معراج مؤمن

نویسنده

نماز جمعه یکی از فرائض دینی است و وجوبش فی الجمله از ضروریات دین اسلام است و قدر متیقن آن است که اگر در عصر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه اطهار – سلام الله علیهم اجمعین- به امر آن حضرت نداء به خواندن نماز جمعه می شد اقامه اش بی شک و تردید واجب بود[1].

مسأله 1- بجا آوردن نماز جمعه در عصر حاضر «زمان غیبت» اگر شرایطی که بیان خواهد شد موجود باشد احتیاطاً و برجاءً مطلوبیت جایز است ، بلکه این احتیاط مستحسن است، و أحوط و اولی برای غیر فقیه عادل آن است که در اقامه نماز جمعه از فقیه عادل اذن بگیرد.

مسأله2- کسی که نماز جمعه را بجا می آورد هر چند به اذن فقیه باشد احتیاطاً نماز ظهر را نیز بخواند و اکتفا به نماز جمعه ننماید.

مسأله 3- اقتدا به نماز عصر امامی که نماز جمعه را خوانده و نماز ظهر را نخوانده صحیح نیست[2] مگر اینکه بعد از نماز جمعه، امام نمازظهر را نیز احتیاطاً بجا آورد که در این صورت اقتداء به او درنماز عصر جایز است.

مسأله4- أحوط این است که در نماز ظهر به کسی که نماز جمعه را خوانده و نماز ظهر را احتیاطاً بجا می آورد اقتدا نشود، مگر کسی که خودش نیز نماز جمعه را خوانده و می خواهد نماز ظهر را احتیاطاً بجا آورد.

مسأله 5- اولی و أحوط آن است که کسی که نمازجمعه نمی خواند و در آن محل نماز جمعه اقامه می شود نماز ظهر خود را درروز جمعه تا گذشتن وقت نماز جمعه تأخیر بیندازد.

آنچه قبل از نماز جمعه حرام است

بنابر وجوب عینی نماز جمعه، بمجرد نداء برای نماز جمعه خرید و فروش برکسی که وظیفه اش خواندن نماز جمعه است حرام می شود، و اما حرمت منافیات دیگر – از سایر معاملات و کارهایی که ذاتاً حرام نیستند- معلوم نیست.

مسأله 6- اقوی این است که بیع قبل از نداء برای نماز جمعه اگر منافی با آن نباشد حرام نیست و اما اگر منافی باشد حکمش سایر منافیات است، که گفته شد حرمتشان معلوم نیست.

مسأله7- کسی که بواسطه وجوب نماز جمعه بیع بر او حرام شده اگر معصیت کرد و چیزی را فروخت و یا خرید، بیعش صحیح است.

مسأله 8- هرگاه معامله بر یکی از دو طرف حرام شود اقدام طرف دیگر برمعامله مشکل است که مبادا اعانت بر اثم باشد.

مسأله 9- کسی که نماز جمعه بر او واجب نیست بدون اشکال بیع برای او جایز است.

آنچه قبل از نماز جمعه واجب است.

بنابر وجوب تعیینی یا تخییری درصورتی که شرایط نماز جمعه موجود باشد پیش از نماز جمعه چند چیز واجب است.  

اول: شتاب کردن بسوی نماز جمعه.

دوم: حاضر شدن درمحل نماز.

سوم: تحصیل طهارت «غسل، وضو، تیمم» .

چهارم: رفع موانع از بدن و لباس به اینکه اگر نجس باشد تطهیر نماید.

 پنجم: تحصیل ساتر اگر ساتر نداشته باشد و سایر شرائط آن.

