1988 - شهادتین در نماز
فقه الرضا - علیه السلام - قال :
ادنى ما یجزى من التشهد الشهادتان
کمترین چیزى که در تشهد کفایت مى کند، شهادتین مى باشد. (بحارالانوار، ج 85، ص 281).
1989 - ذکر تشهد
قال على - علیه السلام -
اذا قال العبد فى التشهد فى الاخیرتین و هو جالس ((اشهد ان لااله الاالله وحده لاشریک له ، و اشهد ان محمدا عبده و رسوله )) ؛
هنگامى که بنده در تشهد آخر نماز است در حالى که نشسته است بگوید: ((اشهد ان لااله الاالله وحده لاشریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله )). (بحارالانوار، ج 85، ص 283).
1990 - معناى تشهد
قال على - علیه السلام -
وتاءویل تشهدک تجدید الایمان و معاودة الاسلام و الاقرار بالعبث بعد الموت و تاءویل قولک السلام علیکم ورحمة الله وبرکاته ترحم عن الله سبحانه فمعنهاها هذه امان لکم من عذاب یوم القیامة
معناى تشهد تجدید و تکرار شهادتین است که تجدید ایمان و اسلام است واعتراف به مبعوث شدن بعد از مرگ ، و معناى ((السلام علیکم و رحمة الله و برکاته )) ازخدا ترحم خواستن براى خود و همه بندگان است ؛ که این خود سبب ایمن شدن از عذاب قیامت خواهد شد. (میزان الحکمه ، ج 5، ص 395).
1991 - ده خصلت نماز
قال الباقر - علیه السلام -
عشرة من لقى الله بهن دخل الجنة : شهادة ان لااله الله و ان محمدا رسول الله -صلى الله علیه وآله - و الاقرار بما جاء به من عندالله و اقام الصلوة ، و ایتاء الزکوة و صوم رمضان و حج البیت و الولایة لاولیاء الله و البراءة من اعداء الله ، و اجتناب کل مسکر
ده خصلت است که هر کس با آنها خداى را ملاقات کند، وارد بهشت مى گردد گواهى به وحدانیت خداوند، و رسالت محمد (ص ) و اقرار به آنچه رسول خدا (ص ) از سوى خدا براى ارشاد مردم آورده و برپاى داشتن نماز، و اداى زکات و روزه ماه مبارک رمضان ، و حج بیت الله الحرام ، و دوستى با دوستان خدا، و بیزارى جستن از دشمنان خدا، و پرهیز از مشروب مستى آور. (محاسن برقى ، ص 13).
1992 - در ذکر صلوات پس از نماز کوتاهى نکنید
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
وذلک ان الله - عزوجل - امر جبرئیل لیلة المعراج فعرض على قصور الجنان ، فرایتها من الذهب و الفضة ملاطها المسک و العنبر، غیر انى راءیت لبعضها شرفا عالیة ، و لم ارى لبعضها فقلت : یا جبرئیل ما بال هذه بلا شرف کما شرف کما لسائر تلک القصور؟ فقال : یا محمد! هذه قصور المصلین فرائضهم الذین یکسلون عن الصلاة علیک ، و على الک عبدها فان بعث مادة لبناء الشرف من الصلاة على محمد و اله الطیبین بنیت له الشرف و الا بقیت هکذا فیقال حتى یعرف فى الجنان ان القصر الذى لاشرف له هو الذین کسل صاحبه بعد صلاته عن الصلاة على محمد و اله الطیبین
چون خداوند - عزوجل - در شب معراج به جبرئیل دستور داد که قصرهاى بهشت را به من بنماید و من آنها را از طلا و نقره دیدم که ملاطشان مشک و عنبر بود، ولى بعضى را داراى کنگرده و بارو دیدم ، که دیگرى آن را نداشت از جبرئیل پرسیدم : چرا این قصر کسانى است که نماز واجب خود را ادا کرده اند، ولى تا به حال در صلوات بر تو و آل تو کوتاهى کرده اند پس چنانچه ماده ساختن کنگره را بفرستد و بر محمد و آل پاک او درود فرستد، براى این قصر، کنگره ساخته مى شود؛ وگرنه به همین شکل باقى مى ماند پس در بهشت اعلام مى شود ا شناخته شود قصرى که کنگره ندارد، قصر کسى که پس از نمازش از صلوات بر پیامبر و آل پاک اوکوتاهى ورزیده است . (بحارالانوار، ج 85، ص 286).
1993 - ذکر صلوات در تشهد
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
من صلى و لم یذکر الصلوة على وعلى الى سلک به غیر طریق الجنة و کذلک من ذکرت عنده و لم یصل على
هر کس نماز بخواند وصلوات برمن وآل من نفرستد نمازش او را به سویى جز بهشت خواهد برد و همچنین است کسى که اسم من را بشنود و بر من صلوات نفرستد. (بحارالانوار، ج 85، ص 281 و 288، و 305).
