجنة ، و جعلتنى من سکانها و لما نجیتنى من سفعات النار برحمتک و صلى الله على محمد وآله ؛
ابوعبیده گوید: از امام باقر (ع ) شنیدم که در حال سجده مى گفت : خدایا! به حق حبیبت محمد (ص ) از تو مى خواهم که بدیهایم را به خوبیها تبدیل کنى ، و در حساب بر من آسان گیرى و در سجده دوم گفت : به حق محمد (ص ) از تو مى خواهم که هزینه زندگى دنیا و هرچیزى که مانع رفتن به بهشت است کفایت کنى ، و در سجده سوم فرمود: به حق حبیبت محمد (ص ) از تو مى خواهم که گناه بسیار و اندک مرا ببخشى و عمل مرا بپذیرى و در سجده چهارم : به حق حبیبت محمد (ص ) از تو مى خواهم که مرا به بهشت ببرى و به رحمتت از ساکنانش قرار دهى و از شعله هاى آتش نجاتم دهى و درود خدا بر محمد وآلش . (بحارالانوار، ج 85، ص 131).

 1884 - امام سجاد (ع ) و سجده فراوان
قال الباقر - علیه السلام -
ان ابى على بن الحسین ما ذکر لله - عزوجل - نعمة علیه الا سجد، ولا قراء آیة من کتاب الله - عزوجل - فیها السجود الا سجد، ولا دفع الله - عزوجل - عه سوء یخشاه او کید کائد الا سجد، ولافرغ من صلاة مفروضة الا سجد، و لاوفق لاءصلاح بین اثنین ، الا سجد، و کان اثر السجود فى جمیع مواضع سوده فسمى السجاد لذلک
امام باقر - علیه السلام - فرمود: پدرم هرگاه نعمتى را که خداوند بر او ارزانى داشته به یاد مى آورد سجده مى کرد و چون آیاتى که فرمان سجده - چه واجب چه مستحب - داشت مى خواند به سجده مى رفت و هرگاه خداوند متعال بلایى را از او دور مى کرد به سجده مى رفت و از هر نماز واجب فراغت مى یافت ، سر به سجده مى گذارد و زمانى که کدورت میان دو نفر را از بین مى برد و دوستى میان آنان برقرار مى کرد سر به سجده مى نهاد، از این رو اثر سجود بر تمامى مواضع سجود او دیده مى شد و سجاد (زیاد سجده کننده ) خوانده شد. (بحارالانوار، ج 46، ص 6).

 1885 - جایگاه سجده بلند نباشد
عن ابى بصیر، عن ابى جعفر - علیه السلام - قال :
ساءلته عن الرجل یرفع موضع جبهته فى المسجد، فقال انى احب ان اضع وجهى فى مثل قدمى ، و اکره ان یضعه الرجل (على مرتفع )

ابوبصیر گوید که از اما باقر (ع ) پرسیدم : کسى که در سجده جاى پیشانى اش را بلندتر قرار مى دهد، آیا درست است ؟ فرمود: من دوست دارم که پیشانى ام را مانند پاهایم (بر زمین ) بگذارم وکراهت دارم که آن کس (پیشان را) بر جاى بلند بگذارد. (بحارالانوار، ج 85، ص 131).

 1886 - حالت گذاشتن دستها در سجده
قال الصادق - علیه السلام -
اذا تصویت للسجود فقدم یدیک الى الارض قبل رکبتیک بشى ء

هنگامى که براى سجده خم شدى ، کمى پیش از این که زانوهایت به زمین برسد، دستها را بر زمین بگذار. (بحارالانوار، ج 85، ص 138).

 1887 - مشمول شفاعت و همنشین پیامبر (ص )
روى ان رجلا قال لرسول الله -صلى الله علیه وآله -
ادع الله ان یجعلنى من اهل شفاعتک و یرزقنى مرافقتک فى الجنة . قال -صلى الله علیه وآله -: اعنى بکثرة السجود
مردى به پیامبر (ص ) عرض کرد: یا رسول الله ! از خدا بخواه که مرا مشمول شفاعت تو قرار دهد و از همنشینان تو در بهشت باشم . (رسول خدا (ص ) فرمود: من از خدا مى خواهم ولى تو هم مرا با زیادى سجده کمک کن . (المحجة البیضاء، ج 1، ص 345).

 1888 - تعبیر مساجد الله
((و ان السماجد لله فلاتدعوا مع الله احدا)) قال : المساجد السبعة التى یسجد علیها: الکفان و الرکبتان و الابهامان و الجبهة
((و این که مساجد از آن خدا است . (پس هیچ کس را با خدا مخوانید)) مساجد همان هفت موضعى هستند که بر آن سجده کنند (یعنى ): کف دستان و دو زانو و دو انگشت ابهام (پا) و پیشانى . (بحارالانوار، ج 85، ص 133).

 1889 - سجده ناقص
عن على بن جعفر عن موسى ابن جعفر - علیهماالسلام - قال :
ساءلته عن الرجل یسدج ثم لا یرفع من الارض حتى یسجد الثانیة هل یصلح له ذلک ؟ قال : ذلک نقص فى الصلاة
على بن جعفر گوید: از موسى بن جعفر (ع ) پرسیدم : اگر کسى سجده کند و سر از سجده بردارد، ولى دستها را همچنان تا سجده دوم بر زمین نگاه دارد؟ آیا نمازش درست است ، فرمود: این کار نقصى در نماز است . (بحارالانوار، ج 85، ص 134).

 1890 - مواضع سجده
قال الباقر - علیه السلام -
السجود على سبعة اعظم : الجبهة والکفین و الرکبتین و الابهامین و ترغم باءنفک ، اما المفترض فهذه السبعة و اما الارغام فسنة
سجده بر هفت موضع است : پیشانى کف دستها، زانوها و دو انگشت ابهام (پا) و بینى را بر زمین مى گذارى ، لیکن واجب همان هفت موضع است و گذاشتن بینى مستحب است . (بحارالانوار، ج 85، ص 134).

 1891 - حقیقت سجده :
قال الصادق - علیه السلام -:
ما خسر و الله من اتى بحقیقة السجود، و لو کان فى العمر مرة واحدة ، و ما افلح من خلا بربه فى مثل ذلک الحال شبیها بمخادع لنفسه غافل لاه عما اعد الله للساجدین من انس ‍ العاجل ، و راحة الاجل ، ولا بعد ابدا عن الله من احسن تقربه فى السجود، ولا قرب الیه ابدا من اساء ادبه و ضیع حرمته بتعلیق قلبه بسواه فى حال سجوده ، فاسجد سجود متواضع ذلیل علم انه خلق من تراب یطاءه الخلق و انه رکب من نطفة یستقذرها کل احد و کون و لم یکن و قد جعل الله معنى السجود سبب التقرب الیه بالقلب و السر و الروح ، فمن قرب منه بعد من غیره ، الا یرى فى الظاهر انه لایستوى حال السجود الا بالتوارى عن جمیع الاشیاء و الاحتجاب عن کل ما تراه العیون ، کذلک اراد الله تعالى امر الباطن فمن کان قلبه متعلقا فى صلاته بشى ء دون الله ، فهو قریب من ذلک الشى ء بعید من حقیقة ما اراد الله منه فى صلاته ، قال الله - عزوجل -: ((ما جعل الله لرجل من قلبین فى جوفه )) و قال رسول الله صلى الله علیه وآله -: قال الله - عزوجل - لا اطلع على قلب عبد فاعلم منه حب الاخلاص لطاعتى لوجهى ، و ابتغاء مرضاتى الا تولیت تقویمه و سیاسته و من اشتغل فى صلاته بغیرى فهو من المستهزئین بنفسصه و مکتوب اسمه فى دیوان الخاسرین
به خدا قسم ! کسى که حقیقت سجود را به جاى آورد، زیان نکند، اگر چه در تمام عمرش تنها یک بار چنى کند و رستگار نشود کسى که در چنین حالتى مانند کسى که خود را فریب مى دهد با خدایش خلوت کند و از آنچه که براى ساجدان آماده کرده غافل باشد (یعنى ) انسى دنیوى و آسایشى اخروى و آنکس که به واسطه تعلق قلب خویش به جز خدا در شخص ‍ حال سجود ادبش را نگاه ندارد و حرمتش را ضایع کند او را قربى نباشد پس چون شخص متواضع و ذلیلى سجده کن که مى داند او را از خاکى که مردمان بر آن پاى مى نهند بیافریده اند و او در نطفه اى بوده که همه از بویش متنفرند و قبلا نبوده و بعدا موجود شده است و خداوند حقیقت سجود را وسیله اى قرار داد تا انسان به قلب و باطن و روحش بدو تقرب جوید پس هر کسى که بدو نزدیک شود، از غیر او دور گردد آیا نمى بینى که ظاهر سجده درست نیاید جز با مخفى شدن از جمیع اشیاء و مستور گشتن از هرآنچه چشمها مى بینند؛ همین طور خداوند نیز امر باطن را خواهان است پس کسى که قلبش در نماز به چیزى جز خداوند تعلق یابد، از آنچه که خدا در نماز از او خواسته دور و به آن چیز که بدان تعلق یافته نزدیک است خداوند - عزوجل - مى فرماید: ((خداوند در سینه کسى دو قلب ننهاده است )) و پیامبر خدا (ص ) فرمود: خداوند مى فرماید: ((قلب هیچ بنده اى را نبینم که در آن حب اخلاص ‍ براى عبادتم و طلب رضایم باشد، مگر آن که قوام و اداره امورش را عهده دار شوم و آنکس که در نمازش به کسى جز من مشغول شود از کسانى باشد که خودرا به استهزاء گرفته اند، و نامش در دیوان زیانکاران نوشته شود)). (بحارالانوار، ج 85، ص 136).

 1892 - دمیدن در جایگاه سجده
قال ابوعبدالله - علیه السلام -
یکره النفخ فى الرقى و الطعام و موضع السجود
دمیدن در لقمه غذا و خود غذا و جایگاه سجده کراهت دارد. (بحارالانوار، ج 85، ص 135).

 1893 - سجده امام سجاد (ع )
قال الصادق - علیه السلام -
کان على بن الحسین - علیه السلام - اذا قام الى الصلاة تغیر لونه ، فاذا سجد لم یرفع راءسه یرفض عرقا ثم یرفع راءسه من السجدة الاولى و یقول : اللهم اعف عنى و اغفرلى و ارحمنى و اجبرنى واهدنى انى لما انزلت الى من خیر فقیر
على بن الحسین - علیه السلام - هرگاه به نماز مى ایستاد، رنگش مى پرید و چون به سجده مى رفت سرش را برنمى داشت تا عرقى مى ریخت . سپس سرش را از سجده نخستین برمیداشت و مى گفت : بار پروردگارا! مرا ببخش و بیامرز و بر من ترحم کن و پناهم ده و ارشادم نما زیرا من نسبت به خیراتى که به من داده اى فقیرم و (بحارالانوار، ج 85، ص ‍ 137).

 1894 - شنیدن آیه سجده در نماز
قال الصادق - علیه السلام -
من قراء السجدة او سمعها من قارى ء یقرؤ ها و کان یستمع قراءته فلیسجد، فان سمعها و هو فى صلاة فریضة من غیر امام او ما براءسه و انا قراها و هو فى الصلاد سجد و سجد معه من خلفه ان کان اماما و لا ینبغى للامام ان یتعمد قراءة سورة فیها سجدة فى صلاة فریضة
کسى که ایه سجده بخواند و یا از قارى بشنود که به او گوش فرا مى داد باید سجده کند، و اگر آن در حالى بشنود که نماز واجب را ادا مى کند با سر اشاره (به سجد) کند و اگر خودش در نماز واجب آن را خوانده باید خود و ماءمومین سجده نمایند و سزاوار نیست که امام در نماز واجب سوره اى بخواند که سجده دارد. (بحارالانوار، ج 85، ص 175).

 1895 - اعضاى سجده
عن موسى بن جعفر، عن ابائه ، علیهم السلام قال :
قال على - علیه السلام - فى قوله تعالى : ((و ان المساجد لله )) ماسجدت به من جوار حک لل تعالى ((فلاتدعوا مع الله احدا))

موسى بن جعفر (ع ) از پدرانش نقل مى کند: على (ع ) درباره آیه ((و ان المساجد لله )) گفت : یعنى اعضایت که از تو براى خدا سجده مى کند ((پس کسى را با خدا مخوان )). (بحارالانوار، ج 85، ص 138).

 1896 - سجده بر زمین
عن یعقوب بن یزید رفعه الى ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
السجود على الارض فریضة
سجده بر زمین فریضه است . (بحارالانوار، ج 85، ص 165).

 1897 - دلیل دوبار سجده در نماز
و قالوا ایضا فى علة السجود مرتین : ان رسول الله -صلى الله علیه وآله - لمااسرى به الى السماء وراءى عظمة ربه سجد، فلما رفع راءسه راءى من عظمته ما راءى فسجد ایضا فصار سجدتین
در علت این که چرا سجده دوبار است ، گفته اند: هنگامى که پیامبر (ص ) را به معراج بردند و عظمت خداوند را دید، به سجد رفت پس از آن که سر از سجده بلند نمود، عظمتهاى بیشترى دید و دوباره سجده کرد. این است که سجده دوبار انجام گرفت . (بحارالانوار، ج 85، ص 139).

 1898 - سجده امام صادق (ع )
عن سماعة بن مهران قال :
راءیت ابا عبدالله - علیه السلام - اذا سجد بسط یدیه على الارض بحذاء وجهه و فرج بین اصابع یدیه ، ویقول : انما یسجدان کما یسجد الوجه
سماعة بن مهران گوید: امام صادق (ع ) را دیدم که در سجده اش دستها را بر روى زمین در موازى صورتش باز کرده و انگشتانش را گشوده است و فرمود: هر دو آنها (دستها) همانند صورت سجده مى کنند. (بحارالانوار، ج 85، ص 140).

 1899 - صورت به خاک مالیدن
قال الصادق - علیه السلام -
ینبغى للمصلى ان یباشر بجبهته الارض ویعفر وجهه فى التراب لانه من التذلل لله
سزاوار است نمازگزار پیشانى خود را بر زمین بگذارد و صورتش را در خاک بمالد که این نشانه خوارى در پیش خداوند است . (بحارالانوار، ج 85، ص 156).

 1900 - ظاهر ساختن دستها در سجده
عن جعفر بن محمد - علیه السلام -
انه نهى عن السجود على الکم و امر بابرار الیدین و بسطهما على الارض او على ما یصلى علیه عند السجود
جعفر بن محمد (ع ) از سجده بر آستین نهى کرد و دستور داد که در حال سجده ، دستها را ظاهر سازند و بر زمین بگسترانند و یا بر چیزى که بر آن نماز مى خوانند. (بحارالانوار، ج 85، ص 157).

 1901 - سجده بر تربت امام حسین (ع )
روى معاویة بن عمار قال :
کان لاءبى عبدالله - علیه السلام - خریطة دیباج صفراء فیها تربة ابى عبدالله - علیه السلام - فکان اذا حضرت الصلاة صبه على سجادته و سجد علیه ، ثم قال - علیه السلام -: السجود على تربة الحسین - علیه السلام - یخرق الحجب السبع
ابن عمار گوید: امام صادق (ع ) پارچه دیباج زردى داشت که تربت اباعبدالله (ع ) در آن بود و هنگامى که وقت نماز مى رسید آن را بر سجاده اش مى ریخت و بر آن سجده مى کرد، سپس مى فرمود: سجده بر خاک حسین (ع ) حجابهاى هفتگانه را مى درد. (بحارالانوار، ج 85، ص 153).

 1902 - حضرت ابراهیم (ع ) و سجده فراوان
قلت لابى عبدالله - علیه السلام -
لم اتخذالله تعالى ابراهیم خلیلا؟ قال : لکثرة سجوده على الارض
شخصى از امام صادق (ع ) پرسید: چرا خداوند ابراهیم را دوست خود گرفت ؟ فرمود: چون بسیار بر زمین سجده مى کرد. (بحارالانوار، ج 85، ص 163) .

 1903 - اثر یک سجده
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
من سجد سجدة حط بها خطیئة ، و رفع له بها درجة
هرکس سجده اى کند، گناهى از او از بین مى رود و درجه اى به او داد مى شود. (بحارالانوار، ج 85، ص 163).

 1904 - نهى از سجده بر پیراهن
روى عن ابیه عن ابائه عن رسول الله -صلى الله علیه وآله -
انه نهى ان یسجد المصلى على ثوبه او على کمه او على کور عمامته
امام صادق (ع ) از پدرانش از رسول خدا (ص ) نقل مى کند که آن حضرت نهى مى کرد نمازگزار بر پیراهن و عمامه اش سجده کند. (بحارالانوار، ج 85، ص 1657).

 1905 - سجده امام صادق بر تربت امام حسین (ع )
ارشاد القلوب للدیلمى قال :
کان الصادق - علیه السلام - لایسجد الا على تربة الحسین - علیه السلام - تذللا لله و استکانة الیه
امام صادق (ع ) جز بر تربت حسین (ع ) سجده نمى کرد تا در پیشگاه خد اظهار خوارى و فروتنى کند. (بحارالانوار، ج 85، ص 158).

 1906 - سجده را طولانى کنید
قال امیرالمؤ منین - علیه السلام -
اطیلوالسجود، فمامن عمل اشد على ابلیس من ان یرى ابن آدم ساجدا لانه امر بالسجود، فعصى و هذا امر بالسجود فاءطاع و نجا
سجده راطولانى کنید که هیچ کارى بر ابلیس سنگین تر از این نیست که فرزند آدم را در حال سجده ببیند، چون به او دستور سجده داده شد، ولى عصیان ورزید، در حالى که فرزند آدم ماءمور به سجده شد و اطاعت کرد و نجات یافت . (بحارالانوار، ج 85، ص 161).

 1907 - آثار سجده بر پیشانى
قال الباقر - علیه السلام -
کان لابى - علیه السلام - فى موضع سجوده اثار ناتئة و کان یقطعها فى السنة مرتین فى کل مرة ثفنات فسمى ذاالثفنات لذلک
پدرم درجایگاه سجودش آثارى برآمده داشت و درسال دوبار آنها را مى برید و در هر بار پنج پینه داشت ، لذا به نام ذاالثفنات (داراى پینه ها) نامیده شد. (بحارالانوار، ج 85، ص ‍ 161).

 1908 - خواب رفتن در حال سجده
عن الرضا - علیه السلام - قال :
اذا نام العبد و هو ساجد، قال الله - عزوجل - للملائکة : انظروا الى عبدى قبضت روحه و هو فى طاعتى
چون بنده در حال سجده به خواب رود، خداوند - عزوجل - به فرشتگان گوید: بنده ام را ببینید روحش را در حال اطاعتم قبضه کردم . (بحارالانوار، ج 85، ص 162).

 1909 - سجده امام رضا - علیه السلام - در توفان
جاءت ریح و انا سجد، و جعل کل انسان یطلب موضعا و اناساجدملح فى الدعاء على ربى - عزوجل - حتى سکنت
در سجده بودم که باد (سختى ) وزید وهر کس به دنبال پناهگاهى مى گشت و من همچنان در سجده بر خدایم مى نالیدم تا هوا آرام شد. (بحارالانوار، ج 85، ص 162)

 1910 - سیره پیشوایان
فیما کتب الرضا - علیه السلام - للماءمون بالسند المتقدم قال :
و من دین الائمة - علیهم السلام - الورع و العفة و الصدق و الصلاح و طول السجود
امام رضا (ع ) ضمن نامه اى به ماءمون چنین نوشت : از سیره پیشوایان ، ورع و عفت و راستگویى و صلاح و طول سجده است . (بحارالانوار، ج 85، ص 162).

 1911 - نزدیکترین حالت بنده به خدا
قال الصادق - علیه السلام -
اقرب مایکون العبد الى الله و هو ساجد
نزدیکترین حالت بنده به خدا، زمانى است که در سجده است . (بحارالانوار، ج 85، ص 163).

 1912 - ریزش گناهان با سجده زیاد
قال الصادق - علیه السلام -
جاء رجل الى رسول الله -صلى الله علیه وآله - فقال : یا رسول الله ! کثرت ذنوبى وضعف عملى فقال رسول الله -صلى الله علیه وآله -: اکثر السجود فانه یحط الذنوب کما تحط الریح ورق الشجر

مردى خدمت رسول خدا (ص ) رسید و گفت : اى پیامبر خدا! گناهانم زیاد و عملم کم است ؟ فرمود: سجده ات را زیاد کن ؛ زیرا گناهان را مى ریزد همان گونه که باد، برگها را. (بحارالانوار، ج 85، ص 162).

 1913 - سجده فراوان و ضمانت بهشت
قال الصادق - علیه السلام -
جاء رجل و دخل الى النبى -صلى الله علیه وآله - فقال : یا رسول الله -صلى الله علیه وآله - انى ارید ان اساءلک فقال له رسول الله -صلى الله علیه وآله - سل ما شئت : قال : تحمل لى على ربک الجنة قال : تحملت لک ، ولکن اعنى على ذلک بکثرة السجود
مردى بر پیامبر (ص ) وارد شد و گفت : اى پیامبر خدا! از تو پرسشى دارم ؟ فرمود: بپرس هرچه مى خواهى گفت : بهشت را نزد خدا برایم ضمانت کن فرمود: ضمانت کردم ، اما مرا بر این کار با کثرت سجده یارى کن . (بحارالانوار، ج 85، ص 164).

 1914 - سجده به سمت قبله
قال الباقر - علیه السلام -
اذا قراءت السجدة و انت جالس فاسجد متوجها القبلة ، و اذا قراءتها و انت راکب فاسجد حیث توجهت فان رسول الله -صلى الله علیه وآله - کان یصلى على راحلته و هو متوجه الى المدینة بعد انصرافه من مکة یعنى النافلة قال : و فى ذلک قول الله : ((فاینما تولوا فثم وجه الله ))
هنگامى که در حال نشسته آیه سجده مى خواندى ، روبه قبله سجده را به جاى آر و هنگامى که سوار بر مرکب آیه را مى خوانى ، به هر سویى که راه مى رویى سجده کن ، زیرا رسول خدا (ص ) سوار بر شتر هنگامى که از مکه به سوى مدینه مى رفت ، نماز گزارد - یعنى نماز نافله و امام فرمود: آیه ((فاینما تولو فثم وجه الله )) در این باره نازل گشت . (بحارالانوار، ج 85، ص 175).

 1915 - سجده فراوان امام کاظم (ع )
دخلت على ابى الحسن موسى - علیه السلام - فاذا انا بغلام اسود بیده مقص یاءخذ اللحم من جبینه و عرنین انفه من کثرة سجوده
شخصى بر امام کاظم (ع ) وارد شد و دید غلام سیاهى با قیچى گوشتها را از پیشانى و از روى بینى اش مى گیرد، چون زیاد سجده مى کرد. (بحارالانوار، ج 85، ص 166).

 1916 - سوره هاى داراى سجده
عن ابى عبدالله - علیه السلام -
العزائم ((الم تنزیل )) و حم السجدة ، و النجم اذا هوى ، و اقراء باسم ربک )) و ما عداها فى جمیع القرآن مسنون ، و لیس بمفروض
عزائم عبارتند از سوره هاى : الم تنزیل ، سجده ، نجم ، علق ، و غیر اینها، در همه قرآن (سجده ) سنت است ، واجب نیست . (بحارالانوار، ج 85، ص 169).

 1917 - آداب سجده امام کاظم (ع )
عن ابى الحسن موسى - علیه السلام -
انه کان اذا رفع راءسه صلاته من السجدة الاخیرة جلس جلسة ثم نهض للقیام و بادر برکبتیه من الارض قبل یدیه ، و اذا سجد بادر بهما الارض قبل رکبتیه
امام کاظم (ع ) هنگامى که سر از سجده دوم برمى داشت ، کمى مى نشست و سپس قیام مى کرد و (یکسره از سجده قیام نمیکرد) و پیش ازدستها، زانوها را بر زمین برمى داشت و هنگامى که به سجده مى رفت ، دستها را پیش زانوها بر زمین مى گذاشت . (بحارالانوار، ج 85، ص 162).

 1918 - حسرت ابلیس
قال على - علیه السلام -
ان العبد اذا سجد نادى ابلیس : یا ویله اطاع وعصیت و سجد و ابیت
وقتى بنده سجده کرد، ابلیس فریاد یم زند: واى بر من ! و اطاعت کرد، ولى من معصیت کردم ، او سجده کرد و من از این عمل سرباز زدم . (بحارالانوار، ج 82، ص 233).

 1919 - کراهت دمیدن در جایگاه سجده
عن لیث قال :
قلت لابى عبدالله - علیه السلام - الرجل یصلى فینفخ فى موضع جبهته قال : لیس به باءس ، انما یکره ذلک ان یؤ ذى من الى جانبه

راوى مى گوید از امام صادق (ع ) پرسیدم اگر کسى در حال نماز به جاى پیشانى اش فوت کند (چگونه است )؟ فرمود: اشکالى ندارد و کراهت آن براى این است که کسى در کنار او (از بوى بدن آن ) اذیت نشود. (بحارالانوار، ج 85، ص 135).

 1920 - دعا درهنگام سجده
عن سعید بن یسار قال :
قلت لابى عبدالله - علیه السلام - ادعوا و انا راکع او ساجد؟ قال : فقال : نعم ادع و انت ساجد فان اقرب ما یکون العبد الى الله و هو ساجد، ادع الله لدنیاک و آخرتک
به امام صادق (ع ) عرض کردم : در حالى که دررکوع یا سجده هستم دعا کنم ؟ حضرت فرمود: آرى در حال سجده کن ، زیرا انسان در حال سجده کمترین فاصله را با خدا دارد، پس ‍ براى دنیا و آخرتت دعا کن . (بحارالانوار، ج 85، ص 132).

 1921 - سجده امام سجاد (ع ) در صحرا
قال الباقر - علیه السلام -
على بن الحسین - علیه السلام - انه ابرز الى الصحراء فتبعه مولى له فوجده ساجدا على حجارة خشنة ، فاحصى علیه الف مرة ((لا اله الا الله )) حقا حقا، لااله الا الله تعبدا، و رقا، لااله الاالله ایمانا و صدقا)) ثم رفع راءسه
امام باقر (ع ) فرمود: امام سجاد (ع ) رو به صحرا نهاد و یکى از غلاماتش در پى او روان شد. چون به حضرت رسید او را بر روى سنگى ناهموار در حال سجده دید. گوش فرا داد و شنید که حضرت در سجده مى فرماید: ((لااله الاالله حقا حقا، لا اله الاالله تعبدا و رقا، لااله الاالله ایمانا و صدقا)) و آن را هزار مرتبه تکرار مى کرد، سپس سر از سجده برداشت . (بحارالانوار، ج 85، ص 166).