ششم: خواندن دو خطبه بقصد قربت، و نماز جمعه بدون دو خطبه صحیح نیست. و در آن دو خطبه چند امر است که به شرح ذیل باید مراعات شود:1- در هر یک از دو خطبه حمد خدا را بجا اورد، و احوط این است که به لفظ الحمدلله باشد. 2- صلوات بر پیغمبر و آل او در خطبه دوم و أحوط در خطبه اول نیز وجوب آن است. 3- موعظه نمودن و افراد را به تقوی اندرز دادن در خطبه اول و این موعظه در خطبه دوم نیز ترک نشود. 4- خواندن یک سوره کوچک در خطبه اولی و در خطبه دوم نیز خواندن سوره ترک نشود. 5- أحوط اضافه نمودن صلوات بر ائمه معصومین علیهم السلام و طلب مغفرت برای مؤمنین و مؤمنات است در خطبه دوم، و در تمام آنچه گفته شد مسمی کفایت می کند به نحوی که عرفاً صدق کند. 6- أحوط این است که آن دو خطبه به زبان عربی باشد . بلی در صورتی که افرادی که گوش دادن خطبه بر آنها واجب است به زبان عربی آشنا نباشند أحوط این است که موعظه را به زبان آنها تکرار کند، بلکه لزوم آن خالی از قوت نیست زیرا که موعظه و توصیه به تقوی بر زبانی که مستمع معنی آن را نفهمد صدق نمی کند.

مسأله 10- کسی که نمی تواند خطبه را به زبان عربی بخواند باید یاد بگیرد، و اگر نتواند یاد بگیرد وجوب خطبه بغیر عربی و کفایت آن مشکل است لکن احتیاط این است که خطبه را به غیر عربی خوانده و نماز جمعه را بخواند و بعد نماز ظهر را هم بجا آورد.

مسأله 11- أظهر جواز تقدیم خطبه است برزوال به نحوی که مقارن فراغت از خطبه ظهر شود، لکن احتیاط آن است که خطبه را بعد از زوال بخواند.

مسأله 12- هرگاه نماز جمعه را پیش از خطبه بجا آورد اگر چه از روی فراموشی باشد صحیح نیست و در این صورت برای نماز جمعه بعدی به دو خطبه ای که بعد از نماز اول خوانده شده (اگر موالات بهم نخورده باشد) می توان اکتفا کرد و تکرار آنها لازم نیست.

مسأله 13- أحوط – اگر أقوی نباشد- این است که امام خودش خطبه ها را بخواند، و در صورتی که دیگری خطبه را بخواند هر چند به جهت نبودن امامی که خطبه را بخواند، اکتفا به آن خطبه محل تأمل است و احتیاط این است که نماز ظهر نیز خوانده شود.

مسأله 14- علی الاظهر واجب است کسی که خطبه را می خواند ایستاده باشد.

مسأله 15- ظاهراین است که در حال خواندن هر دو خطبه طمأنینه واجب نباشد.

مسأله 16- واجب است بین دو خطبه به مقداری نشستن فاصله شود، و أحوط آن است که آن نشستن مختصر و کم باشد، و بنابرأقوی طمأنینه در آن واجب نیست.

مسأله 17- سزاوار است در هردو خطبه طهارت و استقرار مراعات شود، و بجز مطالب خطبه سخنی نگوید و خنده و گریه نکند و سائر شرائط نماز را رعایت نماید بجز استقبال که در حال خطبه مستحب است امام رو به مأمومین بایستد.

مسأله 18- أحوط آن است که خطیب صدای خود را به قدر متعارف بلند کند تا در صورت امکان همه یا بیشتر مأمومین صدا را بشنوند و از مواعظ او استفاده نمایند.

مسأله 19- جایز است خطیب از خطبه ای دست برداشته و خطبه دیگری را شروع کند و قطع خطبه مانند قطع نماز حرام نیست.

مسأله 20- خطیب می تواند از خطبه دست برداشته و در جماعت دیگری شرکت کند مادامی که شروع به نماز نکرده باشد.

مستحبات نماز جمعه

برای امام جمعه چند چیز مستحب است که ذیلاً بیان می شود:

1- در حال خطبه خواندن امام رو به مردم بایستد.

2- بلیغ وتوانا در سخن گفتن و موقع شناس باشد.

3- مواظب برنمازهای خود در وقتشان باشد.

 4- برانجام اوامر الهی حتی مستحبات حریص باشد.