1994 - ذکر مستحبى قبل و بعد از تشهد
فى فلاح السائل )):
یقول فى التشهد: ((بسم الله وبالله ، و الاسماء الحسنى کلها لله ، اشهد ان لاالله الاالله وحده لا شریک له ، و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم صل على محمد و آل ، و تقبل شفاعته فى امته وارفع درجته )) و ان اقتصر على الشهادة لله جل جلاله بالواحدانیة و لمحمد -صلى الله علیه وآله - بالرسالة و على الصلاة علیه و اله اجزاءه ذلک
در کتاب ((فلاح السائل )) آمده است :
نمازگزار در تشهد بگوید: ((بسم الله و بالله و الاسماء الحسنى کلها لله اشهد ان لااله الاالله وحده لاشریک له و اشهد ان محمدا عبده ورسوله اللهم صل على محمد و آله محمد و تقبل شفاعته فى امته و ارفع درجتة )) و اگر بر شهادت به یگانگى خداوند و رسالت محمد و درود بر او و آل او اکتفا کند از او پذیرفته مى شود. (بحارالانوار، ج 85، ص 287).
1995 - تاءثیر تشهد و سلام
قال رسول الله -صلى الله علیه وآله -
اذاقمت الى الصلاة و توجهت و قراءت ام الکتاب و ما تیسر من السور ثم رکعت ، فاتممت رکوعها و سجودها و تشهدت و سلمت غفرلک کل ذنب فما بینک و بین الصلاة التى قدمتها الى الصلاة المؤ خرة فهذا لک فى صلاتک
هرگاه به نماز ایستادى و توجه کردى (به سوى خداوند و باحضور قلب به پیشگاه او قرار گرفتى ) و فاتحة الکتاب را قرائت نمودى و در حد امکان و میسور، از سوره هاى (کوچک و یا بزرگ ) قرآن خواندى ، سپس رکوع و سجود تام و تمامى انجام دادى ، آنگاه تشهد و سلام دادى ، اثر این نماز تو، آمرزش تمامى گناهانت مى باشد که در مابین دو نمازت مى باشد، آن نمازى که قبلا به جاى آوردى و نمازى که بعدا خواندى پس آنچه از نماز عاید تو مى گردد، همانا آمرزش کلیه گناهانت مى باشد. (بحارالانوار، ج 82، ص 205).
1996 - حقوق نماز
تفسیر الامام - علیه السلام - قوله - عزوجل -:
((و اقیموالصلوة )) هو اقامه الصلاة بتمام رکوعها وسجودها و مواقیتها و اداء حقوقها التى اذا لم تؤ د بحوقها لم یتقبلها رب الخلائق اتدرون ما تلک الحقوق ؟ فهو اتباعها بالصلاة على محمد و على والهما منطویا على الاعتقاد باءنهم افضل خیرة الله و القوامون بحقوق الله و النصار لدین الله
امام (ع ) در تفسیر آیه ((و اقیموا الصلاة )) مى فرماید: یعنى اقامه نماز با کامل ادا کردن رکوع و سجود و اوقات آن و این که حقوق نماز را ادا کند که اگر اد نشود، خداوند آن را قبول نمى فرماید آیا مى دانید که آن حقوق چیست ؟ آن حقوق عبارتست از این که نماز همراه با درود بر محمد وعلى وخاندانشان باشد و نمازگزار این اعتقاد را داشته باشد که آنان بهترین برگزیدگان خدا هستند و حقوق او را به پا داشته اند و یاران دین خدا بوده اند. (بحارالانوار، ج 85، ص 285).
1997 - راز تشهد در بیان امام عسکرى (ع )
قال العسکرى - علیه السلام - فى تفسیره :
ثم لایزال یقول الله لملائکة - هکذا فى کل رکعة - حتى اذا قعد للتشهد الاول و التشهد الثانى ، قال الله تعالى یا ملائکتى قد قضدى خدمتى و عبادتى و قعد یثنى على و یصلى على محمد نبى لاثنین علیه فى ملکوت السموات و الارض ولاصلین على روحه فى الارواح فاذا صلى على امیرالمؤ منین - علیه السلام - فى صلاته : قال الله له : یا عبدى ! لاصلین علیک کما صلیت علیه و لاجعلنه شفیعک کما استشفعت به
سپس مدام خداوند تعالى - در هر رکعت از نمازى که بنده مى خواند - خطاب به ملائکه چنین خواهد گفت : تا زمانى که براى تشهد اول و تشهد دوم نشست در این هنگام خداى تعالى مى گوید: اى ملائکه من ! به تحقیق به جا آوردبنده من خدمت و عبادت مرا واکنون نشسته و ثناى مرا مى کند و درود بر محمد پیغمبر من مى فرستد هرآینه بر او ثنا مى فرستم در ملکوت آسمانها و زمین و هر آینه درود بر روح او مى فرستم ، و زمانى که درود بر امیرالمؤ منین (ع ) در نمازش فرستاد، خدا به او مى گوید: اى بنده من ! هرآینه من بر تو درود مى فرستم ، کما اینکه تو بر على درود مى فرستى ، هر آینه او را شفیع تو قرار مى دهم ، چنانچه تو به وسیله اوطلب شفاعت کردى . (بحارالانوار، ج 82، ص 221).