 1922 - سجده ریاکارانه
قال على - علیه السلام -
ان رسول الله -صلى الله علیه وآله - ابصر رجلا دبرت جبهته ، فقال رسول الله -صلى الله علیه وآله -: من یغالب الله یغلبه و من یخدع الله یخدعه فهلا تجافیت بجهتک عن الارض و لم تسوه خلقک ؟!
رسول گرامى اسلام (ص ) مردى را دید که پیشانى اش (بر اثر سجده اى که شاید ریاکارانه بود) زخمى شده است به او فرمود: هرکس با خدا از در نیرنگ و خدعه درآید، خداوند نیز به او مى فرماید: چرا پیشانى ات را از زمین جدا نمى کنى تا این چنین چهره ات را مشوه و زشت نکنى ؟! (بحارالانوار، ج 71، ص 344).

 1923 - سجده و رحمت الهى
قال على - علیه السلام -
لو یعلم المصلى ما یغشاه من الرحمة لما رفع راءسه من السجود
اگر نمازگزار بداند که چقدر از رحمت (خداوند تعالى ) او را فراگرفته است ، سرش را از سجده برنمیدارد. (غررالحکم ، ص 261).

 1924 - سجده شکر به پاس توفیق الهى
قال الصادق - علیه السلام -
انما یسجد المصلى سجدة بعد الفریضة لیشکر الله تعایل فیها على ما من به علیه من اداء فرضه و ادنى ما یجزى ء فیها شکرالله مرات
سزاوار است که نمازگزاز به پاس توفیق خدایى در به جاى آوردن نماز واجب ، سجده شکر به جاى آورد و حداقل ذکر سجده ، گفتن سه بار ((شکرالله )) است . (المحجة البیضاء، ج 1، ص 348).

 1925 - ثواب سجده شکر
قال الصادق - علیه السلام -
ایما مؤ من سجد لله سجدة لشکر نعمة فى غیر صلاة ، کتب الله به بها عشر حسنات و محا عنه عشر سیئات و رفع له عشر درجات فى الجنان
هر مؤ منى در غیر از حال نماز سجده شکرى جهت نعمتى به جاى آورد، خداوند به آن خاطر ده حسنه براى او بنویسد و ده گناه از نامه عملش پاک کند و ده درجه براى او در بهشت بالا ببرد. (ثواب الاعمال ، ص 83).

 

 1926 - سجده پیامبر (ص ) بعد از خواب
قال الباقر - علیه السلام -
ما استیقظ رسول الله -صلى الله علیه وآله - من نوم قط الا خر لله - عزوجل - ساجدا
هیچ گاه رسول خدا (ص ) از خواب برنخاست ، جز آن که در پیشگاه خداوند به سجده مى افتاد. (بحارالانوار، ج 16، ص 253).

 1927 - نهایت فروتنى و خضوع
قال الصادق - علیه السلام -
ولسجود على الارض افضل ، لانه ابلغ فى التواضع و الخضوغ لله - عزوجل -
سجده کردن بر زمین برتر است زیرا این عمل در فروتنى و اظهار خضوع در پیشگاه حق تعالى بلیغ ‌تر مى باشد. (علل الشرایع ، ص 164).

 1928 - راز سجده بر آدم
قال تعالى : یا آدم ! انما امرت الملائکة بتعظیمک بالسجود لک اذ کنت و عاء لهذه الانوار، و لو کنت ساءلتنى بهم قبل خطیئتک ان اعصمک منها و ان افطنک لدواعى ابلیس حتى تحرز منها لکنت قد جعلت ذلک
خداوند متعال به حضرت آدم (ع ) فرمود: اى آدم ! البته به عنوان عظمت تو، فرشتگان را دستور دادم تا در برابرت سجده کنند، به خاطر آن که در ذات و سرشت تو، نور ولایت جاى دارد و چنانچه پیش از نافرمانى ، مرا (به نام ) آنان مى خواندى که تو را حفظ کرده و وسایلى که شیطان بدان گمراه مى کند و به تو بنمایانم تا از آن دورى جویى ، چنین مى کردم . (بحارالانوار، ج 11، ص 192).

 1929 - شهادت جایگاه سجده در قیامت
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
ما من رجل یجعل جبهته فى بقعة من بقاع الارض لا شهدت له بها یوم القیامة
هرانسانى که پیشانى خود را براى سجده بر قطعه اى از زمین بگذارد، آن زمین در روز قیامت به نفع وى شهادت خواهد داد. (وسائل الشیعه ، ج 3،ص 474، مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 175).

 1930 - فریاد شیطان
قال الصادق - علیه السلام -
ان العبد اذا سجد فاطال السجود نادى ابلیس
وقتى بنده به سجده افتاد و سجده اش را طول داد، شیطان فریاد زد. (اصول کافى ، ج 3، ص 264).

 1931 - سجده طولانى و فریاد شیطان
قال الصادق - علیه السلام -
ان العبد اذا اطال السجود حیث لایراه احد، قال الشیطان و اویلاه اطاعوا و عصیت و سجدوا و اءبیت
به درستى انسان هنگامى که سجده را طولانى کرد، فریاد شیطان بلند مى شود که : واى بر من ،! آنها اطاعت خدا کردند و من عصیان کردم آنان سجده کردند و من نافرمانى کردم . (بحارالانوار، ج 85، ص 163).

 1932 - حق سجود
قال الصادق - علیه السلام -
ماخسر والله من اتى بحقیقة السجود و لو کان فى العمر مرة واحدة
به خدا قسم کسى که حق سجود را به جاى آورد و سجده حقیقى کند به هیچ وجه عنوان زیان ، متوجه او نشود، گرچه در تمام مدت عمر چنین سجودى را یک بار به جاى آورد. (بحارالانوار، ج 85، ص 136).

 1933 - اثر سجده بر تربت حسین (ع )
قال الصادق - علیه السلام -
السجود على تربة الحسین - علیه السلام - یخرق الحجب السبع
سجده بر تربت امام حسین (ع ) هفت پرده و مانع را مى شکافد. (بحارالانوار، ج 101، ص 135).

 1934 - اسرار سجده کردن
قال العسکرى - علیه السلام - فى تفسیره
فاذا سجد قال الله تعالى لملائکته : یا ملائکتى ! اما ترون کیف تواضع بعد ارتقائه ؟ و قال لى : و ان کنت جلیلا مکینا فى دنیاک ، فانا ذلیل عند الحق اذا ظهرلى ؟ سوف ارفعه بالحق و ادفع به الباطل
وقتى (بنده ) سجده کرد، خداوند خطاب به ملائکه مى فرماید: ملائکه من ! آیا نمى بینید چگونه بنده ام بعد از ارتقاء تواضع مى کند و براى من مى گوید: اگر تو صاحب جلالت و مکنت در دنیا هستى ، پس من خوار در نزد تو هستم ؟ (خداوند فرماید:) به زودى او را از طریق حق بالا مى برم و به وسیله او باطل را دفع مى کنم .(بحارالانوار، ج 82، ص 221).

 1935 - سجده مایه تقرب
قال على - علیه السلام -
اقرب مایکون العبد من الله اذا سجد
نزدیک ترین چیزى که بنده را به خدا نزدیک مى کند سجده است . (بحارالانوار، ج 82، ص 233).

 1936 - راز سر برداشتن از سجده اول
قال العسکرى - علیه السلام - فى تفسیره :
فاذا رفع راءسه من السجدة الاولى قال تعالى : یا ملائکتى ! اما ترونه کیف قال : ((وانى و ان تواضعت لک فسوف اخلط الانتصاب فى طاعتک باذل بین یدیک
سپس زمانى که سر از سجده اول برداشت ، خداوند خطاب به ملائکه اش مى فرماید: اى ملائکه من ! آیا نمى بیند اورا که چگونه مى گوید: و به درستى که من به زودى تواضع در مقابلت را با ذل و کوچکى خواهم گمارد. (بحارالانوار، ج 82، ص 221).

 1937 - سر سجده دوم
قال العسکرى - علیه السلام - فى تفسیره
فاذا سجد ثانیة : قال الله تعالى لملائکة : اما ترون عبدى هذا! کیف عاد الى التواضع لى ؟ لاعیدن الیه رحمتى

و هنگامى که سجده دوم را به جا آورد، خداوند تعالى خطاب به ملائکه خود مى گوید: آیا این بنده مرا نمى بینید که چگونه براى من تجدید تواضع نمود؟ هر آینه رحمت خدا را براى او اعاده خواهم کرد. (بحارالانوار، ج 82، ص 221).

 1938 - راز سر برداشتن از سجده دوم
قال العسکرى - علیه السلام - فى تفسیره :
فاذا رفع راءسه قائما قال الله تعالى : یا ملائکتى ! لارفعته بتواضعه کما ارتفع الى صلاته
پس زمانى که (بنده ) سرش را (سجده دوم ) بلند کرد و ایستاد، خداوند تعالى مى فرماید: اى ملائکه من ! هر آینه او را به خاطر تواضعش در مقابل من رفعت خواهم کرد، چنان که نماز او به سوى من بالا خواهد آمد. (بحارالانور، ج 82، ص 221).

 1939 - فلسفه سجده بر خاک
قال على - علیه السلام -
و لما فى ذلک من تغیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق کرائم الجوارح بالارض تصاغرا
هنگامى که انسان نماز مى خواند، ساییدن گونه ها به خاک نشانه تواضع و گذراندن اعضاء شریف بر زمین دلیل کوچک و حقارت است . (نهج البلاغه ، خطبه 192).

 1940 - نزدیک ترین حالت بنده به پروردگار
قال الصادق - علیه السلام -
اقرب ما یکون العبد الى الله - عزوجل - و هو ساجد، قال الله ، عزوجل -: ((واسجد و اقترب ))
نزدیک ترین حالت بنده به خداوند بزرگ وقتى است که در سجده است خداوند فرمود: ((سجده کن و تقرب جوى )). (روضة المتقین ، ج 2، ص 38).

 1941 - روح سجده
قال الصادق - علیه السلام -
و السجود النفسانى فراغ القلب من الفانیات و الاقبال بکنه الهمة على الباقیات و خلع الکبر و الحمیة و قطع العلائق الدنیویة و التحلى بالخلائق النبویة
سجده نفسانى (که روح سجده است ) روها بودن دل از امور فناپذیر و روى آوردن با تمام وجود به امور جاودان و کندن کبر و تعصب بیجا و قطع همه علایق دنیوى و آراسته شدن به اخلاق نبوى است . (غرر الحکم ، ج 2، ص 165، چاپ دانشگاه ).

 1942 - سجده قبل از طلوع آفتاب
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
و اما صلاة الفجر فان الشمس اذا طلعت تطلع على قرن شیطان فامرنى ربى ان اصلى قبل طلوع الشمس ، صلاة الغداة و قبل ان یسجد لها الکافر لتسجد امتى الله - عزوجل - و سرعتها احب الى الله - عزوجل - و هى الصلاة التى تشهدها ملائکة اللیل و ملائکة النهار
اما نمازصبح ، پس هنگامى که آفتاب طلوع کرد، مثل این که بر شاخهاى طلوع مى کند پروردگارم مرا امر فرموده که قبل از طلوع خورشید، و قبل از آن که کافر براى آفتاب سجده کند، نماز صبح بخوانم ؛ تا آن که امتتم براى خداوند سجده نمایند و زود به جاى آوردن آن در پیشگاه خداوند محبوب تر است این نمازى است که ملائکه شب و روز شاهد آن مى باشند. (وسائل الشیعه ، ج 3، ص 9).

 1943 - اثر سجده فراوان
عن الصادق - علیه السلام -
جاء رجل الى رسول الله -صلى الله علیه وآله - فقال : یا رسول الله ! کثرت ذنوبى و ضعف عملى فقال رسول الله -صلى الله علیه وآله -: اکثر السجود فانه یخط الذنوب کما یحط الریح ورق الشجر
از حضرت امام صادق (ع ) روایت شده است که مردى پیش پیامبر (ص ) آمدو گفت : یا رسول الله ! گناهان من بى شمار است ولى عمل نیک من اندک است پیامبر گراى اسلام (ص ) فرمود: سجده فراوان به جاى آور؛ زیرا سجده گناهان را دور سازد همچنان که باد برگ درخت را مى ریزاند. (بحارالانوار، ج 85، ص 162، امالى صدوق ، ج 76، حدیث 11).

 1944 - علت عدم جواز سجده بر غیر زمین
عن هشام بن الحکم قال :
قلت لابى عبدالله - علیه السلام - اخبرنى عما یجوز السجود علیه و عما لایجوز؟ قال : السجود لایجوز الا على الارض اما انبتت الارض الا ما اکل و لبس فقلت له : جعلت فداک ما العلة فى ذلک ؟ قال : لان السجود هو الخضوع لله - عزوجل - فلاینبغى ان یکون على ما یؤ کل و یلبس لان ابناء الدنیا عبید ما یاءکلون و یلبسون والساجد فى سجوده فى عبادة الله - عزوجل - فلا ینبغى ان یضع جبهته فى سجوده على ابناء الدنیا الذین اغتروا بغرورها و السجود على الارض افضل لانه ابلغ فى التواضع و الخضوع لله - عزوجل -؛
هشام بن حکم مى گوید: به امام صادق (ع ) عرض کردم : بر چه چیز سجده جایز است و بر چه چیز جایز نیست ؟ حضرت فرمود: سجده تنها بر زمین و رستنى هایى که خوردنى و پوشیدنى نباشند، جایز است عرض کردم : فدایت گردم ! علت این امر چیست ؟ حضرت فرمود: چون سجود، فروتنى و خضوع براى خداوند - عزوجل - است و سزاوار نیست که بر خوردنى ها و پوشیدنى ها باشد، زیرا دنیا پرستان بنده خوارک و پوشاک خودهستند و کسى که سر به سجدته گذارده ، در حال عبادت خدا است . پس شایسته نیست بر آنچه که دنیاطلبان را فریفته ، سجده کند و سجده بر زمین برتر است ، زیرا این سجده ، منتها مرتبه فروتنى و خضوع براى خداوند است . (بحارالانوار، ج 85، ص 147).

 1945 - عظمت سجده
قال على - علیه السلام -
لویعلم لاالمصلى ما یغشاه من جلال الله ما سره ان یرفع راءسه من السجود
اگر نمازگزار بداند چه اندازه مشمول جلال الهى است هرگز راضى نمى شود که سر از سجده بردارد. (بحارالانوار، ج 82، ص 207، میزان الحکمه ، ج 5، ص 379).

 1946 - آداب سجده
قال على - علیه السلام -
السجود الجسمانى هو وضع عتائق الوجوه على التراب و استقبال الارض بالراحتین و الکفین و اطراف القدمین مع خشوع القلب و اخلاص النیة

سجده کردن بدنى ، گذاشتن جاهاى نیکوى صورتها بر خاک و روى آوردن به زمین با دو کف دست و کناره هاى دو پا، همراه خشوع دل و پاکى نیت است . (غرر الحکم ، ج 2، ص 165، چاپ دانشگاه ).

 1947 - اسرار ذکر سجده
قال الصادق - علیه السلام -
فقال : ارفع راءسک فرفعت راءسى ؛ فنظرت الى شى ء ذهب منه عقلى فاستقبلت الارض بوجهى ویدى فاءلهمت ان قلت : ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) لعلو ما راءیت فقلتها سبعا فرجعت الى نفسى کلما قلت واحدة منها تجلى عنى الغشى ء؛ فقعدت فصار السجود فیه ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) و صارت القعدة بین السجدتین استراحة من الغشسى و علو ما راءیت فالهمنى ربى - عزوجل - و طالبتنى نفس ان ارفع راءسى ؛ فرفعت فنظرت الى ذلک العلو فغشسى على فخررت لوجهى و استقبلت الارض بوجهى ویدى و قلت ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) فقلتها سبعا ثم رفعت راءسى فقعدت قبل القیام لاثنى النظر فى العلو فمن اجل ذلک صارت سجدتین و رکعة و من اجل ذلک صار القعود قبل القیام قعدة خفیفة
پس فرمود: ((سربردار)) سر برداشتم ، چیزى دیدم که از آن عقلم از سررفت ، و به صورت و دو دست بر زمین قرار گرفتم ؛ پس الهام شده به سبب علو آنچه دیدم گفتم : ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) (منزه است پروردگار برتر من و سپاس او راست ) این را هفت بار گفتم ؛ پس به خود آمدم هربارکه مى گفتم حالت غشوه از من باز مى شد. آنگاه نشستم از این رو ذکر ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) در سجده قرار داده شد و نشستن بین دو سجده ، استراحتى شد از آن غشوه و عظمت و والایى آنچه دیدم پس پروردگار به من الهام فرمود و خود نیز خواستم که سربلند کنم ، سربرداشتم و به آن علو و عظمت نگریستم وبیهوش شدم و بر زمین افتادم و با صورت و دو دست رو به زمین کردم و گفتم : ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) این را هفت مرتبه گفتم آن گاه سربرداشتم و پیش از ایستادن نشستم تا بار دیگر به آن علو و عظمت نظر کنم از این رو (در هر رکعت نماز) دو سجده و یک رکوع مقرر شد و نیز نشستن قبل از قیام ، نشستنى کوتاه مقرر گردید. (علل الشرایع ، ج 2، ص 312).

 1948 - ایمنى از بیمارى و درد و آفت
فى الحدیث :
ان موسى خر ساجدا لله فاوحى الله تعالى الیه ارفع راءسک یاموسى و امر یدک فى موضع سجودک و امسح بها وجهک و ما نالته من بدنک فانه امان من کل سقم و داء و افة وعاهة
موسى (ع ) در پیشگاه خدا به سجده افتاد و حق تعالى به او وحى فرمود: اى موسى ! سر بردار و دست خود را به سجده گاه بکش و به صورت و آنچه از بدنت که دسترست باشد به مال ، که آن موجب ایمنى از هر بیمارى و درد آفت است . (سفینة البحار، ج 1، ص 599).

 1949 - ذکر سجده
فى الحدیث :
لما نزل قوله سبحانه : ((سبح اسم ربک الاعلى )) قال رسول الله -صلى الله علیه وآله - اجعلوها فى سجودکم
هنگامى که کلام الهى ((سبح اسم ربک الاعلى )) نازل گشت ، رسول الله (ص ) فرمود: آن را در سجودتان قرار دهید، یعنى ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )).(بحارالانوار، ج 58، ص 34).

 1950 - آثار سجده حقیقى
عن مصباح الشریعة ، قال الصادق - علیه السلام -
ماخسر و الله من اتى بحقیقة السجود و لو کان فى العمر مرة واحدة و ما افلح من خلا بربه فى مثل ذلک الحال تشیبها بمخادع نفسه غافلا لاهیا عما اعده الله للساجدین من انس ‍ العاجل و راحة الاجل ولابعد عن الله ابدا من احسن تقربه فى السجود ولاقرب الیه ابدا من اساء ادبه و ضیع حرمته بتعلق قلبه بسواه فى حال سجوده فاسجد سجود متواضع لله تعایل ذلیل ، علم انه خلق من تراب یطاءه الخق و انه اتخذک من نطفة یستقذرها کل احد؛ و کون و لم یکن و قد جعل الله معنى السجود سبب التقرب الیه بالقلب و السر و الروح فمن قرب منه بعد من غیره الاترى فى الظاهر انه لایستوى حال السجود الا بالتوارى عن جمیع الاشیاء والاحتجاب عن کل ما تراه العیون ؟ کذلک امر الباطن فمن کان قلبه متعلقا فى صلوته بشى ء دون الله تعالى فهو قریب من ذلک الشى ء بعید عن حقیقة ما اراد الله منه فى صلوته قال الله - عزوجل - ((ما جعل الله لرجل من قلبین فى جوفه )) و قال رسول الله -صلى الله علیه وآله - قال الله تعالى : لااطلع على قلب عبد فاعلم فیه حب الاخلاص لطاعتى لوجهى و ابتغاء مرضاتى الا لولیت تقویمه و سیاسته و من اشتغل بغیرى فهو من المستهزئین بنفسه و مکتوب اسمه فى دیوان الخاسرین .
به خدا سوگند! آن کس که هرچند یک بار در تمام عمر، حقیقت سجده را به جاى آورد زیان نبرد و آن کس که همانند کسى که خود را مى فریبد، با حالت غفلت و بازیچه گرفتن آنچه خدا براى سجده کنندگان فراهم نموده است یعنى انس (با او) در حال (دنیا) و راحت و آسایش در آینده (آخرت ) با پروردگار خود خلوت کند، رستگار نشد و کسى که در سجده به خدا نیکو تقرب جست از خدا دور نشد و کسى که به خدا سوء ادب کرد و با دلبستگى به غیر او در جسده ، حرمت او را از بین برد، به مقام قرب او نرسد، پس سجده کن (همانند) سجده آن کسى که در برابر خداوند تعالى متواضع و خوار است و مى داند که از خاکلى آفریده شده که خلق بر آن پا مى نهند و خدا او را از نطفه اى که همه آن را کثیف و نجس مى دانند آفریده ؛ و مى داند که نبود و (به دست آفریدگار) به وجود آمد و همانا خداوند معناى (حقیقت ) سجده را سبب نزدیکى جستن به او با قلب و باطن و جان قرار داد؛ پس کسى که به او نزدیک شود، از غیر او دور گردد آیا نمى بینى که درظاهر سجده شکل نمى گیرد مگر آنکه همه چیز از نظرات پنهان گردد و هرچه دیدگان مى بینند از تو محجوب شود؟ همچنین است امر باطن ، پس هرکس در نماز، دلبستگى به چیزى جز خدا داشته باشد به همان چیز نزدیک و از حقیقت آنچه خداوند درنماز او از او خواسته ، دور است . خداوند فرموده است : ((خدا براى احدى دو قلب در باطنش قرار نداده است )) و رسول الله -صلى الله علیه وآله - فرمود: ((خداوند فرموده است : بر قلب بنده اى واقف نشوم که در آن حب طاعت مخلصانه براى من و جهت کسب رضاى من بدانم (بیابم ) مگر آنکه تنظیم و تدبیر امور او را متصدى شوم و هرکس به غیر من دل مشغول دارد از آنها است که خویشتن را به مسخره گرفته اند، و نامش در دفتر زیان کاران نوشته و ثبت است . (مصباح الشریعة ، باب 16، بحارالانوار، ج 82، ص 136).

 1951 - سجده طولانى و نجات از آتش
قال على - علیه السلام -
طول القنوت و لسجود ینجى من عذاب النار
قنوت و سجده طولانى در نماز، نمازگزار را از عذاب آتش نجات مى دهد. (تصنیف غررالحکم ، ص 175، حدیث 3335).

 1952 - امام سجاد (ع ) و حقیقت سجده
عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
کان على بن الحسین - علیهما السلام - اذا قام الى الصلوة ، تغیر لونه فاذا سجدلم یرفع راءسه حتى یرفض عرقا
امام سجاد (ع ) وقتى به نماز مى ایستاد رنگش دگرگون مى شد و چون به سجده مى رفت سربرنمى داشت تا آنکه عرق از وى مى ریخت . (فروع کافى ، ج 3، ص 300).

 1953 - فلسفه دو سجده
قال على - علیه السلام -
انه سئل ما معنى السجدة الاولى قال : تاءویلها اللهم انک منها خلقتنا یعنى من الارض ، و تاءویل رفع راءسک : و منها اخرجتنا و السجدة الثانیة : والیها تعیدنا و رفع راءسک و منها تخرجنا تارة اخرى
از امام على (ع ) از فلسفه اول سؤ ال شد، فرمود: سجده اول به این معنا است که خدایا! اصل ما از خاک است و معناى سربرداشتن از سجده این است که خدایا! ما را ازخاک خارج کردى و معناى سجده دوم این است که خدایا! دوباره ما را به خاک برمى گردانى و سر برداشتن از سجده دوم ، به معناى این است که خدایا! یک بار دیگر در قیامت از خاک بیرونمان خواهى کرد.(المحجة البیضاء، ج 1، ص 391).

 1954 - زمین براى سجده گاه
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
جعلت لى الارض مسجدا و طهورا
همانا زمین براى من سجده گاه و پاک کننده قرار داده شده . (وسائل الشیعه ، ج 3، ص 593).

 1955 - پاداش سجده
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
ما من مسلم یسجد لله سجدة الا رفعه بها درجة و حط بها عنه خطیئة
هیچ مسلمانى براى خدا سجده به جا نمى آورد مگر این که خدا یک درجه مقام او را بالا برده ، یک گناه از نامه عملش محو مى کند. (المحجة البیضاء، ج 345).

 1956 - دوستى با خدا با سجده فراوان
سئل اباعبدالله - علیه السلام -
لم اتخذ الله ابراهیم - علیه السلام - خلیلا قال : لکثرة سجوده على الارض
از امام صادق (ع ) سوال شد: براى چه خداوند حضرت ابراهیم (ع ) را خلیل و دوست خود گرفت فرمود: به خاطر سجده هاى زیادى که بر زمین داشت . (اسرار الصلوة ، ص ‍ 429).

 1957 - پاداش سجده شکر
قال الصادق - علیه السلام -
من سجد سجدة الشکر لنعمة و هو متوضعا کتب الله له بها عشر صلوات و محى عنه عشر خطایا عظام
کسى که در برابر نعمتى که خداوند به او داده است ، سجده شکرى به جا آورد، خداوند به خاطر همین سجده شکر ده نماز در نامه عملش مى نویسد و ده گناه بزرگ را از نامه عمل او محو مى کند. (المحجة البیضاء، ج 1، ص 346).

 1958 - سجده یک واجب جامع
قال الصادق - علیه السلام -
وفرض على الوجه السجود له باللیل و النهار فى مواقیت الصلوة فقال : ((یا ایهاالذین امنوا ارکعوا و اسجدوا و اعبدوا ربکم و افعلوا الخیر لعلکم تفلحون )) و هذه فریضة جامعة على الوجه والیدین والرجلین
خداوند بر صورت سجده را واجب کردکه شبانه روز در وقت نمازها به سجده بیفتد؛ پس فرمود: ((اى کسانى که ایمان آورده اید! رکوع و سجود نمایید و پروردگارتان را پرستش کنید و افعال خیر به جاى آورید، شاید که رستگار شوید)). آنگاه امام فرمود: سجده ، واجب جامع است که مشتمل بر صورت و دستها و پاها مى باشد. (بحارالانوار، ج 85، ص ‍ 128).

 1959 - تاءویل سجده
قال على - علیه السلام -
فى تاءویل السجدة الاولى ان تخطر فى نفسک و انت ساجد: منها خلقتنى ورفع راءسک تخطر بقلبک و منها اخر اخرجتنى والسجدة الثانیة و فیها تعیدنى و رفع راءسک تهطر بقلبک و منها تخرجنى تارة اخرى
معناى سجده اول این است که در حال سجده در دلت بگذرانى که خداوند از خاک خلقم کرده و سر از سجده برداشتن یعنى : خدا من را از خاک بیرون آورده و معنى سجده دوم این است که خدا من را به خاک برمى گرداند و سر از سجده دوم برداشتن ، به این معنى است که خداوند یک بار دیگر من را در قیامت از خاک بیرون مى آورد. (میزان الحکمه ، ج 5، ص ‍ 395).