5- نواهی الهی حتی مکروهات را ترک نماید.

6- از شبهات اجتناب نماید.

7- از سخنان بیهوده خودداری کند تا مواعظ او در نفوس افراد تأثیر بیشتری داشته باشد.

 8- در حال نماز در زمستان و تابستان عمامه بگذارد.

 9- در حال نماز رداء بر دوش داشته باشد چه عباء باشد چه برد یمانی یا غیر اینها.

 10- هنگام ایراد خطبه تکیه بر عصا یا شمشیر یا غیر آن بنماید.

 11- هنگام روبرو شدن با مأمومین سلام بنماید.

 12- قبل ازخواندن خطبه ها مادامی که مؤذن مشغول اذان است امام بنشیند.

مکروهات نماز جمعه

آنچه بر امام و مأمومین هنگام ایراد خطبه کراهت دارد:

 1- آنکه خطیب در حال خطبه به غیر از خظبه سخن دیگر بگوید، و أحوط ترک آن است.

2- آنکه مأمومین هنگام ایراد خطبه ها حرف بزنند، بنابر احتیاط آنها نیز حرف نزنند و أحوط بر مأمومین آن است که خطبه ها را به دقت گوش کنند و توجه به مواعظ خطیب بنمایند.

مسأله 21- اگر خطیب در اثناء خطبه حرف بزند که صورت خطبه به هم بخورد خطبه باطل می شود و همچنین هر کاری که موجب محو صورت خطبه شود مانند راه رفتن زیاد یا چیز خوردن زیاد یا کار دیگری از این قبیل که هر کس ببیند نگوید دارد خطبه می خواند.

و به عنوان تیمن و تبرک، ملخّص خطبه حضرت امیر المؤمنین علیه السلام را ذکر می نماییم. «الحمد الله الولی الحمید» سپس خطیب به زبان حاضرین موعظه و نصیحت نموده و آنها را از مسائل مهم روز آگاه و به وظائف شرعیه آشنا می نماید آنگاه یک سوره از سوره های کوچک قرآن را «سوره توحید یا والعصر یا کوثر» بخواند و مقدار کمی بنشیند و بلند شود بعد خطبه دوم را بخواند : «الحمد لله نحمده و نستعینه...».

کیفیت نماز جمعه

نماز جمعه مانند صبح دو رکعت است ولی با نماز صبح چند فرق دارد که ذیلاً بیان می شود:

مسأله 22- احتیاط آن است که قرائت حمد و سوره در نماز جمعه به جهر یعنی بلند خوانده شود.

مسأله 23- مستحب است دررکعت اول بعد از حمد سوره جمعه و دررکعت دوم بعد از حمد سوره منافقین خوانده شود.

مسأله 24- هرگاه در رکعت اول شروع به سوره جمعه و در رکعت دوم شروع به سوره منافقین نمود، أحوط آن است که به غیر انها عدول نکند.

مسأله 25- اگر در رکعت اول شروع به غیر سوره جمعه حتی سوره جحد یا توحید نمود می تواند عدول به سوره جمعه بنماید بلکه عدول به سوره جمعه مستحب است در صورتی که از نصف آن سوره نگذشته باشد، و همچنین است اگر در رکعت دوم شروع به سوره ای غیر از سوره منافقین نمود که می تواند از آن سوره به سوره منافقین عدول نماید در صورتی که از نصف آن تجاوز نکرده باشد.

مسأله 26- در نماز جمعه دو قنوت مستحب است یکی در رکعت اول پیش از رکوع و دوم در رکعت دوم بعد از رکوع، و در قنوت دعاهایی که در قنوت نمازها خوانده می شود می توان خواند، و بهتر و افضل در دو قنوت نماز جمعه بلکه درقنوت نمازهای دیگر خواندن کلمات فرج است، و در خبر مروی از حضرت صادق –سلام الله علیه- است که فرمود: در قنوت رکعت اول نمازجمعه بعد از قرائت می گویی: لا اله الا الله الحلیم الکریم...