1998 - اسرار تشهد
قال الصادق - علیه السلام -
التشهد ثناء على الله تعالى فکن عبدا له فى السر خاضعا له فى الفعل کما انک عبد له بالقول و الدعوى وصل صدق لسانک بصفاء صدق سرک فانه خلقک عبدا و امرک ان تعبده بقلبک و لسانک و جوارحک ، و ان تحقق عبودیتک له بربوبیته لک ، و تعلم ان نواصى الخلق بیده فلیس لهم نفس و لالحظ الا باذنه و ارادته قال الله - عزوجل -: ((و ربک یخلق ما یشاء و یختار ما کان لهم الخیرة : امرهم سبحان الله و تعالى عما یشرکون )) فکن عبدا شاکرا بالفعل کما انک عبد ذاکر بالقول و الدعوى و صل صدق لسانک بصفاء سرک فانه خلقک ؛ فعزوجل ان یکون ارادة و مشیة لاحد الا بسابق ارادته و مشیته فاستعمل العبودیة فى الرضا بحکه وبالعبادة فى اداء اوامره و قد امرک بالصلوة على نبیه محمد -صلى الله علیه وآله - فاوصل صلوته بصلوته و طاعته بطاعته و شهادته بشهادته و انظر لایفوتک برکات معرفة حرمته ، فتحرم عن فائدة صلوته و امره بالاستغفار لک و الشفاعة فیک ان اتیت بالجواجب فى الامر و النهى و السنن و الاداب ؛ و تعلم جلیل مرتبته عند الله - عزوجل - ؛
تشهد ستایش خداوند تعالى است ؛ پس در باطن و ضمیر بنده او و در عمل و کردار خاضع براى او باش ، همچنان که در سخن و ادعا اوهستى و راستى زبانت را به صفاى صدق ضمیرت بپیوند، که او تو را بنده آفریده و دستورت داده تا با قلب و زبان و (همه ) اعضا و جوارحت عبادتش کنى و بدان جهت که او پروردگار تو است ، بندگى او نمایى ، وبدانى که اختیار و سرنوشت خلق به دست اوست و کس را یاراى هیچ نفسى و نیم نگاهى جز به توان و خواست او نیست و جز با اجازه و اراده او قادر به انجام کوچکترین کارى در مملکت او نمى باشد خداوند عزوجل فرموده : ((پروردگار تو آنچه بخواهد مى آفریند و انتخاب واختیار مى کند وآنان را در کارهایشان گزینش و انتخاب نیست ، منزه و برتر است خدا از آنچه شرک مى ورزند)) پس بنده سپاسگزار خدا باش در عمل ، آن سان که به زبان و و ادعا ذکر اوگویى ، و راستى زبانت را به صفاى ضمیرت بپیوند که او تو را آفریده (و از درونت آگاه است ) پس برتر و والاتر از آن است که کسى را بدون آنکه نخست او اراده کند، اراده اى باشد؛ پس با تسلیم ورضا به فرمان او باش و با عبادت کردن به وسیله انجام اوامرش بندگى به جاى آر و تو را به صلوات بر پیامبرش محمد (ص ) امر کرده ، پس نماز خدا را با صلوات بر پیامبر (ص ) و طاعت او را با طاعت آن حضرت وشهادت (به وحدانیت ) او را به شهادت (به رسالت ) آنجناب وصل کن ، و بکوش تا برکات معرفت حرمت آن جناب از دستت نرود و از بهره درود فرستادن او (اشاره به آیه 103 سوره توبه ) غافل نشوى که اگر به آنچه فعل یا ترکش واجب است و به سنن و آداب عمل کنى ، و مرتبت بلند او را نزد خداوند بدانى او به فرمان خدا برایت استغفار کند و درباره ات شفاعت نماید (اشاره به آیه 159 سوره آل عمران و آیات دیگر). (مصباح الشریعة ، باب 17، بحارالانوار، ج 82، ص 284).
منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد دوم) عباس عزیزى