 

منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد دوم) عباس عزیزى

 1785 - رکوع کامل
قال الباقر - علیه السلام -
من اتم رکوعه لم یدخله وحشة القبر
هرکس که رکوعش تمام وکامل باشد، دچار وحشت قبر نمى شود. (مواعظ العددیه ، ص 243).

 1786 - تاءثیر رکوع حقیقى
قال الصادق - علیه السلام -
لایرکع عبدالله رکوعا على الحقیقة ، الازنیة الله تعالى بنور بهائه و اظله فى ضلال کبریائه و کساه کسوة اصفیائه
هیچ بنده اى براى خدا به حقیقت رکوع نکند مگر آن خداوند تعالى او را به نورجمال خود بیاراید و در سایه کبریایى اش جاى دهد و جامه برگزیدگانش بپوشاند. (مصباح الشریعه ، ص ‍ 14).

 1787 - اسرار به رکوع گفتن
قال العسکرى - علیه السلام - فى تفسیره
فاذا رکع قال الله تعالى لملائکته : یا ملائکتى ! اما ترون کیف تواضع لجلال عظمتى ؟ اشهدکم لاعظمته فى دار کبریایى و جلالى
پس هنگامى که (نمازگزار) به رکوع رفت ، خداوند - تبارک و تعالى - خطاب به ملائکه مى کند و مى گوید: ((اى ملائکه من ! آیا نمى بیند (بنده نمازگزار) چگونه براى بزرگى و عظمت من تواضع مى کند؟ شما را گواه مى گیرم ، که هرآینه او را در دار کبریایى و جلال خودم بزرگ سازم . (بحارالانوار، ج 82، ص 221).

 1788 - اسرار سر از رکوع برداشتن
قال العسکرى - علیه السلام - فى تفسیره :
فاذا رفع راءسه من الرکوع قال الله - تبارک و تعالى - لملائکته : اما ترون یا ملائکتى کیف یقول : ارتفع عن اعدائک لما اتواضع لاولیائک و انتصب لخدمتک اشهدکم یا ملائکتى ! لاجعلن ، جمیل العاقبة له و لاصبرنه الى جنانى ؛
پس هنگامى که (نمازگزار) سرش را از رکوع بلند کرد، خداوند خطاب به ملائکه خود مى کندو مى گوید: آیا نمى بینید اى ملائکه من ! چگونه این بنده ام مى گوید (خدایا) سرم را در مقابل دشمنان تو بلند کردم ، همچنان که در مقابل دوستان تو تواضع نمودم و خود را براى خدمت تو آماده ساختم ؟ شما را گواه مى گیرم اى ملائکه من ! هرآینه عاقبت زیبا و خویب براى او قرار خواهم داد و بهشت را براى او قرار خواهم داد. (بحارالانوار، ج 82، ص 221).

 1780 - رکوع ناقص
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
من لم یتم وضوئه و رکوعه و خشوعه فصلاته خداج یعنى ناقصة غیر تامة
کسى که وضو و رکوع و خشوعش در نماز کامل نیست ، نمازش ((خداج )) است ، یعنى ناقص است و تمام نیست . (جامع الحدیث الشیعه ، ج 4، ص 44).

 1790 - تاءویل رکوع
قال على - علیه السلام -
ثم تاءویل مد عنقک فى الرکوع تخطر فى نفسک امنت بک و لو ضربت عنقى ثم تاءویل رفع راءسک من الرکوع اذا قلت ، ((سمع الله لمن حمده )) الذى اخرجنى من العدم الى الوجود
معناى کشیدن گردن در رکوع این است که در ایمان به خدا استوارم ، اگر چه گردنم زده شود، و معناى سر برداشتن از رکوع و گفتن ((سمع الله )) این است که حمد وثناى ما را مى شنود، آن خدایى که مرا از نیستى و عدم به وجود آورده است . (میزان الحکمة ، ج 5، ص 395).

 1791 - نحوه قیام بعد از رکوع
عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
اذا رفعت راءسک من الرکوع فاقم صلبک فانه لاصلاة لمن لایقیم صلبه
چون سر از رکوع بلند کردى ، کمرت را راست کن ، و بایست و زیرا کسى که بعد از رکوع قیام نکند و از همان رکوع به سجده برود، نمازش باطل است . (اصول وافى ج 8، ص ‍ 703).

 1792 - تاءثیر رکوع کامل
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
خمس صلوات افتر ضهن الله - عزوجل - من احسن وضوء هن و صلاهن لوقتهن و اتم رکوعهن و خشوعهن کان له على الله عهد ان یغفر له ، و من له فلیس له على الله عهد، ان شاء فقرله ، وان شاء عذبه
خداوند پنج نماز رابر مردم واجب گرداند، هرگاه کسى وضوى آنها را در دست به جاى آورد ودر وقت بخواند و رکوع و خشوعشان را کامل کند، خداوند متعال ضامن است که گناهانش را بیامرزد و کسى که این گونه (و در دست ) انجام ندهد، خداوند نسبت به او عهدى ندارد، اگر خواست او را مى آمرزد، واگر بخواهد، او را عذاب مى کند. (کنزالعمال ، ج 7، ص 276، ح 18860).

 

 1793 - ذکر بعد از رکوع
روى سعید القماط عن الفضل قال : قلت لابى عبدالله - علیه السلام -
جعلت فداک علمنى دعاء جامعا، فقال لى : احمدالله ، فانه لایبقى احد یصلى الا دعا لک یقول : ((سمع الله لمن حمده )).
سعید قماط از فضل نقل کرده که از امام صادق (ع ) پرسیدم : فدایت گردم دعایى جامع مرا بیاموز! فرمود: حمد خداوند را به جاى آور، زیرا (اگر چنین کنى ) هیچ نمازگزارى نیست مگر اینکه برایت چنین دعا کند که : ((سمع الله لمن حمده )) (خداوند بشنود حمد هرکسى را که حمدش کند). (بحارالانوار، ج 85، ص 104).

 1794 - فلسفه رکوع
عن مصباح الشریعة قال الصادق - علیه السلام -
لایرکع عبدالله رکوعا على الحقیقة الا زینة الله تعالى بنور بهائه ، و اظله فى ظلال کبریائه و کساه کسوة اصفیائه و الرکوع اول و السجودثان ، فمن اتى به معنى الاول صلح الثانى و فى الرکوع ادب و فى السجود قرب ، و من لایحسن الادب لایصلح للقرب فارکع رکوع خاضع لله بقلبه متذلل و جل تحت سلطانه خافض له بجوارحه خفض خائف حزن على ما یفونة من فائدة الراکعین و حکى ان الربیع ابن خثیم کان یسهر باللیل الى الفجر فى رکعة واحدة فاذا هو اصبح رفع (خ ل : تزفر) و قال : اه ! سبق المخلصون وقطع بنا و استوف رکوعک باستواء ظهرک و انحظ عن همتک فى القیام بخدمته الابعونه و فر بالقلب من و ساوس الشیطان و خدائعه و مکائده فان الله تعالى یرفع عباده بقدر تواضعه له و یهدیهم الى اصول التواضع و الخضوع بقدر اطلاع عظمته على سرائرهم
ازکتاب مصباح الشریعه نقل است که امام صادق (ع ) فرمود: هیچ بنده اى براى خدا به حقیقت رکوع نکند مگر آنکه خداوند تعالى او را به نور جمال خویش بیاراید و در سایه کبریایى خود درآورد و جامه برگزیدگانش بپوشاند رکوع (مرحله ) اول است و سجود (مرحله ) دوم ؛ هرکس که معنى وحقیقت اولى رابه جاى آورد، شایستگى دومى رایافته است در رکوع ادب (عبودیت ) است و در سجود قرب (به معبود) است ؛ و کسى که به نیکى ، ادب نگزارد، قربت را نشاید پس رکوع کن ، همانند رکوع کسى که قلبا خاضع اى خداست و تحت سلطه او ذلیل و بیمناک مى باشد؛ و چون راکعى که از بیم و اندوه از دست دادن بهره راکعان (حقیقى ) تن فرود آورد، اعضاى خود را فرود آور از ربیع بن خثیم حکایت شده که با یک رکوع شب را به صبح مى رساند و چون به صبح مى رسید (صبح کرد) قامت راست مى کرد و مى گفت : ((آه ! مخلصان پیشى گرفتند و ما را از ماندیم )) و رکوع خود را کامل انجام ده به این که پشت خود را هموار کنى واز این (پندار) که به (قدرت ) و همت خود به خدمت او قیام کنى فرود آى (که این امکان ندارد) جز به یارى او وقلب را از وسوسه هاى شیطان و فریب ها و نیرنگ هایش فرارى ده که خداوند تعالى بندگان خویش را به میزبانى که در برابر او کرنش کنند، بلند مى کند؛ و آنان را هر اندازه که عظمتش بر باطنهایش پرتو افکنده ، به حقیقت فروتنى و کرنش (در برابر خود) هدایت مى فرماید. (مصباح الشریعه ، باب 15، بحارالانوار، ج 82، ص 108).

 1795 - آداب پاها هنگام رکوع
عن ابى جعفر - علیه السلام - قال :
فاذا رکعت فصف فى رکوعک بین قدمیک تجعل قدر شبر و تمکن راحتیک من رکبتیک و تضع یدک الیمنى على رکبتک الیمنى قبل الیسرى و بلغ باطراف الاصابع عین الرکبة و فرج اصابعک اذا وضعتها على رکبتیک ... و اقم صلبک و مد عنقک ولیکن نظرک الى مابین قدمیک
هرگاه به رکوع رفتى باید پاها در کنار هم به فاصله یک وجب قرا گیرد و دست ها را بر زانوها قرار دهى که در ابتدا دست راست را بر زانوى قرار دهى و انگشتان دست روى برآمدگى زانو را بپوشاند و بین انگشتان هم باز باشد و اگر فقط انگشتان به زانو برسد کافى است ولى بهتر این است که کف دست روى زانو قرار گیرد و پشتت را راست نگه دار و گردنت را کشیده و نگاه تو باید به وسط پاها متمرکز باشد. (اصول وافى ، ج 8، ص 831).

 1796 - علت کشیدن گردن در رکوع
قال على - علیه السلام -
لما سئل عن عنى مد العنق فى الرکوع تاءویله امنت بک ولو ضربت عنقى
على - علیه السلام - در جواب این سوال که چرا در رکوع گردن باید کشیده و راست نگاه داشته شود فرمود: معنى آن این است که خدایا! به تو ایمان دارم ، اگر چه در این راه گردنم زده شود. (المحجة البیضاء، ج 1، ص 390).

 1797 - تعظیم خداوند در رکوع
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
فاما الرکوع فعظموا الله فیه ، و اما السجود فاءکثروا فیها الدعاء و انه قمن ان یستجاب لکم
من از خواندن قرآن در رکوع و سجود نهى شده ام ، پس در رکوع خدا را با عظمت ذکر کنید، اما در سجده بسیار دعا کنید، زیرا سزاوار است که دعایتان مستجاب شود.(بحارالانوار، ج 85، ص 106).

 1798 - نحوه رکوع کردن
ونهى رسول الله -صلى الله علیه وآله - ان یذبح الرجل فى الصلاة کم یذبح الحمار، و معناه ان یطاءطى الرجل راءسه فى الرکوع حتى یکون اخفض من ظهره
پیامبر (ص ) نهى کرد انسان در نماز سرش را چون چهارپا پایین بکشد، یعنى آنقدر سر را در رکوع پایین بیاورد تا از پشتش پایین تر قرار گیرد. (بحارالانوار، ج 85، ص ‍ 106).

 1799 - آداب رکوع
و کان النبى -صلى الله علیه وآله - اذا رکع لم یصوب راءسه و لم یقنعه معناه انه لم یرفعه حتى یکون اعلى من جسده ولکن بین ذلک
پیامبر (ص ) در رکوع سرش را بالا یا پایین قرار نمى داد، یعنى سر را بالاتر از بدنش قرار نمى داد، بلکه بینابین نگاه مى داشت (نه خیلى بالا و نه خیلى پایین و در حالتى متوسط، که اگر آب بر پشت بدن بریزند، در همان جا بماند). (بحارالانوار، ج 85، ص 106).

 1800 - رکوع رسول خدا (ص )
لان رسول الله -صلى الله علیه وآله - کان اذا رکع لو صب على ظهره ماء لاسقر
رسول خدا (ص ) طورى رکوع مى کرد که اگر آب بر پشت او مى ریختند، به جلو و عقب نمى رفت . (بحارالانوار، ج 85، ص 107).

 1801 - تعداد ذکر امام صادق (ع ) در رکوع
عن حمزة ابن حمران و الحسن بن زیاد قالا:
دخلنا على ابن عبدالله - علیه السلام - و عنده قوم فصلى بهم العصر و کنا قد صلینا العصر فعددنا له فى کل رکعة ((سبحان ربى العظیم )) ثلاثا و ثلاثین مرة
ازحمزة بن حمران و حسن بن زیا نقل است : بر امام صادق (ع ) وارد شدیم . گروهى نزد او بودند حضرت نماز عصر را ((به جماعت )) برایشان خواند - و نماز عصر را خود پیش از آن خوانده بودیم - و در هر رکعتى که تعداد ذکر ((سبحان ربى العظیم )) او را شماردیم ، سى و سه بار بود.(بحارالانوار، ج 85، ص 109).

 1802 - نحوه رکوع در بیان امام صادق (ع )
قال الصادق - علیه السلام -
لاصلاة لمن لم یقم صلبه فى رکوعه و سجوده
نمازش درست نیست کسى که در رکوع و سجودش پشت خود را مستقیم و راست قرار ندهد. (بحارالانوار، ج 85، ص 107).

 1803 - رکوع کامل ورفع وحشت قبر
قال الباقر - علیه السلام -
من اتم رکوعه لم تدخله وحشة فى قبره
کسى که رکوع خود را به تمام و کمال انجام دهد، وحشتى در قبر براو وارد نمى شود. (بحارالانوار، ج 85، ص 107).

 1804 - ذکر مستحبى در رکوع
یقول فى رکوعه ماروى عن الباقر - علیه السلام -
اللهم لک رکعت ، و لک خشعت وبک امنت ، و لک اسلمت ، و علیک توکلت ، وانت ربى ، خشع لک سمعى و بصرى و مخى و عصبى و عظامى و ما اقلته لله رب العالمین روایت شده که امام باقر (ع ) در رکوع مى گفت : بارخدایا! براى تو رکوع و خشوع کردم و به تو ایمان آوردم و تسلیم توام و بر تو توکل مى کنم وتو خداى من هستى ، گوش ، چشم ، مغز، اعصاب ، استخوانهاى من براى تو خاشع اند، و هرچه گام برمیدارم ، براى خدایى است که پروردگار جهانیان است . (بحارالانوار، ج 85، ص 110).

 1805 - رکوع طولانى على (ع )
عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
کان على علیه السلام یرکع فیسل عرقه حتى یطاء فى عرقه من طول قیامه
على (ع ) به اندازه اى به رکوع طول مى داد که عرق از بدنش سرازیر مى شد و زیر پایش مى ریخت . (بحارالانوار، ج 85، ص 110).

 1806 - آداب رکوع از امام صادق (ع )
قال الصادق - علیه السلام -
اذا رکعت فضع کفیک على رکبتیک و ابسط ظهرک ولاتقنع راءسک و لاتصوبه
هرگاه به رکوع رفتى ، کف دستها را بر زانو بگذار و پشت بدنت را درست باز و پهن کن و سرت را بالاو پایین مبر. (بحارالانوار، ج 85، ص 115).

 1807 - رکوع پیامبر (ص )
قال الصادق - علیه السلام -
کان رسول الله -صلى الله علیه وآله - اذا رکع لو صب على ظهره ماء لاستقر و قال : فرج اصابعک على رکبتیک فى االرکوع ، و ابلغ اطراف اطابعک عیون الرکبتین
پیامبر خدا (ص ) هنگامى که به رکوع مى رفت ، اگر آب بر پشتش ریخته مى شد، استقرار مى یافت سپس فرمود: انگشتان را بر روى زانوهایت در رکوع باز کن و انگشتان را به گودیهاى زیر زانو برسان . (بحارالانوار، ج 85، ص 115).

 1808 - ذکر رکوع سه بار
قال الصادق - علیه السلام -
وقل فى الرکوع ((سبحان ربى العظیم و بحمده )) ثلاث مرات
در رکوع سه بار بگو: سبحان ربى العظیم و بحمده )). (بحارالانوار، ج 85، ص 115).

 1809 - گفتن ذکر بعد از رکوع
قال الصادق - علیه السلام -
و اذا رفعت راءسک من الرکوع فقل : ((سمع الله لمن حمده ))

وقتى سر از رکوع برداشتى بگو: ((سمع الله لمن حمده )). (بحارالانوار، ج 85، ص 115).

 1810 - معناى رکوع
سئل امیرالمؤ منین - علیه السلام - ما معنى الرکوع ؟ فقال :
معناه امنت بک و لو ضربت عنقى ، و معنى قوله : ((سبحان ربى العظیم و بحمده )) فسبحان الله انفقة لله - عزوجل - و ربى خالقى ، و العظیم هو العظیم فى نفسه غیر موصوف بالصغر و عظیم فى ملکه و سلطانه و اعظم من ان یوصف ، تعالى الله
از امام على (ع ) پرسیدند: معناى رکوع چیست ؟ فرمود: یعنى به تو ایان آوردم ، ار چه گردنم را بزنى و معناى ((سبحان ربى العظیم و بحمده )) فسبحان این است که : منزه است خدا، بزرگى از آن خداوند است و پروردگار و خالق من است بزرگ فقط اوست در خود موصوف به کوچکى نیست و در کشور هستى خود پادشاه و فرمانروا و بزگتر از این است که توصیف شود، بسى والا است . (بحارالانوار، ج 85، ص 116).

 1811 - رکوع على (ع )
قال الصادق - علیه السلام -
ان علیا - علیه السلام - کان یعتدل فى الرکوع مستویا حتى یقال لو صب الماء على ظهره لاستمسک و کان یکره ان یحدر راءسه و منکبیه فى الرکوع
امام على (ع ) آنچنان در رکوع معتدل و درست مى ایستاد که گویند: اگر آب بر پشتش ریخته مى شد، همان جا مى ماند و دوست نداشت که سر و شانه هایش را دایره وار (به پایین ) بگیرد. (بحارالانوار، ج 85، ص 118).

 1812 - ذکر رکوع و سجود
عن عقبة قال :
لما نزلت ((فسبح باسم ربک العظیم )) قال لنا رسول الله -صلى الله علیه وآله - اجعلوها فى رکوعکم و لما نزلت : ((سبح اسم ربک الاعلى )) قال لنا رسول الله : اجعلوها فى سجودکم
چون آیه : ((فسبح باسم ربک العظیم )) نازل گردید، رسول خدا (ص ) فرمود: آن را در رکوع بگویید، و چون آیه ((سبح اسم ربک الاعلى )) نازل گردید، فرمود: این را در سجده بگویید. (بحارالانوار، ج 85، ص 105).

 1813 - ذکر طولانى در رکوع و سجود
قال الصادق - علیه السلام -
و من کان یقوى على ان یطول الرکوع و السجود فلیطول ما استطاع یکون ذلک فى تسبیح الله و تحمیده و تمجیده و الدعاء و التضرع فان اقرب ما یکون العبد الى ربه هو مساجد
کسى که توانایى آن را دارد که رکوع و سجودش را در نماز طولانى کند، باید به مقدار توانایى اش طول دهد و باید در رکوع و سجود به تسبیح و حمد و ستایس و دعا و تضرع به درگاه خداوند اشتغال داشته باشد، زیرا نزدیک ترین حالت بنده به خدا همان لحظاتى است که در سجده با خدا خلوت مى کند. (اصول وافى ، ج 8، ص 707).

 1814 - هنگام رکوع و سجود تکبیر بگو
قال ابوجعفر - علیه السلام -
اذا اردت ان ترکع و تسجد فارفع یدیک فکبر ثم ارکع واسجد
هرگاه خواستى به رکوع یا سجده بروى ، دو دستت را بلند کن ، و تکبیر بگو آنگاه به رکوع یا سجده برو.(اصول وافى ، ج 8، ص 702).

 1815 - تقرب به وسیله رکوع و سجود
قال على - علیه السلام -
تقرب الى الله سبحانه بالسجود و الرکوع و الخضوع لعظمته والخشوع
به وسیله سجده و رکوع و خضوع و خشوع در برابر عظمت خدا به او تقرب جوى . (غرر الحکم ، ص 356).

 1816 - دعا کردن در رکوع و سجود
عن سعید بن یسار قال :
قلت لابى عبدالله - علیه السلام -: ادعوا و انا راکع او ساجد؟ قال - علیه السلام - نعم ادع و انت ساجد فان اقرب ما یکون العبد الى الله و هو ساجد، ادع الله لدنیاک و اخرتک
سعید بن یسار گوید: از امام صادق (ع ) پرسیدم : در رکوع و سجده مى توانم دعا کرده ، از خدا حاجت بخواهم ؟ حضرت فرمود: آرى ، به خصوص در حال سجده دعاکن ؛ زیرا سجده نزدیکترین حالت بنده به خداست و در سجده براى دنیا و آخرتت دعا کن . (میزان الحکمه ، ج 4، ص 381).

 1817 - رکوع و سجود کامل
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
فاذا هو اتم رکوعها و سجودها و اتم سهامها صعدت الى السماء لها نور یتلاءلؤ و فتحت لها ابواب السماء و تقول حافظت على حفظک الله و تقول الملائکة صلى الله على صاحب هذه الصلوة و اذا لم یتم سهامها صعدت و لها ظلمة و غلق ابواب السماء دونها و تقول ضیعتنى ضیعک الله و ضرب بها وجهه .
زمانى که نمازگزار رکوع و سجود نمازش را کامل به جا مى آورد و قسمتهاى نماز را که کامل کرد (این نماز) به آسمان صعود مى کند، در حالى که نور از او تلاءلؤ میکند و ابواب آسمان براى او گشوده مى شود و (خطاب به او) مى گوید: مرا محافظت کردى خدایت محافظت کند و ملائکه گویند: درود بر صاحب این نماز و زمانى که قسمتهاى نماز کامل گزارده نشود (به آسمان ) صعود مى کند در حالى که تاریک و ظلمانى است وابواب آسمان به رویش بسته مى شود (وخطاب به نمازگزار) مى گوید: ضایع کردى مرا، خدا تو را ضایع کند در این حال نماز را به چهره این نمازگزار مى زنند. (مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 173).

 1818 - حرام شدن آتش بر جسم نمازگزار
قال الباقر - علیه السلام -
فما من مؤ من یوافق تلک الساعة ان یکون ساجدا او راکعا او قائما الا حرم الله جسده على النار هیچ مؤ منى نیست که درچنین وقت نماز در حال سجود و یا رکوع یا قیام باشد، مگر این که خدا جمسش را بر آتش حرام کرده است . (جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 27).

 1819 - رکوع و سجود به صورت نیکو
قال الصادق - علیه السلام -
اتقواالله واحسنوا الرکوع و السجود وکونوا اطوع عبادالله فانکم لن تنالو ولایتنا الا بالورع
از خدا پروا کنید و رکوع و سجود را نیکو به جاى آورید، و مطیع ترین بندگان خدا باشید، زیرا شما ولایت ما را درنمى یابید، مگر با ورع . (بحارالانوارت ج 85، ص 104).

 1820 - ذکر صلوات در رکوع و سجود
قال الباقر - علیه السلام -
من قال فى رکوعه و سجوده و قیامه ((اللهم صل على محمد و آله محمد)) کتب الله له ذلک بمثل الرکوع و السجود والقیام
هرکس که در رکوع و سجود قیام خود بگوید: ((اللهم صل على محمد و آل محمد)) خداوند متعال ثواب آن را مانند ثواب رکوع و سجود وقیام براى او مى نویسد. (ثواب الاعمال ، ص 61).
قال الرضا - علیه السلام -
ان رجلا من اصحاب على - علیه السلام - یقال له قیس کان یصلى فلما صلى رکعة اقبل اسود قصار فى موضع السجود فلما نحى جبینه عن موضعه تطوق الاسود فى عنقه ثم انساب فى قمیصه
مردى از اصحاب على (ع ) که به او قیص مى گفتند به نماز ایستاد وقتى رکعتى خواند، ناگهان مار سیاهى آمد ودر موضع سجده قیس قرار گرفت قیس با بى توجهى کامل به رکوع و سجود رفت وقتى پیشانى از موضع سجده برداشت مار به گردن قیس پیچید سپس از یقه وارد پیراهن او شد، ولى این بنده صالح خدا که حقیقت نماز را دریافته بود به نمازش ادامه داد و آسیبى هم از مار ندید. (بحارالانوار، ج 84، ص 246).

 1822 - رکوع و سجود ناقص
قال الباقر - علیه السلام -
بینا رسول الله -صلى الله علیه وآله - جالس فى المسجد اذ دخل رجل فقام یصلى فلم یتم رکوعه ولاسجوده ، فقال رسول الله -صلى الله علیه وآله -: نقر کنقر الغراب ، لئن مات هذا و هکذا صلاته لیموتن على غیر دینى
رسول خدا -صلى الله علیه وآله - در مسجد نشسته بود مردى وارد گردید و به نماز و رکوع و سجود را به طور کامل انجام نداد پیامبر فرمود: رکوع و سجود او) به نوک زدن کلاغ شبیه است اگر این مرد بمیرد و نمازش بدین شکل باشد، به چیزى غیر از دین من مرده است . (بحارالانوار، ج 85، ص 101).

 1823 - اجتناب از فکر وخیال در رکوع و سجود
قال ادریس - علیه السلام -
اذا دخلتم فى الصلاة فاصرفوا لها خواطرکم و افکارکم و ادعواالله دعاء طاهرا متفرغا وسلوه مصالحکم و منافعکم بخضوع و خشوع و طاعة و استکانة و اذا رکعتم و سجدتم فابعدوا عن نفوسکم افکار الدنیا و هواجس السوء و افعال الشر، و اعتقاد المکر، و ماکل السحت ، و العدوان ، و الاحقاد، واطرحوا، بینکم ذلک کله
هرگاه به نماز وارد شدید، خاطر و افکارتان را به نماز اختصاص دهید (و به چیزى غیر از نماز نیندیشید) و از خدا بخواهید و دعا کنید، دعایى پاک در حالى که از همه چیز غیر از خدا فارغ باشید. و با خضوع و خشوع و اطاعت و استعانت مصالح و منافع خود را از خداوند در خواست نمایید و هنگام رکوع و سجود، افکار دنیوى و خیالات باطل و ناشایسته و زشتیها را از جانتان دور کنید عقیده ناسالم و مکارانه نداشته باشید. از غذاى حرام بپرهیزید دشمنى وکینه توزى وحسد را از خود دور کنید تمام این بدیها و زشتیها را از خود دور کنید و دنبال خیالات باطل نروید. (بحارالانوار، ج 84، ص 252).

 1824 - رکوع وسجود ناقص
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
ولاصلاة لمن لایتم رکوعها و سجودها
نمازگزارى که رکوع و سجودش را ناقص انجام دهد، آن نمازش ، نماز نیست . (بحارالانوار، ج 29، ص 198).