وقت نماز جمعه

اول وقت نماز جمعه زوال آفتاب است و ظاهر این است که با گذشتن مقدار وقتی که مکلف بتواند نماز جمعه را با تحصیل طهارت و شرکت در جماعت و سایر شرایط بر حسب متعارف و آرامش خاطر ادا نماید، بدون سستی و تنبلی مخلّ به آن یا عجله موجب دستپاچگی و شتابزدگی، وقت نماز جمعه می گذرد، و باید نماز ظهر خوانده شود.

مسأله 27- هرگاه وقت بگذرد و شخص مشغول نماز باشد، اگر یک رکعت آن را در وقت درک نماید نماز را به عنوان جمعه به اتمام برساند. چه امام باشد  چه مأموم چه منفرد در غیر این صورت ظاهر بطلان نماز جمعه و تعیین نماز  ظهر است، لکن أحوط آن است که نماز جمعه را رجاء تمام نموده و بعد نماز ظهر را بخواند.

مسأله 28- هرگاه وقت نماز جمعه فوت شود قضا ندارد، بلکه دراین صورت وظیفه اش نماز ظهر است.

مسأله 29- بر فرض وجوب تعیینی نماز جمعه هرگاه شخصی که وظیفه اش بجا آوردن جمعه بوده در وقت نماز جمعه نماز ظهر بخواند نمازظهرش باطل است و براو واجب است که برای انجام نماز جمعه سعی کند پس اگر به نماز جمعه رسید و درک کرد نماز جمعه را بخواند و الا باید نماز ظهر را اعاده نماید و نماز ظهر اول کافی نیست، و کسی که خیال می کرد وظیفه اش نماز جمعه است و نماز ظهر را بجا آورد ولی بعد معلوم شد که متمکن از جمعه نبوده باید ظهر را اعاده نماید، بلی اگر طوری بوده که قصد قربتش محقق گشته به اینکه مثلاً از روی فراموشی یا غفلت نماز ظهر را بجا آورد یا از روی جهل خیال کند نماز ظهرش صحیح است و بعد معلوم شود که متمکن از جمعه نبوده در این صورت اعاده نماز ظهر لازم نیست و همچنین است اگر نماز ظهر را رجاء بجا آورد و شک در تمکن از بجا آوردن نماز جمعه داشته باشد سپس معلوم شود که متمکن از جمعه نبوده در این صورت هم نماز ظهرش صحیح است و اعاده ندارد.

مسأله 30- کسی که وظیفه اش بجا آوردن نماز جمعه باشد و یقین به این دارد که وقت برای دو خطبه کوتاه و دو رکعت نماز مختصر کفایت می کند واجب است نماز جمعه را بجا آورد.

مسأله 31- کسی که وظیفه اش خواندن نماز جمعه است اگر شک کند که آیا وقت کافی برای نماز جمعه هست یا نیست اگر نمی داند چقدر وقت گذشته است بنابر قول بوجوب تعیینی، نماز جمعه بر او واجب است اگر چه ظنّ به عدم بقاء وقت برای نماز جمعه داشته باشد، و همچنین بنابر قول به وجوب تخییری و کافی بودن نماز جمعه، جایز است نماز جمعه را بجا آورده و به آن اکتفا نماید بدون اینکه نماز ظهر را بجا آورد و اما اگر بداند که بیش از نیمی از وقت باقی نمانده و نمی داند که نماز جمعه چقدر وقت لازم دارد، احوط این است که مشغول نماز جمعه بشود اگر بعد معلوم نشد که وقت کافی بوده یا نه، اقوی آن است که به نماز جمعه اکتفا نکند و نماز ظهرش را بخواند.

مسأله 32- هرگاه معلوم شود که وقت برای نماز جمعه کم بوده حتی برای درک یک رکعت، نماز جمعه باطل و واجب است نماز ظهر را بجا آورد.

مسأله 33- اگر یقین داشته باشد که وقت برای حتی یک رکعت از نماز جمعه وسعت ندارد وقت جمعه گذشته و باید نماز ظهر را بخواند، و اما اگر وقت برای یک رکعت یا کمتر از دو رکعت وسعت دارد، اقوی آن است که در حکم وسعت است برای تمام نماز، لکن احوط این است که به نماز جمعه در چنین وقتی اکتفا نشود و نماز ظهر را هم بخواند.

مسأله 34- هرگاه مأموم یک رکعت از وقت را درک نماید به اینکه به رکوع امام در رکعت دوم برسد و قبل از اینکه امام سر از رکوع بردارد او در  رکوع مستقر شود جمعه اش صحیح است رکعت اول خود را با رکعت دوم امام و رکعت دوم خود را به تنهایی بخواند، و اما اگر امام را بعد از گذشتن وقت جمعه درک کند یعنی امام یک رکعت نماز خود را در وقت بخواند و مأموم در رکعت دوم به امام برسد، در این صورت صحت نماز مأموم در نهایت اشکال است، بلکه بطلانش خالی از قوت نیست، لکن بنابر قول به وجوب تعیینی نماز جمعه أحوط آن است که نماز جمعه را رجاءً بجا آورد، سپس نماز ظهر را هم بخواند.

شرایط نماز جمعه

نماز جمعه چند شرط دارد: شرط اول: آنکه به جماعت باشد و فرادی صحیح نیست و همین که مأموم در رکوع رکعت دوم به امام برسد و اقتدا کند کفایت می کند [3] و اما جمعه امام منعقد نمی شود مگر به اقتداء حداقل عدد از کسانی که حاضر در خطبه بودند در رکعت اول پس اگر امام شروع به نماز جمعه نمود، و مأمومین در رکعت اول اقتدا ننمودند، و در رکعت دوم به امام ملحق شدند، نماز جمعه منعقد نمی شود بلکه أحوط این است که مأمومین در اقتداء کاهلی و سستی ننموده و ازاول نماز اقتدا نمایند.

مسأله 35- هرگاه مأموم پیش از گفتن ذکر رکوع شک کند که به رکوع امام رسیده یا نه بنا را بر نرسیدن بگذارد، اما اگر بعد از تمام شدن ذکر یا بعد از سر برداشتن از رکوع چنین شکی بنماید به این شکّ اعتنا نکند.

مسأله 36- هرگاه امام در اثناء نماز بمیرد یا چیزی که نماز را باطل می کند بر او عارض شود مانند بیهوشی یا دیوانگی یا حدث یا غیر اینها نماز مأمومین باطل نمی شود و کسی که دارای شرایط امامت باشد جلو بیندازد که نماز را برای آنها تمام کند و احوط این است که کسی که موفق به گوش دادن خطبه نشده جلو نیفتد، یا کسی که خطبه را گوش داده ولی دیگری بر او سبقت داشته و از اول خطبه گوش داده نیز جلو نیفتد، اگر غیر از اینها کسی نباشد احتیاط آن است که نماز جمعه را با آنها به جماعت تمام نموده و نماز ظهر را نیز بجا آورند.

مسأله 37- ظاهر آن است که در صورت عوض شدن امام برمأمومین تجدید نیت اقتدا واجب باشد.

مسأله 38- اگر کسی که بشود به او اقتدا نمود یافت نشود، باید مأمومین نماز خود را فرادی تمام کنند، و نماز جمعه شان صحیح است ، و در صورتی که به جماعت تمام ننماید أحوط آن است که نماز ظهر را نیز بجا آورند.

شرط دوم: عدد است ، به این معنا که حداقل نمازگزاران که امام هم یکی از آنهاست باید پنج نفر باشند و به کمتر از آن منعقد نمی شود، و اگر هفت نفر باشند و سایر شرائط جمع باشد نماز جمعه عیناً واجب خواهد شد.

مسأله 39- هرگاه بعضی از افراد جماعت بروند و عدد مطلوب یعنی حداقل نمازگزاران کم شود هر چند بعد از خطبه باشد و آن افراد برنگردند یا کسانی دیگر بجای آنها نیایند و حداقل عدد تکمیل نشود، جمعه منعقد نمی گردد و از باقیمانده جمعه ساقط می شود.