 1825 - رکوع وسجده طولانى
قال الصادق - علیه السلام -
وعلیکم بطول الرکوع و السجود فان احدکم اذا طال الرکوع و السجود یهتف ابلیس من خلفه فقال یا ویلتاه ! اطاعوا و عصیت و سجدوا و ابیت
بر شما باد به طول رکوع و سجده ، که هرگاه یکى از شما رکوع و سجودش طول بکشد شیطان به دنبال او فریاد مى زند: واى بر من ! او اطاعت کرد و من معصیت کردم او سجده کرد و من سرباز زدم . (بحارالانوار، ج 87، ص 199، مواعظ العددیه ، ص 242).

 1826 - رکوع و سجود بهترین عبادت
قال على - علیه السلام -
نعم العبادة السجود و الرکوع
سجود و رکوع در پیشگاه الهى ، خوب عبادتى است . (تصنیف غررالحکم ، ص 175،).

 1827 - عادت به رکوع و سجود
قال الصادق - علیه السلام -
لاتنظروا الى طول رکوع الرجل و سجوده ، فان ذلک شى ء اعتاده فلو ترکه استوحش لذلک ولکن انظروا الى صدق حدیثه و اداء امانته

به رکوع و سجده هاى طولانى افراد نگاه نکنید، زیرا ممکن است به آن عبادت کرده باشند، و براى او یک امر عادى شده باشد؛ و اگر آن را ترک کنند وحشت کنند، بلکه راستگویى و امانتدارى او را بنگر تفسیر نورالثقلین ، ج 1، ص 496، ص 105).

 1828 - تاءثیر طولانى رکوع و سجود
قال على - علیه السلام -
لایقرب من الله سبحانه الاکثرة السجود و الرکوع
چیزى جز کثرت سجود و رکوع ، شخص را به تقرب خداوند سبحان نرساند. (تصنیف غرر الحکم ، ص 175).

 1829 - شرایط پنج گانه نماز
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
بنیت الصلاة على اربعة اسهم ، سهم منها اسباغ الوصوء و سهم منها الرکوع و سهم منها السجود و سهم منها الخشوع ، و اذا لم یتم سهامها صعدت و لها ظلمة و غلقت ابواب السماء دونها، و تقول ضیعتنى ضیعک الله ، و یضرب الله بها وجهه
نماز داراى چهار سهم است (و بدون اینها کامل نمى شود:)
- وضوى کامل ساختن
- رکوع (با طماءنینه )
- سجود(با طماءنینه )
- و خشوع ...
و چون یکى از این شرایط پنج گانه در نماز رعایت نشود، این نماز، تاریک و بى فروع به آسمان برده مى شود و فرشتگان درهاى آسمان را بر آن مى بندند و نماز را به زمین باز مى گردانند، در این هنگام خطاب به صاحب خود مى گوید: مرا ضایع و تباه کردى ، خداى تو را تباه کند و سپس آن فرشته نماز را به صورت صاحبش مى زند. (بحارالانوار، ج 84، ص ‍ 264).

 1830 - رکوع و سجود صحیح
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
اتانى جبرئیل من عندالله - تبارک و تعالى - فقال : یا محمد ان الله - عزوجل - یقول : انى افترضت على امتک خمس صلوات من اوفى بهن على وضوئهن و موافیهن و رکوعهن و سجودهن کان له بهن عند ان ادخله بهن الجنة ، و من لقینى قد انتقص من ذلک شیئا فلیس له عنى عهد، ان شئت عذبته ، وان شئت رحمته
جبرئیل از سوى خداى بزرگ ، بر من فرود آمد و گفت : اى محمد! خداوند - تبارک و تعالى - مى فرماید: من بر امت تو پنج نماز واجب گردانیدم ، که اگر کسى آن ها را با وضو و وقت رکوع و سجود درست ادا نماید، او را بر من پیمانى (حق )
است که او را به بهشت برم و کسى که مرا ملاقات کند، در حالى که از این شرایط (نماز) چیزى کم باشد، مرا بااو پیمانى نیست و اگر خواستم ، او راعذابش مى کنم ، و اگر خواستم ، او را مورد مهر خویش قرار مى دهم . (کنز العمال ، ج 7، ص 281، ج 18880).

 1831 - نتیجه رکوع و سجود مؤ من
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
فما من مؤ من یوافق تلک الساعة ان یکون ساجدا او راکعا او قائما الا حرم الله جسده على النار
هر مؤ منى در حال رکوع یا سجود یا قیام مشغول باشد، خداوند سبحان جسدش را بر آتش جهنم حرام مى گرداند. (وسائل الشیعه ، ج 3، ص 8).

 1832 - دورى از صفات رذیله در رکوع و سجود
فى صحف ادریس
اذا دخلتم فى الصلاة فاصرفوا لها خواطرکم و افکارکم و ادعواالله دعاء طاهرا متفرغا و سلوه مصالحکم و منافعکم بخضوع وخشوع و طاعة و استکانة ، و اذا رکعتم و سجدتم فابعدوا عن نفوسکم افکار الدنیا و هو اجس السوء، و افعال الشر، و اعتقاد المکر، و ماءکل السحت ، و العدوان والاحقاد، و اطرحوا بینکم ذلک کله
چون به نماز مى پردازید، تمامى اندیشه و فکرتان را متوجه آن کنید و با فراغت بال (از امور دنیا) به درگاه خداوند دعا کنید و با خضوع و خشوع ، فرمانبردارى و دل شکسته آن که مصلحت شما در آن از او بخواهید و چون به رکوع و سجده رفتید، دنیا و دوستى ، کارهاى بشر، اندیشه فریب کارى ، حرام خوردن ، تعدى به دیگران و کینه را از خود دور کنید (و بادلى پاک و فارغ از شر و کینه به درگاه خدا روید). (بحارالانوار، ج 84، ص 253).

 1833 - رحمت خدا در رکوع و سجود
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
اذاقام العبد فى صلاته ذر البر على راءسه ، حتى یرکع ، فاذا رکع علته رحمة الله حتى یسجد و الساجد یسجد على قدمى الله فلیساءل و لیرغب
آنگاه که بنده در نمازش برخیزد، نیکى بر سرش افشانده مى شود تا به رکوع برود و چون به رکوع رفت ، رحمت خدا او را احاطه مى کند تا به سجده برود و سجده کننده بر روى پاهاى خداوند افتاده است از این رو، باید از او بخواهد و به آنچه نزد او است ، دل نبندد. (کنزالعمال ، ج 7، ص 289، ح 18924).

 1834 - فلسفه ذکر رکوع و سجود
عن هشام بن الحکم عن ابى الحسن موسى - علیه السلام - قال :
قلت له : لاى علة یقال فى الرکوع : ((سبحان ربى العظیم و بحمده )) و یقال فى السجود ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) قال : یا هشام ان الله لما اسرى بالنبى صلى الله علیه وآله - و کان من ربه کقاب قوسین او ادنى رفع له حجاب من حجبه فکبر رسول الله -صلى الله علیه وآله - سبعا حتى رفع له سبح حجب ، فلما ذکر ما راءى من عظمة الله ارتعدت فرائضه فانبرک على رکبتیة و اخذ یقول : ((سبحان ربى العظیم وبحمده )) فلما اعتدل من رکوعه قائما و نظر الیه فى موضع اعلى من ذلک الموضع خر على وجهه و جعل یقول : ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) فلما قال سبع مرات سکن ذلک الرعب فلذلک جرت به السنة
هشام بن حکم از امام موسى کاظم (ع ) پرسید: چرا در رکوع ((سبحان ربى العظیم و بحمده )) و در سجده ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) گفته مى شود؟ فرمود: اى هشام ! چون خداى تبارک و تعالى پیامبر (ص ) رابه معراج برد و آن حضرت به پروردگارش به اندازه ((قاب قوسین او ادنى )) نزدیک گشت حجابى از حجابهایش را از پیش او به کنار زد و از این رو، رسول خدا (ص ) هفت تکبیر گفت تا اینکه هفت حجاب به کنار رفت . پس از آن که این دیدنى ها در ذهن پیامبر (ص ) یادآورى شد، رگهاى گردنش به لرزه افتاد و دست ها را به زانو گذاشت و شروع کرد به گفتن ((سبحان ربى العظیم و بحمده )) وقتى از حالت رکوع برخاست و نگاه کرد و به جایگاه بالاترى از آنچه دیده بود نگریست روى زمین افتاد و گفت : ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) وقتى این جملات را هفت بار تکرار کرد، حالت رعب از او برطرف گردید از این رو، سنت بر این جارى شد. (بحارالانوار، ج 85، ص ‍ 103).

 1835 - علت تسبیح در رکوع و سجود
قال الرضا - علیه السلام -
فان قال : فلم جعل التسبیح فى الرکوع و السجود قیل : لعلل منها ان یکون العبد مع خضوعه و خشوعه و تعبده و تورعه و استکانته و تذله و تواضعه و تقربه الى ربه مقدسا له ممجدا مسبحا معظما شاکرا لخالقه و رازقه ، فلا یذهب به الفکر و الامانى الى غیر الله
اگر کسى بگوید: چرا دستور تسبیح در رکوع و سجود داده شده ؟ در پاسخ گفته مى شود علتهایى دارد، از جمله این که بنده در برابر خدا، خضوع و خشوع و تعبد و ورع و آرامش و خوارى و فروتنى نماید و تقربش به سوى خدا باشد، و او را تقدیس و تسبیح و تمجید و تعظیم نماید، وسپاسگزار آفریننده و روزى دهنده خود باشد و اندیشه و فکر و آرزوهایش وى را به سوى غیر خدا نکشاند. (بحارالانوار، ج 85، ص 101).

 1836 - گفتن ذکر رکوع و سجود از آیه قرآن
قال الصادق - علیه السلام -
سبح فى رکوعک ثلاثا تقول : ((سبحان ربى العظیم و بحمده )) ثلاث مرات ، و فى السجود ثلاث مرات ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) لاءن الله - عزوجل - لما انزل على نبیه ((فسبح باسم ربک العظیم )) قال النبى -صلى الله علیه وآله -: اجعلو فى رکوعکم ، فلما انزل الله ((سبح اسم ربک الاعلى )) قال : اجعلوها فى سجودکم فان قلت : ((سبحان الله سبحان الله سبحان الله )) اجزاک و تسیبحة ، واحدة تجزى للمعتل و المریض والمستعجل
در رکوعت سه بار خدا را چنین بگو: ((سبحان ربى العظیم وبحمده )) و در سجده سه بار ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) زیرا وقتى خداوند بر پیامبرش آیه ((فسبح باسم ربک العظیم )) را نازل فرمود: پیامبر (ص ) فرمود: آن را در سجده بگویید و وقتى ((سبح اسم ربک الاعلى )) را نازل کرد، پیامبر دستور داد: آن را در سجده بگویید و اگر بگویى ((سبحان الله سبحان الله سبحان الله ،)) کافى است و یک تسبیح براى شخص معذور و بیمار و کسى که عجله دارد، کفایت مى کند. (بحارالانوار، ج 85، ص 116).

 1837 - مراقبت از رکوع و سجود
کتب امیرالمؤ منین - علیه السلام - الى محمد بن ابى بکر:
انظر رکوعک وسجودک ، فان النبى -صلى الله علیه وآله - کان اتم الناس صلاة و احفظهم لها وکان اذا رکع قال : ((سبحان ربى العظیم و بحمده )) ثلاث مرات و اذا رفع صلبة قال : ((سمع الله لمن حمده اللهم لک الحمد مل ء سمواتک و مل ء ارضک و مل ء من شئت من شى ء)) فاذا سجد قال : ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) ثلاث مرات
امام على (ع ) به محمد بن ابوبکر نوشت : به رکوع و سجودت بنگر و مراقب آن باش زیرا پیامبر (ص ) بهتر از همه مردم نماز را به اتمام مى رساند وآن را حفظ مى رکرد و وقتى به رکوع مى رفت سه بار مى گفت : ((سبحان ربى العظیم و بحمده )) و وقتى که از رکوع برمى خاست ، مى گفت : ((سمع الله لمن حمده ، الله لک الحمد مل ء سمواتک و مل ء ارضک و مل ء ما شئت من شى ء)) (خداوند مى شنود کسى را که او را ستایش مى کند. خدایا! به اندازه ظرفیت آسمانهایت و زمین ، و به اندازه ظرفیت هرچه مى خواهى ، تو را سپاس ) و وقتى به سجده مى رفت ، سه بار میگفت : ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )). (بحارالانوار، ج 85، ص 104).

 1838 - رکوع و سجود امام صادق - علیه السلام -
روى ابان بن تغلب :
انه عد على الصادق - علیه السلام - فى الرکوع و السجود ستین تسبیحة
ابان بن تغلب تسبیح امام صادق (ع ) را در رکوع و سجودش شماره کرد، که شصت تسبیح بود. (بحارالانوار، ج 85، ص 109).

 1839 - رکوع و سجود صحیح و کامل
قال الصادق - علیه السلام -
اذا احسن المؤ من عمله ضاعف الله عمله لکل حسنة سعع مائة و ذلک قول الله تبارک و تعالى ((والله یضاعف لمن یشاء)) فاءحسنوا اعمالکم التى تعملونها لثواب الله ، فقلت له : و ما الاحسان ؟ قال : فقال : اذا صلیت فاسحن رکوعک و سجودک و اذا صمت فتوق کل ما فیه فساد صومک و اذا حججت فتوق ما یحرم علیک فى حجک و عمرتک قال : و کل عمل تعمله فلیکن نقیا من الدنس
آنگاه که مؤ من عملش را درست به جاى آورد، خداوند عمل او را چند برابر مى کند و براى هر حسنه اى هفتصد برابر پاداش مى دهد، چرا، که خداوند فرمود: ((و خداوند براى هر کسى که بخواهد مى افزاید)) پس اعمالى که براى پاداش خدا انجام مى دهید، درست به جاى آورید، راوى گوید: پرسیدم : احسان چیست ؟ فرمود: هنگامى که نماز مى خوانى ، رکوع و سجود را درست انجام بده ، و وقتى روزه مى گیرى ، از هر چیزى که آن را تباه مى سازد، خود را نگاه دار، و هنگامى که حج مى گزارى ، از هر چیزى که در حج وعمره بر تو حرام است پرهیز کن ، و در ادامه نیز فرمود: هر عملى که انجام مى دهى ، باید از هر پلیدى پاک بماند. (بحارالانوار، ج 85، ص 116).

 1840 - تعداد تسبیح در رکوع و سجود
قال الصادق - علیه السلام -
اقل ما یجب من التسبیح فى الرکوع و السجود فثلاث تسبیحات لابد منها یکون فى خمس صلوات مائة و ثلاث وخمسون تسبیحة ففى الظهر ست و ثلاثون ، و فى العصر ست و ثلاثون و فى المغرب سبع و عشرون و فى المعتمة ست و ثلاثون و فى الفجر ثمان عشرة
کمترین چیزى که در تسبیح رکوع و سجود لازم است گفتن سه بار، تسبیح است و باید آنها را گفت که در پنچ نماز، یک صد و پنچاه و سه تسبیح گفته مى شود. پس در نماز ظهر، سى و شش و در نماز عصر سى و شش و در نماز مغرب ، بیست و هفت در نماز عشاء، سى و شش و در نماز صبح ، هیجده بار گفته خواهد شد. (بحارالانوار، ج 85، ص 117).

 1841 - دست برنداشتن از موضع رکوع و سجود
عن على بن جعفر عن اخیه موسى بن جعفر - علیه السلام -
ساءلته عن الرجل یکون راکعا اوساجدا فیحکه جسده هل یصلح له ان یرکع یده من رکوعه او سجوده فیحکه مما حکه ؟ قال : لا باءس ، اذا شق علیه ، و البصر الى ان یفرغ افضل
کسى در حال رکوع یا سجود بعضى از جاهاى بدنش مى خارد، آیا درست است که دستش را از رکوع یا سجود، بردارد و همان محل را بخارد؟ فرمود: اشکالى ندارد، وقتى که بر او سخت است ولى اگر صبر کند، تا از آن فارغ شود، بهتر است . (بحارالانوار، ج 85، ص 119).

 1842 - سیره امام صادق (ع ) در رکوع و سجود
روى معاویه بن وهب قال :
راءیت اباعبدالله - علیه السلام - یرفع یدیه اذا رکع و اذا رفع راءسه من الرکوع و اذا سجد و اذا رفع راءسه من السجود، و اذا اراد السجود للثانید و روى ابن مسکان عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال : یرفع یدیه کلما اهوى الى الرکوع و السجود و کلما رفع راءسه من رکوع و سجود و قال : هى العبودیة
معاویه بن وهب گوید: امام صادق (ع ) رادیدم که دستها را هنگامى که به رکوع مى رود و سر بر مى دارد و موقعى که به سجده مى رود و هنگامى که از سجده سر برمیدارد و آنگاه که به سجده دوم مى رود، بلند مى کند و ابن مسکان از امام صادق (ع ) روایت کرده که فرمود: هروقت نمازگزار به رکوع و سجود مى رود و هنگامى که از رکوع و سجود سر برمیدارد، دستها را بلند کند. و بعد فرمود: این بندگى است . (بحارالانوار، ج 85، ص 114).

 1843 - تاءثیر رکوع و سجود طولانى
عن ابى اسامه قال : سمعت اباعبدالله - علیه السلام - یقول :
علیکم بتقوى الله و الورع ، والاجتهاد، و صدق الحدیث و اداء الامانة و حسن الجوار، و کونوا دعاة الى انفسکم بغیر السنتکم و کونوا زینا ولاتکونوا شینا، و علکم بطول السجود و الرکوع فان احدکم اذا اطال الرکوع و السجود، یهتف ابلیس من خلفه وقال : یا ویلتاه اطاعوا و عصیت و سجدوا و ابیت
ابو اسامه گوید از امام صادق (ع ) شنیدم که مى فرمود: بر شما باد به تقواى الهى و ورع و اجتهاد و درستى در گفتار واداى امانت وحسن همجوارى مردم را به غیر زبان (و یا عمل ) به سوى خود بخوانید و زینت ما باشید و ننگ ما نباشید. سجده و رکوع را طولانى کنید که هرگاه یکى از شما رکوع و سجود را طولانى کند، ابلیس از پشت سرش فریاد مى زند: اى واى بر من ! اینان اطاعت کردند و من گناه کردم و سجده کردند و من نکردم . (بحارالانوار، ج 85، ص 136).

 1844 - توقف زیاد در رکوع و سجود
قلت لاءبى جعفر - علیه السلام -
ایهما افضل فى الصلاة کثرة القراءة اوطول البث فى الرکوع و السجود؟ قال : فقال : کثرة اللبث فى الرکوع و السجود فى الصلاة افضل ، اما تسمع لقول الله تعالى : ((فاقرؤ ا ما تیسر منه و اقیموا الصلاة )) انما عنى باقامة الصلاة طول البث فى الرکوع و السجود، قلت : فاءیهما افضل کثرة القراءة او کثرة الدعا؟ فقال الدعاء افضل ، اما تسمع لقول الله لنبیه صلى الله علیه وآله - ((قل یعبؤ بکم ربى لولا دعاؤ کم ))
ابوجعفر (ع ) را گفتم : کدام یک در نماز بهتر است زیاد خواندن قرآن یا افزودن زمان رکوع و سجود؟ فرمود: توقف زیاد در رکوع و سجود نماز بهتر است ، مگر قول خداى بزرگ را نشنیده اى که فرمود: ((هرآنچه از آن برایتان میسر بود، بخوانید و نماز را به پاى دارید)) که منظور از اقامه نماز طول دادن به رکوع و سجود است (راوى گوید) پرسیدم : کدامیک افضل است کثرت خواندن قرآن یا دعاء؟ آن حضرت فرمود: کثرت دعا بهرت است مگر، قول خدا را خطاب به پیامبرش نشنیده اى که فرمود: ((اى پیامبر! به آنان بگو: اگر دعاى شما نبود، خداوند چه عنایتى به شما داشت ؟)). (بحارالانوار، ج 85، ص 117).

 1845 - سه تسبیح در رکوع و سجود
عن اسحاق بن عمار قال :
سمعت اباعبدالله - علیه السلام - یعظ اهله و نساءه و هو یقول لهن : لاتقلن فى رکوعکن و سجودکن اقل من ثلاث تسبیحات فانکن ان فعلتن لم یکن احسن عملا منکن
اسحاق بن عمار مى گوید: در حالى که امام صادق (ع ) کسان و همسران خود راموعظه مى کرد، شنیدم ، که به آنان فرمود: کمتر از سه تسبیح در رکوع و سجودتان نگویید، و اگر چنین است (کمتر بگویید) کار خوبى از سوى شما انجام نشده (کنایه از آیه قرآن است که مى فرماید: ((احسن عملا))). (بحارالانوار، ج 85، ص 120).

 1682 - گرامى ترین آیه قرآن
قال الباقر - علیه السلام -:
اکرم ایة فى کتاب الله بسم الله الرحمن الرحیم
گرامى ترین آیه کتاب خدا ((بسم الله الرحمن الرحیم )) است . (بحارالانوار، ج 85، ص 20).

 1683 - فضیلت ((بسم الله الرحمن الرحیم ))
قال عن الامام الهادى - علیه السلام -
بسم الله الرحمن الرحیم اقرب الى اسم الله الاعظم من سواد العین الى بیاضها
((بسم الله الرحمن الرحیم )) به اسم اعظم خداوند از فاصله سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیکتر است . (تحف العقول ، ص 487).

 1684 - ((بسم الله الرحمن الرحیم )) جزء حمد است
قال على - علیه السلام -
ان بسم الله الرحمن الرحیم آیة من فاتحة الکتاب ، و هى سبع ایات تمامها ببسم الله الرحمن الرحیم
((بسم الله الرحمن الرحیم آیه اى از سوره حمد است و آن هفت آیه است که این هفت آیه با ((بسم الله الرحمن الرحیم )) کامل مى گردند. (بحارالانوار، ج 85، ص ‍ 48).

 1685 - آغاز کتاب الهى
قال الصادق - علیه السلام -
ما انزل الله من السماء کتابا الا و فاتحته بسم الله الرحمن الرحیم و انما کان یعرف انقضاء السورة بنزول بسم الله الرحمن الرحیم ابتداء للاخرى
خداوند کتابى را از آسمان فرو نفرستاد، مگر اینکه با ((بسم الله الرحمن الرحیم )) است که آغاز سوره اى دیگر است . (بحارالانوار، ج 85، ص 20).

 1686 - بلند خواندن ((بسم الله الرحمن الرحیم ))
عن حنان بن سدیر قال :
صلیت خلف ابى عبدالله - علیه السلام - المغرب فتعوذ باجهار اعوذبالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم ، و اعوذبالله ان یحضرون ثم جهر ب‍بسم الله الرحمن الرحیم

ابن سدیر گوید: نماز مغرب را به امام صادق (ع ) اقتدا کردم حضرت با صداى بلند گفت : اعوذبالله من الشیطان الرجیم و اعوذبالله ان یحضرون (یعنى از شیطان رانده شده به خداى ناشنوا و دانا پناه مى برم و پناه مى برم به او که شیاطین بر من حاضر شوند) سپس ((بسم الله الرحمن الرحیم )) را بلند قرائت فرمود. (بحارالانوار، ج 85، ص ‍ 35).

 1687 - شروع حمد با ((بسم الله الرحمن الرحیم ))
عن ابیه - علیه السلام - عن جابر قال :
قال لى رسول الله -صلى الله علیه وآله - کیف تقراء اذا قمت فى الصلاة ؟ قال : قلت : الحمد لله رب العالمین ، قال : قل : بسم الله الرحمن الرحیم ، الحمدلله رب العالمین
رسول خدا -صلى الله علیه وآله - خطاب به جابر فرمود: هنگامى که به نماز ایستادى ، قرائت را چگونه آغاز کنى ؟ جابر عرض کرد: مى گویم : ((الحمدلله رب العالمین )) فرمود: بگو ((بسم الله الرحمن الرحیم ((بحارالانوار، ج 85، ص 48).

 1688 - چرا سوره توبه با بسم الله شروع نشد
قال الصادق - علیه السلام -
علة اسقاط بسم الله الرحمن الرحیم من سورة براءة ان البسملة امان و البراءة کانت الى المشرکین فاسقط منها الامان
علت نیامدن ((بسم الله الرحمن الرحیم )) در سوره برائت این است که بسم الله ، امان است و سوره برائت ، در رد مشرکین است از این روى خداوند امان رااز آن برداشته است . (بحارالانوار، ج 85، ص 53).

 1689 - اسرار ((بسم الله الرحمن الرحیم ))
عن زید بن على قال :
دخلت على ابى جعفر - علیه السلام - فذکر بسم الله الرحمن الرحیم فقال : تدرى ما نزل فى بسم الله الرحمن الرحیم فقلت لا، فقال - علیه السلام - ان رسول الله کان احسن الناس صوتا بالقران و کان یصلى بفناء الکعبة یرفع صوته و کان عتبه و شیبة ابنا ربیعة و ابوجهل و جماعة منهم یستمعون قراءته قال : و کان یکثر ترداد: بسم الله الرحمن الرحیم فیرفع بهاصوته فیقولون ان محمدا لیردد اسم ربه تردادا فیاءمرون من یقوم فیستمع علیه و یقولون اذا جاز بسم الله الرحمن الرحیم فاعلمنا حتى نقوم فنستمع قراءته فانزل الله فى ذلک و اذا ذکرت ربک فى القرآن و حده (بسم الله الرحمن الرحیم ) ولوا على ادبارهم نفورا
زیدبن على گوید: خدمت حضرت باقر (ع ) رفتم سخن از ((بسم الله الرحمن الرحیم )) چه چیزى نازل شده ؟ گفتم : نه فرمود: صداى پیامبر در خواندن قرآن ، از همه مردم بهتر بود و نماز را در پیش کعبه با صداى بلند مى خواند عتبه و شیبه فرزندان ربیعه و ابوجهل ، و گروهى دیگر از مشرکان ، به قرائت پیامبر گوش مى دادند و حضرت ((بسم الله الرحمن الرحیم )) را بسیار تکرار مى کرد و با صداى بلند مى خواند مشرکان مى گفتند: محمد (ص ) بسیار نام خداى خویش را تکرار مى کند و به کسانى که در آنجا بودند، توصیه مى کردند که وقتى از ((بسم الله الرحمن الرحیم )) گذشت ما را خبر ده تا به قرائت او گوش دهیم لذا خداوند این آیه را نازل فرمود که : ((وچون پروردگارت را به یگانگى یاد کنى با نفرت پشت مى کنند)) و مشرکان به خواندن پیامبر گوش فرا میدانند و هنگامى که ((بسم الله الرحمن الرحیم )) را مى خواند، با ناراحتى مى رفتند و چون آن را به پایان مى برد، مراجعت کرده و گوش فرا مى دادند. (بحارالانوار، ج 85، ص 3).