مسأله 40- هرگاه افرادی که در بین خطبه رفته بودند قبل از گذشتن وقت برگردند نماز جمعه را باید بخوانند، و تکرار آنچه از خطبه شنیده شده بود در صورتی که موالات عرفیه بهم نخورده باشد واجب نیست و الا احوط تکرار خطبه است، و همچنین اگر افرادی که بعد از خطبه رفته بودند پیش از نماز برگردند.

مسأله 41- هرگاه به واسطه رفتن چند نفر عدد کم شود و بجای آنها از کسانی که خطبه را گوش نکرده اند عدد تکمیل گردد، ظاهر این است که تکرار خطبه لازم باشد زیرا که عدد مذکور «پنج یا هفت نفر» دراستماع خطبه ظاهراً شرط است، هرچند جایز است دیگران که خطبه را گوش نداده اند به آنها در نماز ملحق شوند.

مسأله 42- عدول از نماز جمعه به نماز ظهر دلیل ندارد، خواه نمازگزار بتواند نماز جمعه را تمام کند یا نتواند . شرط سوم – آنکه مسافت بین دو نماز جمعه کمتر از یک فرسخ نباشد، پس اگر در کمتر از مسافت یک فرسخ دو نماز جمعه همزمان و با هم برپا شد، هر دو نماز باطل است.

مسأله 43- هرگاه یکی از این دو نماز پیشتر از دومی منعقد شد، هر چند به تکبیرة الاحرام باشد «به این معنی که امام جماعت یکی از دو نماز تکبیرة الاحرام را جلوتر از امام جماعت نماز دوم گفت» دومی باطل و اولی صحیح است ، خواه سبقت گیرنده بداند که نماز جمعه دیگری بعد از شروع او منعقد شده یا نداند و در صورتی که بداند جمعه دیگری درکمتر از مسافت اقامه می شود، و سبقت بگیرد این دانستن ضرر بجواز سبقت ندارد.

مسأله 44- درباطل بودن جمعه دوم فرقی نیست بین اینکه بدانند جمعه دیگری منعقد است یا ندانند.

مسأله 45- هرگاه شک کند که جمعه دیگر قبلاً منعقد شده یا مقارن و همزمان بوده، بنا را بر عدم مقارنت و سبقت بگذارد، و تفحص لازم نیست، و مادامی که کشف خلاف نشده حکم به صحت جمعه خودش می نماید.

مسأله 46- کسی که نماز جمعه را زودتر شروع کرده واجب نیست به لاحق اعلام نماید و همچنین دیگری که مطلع است لازم نیست به لاحق اطلاع دهد.

مسأله 47- هرگاه بعداز فراغ از نماز جمعه علم حاصل شد که جمعه دیگری نیز منعقد بوده و تقدم هیچکدام معلوم نشد هر یک از دو جماعت باید[4] نماز ظهر را بخوانند، و اگر وقت نماز جمعه هم باقی باشد برای هیچیک از این دو جماعت و یا جماعت سوم خواندن نماز جمعه دیگر جایز نیست.

مسأله 48- میزان درسابق بودن و لاحق بودن، تکبیرة الاحرام است نه خطبه پس اگر یکی از دو جماعت در خطبه سبقت داشت و دومی در تکبیرة الاحرام سابق شد نماز جمعه دوم صحیح است نه نماز جمعه اول.

مسأله 49- فاصله یک فرسخ که معتبر است برای دو نماز است نه دو خطبه پس اگر دو خطیب هر یک درفاصله کمتر از یک فرسخ خطبه خواندند و نماز را در فاصله یک فرسخ بجا آوردند نمازها صحیح است.

شرایط نمازگزار

نمازجمعه برکسی که واجد شرایط ذیل باشد واجب می شود:

 اول: آنکه بالغ باشد پس بر شخص نابالغ واجب نمی شود.

 دوم: آنکه عاقل باشد و بر دیوانه واجب نیست.