 1690 - عظمت آیه ((بسم الله الرحمن الرحیم ))
قال الصادق - علیه السلام -
بسم الله الرحمن الرحیم احق ما جهر بها: و هى الایة التى قال الله - عزولج -: و اذا ذکرت ربک فى القرآن وحده و لوا على ادبارهم نفورا
سزاوارترین چیزها به آشکار خواندن ((بسم الله الرحمن الرحیم )) است و این همان آیه اى است که خداوند - عزوجل - فرمود: ((چون پروردگارت را به یگانگى یاد کنى با نفرت پشت مى کنند)). (بحارالانوار، ج 85، ص 82).

 1691 - سیره پیامبر اسلام (ص )
عن عمره بن شمر قال :
ساءلت جعفر بن محمد - علیهما السلام - انى اؤ م قومى فاجهر ببسم الله الرحمن الرحیم ؟ قال : نعم حق فاجهر بها قد جهر بها رسول الله -صلى الله علیه وآله -
شخصى از امام صادق (ع ) پرسید: من امام جماعت قوم خود هستم آیا مى توانم ((بسم الله الرحمن الرحیم )) را بلند بخوانم ؟فرمود: آرى ، سزاوار است که بلند بخوانى ، چرا که پیامبر خدا (ص ) بلند مى خواند. (بحارالانوار، ج 85، ص 84).

 1692 - تفسیر ((بسم الله الرحمن الرحیم ))
روى فى التوحید عن الرضا - علیه السلام - حین سئل عن تفسیر ((البسملة )) قال :
معنى قول القائل : بسم الله ، اى اسم على نفسى سمة من سمات الله ، و هى العبادة قال الراوى فقلت له : ما السمة ؟ قال : العلامة
در کتاب توحید از امام رضا (ع ) روایت شده است که وقتى تفسیر ((بسمله )) (بسم الله ) از حضرتش سوال شد، فرمود: معناى این که گوینده مى گوید: ((بسم الله )) این است که من برخود ((سمه )) (نشانه اى ) از سمات خدا مى نهم ؛ و آن نشانه عبادت است . راوى گفت پرسیدم : سمه یعنى چه ؟ فرمود: ((نشانه )) (التوحید، ص 229، باب 31).

 1693 - دورى شیطان از ((بسم الله الرحمن الرحیم ))
قال الصادق - علیه السلام -
اذا ام الرجل القوم جاء شیطان الى الشیطان الذى هو قرین الامام فیقول هل ذکر الله ؟ یعنى هل قراء بسم الله الرحن الرحیم ؟ فان قال : نعم هرب منه و ان قال : لا، رکب عنق الامام و دلى رجلیه فى صدره فلم یزل الشیطان امام القوم حتى یفرغوا من صلاتهم
هنگامى که کسى به امامت گروهى مى ایستد، شیطان نزد شیطانى دیگر که نزدیک امام ایستاده ، مى آید و مى پرسد: آیا نام خدا را ذکر کرد؟ یعنى آیا ((بسم الله الرحمن الرحیم )) خوانده شد؟ پس اگر بگوید: آرى از امام دور مى شود و اگر بگوید: نه ، بر گردن امام سوار مى شود و پاهایش را بر سینه اش مى آویزد و بدین سان شیطان پیشاپیش آن گروه به امامت مى ایستد تا از نمازشان فارغ گردند. (بحارالانوار، ج 85، ص 20).

 1694 - وجوب بلند خواندن ((بسم الله الرحمن الرحیم ))
قال الصادق - علیه السلام -
الاجهار ببسم الله الرحمن الرحیم فى الصلاة واجب
آشکار خواندن ((بسم الله الرحمن الرحیم )) در نماز واجب است . (بحارالانوار، ج 85، ص 75).

  فضایل و اسرار سوره حمد:

 1695 - تعلیم سوره حمد
منها ما روى عن النبى -صلى الله علیه وآله - انه قال لجابر عن عبدالله الانصارى یا جابر! الا اعلمک افضل سورة انزلها فى کتابه ؟ فقال له جابر: بلى بابى انت و امى یا رسول الله ! علمنیها قال : فعلمه (الحمد) ام الکتاب ثم قال : یا جابر! الا اخبرک عنها؟ قال : بلى ، بابى انت و امى یا رسول الله ! اخبرنى قال : هى شفاء من کل داء الا السام
از پیامبر (ص ) روایت شده که به جابر بن عبدالله انصارى فرمود: اى جابر! آیا برترین سوره اى را که خدا در کتابش نازل فرموده به تو نیاموزم ؟ جابر عرض کرد: ارى پدر و مادرم فداى تو باد اى رسول خدا آن را به من بیاموز پس رسول الله (ص ) سوره حمد (ام الکتاب ) را به او تعلیم داد و فرمود: اى جابر! آیا آگاهت نسازم از این سوره ؟ عرض کرد: چرا، پدر و مادرم فداى تو باد یارسول الله ! از آن مرا با خبر ساز فرمود: آن شفاى هر دردى است جز مرگ . (تفسیر عیاشى ، ج 1، ص 20، حدیث 9).

 1696 - با ارزش ترین گنج ها
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
ان الله افرد الامتنان على بفاتحة الکتاب و جعلها باءزاء القرآن العظیم و ان فاتحة الکتاب اشرف ما فى کنوز العرش
خداوند مخصوصا بر من منت گذاشت به واسطه نزول ((فاتحة الکتاب )) که آن را با کل قرآن برابر قرار داد و سوره حمد با ارزش ترین چیزى است که در گنج هاى عرش خدا است . (تفسیر برهان ، ج 1، ص 41).

 1697 - ثواب قرائت حمد
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
ایما مسلم قراء فاتحة الکتاب اعطى من الاجر کانما قراء ثلثى القرآن و اعطى من الاجر کانما تصدق على کل مؤ من و مؤ منة

هر مسلمانى که یک بار سوره حمد را قرائت کند اجر و ثواب قرائت دوثلث قرآن به او عطا مى شود و گویا به تمام مؤ منین تصدق کرده است . (مجمع البیان ، ج 1، ص 17، چاپ مکتبة الاسلامیة )

 1698 - حمد و سوره در نماز
قال الرضا - علیه السلام -
امر الناس بالقراءة فى الصلوة لئلا یکون القرآن مهجورا مضیعا
مردم به خواندن حمد و سوره در نماز به این جهت موظف شده اند که قرآن مجید متروک و ضایع نشود. (من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص 84).

 1699 - خواندن سوره حمد در نماز
سئل ابوجعفر - علیه السلام -
عن الذى لایقراء فاتحة الکتاب فى صلاته ؟ قال : - علیه السلام - لاصلاة له الا ان یقراء بها فى جهر او اخفات

درباره کسى که در نمازش سوره حمد را نمى خواند سوال شد فرمود: نمازى که در آن سوره حمد خوانده نشود، چه بلند و چه آهسته ، نماز نیست (یعنى در همه نمازها خواندن سوره حمد واجب است ). (اصول وافى ، ج 8، ص 635).

 1700 - اسم اعظم در سوره حمد
قال ابوعبدالله - علیه السلام -
اسم الله الاعظم مقطع فى ام الکتاب
اسم اعظم خداوند، در فاتحة الکتاب مندرج است . (ثواب الاعمال ، ص 233).

 1701 - وجوب سوره حمد
قال الرضا - علیه السلام -
فان قال فلم امروا بالقرائة فى الصلوة لئلا یکون القرآن مهجورا مضیعا و لیکون محفوظا مدروسا فلا یضمحل و لایجهل

اگر کسى بپرسد: چرا واجب شده که در نماز قرآن خوانده شود، جواب این است که تا قرآن ترک نشود و ضایع نگردد بلکه محفوظ مانده و درس داده شود و بدین وسیله از نابودى و نخواندنش جلوگیرى شود و سوره حمد واجب شده در هر نماز، زیرا در سوره حمد خیر و حکمت دنیا وآخرت جمع شده است . (بحارالانوار، ج 85، ص 54).

 1702 - تفسیر سوره حمد در بیان على - علیه السلام -
قال على - علیه السلام -
فاتحة الکتاب اعطاها الله محمدا -صلى الله علیه وآله - و امته بداء فیها بالحمد و الثناء علیه ، ثم ثنى بالدعاء لله - عزوجل - و لقد سمعت رسول الله -صلى الله علیه وآله - یقولن : قال الله - عزوجل -: قسمت الحمد بنیى و بین عبدى : فنصفها لى ، ونصفها لعبدى ، و لعبدى ما ساءل ، اذا قال العبد: بسم الله الرحمن الرحیم قال الله - عزوجل - بداء عبدى باسمى حق على ان اتمم له اموره و ابارک له فى احواله ؛ فاذا قال : الحمدلله رب العالمین قال الله - عزوجل - حمد لى عبدى ، و علم ان النعم التى له من عندى ، و البلایا التى اندفعت عنه بتطولى اشهدکم انى اضعف له نعم الدنیا لى نعیم ، الاخرة ، و ادفع عنه بلایا الاخرة ، کما دفعت عنه بلایا الدنیا، فاذا قال : الرحمن الرحیم قال الله - عزوجل - شهد لى باءنى الرحمن الرحیم اشهد کم لاوفرن من رحمتى حظه ، و لاءجزلن من عطائى نصیبه ، فاذا قال : مالک یوم الدین قال الله - عزوجل - اشهدکم کما اعترف باءنى انا المالک لیوم الدین لاءسهلن یوم الحساب ، حسابه ، ولاتقبلن حسناته و لاءتجاوزن عن سیئاته فاذا قال العبد: ایاک نعبد قال الله - عزوجل - صدق عبدى ایاى یعبد، لاء ثیبنه عن عبادته ثوابا یغبطه کل من خالفه فى عبادته لى فاذا قال : و ایاک نستعین قال الله - عزوجل - بى استعان و الى التجا اشهدکم لاعیننه على امره و لاغیثنه فى شدایده ، و لاخذن بیده یوم القیامة عند نوائبه و اذا قال : اهدنا الصراط المستقیم الى آخرها، قال الله - عزوجل -: هذا لعبدى و لعبدى ما ساءل قد استجبت لعبدى ، و اعطیته ما امل ، و امنته مما منه وجل قیل : یا امیرالمؤ منین اخبرنا عن بسم الله الرحمن الرحیم اهى من فاتحه الکتاب ؟ قال : نعم کان رسول الله -صلى الله علیه وآله - یقرؤ ها و یعدها ایة منها، و یقول فاتحة الکتاب هى السبع المثانى فضلت ببسم الله الرحمن الرحیم و هى الایة السابعة منها
سوره فاتحه را خداوند به محمد (ص ) و امت و با حمد و سپاس بر خود، آن را آغاز کرد، سپس با دعا و ثناى خداوند - عزوجل - مى فرماید: سوره حمد رامیان خود و بنده ام تقسیم کرده ام ، پس نیمى از آن من و نیمى از آن بنده من است و بنده ام هرچه (در آن ) بخواهد، به او مى دهم پس هنگامى که بنده گوید: ((بسم الله الرحمن الرحیم خداوند مى فرماید: بنده ام به نام من شروع کرده ، پس بر من لازم گشت که امورش را کامل کنم و احوالش را بر او مبارک گردانم و هنگامى که مى گوید: ((الحمدلله رب العالمین )) خداوند مى فرماید: بنده ام مرا ستایش کرد و فهمید که نعمتهایى که دارد، از نم ست و بلاهایى که از او دفع شده ، با نیروى من است شما راگواه مى گیرم که چند برابر نعمت هاى دنیایش آن در آخرت را از برگردانم ؛ به همان گونه اى که بلاهاى دنیا را از او برمى گردانم هنگامى که بگوید: ((الرحمن الرحیم )) خداوند مى فرماید: شهادت داد که من بخشنده و مهربانم ، شما را گواه مى گیرم که از رحمتم بهره او را فراوان گردانم و از عطایم سهم وى را به شهادت مى گیرم که همان گونه که اعتراف نمودکه من مالک روز رستاخیز هستم ، در روز شمار، حسابش رابر او آسان گردانم و حسناتش را بپذیردم و از گناهانش درگذرم . پس وقتى بنده بگوید: ((ایاک نعبد)) خداوند مى فرماید: بنده ام درست گفت ، او مراعبادت مى کند، من نیز به او پاداشى در قبال عبادتش ‍ بدهم که هرکسى که در عبادتش براى من با او مخالفت کرده رشک برد. پس وقتى که بگوید: ((و ایاک نستعین )) خداوند مى فرماید: از من کمک خواست و به من پناه برد، شما را به گواه مى گیرم که او را در کارش یارى کنم و در گرفتارى اش کمک کنم و در روز رستاخیز در سختى ها دستش را بگیرم . هنگامى که بگوید: ((اهدنا الصراط المستقیم )) تا آخر سوره ، خداوند بزرگ و هرچه آرزو نمود، به او دادم و هرچه که بخواهد به او میدهم ، خواسته او را اجابت کردم على (ع ) پرسیدند: یا على ! ((بسم الله الرحمن الرحیم )) بگو آیا جزئى از فاتحه است ؟ فرمود: آرى رسول خدا (ص ) آن را مى خواند و آیه اى از آن محسوبش مى فرمود، فاتحه الکتاب ، سبع المثانى (دو هفت تایى ) است و با ((بسم الله الرحمن الرحیم )) فضیلت یافته و آیه هفتم آن است . (بحارالانوار، ج 85، ص 59).

 1703 - تفسیر اجمالى سوره حمد
حدیث قدسى :
قسمت الصلوة بینى وبین عبدى : فنصفها لى ، و نصفها لعبدى فاذا قال : بسم الله الرحمن الرحیم یقول الله : ذکرنى عبدى و اذا قال : الحمد الله یقول الله : حمدنى عبدى و اثنى على و هو معنى سمع الله لمن حمده و اذا قال : الرحمن الرحیم یقول الله : عظمنى عبدى و اذا قال : مالک یوم الدین یقول الله مجدنى عبدى و اذا قال : ایاک نعبد و ایاک نستعین یقول الله : هذا بینى و بین عبدى و اذا قال : اهدنا الصراط المستقیم یقول الله : هذا لعبدى و لعبدى ما سئل
من نماز را بین خود و بنده ام تقسیم کرده ام ، نیمى از آن من است و نیمش از آن بنده ام پس چون بنده گفت : ((بسم الله الرحمن الرحیم )) خداوند گوید: ((بنده ام مرا یاد کرد)) و چون بنده گفت : ((الحمدلله )) خدا فرماید: ((بنده ام مرا سپاس گزارد و ستایش گفت )) و این است معنى ((سمع الله لمن حمده )) و چون گفت : ((الرحمن الرحیم )) خداوند گوید: ((بنده ام مرا تعظیم کرد)) و چون گفت : ((مالک یوم الدین )) خدا گوید: ((بنده ام مرا تمجید کرد)) و چون گفت : ((ایاک نعبد و ایاک نستعین )) خدا مى فرماید: این بین من و بنده من است )) و چون گفت : ((اهدنا الصراط المستقیم )) خداوند مى فرماید: این از آن بنده من است و بنده ام آنچه بخواهد از آن اوست . (المحجة البیضاء، ج 1، ص ‍ 388).

 1704 - معنى رحمان و رحیم
قال الصادق - علیه السلام -
الله اله کل شى ء الرحمن بجمیع خلقه و الرحیم بالمؤ منین خاصة
((الله )) یعنى : معبود تمامى اشیاء و ((رحمان )) (صفت عام است ) یعنى : بخشنده و مهربان به تمامى مخلوقات (در دنیا) و ((رحیم )) (صفت خاص است ) یعنى فقط نسبت به مؤ منان بخشنده و مهربان است (در آخرت ) (اصول کافى ، ج 1، ص 114).

 1705 - رحمان ، اسم خاص خداوند
قال الصادق - علیه السلام -
الرحمن اسم خاص بصفة عامة و الرحیم اسم عام بصفة خاصة
((رحمان )) اسم مخصوص خدا است ، ولى معناى عامى دارد، ((رحیم )) اسم عامى است با معنایى خاص (که رحمت ، مخصوص بر مؤ منان در قیامت باشد). (مجمع البیان ، ج 1، ص 21).

 1706 - علت خواندن سوره حمد در رکعت اول و دوم
عن الرضا - علیه السلام -
فان قال فلم جعل القراءة فى الرکعتین الاولتین و التسبیح فى الاخیرتین ؟ قیل : للفرق بین ما فرضه الله من عنده و بین ما فرضه من عند رسول الله

چنانچه سوال شود که چرا در دو رکعت اول نماز، حمد و سوره ، و در دو رکعت آخر تسبیحات اربعه واجب شده ، گفته مى شود:تافرق باشد بین دو رکعتى که خدا خودش واجب کرده (که فرض الله است ) و دو رکعتى که با خواست پیغمبرش واجب کرده (که فرض النبى است ). (بحارالانوار، ج 85، ص 88).

 1707 - سوره حمد، عطیه الهى
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
اعطانى الله - عزوجل - فاتحة الکتاب
خداوند سوره حمد را به من عطا کرده است . (امالى شیخ صدوق ، ص 117).

 1708 - علت خواندن سوره حمد در نماز
قال الرضا - علیه السلام -
فلم امروا بالقراء فى الصلاة ؟ قیل لئلا یکون القرآن مهجورا مضیعا بل یکون محفوظا مدروسا، فلا یضمحل و لایجهل
اگر سوال شود که چرا در نماز دستور خواندن قرآن داده شده ؟ باید در پاسخ گفته شود: تا قرآن متروک تباه نگردد، (بلکه ) نگاه داشته و خوانده شود و (در نتیجه ) از بین نرود و ناشناخته نماند. (بحارالانوار، ج 85، ص 54).

 1709 - تکرار ((مالک یوم الدین ))
عن على بن الحسین - علیه السلام - قال :
لو مات من بین المشرق و المغرب لما استوحشت ، لو کان القرآن معى ، و اذا کان قراء من القرآن ، ((مالک یوم الدین )) کررها و کاد ان یموت مما دخل علیه من الخوف
امام سجاد (ع ) فرمود: اگر مردم خاور و باختر بمیرند، در صورتى که قرآن همراه من باشد، وحشت نمى کنم هنگامى که ((مالک یوم الدین )) را از قرآن مى خواند، آن را بارها تکرار مى کرد و چیزى نمى ماند که از ترسى که بر او وارد شد بمیرد. (بحارالانوار، ج 85، ص 66).

 1710 - معنصى صراط مستقیم
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
الصراط المستقیم صراط الانبیاء و هم الذین انعم الله علیهم
صراط مستقیم همان را پیامبران است وآنان همان کسانى اند که خداوند بر آنها نعمت داده است . (تفسیر نور الثقلین ، ج 1، ص 20).

 1711 - اهل بیت وصراط مستقیم
قال الصادق - علیه السلام -
و الله نحن الصراط المستقیم
به خدا قسم ! ما اهل بیت پیامبر (ص ) صراط مستقیم الهى هستیم . (تفسیر نور الثقلین ج ، 1، ص 21).

 1712 - منع آیین گفتن بعد از حمد
عن محمد الحلبى ، قال الصادق - علیه السلام -
ساءلت اقول اذا فرغت من فاتحة الکتاب : امین ؟ قال : لا
محمد حلبى گوید: در پاسخ این که وقتى از خواندن سوره فاتحه فارغ شدم آمین بگویم ؟ امام صادق (ع ) فرمود: نه (بحارالانوار، ج 85، ص 53).

 1713 - گفتن ((الحمدلله )) بعد از اتمام حمد
قال الصادق - علیه السلام -
اذا قراءت الفاتحة و قد فرغت من قرائتها و انت فى الصلاة فقل : الحمد لله رب العالمین
هنگامى که فاتحه را خواندى و قرائتش را به اتمام رساندى و در حال نماز بودى بگو: ((الحمدلله رب العالمین )). (بحارالانوار، ج 85، ص 60)

 1714 - دو سوره در نماز نخوان
قال الصادق - علیه السلام -
لاتقرن بین السورتین فى الفریضة فاما فى النافلة فلا باءس
هیچگاه در نماز واجب ، بعد از حمد، دو سوره از قرآن را با هم نخوان ، ولى در نماز نافله اشکال ندارد. (بحارالانوار، ج 85، ص 45).

 1715 - یک سوره کامل بخوانید
قال الصادق - علیه السلام -
و لاتقراء فى المکتوبة سورة ناقصة ولاباءس به فى النوافل
در نماز واجب ، کمتر از یک سوره کامل ، بعد از حمد نخوان ، اما در نمازهاى نافله اشکال ندارد. (بحارالانوار، ج 85، ص 42).

 1716 - تاءثیر خواندن حمد و سوره
قال العسکرى - علیه السلام - فى تفسیره :
واذا قال بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین فقراء فاتحة الکتاب و سورة قال الله تعالى لملائکته اما ترون عبدى ؟ هذا کیف تلذذ بقرائه کلامى ؟ اشهدکم یا ملائکتى لاقولن له یوم القیامة اقراء فى جنانى و ارق فى درجاتى فلا یزال یقرء بعددکل حرف درجة من ذهب و درجة من فضة و درجة من لؤ لؤ و درجة من جوهر و درجة من زبرجد اخضر و درجة من زمرد اخضر و درجة من نور رب العزة
و زمانى که بنده ((بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین )) را قرائت کرد و فاتحة الکتاب و سوره خواند، خداوند تعالى خطاب به ملائکه خود میگوید: آیا این بنده مرا نمى بیند چگونه با قرات کلام من لذت مى برد؟ شما را شاهد مى گیرم ، اى ملائکه من ! هرآینه روز قیامت به او خواهم گفت : در بهشت من قرائت کن و به درجات (بالا) ارتقا پیدا کن ، پس او دائم قرائت مى کند و به عدد هر حرف ، درجه اى از طلا، درجه اى از نقره ، درجه اى از لؤ لؤ ، درجه اى از جوهر، درجه اى از زبرجد سبز، درجه اى از زمرد سبز و درجه اى از نور رب العزة به او عطا خواهد شد.(بحارالانوار، ج 82، ص 221).

  فضایل و آثار قرائت

 1717 - قرائت زیبا درنماز
قلت لابى عبدالله - الرجل یدخل فى الصلوة فیجود صلاته و یحسنها رجاء ان یستجر بعض من یراه الى هواه ؟ قال : لیس هو من الریاء؟
از امام صادق (ع ) پرسیدم اگر کسى نمازش را با قرائت زیبا و نیکو به جا آورد، به امید آنکه حاضران که او را مى بینند مجذوب شده و راه او را در پیش گیرند (آیا به نمازش اشکالى وارد مى شود؟) فرمود: این از مصادیق ریا نیست . (وسائل الشیعه ، ج 1، ص 56).

 1718 - قرائت در حال ایستاده ، نشسته ، نامز و غیر نماز
عن ابى جعفر - علیه السلام - قال :
و من اقراء القرآن قائما فى صلاته کتب الله له بکل حرف مائة حسنة و من قراءه فى صلاته جالسا کتب الله له بکل حرف خمسین حنسة و من قراءه فى غیر صلاته کتب الله بکل حرف عشر حسنات
هرکس که قرآن را ایستاده در نماز بخواند، خداوند در برابر هر حرفى از آن ، صد حسنه (کار نیک ) در نامه عملش بنویسد، و هرکس قرآن را نشسته در نماز بخواند، خداوند در برابر هر حرفى از آن ، پنجاه حسنه در نامه اش ثبت فرماید و هرکس که در غیر نماز آن را بخواند، خداوند متعال در برابر هر حرفى ده حسنه براى او بنویسد. (ثواب الاعمال ، ص ‍ 227).

 1719 - نحوه قرائت نماز زن
عن على بن جعفر عن اخیه - علیه السلام - قال :
ساءلته عن المراءة تؤ م النساء ماحد رفع صوتها بالقراءة ؟ قال : بقدر ما تسمع
از على بن جعفر نقل است : از موسى بن جعفر (ع ) پرسیدم : آیا زن مى تواند در امامت زنهاى دیگر قرائت را بلند به جا آورد؟ فرمود: ((به اندازه اى که خود بشنود (جایز است ) (بحارالانوار، ج 85، ص 83).

 1720 - آثار قرائت
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
اذ قمت الى الصلاة و توجهت و قراءت ام الکتاب و ما تیسر من السور ثم رکعت فاتمت رکوعها و سجودها و تشهدت و سلمت ، غفر لک کل ذنب فیما بینک و بین الصلاة التى قدمتها الى الصلاة المؤ خرة فهذا لک فى صلاتک
هرگاه به نماز ایستادى و توجه کردى (به سوى خداوند و با حضور قلب ، به پیشگاه او قرار گرفتى ) و فاتحة الکتاب را قرائت نمودى و در حد امکان و میسور، از سوره هاى (کوچک و یا بزرگ ) قرآن خواندى ، سپس رکوع و سجود تام و تمامى انجام دادى ، آنگاه تشهد و سلام دادى ، اثر این نماز تو، آمرزش تمامى گناهانت مى باشد که در ما بین دو نمازت مى باشد، آن نمازى که قبلا به جاى آوردى و نمازى که بعدا خواندى پس آنچه از نماز عاید تو مى گردد، همانا آمرزش کلیه گناهانت مى باشد. (بحارالانوار، ج 82، ص 205).

 1721 - قرائت صد آیه در نماز
قال الصادق - علیه السلام -
من قراء مائة ایة یصلى بها فى لیلة کتب الله - عزولج - له بها قنوت لیلة
هرکس دریک شب یکصد آیه از قرآن را در نمازى بخواند، خدا به این وسیله براى او عبادت سراسر شب بنویسد.(الکافى ، ج 2، ص 445).

 1722 - تلاوت آیه اى از قرآن در نماز
قال الحسین - علیه السلام -
من قراء آیة من الکتاب - عزوجل - فى صلاته قائما یکتب له بکل حرف مائة حسنة

کسى که آیه اى از قرآن را ایستاده در نماز خویش بخواند به هر حرفى صد حسنه براى او نوشته مى شود. (الکافى ، ج 2، ص 447).

 1723 - رعایت ترتیل در نماز
قال الصادق - علیه السلام -
ینبغى للعبد اذا صلى ان یرتل قراءته و اذا مر بایة فیها ذکر الجنة و النار ساءل الله الجنة و تعوذ بالله من النار و اذا مر بیا ایهاالذین آمنوا قال : لبیک ربنا
سزاوار است که بنده نماز را با ترتیل (شمرده ) بخواند و آن گاه که با آیه اى که بهشت و دوزخ در آن یادآورى شده ، برخورد، از خدا بهشت را بخواهد و از آتش (دوزخ ) به او پناه ببرد و هنگامى که به آیه ((یا ایهاالذین امنوا)) مى رسد، بگوید: ((لبیک ربنا)). (بحارالانوار، ج 85، ص 34).

 1724 - قرائت قرآن در نماز
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
قراءة القرآن فى الصلاة افضل من قراءة القرآن فى غیرالصلاة
قرائت قرآن در نماز افضل است از غیر نماز. (مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 292).

 1725 - قرائت صد آیه در نماز شب و غیر آن
عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من قراء مائة ایة یصلى بها فى لیلة کتب الله بها قنوت لیلة و من قراء مائتى ایة لیلة من غیر صلاة اللیل کتب الله له فى اللوح قنطارا من الحسنات ، و القنطار الف و مائتا اوقیة و الاوقیه اعظم من جبل احد
هرکس صد آیه از قرآن در نماز شب بخواند، خداوند عبادت سرتاسر آن شب را در نامه عمل وى بنویسد، و هر کس دویست آیه در غیر نماز شب بخواند، خداوند در صحیفه او قنطارى از حسنات ثبت نماید و هر قنطارى یک هزار و دویست اوقیه است و هر اوقیه بزرگتر از کوه احد است . (ثواب الاعمال ، ص 228)

 1726 - ترک قرائت در نماز
سئل الکاظم - علیه السلام - عمن ترک القراءة ما حاله ؟ فقال - علیه السلام -
ان کان متعمدا فلا صلاة له ، و ان کان نسى فلا باءس
امام کاظم (ع ) در پاسخ این که اگر کسى (در نماز) قرائت را ترک کند حکمش چیست ؟ فرمود: اگر به عمد باشد، نازش درست نیست و اگر از روى فراموشى باشد، اشکال ندارد. (بحارالانوار، ج 85، ص 44).

 1727 - آداب صدا در نماز
عن الصادق - علیه السلام - فى قوله تعالى :
و لاتجهر بصلاتک ولا تخافت بها قال : المخافتة ما دون سمعک و الجهر ان ترفع صوتک شدیدا
امام صادق - علیه السلام - درباره قول خداوند که مى فرماید: ولاتجهر بصلاتک و لاتخافت بها (در نماز نه صدایت را خیلى بلند کن و نه خیلى آهسته ) فرمود: ((مخافت )) یعنى طورى که نشنوى و ((جهر)) یعنى صدایت را بسیار بلند کنى . (بحارالانوار، ج 85، ص 72).

 1782 - علت نزول آیه ((لاتجهر بصلاتک ))
عن ابى جعفر و ابى عبدالله - علیهماالسلام - فى قوله تعالى ((ولاتجهر بصلاتک )) قال : کان رسول الله -صلى الله علیه وآله - اذا کان بمکة جهر بصلاته فیعلم بمکانه المشرکون ، فکانوا یؤ ذونه فانزلت هذه الایة عند ذلک
امام باقر و امام صادق (ع ) درباره آیه ((ولاتجهر بصلاتک )) فرمودند: پیامبر خدا (ص ) وقتى که در مکه بودند، نماز را با صداى بلند مى خواند، در نتیجه مشرکان نتیجه جایش را یافته و آزارش مى دادند، از این رو، آیه مذکور نازل گشت . (بحارالانوار، ج 85، ص 73).

 1729 - رسیدن صداى قرائت به گوش
قال على - علیه السلام -
اذ صلیت فاسمع نفسک القراءة و التکبیر و التسبیح
هنگامى که نماز مى خوانى ، قرائت و تکبیر و تسبیح را چنان به جاى آور که خود بشنوى . (بحارالانوار، ج 85، ص 76).

 

 1730 - تفسیر آیه ((لاتجهر بصلاتک ))
عن سلیمان ، عن ابى عبدالله - علیه السلام - فى قول الله :
ولا تجهر بصلاتک الایة قال : الجهر بها رفع الصوت ، و المخافتة ما لم تسمع اذناک و بین ذلک قدر ما تسمع اذنیک
امام صادق (ع ) درباره قول خداوند ((ولاتجهر بصلاتک )) فرمود: ((جهر)) یعنى بلند کردن صدا، و ((مخافتة )) یعنى گوش تو صدا را نشنود، و میان این دو، چیزى است که گوش هایت آن را مى شنود.(بحارالانوار، ج 85، ص 73).

 1731 - نحوه قرائت نماز ظهر و عصر
قال الرضا - علیه السلام -
اسمع القراءة و التسبیح اذنیک فیما لا تجهر فیه من الصلوات بالقراءة و هى الظهر و العصر، و ارفع فوق ذلک فیما تجهر فیه بالقراءة
در نمازهایى که با صداى آهسته خوانده مى شود، مثل ظهر و عصر، صداى خواندن ، حمد و تسبیح را به گوش خود برسان و در نمازهایى که با صداى بلند خوانده مى وشد، بلندتر از آن بخوان . (بحارالانوار، ج 85، ص 76).

 1732 - کراهت دو سوره در نماز
قال الباقر - علیه السلام -
انما یکره ان یجمع بین السورتین فى الفریضة فاءما فى النافلة فلاباءس
کراهت دارد در نماز واجب (پس از حمد) دو سوره خوانده شود، ولى در نافله ها اشکال ندارد. (بحارالانوار، ج 85، (ص ) 53).

 1733 - آداب قرائت در نمازها
عن رجاء بن ابى الضحاک ان الرضا - علیه السلام -
فى طریق خراسان کان یجهر بالقراءة فى المغرب و العشاء الاخرة و صلاة اللیل و الشفع و الوتر، و یخفى القراءة فى الظهر و العصر، و کان یجهر ببسم الله الرحمن الرحیم فى جمیع صلواته باللیل و النهار
رجاء بن ابى ضحاک گوید: امام رضا (ع ) در راه خراسان ، نماز مغرب ، و عشا و نماز شب و شفع و وتر را بلند مى خواند و نماز ظهر و عصر را آهسته ، امام بسم الله الرحمن الرحیم را در همه نمازهاى روز وشب ، بلند مى خواند. (بحارالانوار، ج 85، ص 79).

 1734 - شروع قرائت با تعویذ و بسم الله
عن حنان بن سدیر قال :
صلیت خلف ابى عبدالله - علیه السلام - فتعوذ باجهار ثم جهر ببسم الله الرحمن الرحیم
حنان بن سدیر گوید: به امامت صادق (ع ) نماز مى خواندم که آن حضرت ((اعوذبالله من الشیطان الرجیم )) را و سپس ((بسم الله الرحمن الرحیم )) را بلند مى خواند. (بحارالانوار، ج 85، ص 79).

 1735 - ذکر در رکعت سوم و چهارم
عن رجاء بن ابى الضحاک انه صحب الرضا - علیه السلام -
من المدینة الى مرو فقال : کان یسبح فى الاخر اوین یقول : سبحان الله و الحمدلله و لااله الاالله و الله اکبر ثلاث مرات ثم یرکع
رجاء ابن ابى ضحاک گوید: از مدینه تا مرو در خدمت امام رضا بودم و امام در دو رکعت آخر نماز سه بار مى گفت : سبحان الله و الحمدلله و لااله الاالله و الله اکبر و سپس ‍ به رکوع مى رفت . (بحارالانوار، ج 85، ص 88).

  قرائت سوره هاى قرآن در نماز:

 1736 - سوره هاى ابراهیم و حجر
عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من قراء سورة ابراهیم و الحجر فى رکعتین جمیعا فى کل جمعة لم یصبه فقر ابدا ولاجنون ولابلوى
هرکس سوره ابراهیم و حجر را در رکعت اول و دوم نماز در هر هفته یک بار بخواند هیچگاه تنگدستى و دیوانگى و بلاهاى دیگر بدو نرسد (سوره ابراهیم رادر رکعت اول ، و حجر را در رکعت دوم باید بخواند). (ثواب الاعمل ، ص 239).

 1737 - سوره دخان
عن ابى حمزة قال : قال ابوجعفر - علیه السلام -
من قراء سورة الدخان فى فرائضه و نوافله بعثه الله من الامنین یوم القیمة و اظله تحت عرشه ، وحاسبه حسابا یسیرا، و اعطاه کتابه بیمینه
هرکس سوره دخان را در نمازهاى واجب واجب و نافله هاى خود بخواند خداوند او را روز قیامت در زمره ایمنان برانگیزد و در سایه عرش خود جاى دهد و حسابش راآسان کشد و نامه عملش را به دست راستش دهد. (ثواب الاعمل ، ص 256).

 1738 - سوره ((ق ))
عن ابى جعفر - علیه السلام - قال :
من ادمن فى فرائضه و نوافله قراءة سوره ((ق )) وسع الله علیه (فى ) رزقه و اعطاه کتابه بیمینه ، و حاسبه حسابا یسیرا
از ابوحمزه ثمالى روایت شده است که امام باقر - علیه السلام - فرمود: هرکس به خواندن سوره ((ق )) در نمازهاى واجب و مستحب خویش مداومت کند، خداوند روزى او را فراخ گرداند، و نامه عملش را به دست راستش (که علامت نجات است ) بدهد و حساب از او آسان کشد. (ثواب الاعمال ،ص 260).

 1739 - سوره الرحمن
عن ابى بصیر عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
لاتدعوا قراءة سورة الرحمن و القیام بها فانها لاتقر فى قلوب المنافقین و یاءتى بها ربى یوم القیامة فى صورة ادمى فى احسن صورة و اطیب ریح حتى یقف من الله موقفا لایکون احد اقرب الى الله منها فیقول لها: ((من الذى کان بک فى الحیاة الدنیا و یدمن قراءتک ؟)) فتقول : ((یا رب فلان و فلان )) فتبیض وجوههم فیقول لهم : ((شفعوا فیمن احببتم فیشفعون حتى لا یبقى لهم غایة ولا احد یشفعون له )) فیقول لهم : ((ادخلوا الجنة و اسکنوا فیها حیث شئتم
از ابى بصیر روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: قرائت سوره ((الرحمن )) را در نماز ترک مکنید؛ چون این سوره در دل منافقان قرار نگیرد و روز قیامت خداوند آن را با صورتى چون صورت آدمى به بهترین شکل و خوشبوترین رایحه بیاورد تا در نزدیکترین پایگاه - که هیچ کس را آن قرب و نزدیکى نسبت به خداوند نباشد - بایستد، آنگاه بدو خطاب کند: ((کیانند آنان که تو راقرائت کردند در نماز ومداومت به تلاوت تو داشتند؟)) پس مى گوید: ((فلان ، فلان )) (و نام آنها را مى برد) سپس چهره آنان سفید و روشن گردد و به ایشان گوید: ((هر که را خواهید شفاعت کنید)) و آنان تا آنجا که بتوانند شفاعت کنند و کسى باقى نماند. پس از آن خداوند مى فرماید: ((داخل بهشت شوید و هر کجاى آن که خواهید منزل گزینید)) (ثواب الاعمال ،ص 262).

 1740 - سوره هاى حدید و مجادله
عن الحسین بن ابى العلاء عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال : من قراء سورة الحدید و المجادلة فى صلاة فریضة ادمنها لم یعذبه الله حتى یموت ابدا و لایرى فى نفسه و لافى اهله سوء ابدا ولا خصاصة فى بدنه
از حسین بن ابى العلاء روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: هرکس در نماز واجبش مداومت کند به خواندن سوره ((حدید)) و ((مجادله )) خداوند وى را در مدت عمر هرگز عذا نکند، و در جان و خاندانش هرگز بدى نبیند، و نه خللى در بدنش . (ثواب الاعمال ،ص 264).

 1741 - سوره ممتحنه
عن ابى حمزة الثمالى ، عن على بن الحسین - علیه السلام - قال :
من قراء سورة الممتحنة فى فرائضه و نوافله امتحن الله قلبه للاءیمان و نور له ، بصره و لایصیبه فقر ابدا ولاجنون فى بدنه ولافى ولده
از ابوحمزه ثمالى روایت شده که امام سجاد (ع ) فرمود: هرکس در نمازهاى واجب نافله ، خود سوره ((ممتحنه )) را قرائت کند، خداوند قلب و را به ایمان آزموده و دیده اش را نورانى کرده و فقر و دیوانگى به او و فرزندش راه نیابد. (ثواب الاعمال ،ص 265).

 1742 - سوره صف
عن ابى بصیر، عن ابى جعفر - علیه السلام - قال :
من قراء سورة الصف و ادمن قراءتها فى فرائضها و نوافله صفه الله مع ملائکته و انبیائه و انبیائه المرسلین ان شاء الله
از ابوبصیر روایت شده است که امام باقر (ع ) فرمود: هرکس سوره ((صف )) را تلاوت کند و در نمازهاى واجب و نافله خود به قرائت آن مداومت نماید خداوند او را در صف فرشتگان و پیامبران مرسل خود آورد، ان شاء الله . (ثواب الاعمال ،ص 266).

 1743 - سوره هاى جمعه اعلى و منافقین در نماز جمعه
عن منصور بن حازم ، عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من الواجب على کل مؤ من اذا کان لنا شیعة ان یقراء فى لیلة الجمعة بالجمعة و سبح اسم ربک الاعلى و فى صلاة الظهر بالجمعة و فى المنافقین فاذا فعل ذلک فکانما یعمل بعمل رسول الله -صلى الله علیه وآله - و کان جزاؤ ه و ثوابه على الله الجنة
از منصور بن حازم روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: از جمله واجبات بر هر فرد مؤ من که از پیروان ما باشد، آن است که در شب جمعه (در نماز)سوره جمعه را (در رکعت اول ) و سوره اعلى را (در رکعت دوم ) بخواند، و درظهر روز جمعه (در رکعت اول ) سوره جمعه (و در رکعت دوم ) سوره منافقین را قرائت کند، پس چون چنین کند، گویى عملى مانند عمل رسول خدا(ص ) انجام داده است و ثواب و پاداشش برخداوند بهشت خواهد بود. (ثواب الاعمال ،ص 266).

 1745 - سوره هاى طلاق و تحریم
عن الحسین بن ابى العلاء عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من قراء سورة الطلاق و التحریم فى فریضة اعاذه الله من ان یکون یوم القیامة ممن یخاف او یحزن ، و عوفى من النار، و ادخله الله الجنة بتلاوته ایاهما و محافظته علیهما لاءنهما للنبى -صلى الله علیه وآله -؛
از حسین بن ابى العلاء روایت شده که امام صادق (ع ) فرمود: هرکه سوره طلاق و تحریم را در نمازهاى واجب خود بخواند، خدا او را در پناه خود گیرد از این که در روز قیامت از کسانى باشد که بترسد یا محزون شود و از آتش دوزخ معاف و از گزندش ایمن باشد و خداوند براى خواندن او این دو سوره را و محافظتش از آنها او را به بهشت برد؛ زیرا این دو سوره متعلق به پیغمبر(ص ) است .(ثواب الاعمال ،ص 267).

 1746 - سوره تغابن
عن ابى بصیر، عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من قراء سورد التغابن فى فریضته کانت شفیعة له یوم القیامة و شاهد عدل عند من یجیز شهادتها ثم لاتفارقه حتى تدخله الجنة
از ابوبصیر روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: هر کس سوره تغابن را در نماز واجبش قرائت کند، آن سوره روز قیامت شفیع او خواهد بود و خود شاهد عادلى است نزد آن کس که شهادتش را نافذ داند، و از وى جدا نگردد تا وارد بهشتش سازد. (ثواب الاعمال ،ص 267).

 1747 - سوره ملک
عن ابى بصیر، عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من اقراء ((تبارک الذى بیده الملک )) فى المکتوبة قبل ان ینام لم یزل فى امان الله حتى یصبح و فى امانه یوم القیامة حتى یدخل الجنة
از ابوبصیر روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: هرکس سوره ((تبارک الذى بیده الملک )) را در نماز واجب خود قبل از آنکه بخوابد (یعنى نماز عشاء) بخواند، همواره در امان خدا باشد تا صبح کند، و در قیامت نیز در امان خداست تا به بهشت رود. (ثواب الاعمال ،ص 268).

 1748 - سوره ن والقلم
عن على بن میمون الصائغ قال : قال ابوعبدالله - علیه السلام
من قراء سورة : ن و القلم فى فریضة او نافلة امنه الله - عزوجل - من ان یصیبة فقر ابدا و اعاذه الله اذمات من ضمة القبر
از على بن میمون روایت شد است که امام صادق (ع ) فرمود: هرکس سوره ((ن والقلم )) را در نمازهاى واجب و نافله هاى خود قرائت کند، خداوند بزرگ ، همواره او را از این که دچار تنگدستى و نادارى شود حفظ فرماید، و چون از دنیا رود از عذاب قبر وفشارش او راپناه دهد. (ثواب الاعمال ،ص 268).

 1749 - سوره حاقه
عن جابر، عن ابى جعفر - علیه السلام - قال :
اکثر و اقرءة سورة الحاقة فان قراءتها فى الفرائض والنوافل من الایمان بالله و رسوله لاءنها انماانزلت فى امیرالمؤ منین - علیه السلام - و معاویة و لم یسب قاریها دینه حتى یلقى الله - عزوجل -
از جابر جعفى روایت شده که امام باقر (ع ) فرمود: سوره ((الحاقه )) را بسیار قرائت کنید؛ زیرا قرائت آن در نمازهاى واجب و مستحب از آثار و علایم ایمان به خدا و رسول است زیرا این سوره درباره على (ع ) و دشمنش معاویه فرود آمده است و قارى آن تا روزى که جزاى خداوند را دیدار کند، بى دین نگردد. (ثواب الاعمال ،ص 269).

 1750 - سوره نوح
عن الحسین بن هاشم ، عن ابیه عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من کان یومن بالله و یقراء کتابه لایدع قراءة سورة ((انا ارسلنا نوحا الى قومه )) فاءى عبد قراءها محتسبا صابرا فى فریضة او نافلة اسکنه الله تعالى مساکن الابرار و اعطاه ثلاث جنان مع جنته کرامة من الله و زوجه مائتى حوراء و اربعة الاف ثیب ان شاء الله
از هاشم بن حیان روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: هرکس به خداوند ایمان دارد و کتاب او را تلاوت مى کند سوره ((انا ارسلنا نوحا الى قومه )) را ترک نکند، و هر بنده اى که از روى اخلاص و براى حق در یک نماز واجب و یا مستحب آن را بخواند خداوند او را در قیامت در جایگاه بندگان نیک و صالح خود مسکن دهد، و سه باغستان در بهشت به وى کرامت فرماید علاوه بر بهشتى که منزلگاه اوست ، و نیز دویست حورى بکر و چهارهزار حوریه شوهر دیده به همسرى به وى دهد، ان شاء الله (ثواب الاعمال ،ص 270)

 1751 - سوره دهر
قال الصادق - علیه السلام
انا ضامن لکل من کان من شیعتنا اذا قراء فى صلاة الغداة نم یوم الخمیس هل اتى عل الانسان ثم مات من یومه او لیلة ان یدخل الجنة امنا بغیر حساب على ما فیه من ذنوب و عیوب ، و لم ینشر الله له دیوان الحساب یوم القیامة ، ولایساءل مسئلة القبر، و ان عاش کان محفوظا مستورا مصروفا عنه افات الدنیا کلها، و لم یتعرض له شى ء من هوام الارض الى الخمیس الثانى انشاء الله
هرکس از شیعیان ماکه در نماز ظهر روز پنج شنبه ، سوره ((هل اتى على الانسان )) را بخواند و درهمان روز یا شبش بمیرد، من ضامنم که بدون حساب و ایمن وارد بهشت شود، با این که گناهان و عیوبى داشته باشد و خداوند کتاب حسابش را در قیامت منتشر نمى کند و سؤ ال قبر از او نمى شود و اگر زنده بماند، از همه آفتهاى دنیا محفوظ و مصون ماند و حیوانى از درنده هاى زمین تا پنج شنبه بعد متعرض او نمى گردد ان شاء الله (بحارالانوار، ج 85،ص 66).

 1752 - سوره مزمل در نماز عشاء
عن منصور بن حازم عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من قراء سورة المزمل فى العشاء الاخرة او فى آخر اللیل کان له اللیل و النهار شاهدین مع سورة المزمل و احیاه الله حیاة طیبة و اماته میتة طیبة
از منصور بن حازم روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: هر کس در نماز عشاى خود، یا درآخر شب سوره ((مزمل را تلاوت نماید، شب و روز همراه با معیت سوره ((مزمل )) براى وى شهادت دهند، و خداوند او را زنده بدارد به زندگى شایسته و پاک ، و بمیراند، به مردن پاک و طیب . (ثواب الاعمال ،ص 271).

 1735 - سوره مدثر
عن محمد بن مسلم عن ابى جعفر محمد الباقر - علیه السلام - قال :
من قراء فى الفریضة سورة المدثر کان حقا على الله - عزوجل - ان یجعله مع محمد -صلى الله علیه وآله - فى درجته و لاتدر تدرکه فى الحیاة الدنیا شقاء ابدا ان شاءالله
از محمد بن مسلم روایت شده است که امام باقر (ع ) فرمود: هرکس در نماز واجبش سوره ((مدثر)) را قرائت کند، بر خداوند حق است که او را همجوار پیغمبر(ص ) فرماید در همان درجه اى که اوست ، و در زندگى این دنیایش هرگز بدبختى وشقاوت بدو راه نیابد، ان شاء الله (ثواب الاعمال ،ص 271).

 1745 - سوره هاى انفطار و انشقاق
عن الحسین بن ابى العلاء قال : سمعت اباعبدالله - علیه السلام - قال :
من قراء هاتین السورتین جعلهما نصب عینیه فى صلاة الفریضة و النافلة ((اذا السماء انفطرت )) و ((اذا السماء انشقت )) لم یحجبه الله من حاجته و لم یحجزه من الله حاجز، و لم یزل ینظر (الى الله و ینظر) الله الیه حتى یفرغ من حساب الناس
از حسین بن ابى العلاء روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: هرکس دو سوره ((اذا السماء انفطرت )) و ((اذا السماء انشقت )) را تلاوت کند و این دو را در نمازهاى واجب و مستحب نصب عین خود قرار دهد، خداوند او را از خواسته اش محجوب نکند و هیچ چیز بین او و خداوند مانع نشود و پیوسته به کرامات خداوند بنگرد و خداى متعال بدو نظر رحمت افکند تا هنگامى که از حساب مردمان فارغ شود.(ثواب الاعمال ،ص 274).

 1755 - سوره مطففین
عن صفوان الجمال ، عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من قراء فى الفریضة ((ویل للمصفین )) اعطاه الله الامن یوم القیامة من النار و لم تره ولاتراها و لم یمر على جسر ولایحاسب یوم القیامة
از صفان جمال روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: هرکس که در نماز واجب خود سوره ((ویل للمصففین )) راقرائت کند، خداوند در قیامت برات ایمنى از آتش را بدو کرامت فرماید، به قسمتى که نه آتش او را ببیند و نه وى آتش را، و از پلى که روى جهنم است عبور نکند، و حسابش را نکشند. (ثواب الاعمال ،ص 274).

 1756 - سوره بروج
عن یونس بن ظبیان ، عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من قراء ((والسماء ذات البروج )) فى فرائضه - فانها سورة النبیین - کان محشره و موقفه مع النبیین و المرسلین و الصالحین
از یونس بن ظبیان روایت شده که مام صادق (ع ) فرمود: هرکس سوره ((والسماء ذات البروج )) را در نمازهاى واجب خویش تلاوت نماید، بدین جهت که این سوره پیغمبران است - در محشر و موقف حساب ، با انبیا و فرستادگان و شایستگان خواهد بود (ثواب الاعمال ،ص 274).

 1757 - سوره طارق
عن المعلى بن خنیس ، عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من کانت قراءته فى فرائضه بالسماء و الطارق کانت له عندالله یوم القیامة جاه و منزلة و کان من رفقاء النبیین و اصحابهم فى الجنة
از معلى بن خنیس روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: هرکس که قرائتش در نمازهاى واجب سوره ((والسماء و الطارق )) باشد، نزد خداوند روز قیامت داراى مقام و منزلتى است ، ودر بهشت از همدمان پیمبران (ع ) و یاران آنها خواهد بود. (ثواب الاعمال ،ص 527).

 1758 - سوره اعلى
عن ابى بصیر، عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من قراء ((سبح اسم ربک الاعلى )) فى فریضة او نافلة قیل له یوم القیامة ادخل الجنة من اى ابواب الجنة شئت ان شاءالله

از ابوبصیر روایت شده که امام صادق - علیه السلام - فرمود: هرکس در نماز واجب یا مستحب خود سوره ((سبح اسم ربک الاعلى )) را تلاوت کند، روز قیامت به او گفته مى شود: از هر درى از درهاى بهشت که خواهى داخل شو، به یارى خداوند. (ثواب الاعمال ،ص 275).

 1759 - سوره غاشیه
عن ابى بصیر عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من ادنم قراءة ((هل اتاک حدیث الغاشیة )) فى فریضة او نافلة عشاه الله برحمته فى الدنیا و الاخرة ، و اتاه الامن یوم القیامة من عذاب النار
از ابوبصیر روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: هرکس به خواندن سوره ((هل اتاک حدیث الغاشیة )) در یکى از نمازهاى پنجگانه یا نافله هاى خود مداومت کند، خداوند در دو سرا او را به رحمت خود سراپا بپوشاند و روز قیامت برات آزادى از آتش دوزخ و عذاب به وى کرامت فرماید. (ثواب الاعمال ،ص 276).

 1760 - سوره فجر
عن داود بن فرقد، عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
اقرؤ وا سورة الفجر فى فرائضکم و نوافلکم فانها سورة الحسین بن على - علیه السلام - من قراءها کان مع الحسین - علیه السلام - یوم القیمة فى درجته من الجنة ، ان الله - عزوجل - عزیز حکیم
از داود بن فرقد روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: سوره فجر را در نمازهاى واجب و مستحب خود بخوانید، زیرا این سوره متعلق به حسین على (ع ) است هر کس آن را قرائت کند، در قیامت با حسین (ع ) و در جوار وى و همان درجه اى از بهشت که او منزل گزیده ، باشد و خداوند عزیز حکیم است . (ثواب الاعمال ،ص 276).

 1761 - سوره بلد
عن ابى بصیر عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من کان قراءته فى فریضته ((لااقسم بهذا البلد)) کان فى الدنیا معروفا انه کان من الصالحین ، و کان فى الاخرة معروفا له من الله مکانا و کان یوم القیامة من رفقاء النبیین و الشهداء والصالحین
از ابوبصیر روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: هرکس قرائتش در نمازهاى پنجگانه سوره ((لااقسم بهذا البلد)) باشد، در این جهان از شایستگان معروف شود و در جهان دیگر از کسانى باشد که معروف است نزد خدا مکانتى دارند ودر آنجا از همدمان و همنشینان پیغمبران و شهیدان و شایستگان خواهد بود. (ثواب الاعمال ،ص 277).

 1762 - سوره تین
عن شعیب العقر قوفى ، عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من قراء ((والتین )) فى فرائضه و نوافله اعطى من الجنة حیث یرضى
از شعیب عقرقونى روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: هرکس در نمازهاى واجب یا نافله اش سوره ((والتین )) را بخواند، هرکجا از بهشت را که بپسند بدو خواهند داد. (ثواب الاعمال ،ص 278).

 1763 - سوره قدر عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من قراء ((انا انزلناه )) فى فریضة من فرائض الله نادى مناد: یاعبدالله غفر الله لک ما مصى فاستاءنف العمل
از حسین بن ابى العلاء روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: هرکس در یکى از نمازهاى واجب سوره ((اناانزلناه )) را قرائت کند، منادى حق ندا در دهد: ((اى بنده خدا! خداوند گناهان پیشین تو را بیامرزید، عمل از سرگیر)). (ثواب الاعمال ،ص 279).

 1764 - سوره قدر و استجابت دعا
عن ابى جعفر الجواد - علیه السلام - قال :
من قراء سورة القدر فى صلاة رفعت فى علیین مقبولة مضاعفة و من قراءها ثم دعا رفع دعاؤ ه الى اللوح ، المحفوظ مستجابا
کسى که سوره ((قدر)) را در نمازى بخواند، آن نماز، مقبول و با پاداشى چند برابر به بالا برده مى شود و کسى که آن را بخواند و سپس دعا کند، دعایش در حالى که مستجاب است به لوح محفوظ برده مى شود. (بحارالانوار، ج 85،ص 66)

 1765 - سوره زلزلة
عن على بن معبد، عن ابیه ، عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
لاتملوا من قراءة ((اذا زلزلت الارض )) فان من کانت قراءته فى نوافله لم یصبه الله - عزوجل - بزلزلة ابدا، و لم یمت بها، ولابصاعقة ، ولا بافة من افات الدنیا، فاذا مات امر به الى الجنة فیقول الله : عبدى ! ابحتک جنتى فاسکن منها حیث شئت و هویت ، لاممنوعا و لامدفوعا
از معبد بغدادى روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: از قرائت سوره ((اذا زلزلت الارض )) خسته نشوید؛ زیرا هرکه قرائتش درنافله این سوره باشد خداوند هرگز وى را با زلزله و صاعقه و آفات و آسیبهاى دنیایى هلاک نسازد و چون از دنیا برود، فرمان رفتن به بهشت یابد. (آنگاه خداوند بزرگ فرماید: ((اى بنده من ! بهشتم را بر تو مباح ساختم ، هرکجا از آن که خواهى منزل گزین ، بدون آن که کسى منع یا دورت کند)). (ثواب الاعمال ،ص 280).

 1766 - سوره تکاثر
عن شعیب عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من قراء سورة الهیکم التکاثر فى فریضة کتب الله له ثواب و اجر مائة شهید، و من قرءها فى نافلة کتب الله له ثواب خمسین شهیدا و صلى معه فى فریضة اربعون صفا من الملائکة ان شاءالله
از شعیب روایت شده است که امام صادق - علیه السلام - فرمود: هرکس سوره ((الهیکم التکاثر)) را در نماز واجب خود بخواند، خداوند براى او ثواب و مزد یکصد شهید ثبت فرماید و هرکس در نماز نافله آن را بخواند، ثواب پنجاه شهید براى بنویسد، و بعلاوه ، با وى در نماز واجبش چهل صف از فرشتگان همراه باشند. (ثواب الاعمال ،ص 281).

 1767 - سوره مصر
عن الحسین بن ابى العلاء، عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من قراء ((و العصر)) فى نوافله بعثه الله یوم القیامة مشرقا وجهه ، ضاحکا سنة قریرا عینه حتى یدخل الجنة

از حسین بن ابى العلاء روایت شده است که حضرت صادق (ع ) فرمود: هرکس سوره ((والعصر)) را در نافله هاى خود قرائت کند، خداوند روز قیامت او را با چهره اى تابناک و لبى خندان و چشمى روشن از گور برانگیزد، تا با این حال وارد بهشت گردد. (ثواب الاعمال ،ص 282).

 1768 - سوره فیل
عن ابى بصیر عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من قراء فى فرائضه ((الم ترکیف فعل ربک باءصحاب الفیل )) شهد له یوم القیامة کل سهل و حبل و مدر باءنه کان من المصلین ، و ینادى له یوم القیامة مناد: ((صدقتم على عبدى قبلت شهادتکم له وعلیه ، ادخلوه الجنة و لاتحاسبوا فانه ممن احبه و احب عمله
از ابوبصیر روایت شده که امام صادق - علیه السلام - فرمود: هرکس در نمازهاى واجب خود سوره ((الم ترکیف فعل ربک باءصحاب الفیل )) را بخواند، شهادت بدهد در قیامت به نفع وى هر دشت و کوه و ریگزارى به اینکه وى از نمازگزان است ، و منادى حق ندا دهد، که : ((راست گفتید درباره بنده من ، شهادتتان در حق او پذیرفته گشت او را داخل بهشت گردانید و از او حساب نکشید، زیرا از کسانى است که من او وعملش را دوست میدارم )). (ثواب الاعمال ، ص 283).

 1770 - سوره ماعون
عن عمروبن حارث عن ابى جعفر - علیه السلام - قال :
من قراء سورة ((ارایت الذى یکذب بالدین )) فى فرائضه و نوافله کان فیمن قبل الله - عزوجل - صلاته و صیامه و لم یحاسبه بما کان منه فى الحیاة الدنیا
از عمروبن حارث روایت شده است که امام باقر (ع ) فرمود: هرکس سوره ((ارایت الذى یکذب بالدین )) را در نمازهاى واجب و نافله هاى خود قرائت کند، از کسانى باشد که خداوند نماز و روزه اش را قبول فرموده و حساب آنچه را(از گناهان ) که در دنیا از وى سرزده ، نخواهد کشید. (ثواب الاعمال ، ص 284).

 1771 - سوره هاى کافرون و توحید
عن الحسین ابى العلاء عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من قراء ((قل یا ایها الکافرون )) و ((قل هوالله احد)) فى فریضه من الفرائض غفر الله له و لوالدیه و ما ولدا وان کان شقیا محى من دیوان الاشقیاء و اثبت فى دیوان السعداء و احیاه الله سعیدا، و اماته شهیدا و بعثه شهیدا
از حسین بن ابى العلاء روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: هرکس سوره ((قل یا ایهاالکافرون )) و ((قل هوالله احد)) را در یک نماز واجب خود بخواند، خداوند او و پدر و مادرش را و اولاد آن دو همه را بیامرزد، و چنانچه از اشقیا باشد، نام او را از دیوان آنها محو کند، و در دیوان سعدا ثبت فرماید، و او را در این جهان سعادتمند بدارد، و شهید بمیراند، و شید محشور فرماید. (ثواب الاعمال ، ص 285).

 1772 - سوره کوثر
عن ابى بصیر عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من کان قراءته ((انا اعطیناک الکوثر)) فى فرائضه و نوافله سقاه الله من الکوثر یوم القیامة و کان محدثه عندرسول الله -صلى الله علیه وآله - فى اصل طوبى
از ابوبصیر روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: هرکس در نمازهاى واجب و مستحب خود سوره ((انا اعطیناک الکوثر)) را قرائت نماید، خداوند او را در قیامت از حوض ‍ کوثر سیراب فرماید، و محفلش با رسول خدا (ص ) زیر شجره طوبى باشد. (ثواب الاعمال ، ص 285).

 1773 - سوره ناصر
عن کرام الخثعمى عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من قراء ((اذا جاء نصرالله و الفتح )) فى نافلة او فریضة نصره الله على جمیع اعدائه و جاء یوم القیامة و معه کتابه ینطق قد اخرجه الله من جوف قبره فیه امان من جسر جهنم و من النار و من زفیر جهنم فلا یمر على شى ء یوم القیامة الابشره و اخبره بکل خیر حتى یدخل الجنة و یفتح له فى الدنیا من اسباب الخیر ما لم یتمن و لم یخطر على قلبه
از کرام خثعمى روایت شده است که امام صادق - علیه السلام - فرمود: هرکس سوره ((اذا جاء نصر الله و الفتح )) را در نمازهاى مستحب یا واجب خود بخواند، خداوند وى را علیه همه دشمنانش یارى فرماید، و روز قیامت با نامه اى گویا که خداوند از قبر او بیرون آورده باشد به محشر آید، و آن امان نامه اى است براى عبور از پل دوزخ و از آتش و خروش ‍ آن ، و در آن روز بر هیچ چیز نگذرد، جز اینکه وى را به هر خیر و نیکى مژده دهد تا اینکه داخل بهشت شود و در این جهان درهاى خیر به روى او بازگردد، آن قدر که هرگز آرزو نداشته و بر قلبش نکرده باشد. (ثواب الاعمال ، ص 286).

 1774 - سوره توحید در همه نمازها
عن منصور بن حازم عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من مضى به یوم واحد فصلى فیه خمس صلوات و لم یقراء فیها ب‍ ((قل هوالله احد)) قیل له : یا عبدالله لست من الصلین
از منصور بن حازم روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: هرکس روزى بر او بگذرد و پنج نوبت نمازبگزراد و سوره ((قل هوالله احد)) را در آنهاقرائت نکند، بدو خطاب شود: ((اى بنده خدا! تو از نمازگزارن نیستى )). (ثواب الاعمال ، ص 287).

 1775 - سوره توحید بعد ازنماز
عن ابى بکر الحضرمى عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من کان یؤ من بالله و الیوم الاخر فلا یدع ان یقراء فى دبر الفریضة ب‍ ((قل هوالله الحد)) فانه من قراءها جمع الله له خیر الدنیا و الاخرة ، و غفر الله له ولوالدیه و ماولدا
از ابوبکر حضرمى روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: هرکس به خداوند و روز جزا ایمان دارد، خواندن ((قل هوالله احد)) را بعد از نمازهاى واجب خود ترک نکند ؛ زیرا هکه بعد از نماز آن را تلاوت کند، خداوند خیر دنیا و آخرت رابراى او فراهم آورد و او و پدر ومادرش و فرزندان پدر و مادرش همه را بیامرزد.(ثواب الاعمال ، ص ‍ 287).

 1776 - سوره توحید ورفع گرفتارى
عن هارون بن خارجة عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من اصابه مرض او شدة و لم یقراء فى مرضه او شدته ب‍ ((قل هوالله احد)) ثم مات فى مرضه او فى تلک الشدة التى نزلت به فهو من اهل النار))
و از هارون بن خارجه روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: هرکس را مرضى یا گرفتارى پیش آید و براى رفع آن ((قل هوالله احد)) را نخواند و در آن حادثه بمیرد، اهل آش ‍ است . (ثواب الاعمال ، ص 287).

 1777 - تاءثیر ترک سوره توحید
عن اسحاق بن عمار، عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
من مضت له جمعة و لم یقراء فیها ب‍ ((قل هوالله احد)) ثم مات ، مات على دین ابى لهب
از اسحاق بن عمار روایت شده است که امام صادق (ع ) فرمود: هرکس هفته اى بر او بگذرد و سوره ((قل هوالله احد)) را (دانسته ) در آن (نماز) نخواندو بمیرد، بر دین ابوبلهب مرده است . (ثواب الاعمال ، ص 287).

 1778 - سوره توحید و آمرزش گناهان
عن امیرالمؤ منین ، - علیه السلام - قال : قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -:
من قراء ((قل هوالله احد)) ماءئة مرة حین یاءخذ مضجعه غفرالله له ذنوب خمسین سنة
از على (ع ) روایت شده است که رسول خدا (ص ) فرمود: هرکس هنگام خواب صد بار سوره ((قل هوالله احد)) را بخواند، گناه پنجاه سال او آمرزیده شود. (ثواب الاعمال ، ص ‍ 288).

 1779 - خواندن سوره توحید در همه حال
عن السکونى عن جعفر بن محمد عن ابیه - علیهماالسلام - قال
ان النبى -صلى الله علیه وآله - صلى على سعدبن معاذ فقال : لقد وافا من الملائکة تسعون الف ملک و فیهم جبرئیل - علیه السلام - یصلون علیه ، فقلت له : یاجبرئیل استحق صلاتکم علیه ؟ فقال : بقراءة ((قل هوالله احد)) قائما وقاعدا و راکبا و ماشیا و ذاهبا و جائبا
از سکونى از حضرت صادق از پدرش (ع ) روایت شده است که رسول خدا (ص ) برجنازه سعدبن معاذ نماز گزارد و فرمود: نود هزار ملک بر او نماز خواندند، که جبرئیل در میان ایشان بود رسول خدا گوید: ((پرسیدم از جبرئیل که به چه عمل وى مستحق این شده که شما بر او نماز گزاردید؟)) گفت : ((به سبب اینکه ((قل هو الله احد)) را ایستاده و نشسته و سواره و پیاده و در حال رفتن و در حال بازگشتن و در همه حال مى خواند. (ثواب الاعمال ، ص 289).

 1780 - سوره توحید بعد از نماز صبح
عن عبدالله بن حى قال : سمعت امیرالمؤ منین - علیه السلام - یقول :
من قراء ((قل هوالله احد)) احدى عشرة مرة فى دبر الفجر لم یتبعه فى ذلک الیوم ذنب و ان رعم انف الشیطان
از عبدالله بن وحى روایت شده است که گفت : از امیرالمؤ منى (ع ) شنیدم که مى فرمود: هرکس ((قل هوالله احد)) را یازده باز بعد از نماز صبح بخواند، در آن روز به گناهى دچار یا آلوده نشود؛ هرچند این برخلاف میل شیطان است . (ثواب الاعمال ، ص 289).

 1781 - سوره توحید و دفع بلا
عن ابراهیم بن مهزم عن رجل سمع اباالحسن - علیه السلام - یقول :
من قدم ((قل هوالله احد)) بینه و بین جبار منعه بقراءتها بین یدیه و من خلفه و عن یمینه و عن شماله فاذا فعل ذلک رزقة الله خیره ، و منعه شره و قال : اذا خفت امرا فاقراء ایة من القرآن من حیث شئت ثم قال : اللهم اکشف عنى البلاء ثلاث مرات
از ابراهیم بن مهزم نقل شده است که مردى گفت : شنیدم از موسى بن جعفر (ع ) فرمود: هرکس پیش از آن که برجبارى وارد شود، سوره ((قل هوالله احد)) راتلاوت کند، خدا او را از هر جانب ، پیش رو، و پشت سر و سمت راست و چپ از شر آن جبار محفوظ فرماید، و چون چنین کند، خداوند نیکى آن جبار را نصیبش گرداند، و شرش را از وى دفع نماید. و نیز فرمود: هرگاه از امرى بترسى ، صد آیه از قرآن تلاوت کن ، از هرکجا که خواهى ،آنگاه سه بار بگو: ((اللهم اکشف عنى البلاء)) (یعنى خداوندا! این بلا را از من دور گردان ). (ثواب الاعمال ، ص 289).

 1782 - عظمت سوره توحید
قال على بن الحسین - علیه السلام -
ان الله - عزوجل - علم انه یکون فى آخر الزمان اقوام متعمقون فانزل الله قل هوالله و الایات من سورة الحدید
چون خداوند - عزوجل - مى دانست که درآخرالزمان اقوامى به دنیا مى آیند که در مسائل عقیدتى و علمى متفکر و متعمق اند سوره توحید و آیاتى از سوره حدید رانازل فرمود. (نورالثقلین ، ج 5، ص 706).

 1783 - مداومت بر سوره توحید
عن حفض بن غیاث قال : سمعت اباعبدالله - علیه السلام - یقول لرجل
اتحب البقاء فى الدنیا؟ قال : ولم قال لقراءة ((قل هوالله احد)) فسکت عنه ، قم قال من بعد ساعة : یا حفض من مات اولیائنا و شیعتنا و لم یحسن القرآن علم فى قبره لیرفع الله فیه به درجته درجات الجنة على قدر عدد آیات القران فیقال لقارى ء القران : اقراء وارق
حفص بن حارث مى گوید: شنیدم حضرت صادق (ع ) به مردى مى فرمود: تو میل دارى همیشه در دنیا باقى باشى ؟ گفت : آرى فرمود: چرا؟ گفت : براى اینکه مکرر سوره ((قل هوالله احد)) را قرائت کنم . حضرت اندکى تاءمل کرد، سپس فرمود: اى حفص ! هرکس از دوستان و شیعیان ما بمیرد و قرآن را درست نتواند بخواند در قبر به وى بیاموزند تا خداوند بدان درجه او را در بهشت بالا برد؛ زیرادرجات بهشت به عدد آیات قرآن است و به قارى گفته مى شود ((بخوان و بالا برو)) (ثواب الاعمال ، ص 290).

 1784 - سوره هاى معوذتین
عن ابى جعفر - علیه السلام - قال :
من اوتر ((بالمعوذتین )) و ((قل هوالله احد)) قیل له : ((یا عبدالله ابشر فقد قبل الله وترک ))
از ابوعبیده حذاء روایت شده است که امام باقر (ع ) فرمود: هرکس در سه رکعت ناز وتر (یعنى سه رکعت شفع و وتر نماز شب ) سوره هاى فلق ، ناس را با سوره توحید قرائت کند، به او خطاب شود: ((اى بنده خدا! مژده باد تو را که خداوند وتر تو را قبول کرد)). (ثواب الاعمال ، ص 291).

 

منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد دوم) عباس عزیزى

 

  1669 - تاءثیر الله اکبر گفتن
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
اذا قام العبد الى الصلاة و قال : الله اکبر خرج من ذنوبه کیوم و لدته امه
هرگاه بنده مؤ منى به نماز بایستد و بگویدن ((الله اکبر)) ازهمه گناهانش پاک مى شود؛ همچون روزى که ازمادر متولد شده است . (مجموعة الاخبار، ص 220).

 1670 - معنى الله اکبر
لما قال رجل الله اکبر من کل شى ء قال الصادق - علیه السلام - وکان ثم شى ء فیکون اکبر منه ؟ قل الله اکبر من ان یوصف
امام صادق (ع ) به مردى که گفت : (( خدا بزرگتر ازهر چیزى است )) فرمود: ایا در قبال خداچیزى هست که خدا بزرگتر از او باشد؟ چنین بگو: (( خدا بزرگتر است از این که به وصف درآید)). (تفسیر نورالثقلین ، ج 3، ص 239).

 1671 - بلندکردن دست به هنگام تکبیرة الاحرام
قال الباقر - علیه السلام -
اذا قمت فى الصلوة فکبرت فارفع یدیک و لاتجاوز بکفیک اذنیک اى حیال خدیک
وقتیکه که به نماز ایستادى و خواستى تکبیرة الاحرام بگویى ، دو دوستت رابلند کن ونباید دستها از گوش ها، یعنى از کنار گونه هایت بالاتر مى رود. (اصول وافى ، ج 8، ص ‍ 43).

 1672 - چند تکبیر در نماز
قال الصادق - علیه السلام -
اذا افتتحت الصلوة فکبر ان شئت واحدة و ان شئت ثلاثا و ان شئت خمسا و ان شئت سبعا فکل ذلک مجز عنک غیر انک اذا کنت اماما لم تجهر الا بتکبیرة
وقتى خواستى واردنماز شوى ، اگر خواستى یک تکبیر و اگر خواستى سه یاپنج یاهفت تکبیر بگو که به هر قسم عمل نمایى ، کافى است ، ولى اگر امام جماعت هستى جز یک تکبیر را بلند بگو. (اصول وافى ، ج 8، ص 641).

 1673 - شروع نماز با الله اکبر
قال الصادق - علیه السلام -
تحریم الصلوة التکبیر و تحلیلها التسلیم
به وسیله تکبیرة الاحرام ، منافیات نماز حرام مى گردد، و به وسیله سلام ، حلال مى شود. (بحارالانوار، ج 85، ص 310).

 1674 - آداب تکبیرة الاحرام
قال الصادق - علیه السلام -
فاذا کبرت فاستصغر مابین السموات العلى و الثرى دون کبریائه
هرگاه تکبیرة الاحرام گفتى ، همه چیز را از آنچه در آسمان و زمین است در مقابل خداى کبیر و متعال ، کوچک و ناچیز بشمار، مگر کبریایى وبزرگى خداوند متعال را. (مصباح الشریعه ، ص 91).

 1675 - پاداش تکبیرة الاحرام نزدخداوند
قال العسکرى - علیه السلام - فى تفسیره
فاذا رفع یدیه و قال : الله اکبر و اثنى على الله ، قال الله تعالى لملائکته : یاعبادى ! اما ترونه کیف کبرنى وعظمنى و نزهنى عن ان یکون لى شریک او شبیه او نظیر ورفع یده و تبرء عما یقوله اعدائى من الاشراک بى ؟ اشهدکم انى ساءکبرده و اعظمه فى دار جلالى و انزهه فى متنزهات دارکرامتى و ابرئه من اثامه و من ذنوبه و من عذاب جهنم و من نیرانها
پس وقتى که نمازگزار دو دستش را (جهت گفتن ) ((الله اکبر)) بالا بردو ثناى خدا گوید خداى تعالى به ملائکه خود چنین مى فرماید: اى عبادت کنندگان من ! آیا نمى بینید بنده ام راکه چگونه مرابزرگ وعظیم شمرد و از شریک و تشبیه و نظیر پاک دانست ودستش را قائلند؟ شمارا مشاهده مى گیرم ، به درستى که به زودى او را در دار جلالم بزرگ و عظیم خواهم کرد و پاک مى گردانم او را در پاکیزگى دار کرامتم و او را از گناهان پاک مى سازم و از عذاب جهنم و آتش آن او را حفظ مى کنم . (بحارالانوار، ج 82، ص 221).

 1676 - اوصاف الله
قال الباقر - علیه السلام -
ان الله عزوجل کان ولاشى ء غیره نورا ولاظلام فیه و صادقا لاکذب فیه و عالما لاجهل فیه وحیا لاموت فیه و کذلک هو الیوم و کذلک لایزال ابدا
خداوند - عزوجل - بودو چیزى جز او نبود نورى بى ظلمت و تیرگى ، صادقى بى کذب دانایى که جهل به همراه نداشت ، زنده اى بى زوال ، و او امروز نیز چنین است و پیوسته تاابد چنان باشد. (المیزان ، ج 8، ص 277).

 1677 - مقدمه نماز
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
ولکل شى ء انف و انف الصلاة التکبیر
براى هر چیزى مقدمه اى است و مقدمه نماز تکبیر است . (وسائل الشیعه ، ج 3، ص 16).

 1678 - تاءثیر تکبیرة الاحرام
قال الباقر - علیه السلام -
اذا احرم العبد المسلم فى صلوته ، اقبل الله الیه بوجهه و وکل به ملکا یلتقط القرآن من فیه التقاطا فاذا اعرض اعرض الله عنه و وکله الى الملک هنگامى که بنده اى مسلمان تکبیرة الاحرام نماز را مى گوید، خداوند به طرف وى توجه مى کند، و موکل مى کند بر او ملکى را تا آنچه که قرائت مى نماید از او دریافت مى کند پس اگر اعراض کرد، خداوند از او روى مى گرداند و او و نمازش رابه فرشته وا مى گذارد. (مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 173).

 1679 - اسرار تکبیرة الاحرام
عن الصادق - علیه السلام -
اذا کبرت فاستصغر مابین العلا والثرى دون کبریائه ؛ فان الله اذا اطلع على قلب العبد و هو یکبر وفى قلبه عارض عن حقیقة تکبیره قال : یاکاذب ، اتخذ عنى ؟ و عزتى و جلالى لاحرمنک حلاوة ذکرى ولاحجبنک عن قربى و المسارة بمناجاتى فاعتبر انت قلبک حین صلوتک فان کنت تجد حلاوتها و فى نفسک سرورها وبهجتها و قلبک مسرورا بمناجاته ملتذ بمخاطباته ، فاعلم انه قد صدقک فى تکبیرک له ؛ و الا فقد عرفت من سلب لذة المناجاة و حرمان حلاوة العبادة انه دلیل على تکذیب الله لک و طردک عن بابه
چون تکبیر (نماز) راگفتى ، آنچه را که ما بین آسمان و زمین است درمقابل کبریاى خدا کوچک و ناچیز شمار که اگر خداوند بر قلب بنده زمانى که تکبیر مى گوید، بنگرد و در دل او چیزى باشدکه از حقیقت معناى تکبیر بازش مى دارد، به او گوید: ((اى دروغگو آیا مرا مى فریبى ؟ به عزت وجلالم سوگند که از شیرینى یاد خود محرمت کنم و از قرب به خودو شادمانى مناجاتم محجوبت سازم )) پس به هنگام نمازگزاردنت دل خود را بیازما، اگر شیرینى نماز را و در (عمق ) جان سرور و بهجت (حاصل از) آن را مى یابى و دلت از راز و نیازبا او شادمان است و از گفتگو با او لذت مى برد، بدان که خداوند تو را در تکبیرى که بر زبان رانده اى تصدیق فرموده است وگرنه ، بدان که فقدان لذت مناجات و محرومیت از شیرینى عبادت دلیل بر این است که خداوند تو را (در تکبیرت ) دروغگو دانسته و از درگاه خود رانده است .(مصباح الشریعة ، باب 13، بحارالانوار، ج 81، ص 230).

 

 1680 - سرالله اکبر
عن امیرالمؤ منین - علیه السلام - انه قال :
و الوجه الاخر الله اکبر فیه نفى کیفیته کانه یقول (اى المؤ ذن ): الله اجل من ان یدرک الواصفون قدر صفته الذى هو موصوف به ، انما یصفه الواصفون صفته على قدرهم لاقدر عظمته و جلاله تعالى الله عن ان یدرک الواصفون صفته علوا کبیرا

وجه دیگر ((الله اکبر)) این است که کیفیت و چگونگى را از او نفى مى کند؛ گویى که اذان گوینده مى گوید: ((خداوند والاتر از آن است که وصف کنندگان صفت او را (آنچنان که هست ) ادراک کنند)) وصف کنندگان به قدر ادراک خود اورا وصف مى کنند نه به قدر عظمت و جلال او خدا بسیار برتر از آن است که وصف گویان صفت او را دریابند.

 1681 - فلسفه گفتن هفت تکبیر
عن العلل باسناده عن هشام بن الحکم عن ابى الحسن موسى - علیهما السلام - قال :
قلت : لاى علة صار التکبیر فى الافتتاح سبع تکبیرات افضل ؟ فقال : یاهشام ان لله خلق السموات سبعا و الارضین سبعا و الحجب سبعا فلما اسرى بالنبى صلى الله علیه و اله فکان من ربه کقاب قوسین او ادنى رفع له حجاب من حجبه ، فکبر رسول الله -صلى الله علیه وآله - و جعل یقول الکلمات التى فى الافتتاح ؛ فلما رفع له الثانى کبر فلم یزل کذلک حتى بلغ سبع حجب فکبر سبع تکبیرات فلذلک العلة تکبر للافتتاح فى الصلوة سبع تکبیرات
از کتاب علل الشرایع به سندى که آورده ، ازهشام بن حکم روایت کرد که از ابوالحسن موسى بن جعفر (ع ) پرسیدم : ((چرا در افتتاح نماز (گفتن ) هفت تکبیر داراى فضیلت بیشتر شده است ؟ فرمود: ((اى هشام ، خدا آسمانها را هفت زمینها راهفت و حجابها را هفتگانه آفرید؛ پس چون پیامبر (ص ) رابه معراج بردو قرب او به پروردگارش به اندازه فاصله دو کمان یا نزدیکتر شد یک حجاب از حجابهایش برداشته شد؛ پیامبر (ص ) تکبیر گفت و آغاز نمودبه گفتن کلمات افتتاحیه نماز، پس چون حجاب دوم برایش برداشته شود، تکبیر گفت ؛ و به همین منوال (گذشت ) تا به هفت حجاب رسید؛ پس آن جناب هفت تکبیر گفت بدین علت براى افتتاح نماز هفت تکبیر گفته مى شود. (علل الشرایع ، ص 322، باب ، 30، حدیث 4).

 

 

منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد دوم) عباس عزیزى

 

  1649 - براى نماز برخیز!
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
قم فصل فان فى الصلوة شفاء
برخیز نماز به جاى آورد ! پس همانا در نماز شفا است . (جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 28).

 1650 - نظر خداوند به نمازگزار
قال الباقر - علیه السلام -
المرء المسلم باذن الله - عزوجل - مادام فى الصلوة لم یزل الله - عزوجل - ینظر الیه حتى یفرغ من صلاته
فرد مسلمان تا هنگامى که به نماز ایستاده ، خداوند نظر مرحمتش را از او قطع نخواهد کرد و انوارالهى شامل اوست تا وقتى که انسان از نمازش فارغ گردد. (بحارالانوار، ج 82، ص ‍ 227).

 1651 - حسادت شیطان بر نمازگزار
قال على - علیه السلام -
اذا قام الرجل الى الصلاة الیه ابلیس ینظر الیه حسدا لما یرى من رحمة الله التى تغشاه
هنگامى که کسى به نماز برمى خیزد، شیطان مى آید و به نظر حسادت به او نگاه مى کند زیرا مى بیند که رحمت خدا او را فراگرفته است . (بحارالانوار، ج 82، ص 207).

 1652 - نزول رحمت الهى هنگام قیام
قال الصادق - علیه السلام -
اذا قام المصلى الى الصلاة ، نزلت علیه الرحمة من اعنان السماء الى اعنان الارض و حفت به الملائکة و ناداه ملک لو یعلم هذا المصلى مافى الصلاة ما انفتل
هنگامى که انسان به نماز ایستاد، رحمت خداوند از آسمان بر او نازل مى شود و ملائکه اطرافش را احاطه مى کنندو فرشته اى گوید: اگر این نمازگزار ارزش نماز را مى دانست هیچ گاه از نماز منصرف نمى شد. (اصول کافى ، ج 3، ص 265).

 1653 - نماز تنها قیام و قعود نیست
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
لیست الصلاة قیامک وقعودک انما الصلاة اخلاصک و ان ترید بهاالله وحده
نماز برخاستن و نشستن تو نیست ، بلکه باید آن را خالصانه انجام دهى و تنها خشنودى خداوند را بخواهى . (اصول وافى ، ج 2، ص 109، شرح نهج البلاغه ج 1، ص ‍ 325).

 1654 - حق نماز
قال زین العابدین - علیه السلام -
و حق الصلاة ان تعلم انها وفادة الى الله - عزوجل - و انت فیها قائم بین یدى الله - عزوجل - فاذا علمت ذلک قمت مقام العبد الدلیل الحقیر الراغب الراهب الراجى الخائف المسکین المتضرع المعظم لمن کان بین یدیه بالسکون و الوقار تقبل علیها بقلبک وتقیمها بحدودها و حقوقها
وحق نماز این است که بدانى آن هجرتى است به سوى خداوند - عزوجل - و تو در حال نماز در مقابل خداوند گرانقدر وشکوهمند ایستاده اى هنگامى که این را دانستى ، در جایگاه بنده خوار کوچک مشتاق نگران امیدوار ترسان بیچاره اى قرار مى گیرى که آن را که در برابرش ایستاده اى ، بزرگ و با آرامش و هیبت دانسته ، عظمت او را پاس میدارى و با قلبت به نماز روى آورده و باتمام حد و مرزها و حقوق لازم برپا مى دارى . (میزان الحکمه ، ج 5، ص 396 بحارالانوار، ج 74، ص 4).

 1655 - حرام شدن آتش
قال الباقر - علیه السلام -
فما من مؤ من یوافق تلک الساعة ان یکون ساجدا او راکعا او قائما الا حرم الله جسده على النار
هیچ مؤ منى نیست که در چنین وقت نماز در حال سجود و یا رکوع یا قیام باشد، مگر این که خدا جسمش را بر آتش حرام کرده است . (جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص ‍ 27).

 1656 - صلوات در قیام
قال الباقر - علیه السلام -
من قال فى رکوعه وسجوده و قیامه اللهم صلى على محمد و آله محد کتب الله له ذلک بمثل الرکوع و السجود و القیام
هرکسى در رکوع وسجود وقیام خود بگوید: (( اللهم صل على محمد و آل محمد)) خدا ثواب آن را مانند ثواب در رکوع و سجود و قیام براى او مى نویسد. (ثواب الاعمال ، ص ‍ 61).

 1657 - قیام فرشتگان
قال على - علیه السلام -
من صلى باذان واقامة صلى خلفه من الملائکه لایرى طرفاه و من صلى باقامة صلى خلفه ملک
هرکس نمازش را با اذان واقامه بخواند، صفى از فرشتگان پشت سر او به نماز مى ایستند که دو طرف آن صف دیده نمى شوند و هرکس که نمازخود را با اقامه تنها بخواند یک فرشته پشت سر او نماز مى گزارد. (ثواب الاعمال ، ص 58).

 1658 - قیام امام سجاد - علیه السلام -
عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
کان ابى یقول کان على بن الحسین - علیه السلام - اذا قام الى الصلوة کانه ساق شجر لایتحرک مه شى ء الا ما حرکت الریح منه
امام سجاد (ع ) وقتى به نماز مى ایستاد، گویى شاخه درخت بود که جز آنچه باد از او به حرکت درآورد چیزى از او تکان نخورد. (فروع کافى ، ج 3، ص 300، حدیث 4).

 1659 - توجه به خداوند به نمازگزار هنگام قیام
قال الباقر - علیه السلام -
انما مثل الصلاة لصاحبها، کمثل رجل دخل على ذى سلطان فانصت له حتى فرغ من حاجته ، و کذلک المرء المسلم باءذن الله - عزوجل - مادام فى الصلاة لم یزل الله - عزوجل - ینظر الیه حتى یفرغ من صلاته
همانا مثل نماز براى نمازگزار، مثل مردى است که بر ذى سلطانى وارد گردد و اظهار حاجت کند؛ پس آن شخص توانمند، ساکت و آماده استماع صاحب حاجت گردد، تا این که از درخواستش فارغ شود، همچنین است نمازگزار مسلمان تا هنگامى که به نماز ایستاده ، خداوند نظر مرحمتش را از او قطع نخواهد کرد و انوار الهى شامل اوست تاوقتى که از نمازش ‍ فارغ گردد. (بحارالانوار، ج 82، ص 231).

 1660 - دعا به هنگام نماز
قال الصادق - علیه السلام -
اذا قمت الى الصلوة فقل اللهم انى اقدم الیک محمدا -صلى الله علیه وآله - بین یدى حاجتى و اتوجه به الیک فاجعلنى به وجیها عندک فى الدنیا و الاخرة و من المقربین و اجعل صلوتى به مقبولة و ذنبى به مغفورا و دعائى به مستجابا انک انت الغفور الرحیم
هرگاه به نماز ایستادى بگو: خدایا! محمد - پیامبرت - را نزد تو شفیع قرار مى دهم به واسطه او روى به تو مى آورم ، حاجت خود مى طلبم پس مرا به حرمت او در دنیا و آخرت وگناهم راببخشاى و دعایم را مستجاب فرما؛ زیرا تو آمرزنده و مهربانى . (اصول وافى ، ج 8، ص 635).

 1661 - اداى نماز به هر صورت
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
اذا لم یستطع الرجل ان یصلى قائما فلیصل مستلقیا ناصبا رجلیه حیال القبلة یومى ایماء
هرگه شخصى قادر نیست ایستاده نماز بخواند، بایدنشسته بخواند و اگر نشسته هم قادر نیست ، به پشت بخوابد و پاهایش را به سمت قبله بکشد و براى رکوع و سجودش اشاره کند (با سر یا چشم و ابرو). (بحارالانوار، ج 84، ص 334).

 1662 - گفتن ذکر هنگام بلند شدن
قال الصادق - علیه السلام -
اذا قمت من السجود قلت : اللهم بحولک و قوتک اقوم و اقعد و ارکع و اسجد
هنگامى که از سجده برخاستى (و خواستى قیام کنى ) بگو: (( اللهم بحولک و قوتک اقوم و اقعد و ارکع و اسجد)) (بحارالانوار، ج 85، ص 183).

 1663 - ذکر برخاستن براى قیام
قال الصادق - علیه السلام -
اذا قمت من الرکعة فاعتمد على کفیک ، و قل : بحول الله و قوته اقوم و اقعد فان علیا - علیه السلام - کان یفعل ذلک
هنگامى که پس از انجام رکعتى از نماز برمى خیزى ، بر دو دست تکیه کن و بگو: (( بحول الله وقوته اقوم و اقعد)) زیرا على - علیه السلام - چنین مى کرد. (بحارالانوار، ج 85، ص ‍ 183).

 1664 - ایستادن باآرامش و وقار
قال الرضا - علیه السلام -
فاذا اردت ان تقوم الى الصلوة فلا تقم الیها متکاسلا و لا متناعسا ولا مستعجلا و لا متاهیا ولکن تاءتیها على السکون و الوقار و التؤ ده
چون خواستى به نماز بایستى ، با حال کسالت ، خواب آلودگى ، شتاب و لهو و بازى مایست ، بلکه با آرامش و وقار نماز را به جاى آور. مستدرک الوسائل ، ج 4، ص 87، باب افعال الصلاة ، ح 7)

 1665 - گذاشتن دستها برزمین بعد از تشهد
سؤ ل ابوعبدالله - علیه السلام -
لاى علة توضع الیدان الى الارض فى السجود قبل الرکعتین ؟ قال : لان الیدین بهما مفتاح الصلاة
از امام صادق (ع ) سوال شد: چرادستها (پس از تشهد)پیش از دو رکعت (دوم ) بر زمین گذاشته مى شود؟ فرمود: چون مفتاح و کلیدنماز دستها هستند (و درتکبیرة الاحرام بالا مى روند). (بحارالانوار، ج 85، ص 184).

 1666 - آداب قیام
عن ابى الحسن موسى - علیه السلام -
انه کان اذارفع راءسه فى صلاته من السجدة الاخیرة جلس جلسة ثم نهض للقیام و بادر برکبتیه من الارض قبل یدیه ، و اذا سجد بادربهما الارض قبل رکبتیه
هنگامى که امام کاظم (ع ) سر از سجده دوم برمیداشت ، کمى مى نشست و بعد قیام مى کرد (و یکسره از سجده قیام نمى کرد) و پیش از دستها، زانوها را از زمین برمیداشت وهنگامى که به سجده مى رفت ، دستها راپیش از زانوها بر زمین مى گذاشت . (بحارالانوار، ج 85، ص 162).

 1667 - آداب قیام پس از تشهد
عن على بن جعفر عن موسى بن جعفر - علیه السلام - قال :
ساءلته عن القیام من التشهد من الرکعتین الاولیین کیف یصنع ؟ یضع رکبتیه ویدیه على الارض ثم ینهض او کیف یصنع ؟ قال : ماشاء صنع و لاباءس

از امام موسى کاظم (ع ) سؤ ال شد: در دو رکعت اولى پس از تشهد چه کند؟ آیا زانوها و دستان را بر زمین بگذارد و بعد قیام نماید، یا چیز دیگر؟ فرمود: به هر شکل که خواست عمل کند (چه دست به زمین بگذارد، و چه نگذارد، فرقى ندارد) (بحارالانوار، ج 85، ص 181).

 1668 - مفهوم (( قدقامت الصلاة ))
قال على - علیه السلام - فى معنى (( قد قامت الصلاة )) فى الاقامة
اى حان وقت الزیارة و المناجاة ، وقضاء الحوائج و درک المنى ، و الوصل الى الله - عزوجل - و الى کرامته و غفرانه وعفوه و رضوانه
(( قدقامت الصلوة )) بدین معنا است که هنگام دیدار راز و نیاز، برآورده شدن خواسته ها، رسیدن به آروزها ورسیدن به خداوند - عزوجل - کرامت ، آمرزش ، بخشش و خشنودى او فرا رسیده است . (بحارالانوار، ج 84، ص 132).

 

 

منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد دوم) عباس عزیزى

 


 

 

 1640 - نماز روبه قبله
قال ابوعبدالله - علیه السلام - فى قوله تعالى :
فاینما تولوا فثم وجه الله هذا فى النوافل خاصة فى حال السفر فاما الفرائض فلابد فیها من استقبال القبلة
امام صادق (ع ) در تفسیر آیه (( به هر جهت که روى کنیدت همان جهت وجه الله است )) فرمود: این مطلب درباره نمازهاى مستحبى و در هنگام سفر است اما نمازهاى واجب حتما باید روبه قبله خوانده شود. (وسائل الشیعه ، ج 3، ص 243).

 1641 - قبله و نمازگزار
قال الباقر - علیه السلام -
اذا استقبل المصلى القبلة استقبل الرحمان بوجهه لااله غیره
آن گه که نمازگزار روى به قبله مى ایستد، روى به آن خدایى ایستاده است که جز او خدایى نیست .(میزان الحکمة ، ج 5، ص 376)

 1642 - قبله آداب و حال آن
قال الصادق - علیه السلام -
اذا استقبلت القبلة فانس من الدنیا و ما فیها و الخلق و ما هم فیه و استفرغ عن کل شاغل یشغلک عن الله و عاین بسرک عظمة الله و اذکر و قوفک بین یدیه یوم تبلو اکل نفس ما استلفت و ردوا الى الله مولیهم الحق وقف على قدم الخوف و الرجاء
هرگاه براى نمازى روبه قبله ایستادى ، از دنیا و آنچه در آن است و مردم و آنچه در آنند ماءیوس باش ، و قبلت را از هرچیز که تو را از خدا غافل مى کند خالى کن ، و با چشم دل عظمت خدا را نظاره کن و به یاد ایستادنت در محکمه خدا در قیامت باش ؛ روزى که هر کس آنچه از پیش فرستاده مى یابدو همه به سوى خداوند که سرپرست و صاحب اختیار همه است بازگردانده مى شوند و بایست با ترس و امید (که از گناهان و عذاب الهى بترسى و در عین حال امیدوار به فضل و رحمت خدا باشى ) (مستدرک الوسائل ج 4، ص 95، باب افعال الصلاة ).

 1643 - حکم عکس و تندیس در قبله
محمد بن مسلم قال : ساءلت احدهما عن التماثیل فى البیت فقال :
لاباءس اذا کانت عن یمینک و عن شالک و عن خلفک او تحت رجلک و ان کانت فى القبلة فالق علیها ثوبا
محمد بن مسلم مى گوید: از امام صادق (ع ) یا امام باقر (ع ) پرسیدم : اگر در خانه اى که تندیش و عکس وجود داشته باشد مى توان در آن خانه نماز خواند؟ آن حضرت فرمود: اگرعکس طرف راست یا چپ یاپشت سر یا زیر پا باشند، اشکال ندارد و اگر طرف قبله بود، پارچه اى رویش بینداز و نماز بخوان . (وسائل الشیعه ، ج 3، ص 462).

 1644 - وجوب قبله در نماز
قال الباقر - علیه السلام -
عن الفرض فى الصلاة ، الوقت و الطهور و القبلة و التوجة و الرکوع و السجود و الدعاء
آنچه که در نماز واجب مى شود، عبارت است از: 1 - وقت نماز2 - طهارت ، 3 - قبله ، 4 - توجه داشتن 5 - رکوع ، 6 - سجود، 7 - دعا (وسائل الشیعه ، ج 3، ص 80).

 1645 - قبله به سمت کعبه
قال الصادق - علیه السلام -
البیت قبلة لاهل المسجد و المسجد قبلة لاهل الحرم و الحرم قبلة للناس جمیعا
خانه کعبه ، قبله کسانى که در مسجدالحرام هستند، و مسجدالحرام ، قبله کسانى است که در حرم اند و حرم ، قبله همه مردم روى زمین است . (اصول وافى ، ج 7، ص 542).

 1646 - روى برگرداندن از قبله
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
اما یخاف الذى یحول وجهه فى الصلاة ان یحول الله وجهه وجه حمار
آیا آن کس که در نماز صورتش را از قبله برمى گرداند نمى ترسد از این که خداوند او رامسخ نمایدو صورتش را مبدل به صورت حمار کند. (المحجة البیضاء، ج 1، ص ‍ 382).

 1674 - سجده به سمت قبله
قال الباقر - علیه السلام -
اذا قراءت السجدة و انت جالس فاسجد متوجها الى القبلة و اذا قراءتها و انت راکب فاسجد حیث توجهت فان رسول الله -صلى الله علیه وآله - کان یصلى على راحلته و هو متوجه الى المدین بعد انصرافه من مکة یعنى النافلة قال : و فى ذلک قول الله فاءینما تولوا فثم وجه الله
هنگامى که در حالت نشسته آیه سجده خواندى ، روبه قبله سجده را به جاى آر و وقتى سوار بر مرکب آیه را مى خوانى به هر سویى که راه مى روى سجده کن ، زیرا رسول خدا (ص ) سوار بر شتر هنگامى که از مکه به سوى مدینه مى رفت ، نماز نافله گزارد همچنین امام باقر (ع ) فرمود: آیه (( فاینما تولوا فثم وجه الله )) در این باره نازل گشت . (بحارالانوار، ج 85، ص 175).

 1648 - قبله از فرایض نماز
قال على - علیه السلام -
و فرض علیکم حج بیته الحرام الذى جعله قبلة للانام
و (خداوند) حج بیت حرام خود را با شما واجب کرد، بیتى که آن را قبله مردم قرار دارد. (نهج البلاغه ، خطبه 1 - 50).

 

منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد دوم) عباس عزیزى

 1620 - نیت ، اساس اعمال
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
انما الاعمال بالبنیات
همانا کارها بر اساس نیت ها است . (بحارالانوار، ج 81، ص 381).

 1621 - نیت براى تمامى کارها
قال الصادق - علیه السلام -
لابد للعبد من خالص النیة فى کل حرکة و سکون لانه اذا لم یکن هذا المعنى یکون غافلا
براى بنده لازم است که در همه اعمال و عبادات و درهر حرکت و سکونى نیت خالصانه داشته باشد زیرا اگر چنین نباشد، آن بنده جزء غافلین به حساب مى آید. (میزان الحکمة ، ج 10، ص 285).

 1622 - اهمیت نیت
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
انما لکن امرء مانوى فمن کان هجرته الى الله و رسوله فهجرته الى الله و رسوله و من کان هجرته الى دنیا یصیبها او امرئة ینکحها فهجرته الى ما هاجر الیه
همانا براى هر کس همان چیزى است که نیت کرده ، پس هرکس نیتش از هجرت خدا و رسول باشد، اجر و مزدش بر خدا و رسول است و هر کس نیتش از هجرت ، رسیدن به دنیا یا ازدواج با زنى باشد، بهره اش همان است که به سوى او هجرت کرده است . (مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 90).

 1623 - سئل ابوعبدالله - علیه السلام -
ماالعبادة ؟ فقال حسن النبیة بالطاعة من الوجه الذى یطاع الله منه
از امام جعفر صادق - علیه السلام - پرسیدند: حقیقت عبادت چیست ؟ فرمود: نیت خوب داشتن به اطاعت و بندگى درکار و جهتى که خداوند اطاعت و بندگى مى شود. (میزان الحکمة ، ج 10، ص 287).

 1624 - نیت در عمل
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
لاعمل الابالنبیة
عملى نباشد، جزبه نیت (بحارالانوار، ج 84، ص 371).

 1625 - نیت صادق در عمل
قال على - علیه السلام -
صلاح العمل بقدر صلاح النیة و قال ایضا: افضل العمل النیة الصادقة
صالح بودن عمل به صلاحیت نیت آن است و نیز فرمود: بهترین عمل ، نیت صادق و خالص در عمل است .(میزان الحکمة ، ج 10، ص 287).

 1626 - نیت براى نماز شب
قال الصادق - علیه السلام -
ان العبد لینوى من نهاره ان یصلى باللیل فتغلبه عینه فیثبت الله له صلاته و یکتب نفسه تسبیحا و یجعل نومه علیه صدقة
گاهى مؤ منى در روز تصمیم مى گیرد که در شب نماز شب بخواند، ولى خوابش مى برد و موفق به خواندن نماز شب نمیشود خداوند به دلیل همان نیت و قصدش براى او اجر نماز شب را ثبت مى فرماید و براى نفس هایش ثواب تسبیح و براى خوابش ثواب صدقه مى دهد. (میزان الحکمة ، ج 10، ص 280).

 1627 - نیت از فرایض نماز است
قال الصادق - علیه السلام -
فرائض الصلاة سبع : الوثت ، الطهور، و التوجه ، و القبله ، و الرکوع و السجود، و الدعاء
فرایض نماز بر هفت قسم است : وقت ، طهارت ، نیت ، قبله ، رکوع ، سجود و دعا (در قنوت ) (بحارالانوار، ج 85، ص 197).

 1628 - نیت روح عمل است
قال الصادق - علیه السلام -
و النیة افضل من العمل الا و ان النیة هى العمل (ثم تلى قوله تعالى :) قل کل یعمل على شاکلته یعنى على نیته
نیت عمل از خود عمل برتر است ، آگاه باشید که نیت ، اصل و روح عمل است . (سپس این آیه را تلاوت فرمود:)(( بگو هرکس بر طبق شاکله خود عمل مى کند)) یعنى بر طبق نیت و قصد خود. (میزان الحکمه ، ج 10، ص 271).

 1629 - نیت وقصد الهى
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
یا اباذر! لیکن لک فى کل شى ء نیة حتى فى النوم و الاکل
اى ابوذر ! باید تو را در هر کارى نیت و قصدى باشد، حتى در خواب و خوراک . (میزان الحکمه ج 10، ص 285).

 1630 - پاداش نیت خالص
سئل الصادق - علیه السلام -
کیف تکون النیة خیرا من العمل ؟ قال : لان العمل ربما کان ریاء للمخلوقین و النیة خالصة لرب العالمین ؛
از امام صادق - علیه السلام - سؤ ال شد: چگونه نیت از عمل برتر است ؟ فرمود: در عمل ممکن است ریا باشد، ولى نیت امرى است خالص براى خداوند. (بحارالانوار، ج 15، ص ‍ 3).

 1631 - نیت اهل بهشت و جهنم
قال الصادق - علیه السلام -
انما خلد اهل النار فى النار لان نیاتهم کانت فى الدنیا لو خلدوا فیها ان یعصوا الله ابدا فبالنیات خلد هولاء و هولاء
اهل جهنم براى همیشه در دوزخ جاى دارند، چون نیت و قصدشان این بودکه اگر براى همیشه در دنیا باشند، معصیت کنند و اهل بهشت همیشگى هستند، چون قصد آنان اطاعت و بندگى در دنیا براى همیشه بود، پس هر دو گروه به شکل قصد و نیت شان جاودان گشته اند.

 1632 - محشور با نیت در قیامت
قال الصادق - علیه السلام -
ان الله یحشر الناس على نیاتهم یوم القیامة
به درستى که خداوند، مردم را در روز قیامت به شکل و شمایل نیاتشان محشور مى کند. (میزان الحکمة ، ج 10، ص 272).

 1633 - نیت براى نماز
قال الباقر - علیه السلام -
لاینبغى للرجل ان یدخل فى صلاة حتى ینویها و من صلى فکانت نیته الصلاة لم یدخل فیها غیرها قبلت منه اذا کانت ظاهرة و باطنة
سزاوار نیست که شخصى واردنماز شود، مگر با نیت ، و کسى که همراه با نیت مشغول نماز شده و نیتى جز نماز ندارد، نماز او قبول است ، در صورتى که ظاهر و باطن نمازش براى خدا باشد. (بحارالانوار، ج 84، ص 377).

 1634 - بهترین ذخیره ها
قالى على - علیه السلام -
افضل الذخائر حسن الضمائر
برترین ذخیره ها، نیکویى نیت و صفات ملکات است . (غرر الحکم ، ج 2، حدیث 3524).

 1635 - نیت نیکو و پاداش آن
قال على - علیه السلام -
احسان النیة یوجب المثوبة
نیکو کردن نیت (وقصدکارهاى خوب ) موجب ثواب خواهد شد.(غرر الحکم ، ج 2، ص 1265).

 1636 - توفیق در کارها
قال على - علیه السلام -
فى الاخلاص النیات نجاح الامور
در خالص گردانیدن نیت ها پیروزى و موفقیت در کارها است .(غرر الحکم ، ج 2، حدیث 6510).

 1637 - اثر نیت خالص
قال على - علیه السلام -
لو خلصت النیات لزکت الاعمال
اگر نیت ها خالص شوند عمل ها پاکیزه خواهند شد. (غرر الحکم ، ج 2، حدیث 7578).

 1638 - عمل بدون نیت
قال على - علیه السلام -
لاعمل لمن لانیة له
عملى نیست براى کسى که او نیتى نیست . (غررالحکم ، ج 2، حدیث 10771).

 1639 - نیت شرط اساسى نماز
فقه الرضا - علیه السلام - سئل بعض العلما من ال محمد - علیهم السلام : فقیل له : جعلت فداک ما معنى الصلوة فى الحقیقة ؟ قال : صلة الله للعبد بالرحمة و طلب الوصال الى الله من العبد اذا کان یدخل بالنیة ویکبر بالتعظیم و الاجلال ویقرء یالتریل و یرکع بالخشوع ویرفع بالتواضع ویسجد بالذل و الخضوع ویتشهد بالاخلاص مع الامل و یسلم بالرحمة و الرغبة و ینصرف بالخوف و الرجاء فاذا فعل اداها بالحقیقة
از امام رضا (ع ) سوال شد: فدایت شوم معناى حقیقى نماز چیست ؟ امام فرمود: نماز صله و موهبتى است از طرف خداوند مهربان براى بنده از راه رحمت و عنایت و نماز مطالبه وصال و تقرب بنده به سوى خداوند است وقتیکه با نیت داخل نماز گردیدو با تعظیم و اجلال هرچه بیشتر براى خداوند تکبیر گفت و با ترتیل قرائت کردو با خشوع رکوع کرد و با تواضع از رکوع بلند شد و با ذلت و خضوع سر به سجد گذاشت و با اخلاص و آرزو تشهد خواند، سپس نمازش را با رغبتى تمام و با امید به رحمت واسعه الهى سلام داد و به پایان رساند در حالى که بین خوف و رجا باشد، (چون نمى داند که آیا نمازش مقبول درگاه حضرت حق قرار گرفته یا خیر؟) پس هرگاه چنین نمازى را به جاى آورد، رعایت مسائل یاد شده را نموده ، نمازى با حقیقت به جاى آورده است . (بحارالانوار، ج 84، ص 246، مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 264).

 

منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد دوم) عباس عزیزى