سوم: آن که مرد باشد و بر زن واجب نیست. و خنثی «کسی که نه مرد است نه زن یا هم مرد است هم زن» باید احتیاط به جمع بین جمعه و ظهر بنماید. گرچه اقوی آن است که می تواند به نماز ظهر اکتفا کند، لکن أحوط آن است که نمازظهر را تا گذشتن وقت جمعه به تأخیر بیندازد.

 چهارم: آنکه حاضر باشد و بر مسافر واجب نیست، و مدار و میزان اصل سفر است نه آنکه نماز شکسته باشد. بنابراین ظاهراً در سفر معصیت واجب نیست. و همچنین سفر لهو و جاهایی که انسان مخیر بین قصر و تمام است «مکه و مدینه و کربلا و کوفه» بلی ظاهر این است که بر کسی  در جایی  قصد اقامت ده روز نموده یا سی روز  در جایی به حال تردد مانده و کسی که زیاد سفر می کند و مسافری که هشت فرسخ نرفته و مسافری که مقصدش معلوم نیست که شارع مقدس اسلام در این قبیل موارد حکم به عدم سفر فرموده است نماز جمعه واجب است.

پنجم: آنکه بینا باشد و بر نابینا هر چند برای او مشقت نداشته باشد ظاهراً نماز جمعه واجب نیست.

ششم: سلامت از بیماری و برشخص مریض و بیمار واجب نیست. لکن بعید نیست که مشتقت نوعیه معتبرباشد و مریضی که اقامه جمعه بر او مشقت ندارد حتی برای نوع آن مرض ظاهر این است که دلیل عدم وجوب شامل او نشود و حکم او حکم شخص سالم باشد،

 هفتم: آنکه سلامت از شلی و لنگی داشته باشد و بر کسی که پایش شل یا لنگ است و انجام نماز برای او حرجی باشد واجب نیست. و اگر حرجی نباشد احوط این است که مانند افراد سالم نماز جمعه را بجا آورد.

هشتم: آنکه پیر و ناتوان نباشد که برای او و امثالش حرجی باشد پس بر پیرمردی که بجا آوردن نماز جمعه برایش حرجی باشد واجب نیست همچنانکه سایر واجبات از او ساقط می شود، و ظاهر این است که در باران مستلزم حرج نیز وجوبش ساقط می گردد،

 نهم- آنکه مسافت بین نمازگزار و بین محل نماز  جمعه بیش از دو فرسخ نباشد  و کسی که  دو فرسخ  از محل نماز دور باشد و نتواند در کمتر از این مسافت آن رابجا آورد واجب نیست و مدار در دوری و نزدیکی شخص خود نمازگزار است نه منزل و وطنش همچنان که مدار فقط بر رفتن به نماز است نه به برگشتن.

مسأله 50- هرگاه کسی که به جهت دارا نبودن شرایط مذکوره جمعه  بر او واجب نیست خود را به زحمت انداخته  و حاضر شد  و اتفاقا نماز جمعه را بجا آورد نماز جمعه اش صحیح است (بجز دیوانه و بچه غیر ممیز) بلکه بر چنین شخصی بعد از حضور عیناً واجب می شود بنابرقول به وجوب عینی، جز کسی که اقامه جمعه بر او حرجی باشد ولی ظهر حرجی نباشد و اما طفل غیر ممیز یا نابالغ گرچه نه جمعه و نه ظهر بر او واجب است زیرا تکلیفی ندارد لکن بعید نیست که فقط جمعه برای او با اجتماع سایر شرایط مشروع باشد نه ظهر.

مسأله 51- هرگاه تمام عدد لازم در نمازجمعه یا بعضشان دارای شرایط وجوب نباشند ولی شرایط صحت نماز را دارا باشند جمعه باآنها منعقد می شود و درانعقاد آن لازم نیست تمام عدد دارای شرایط وجوب باشند، بلی مرد بودن شرط انعقاد است پس اگر حداقل عدد لازم پنج یا هفت نفرمرد نباشند جمعه منعقد نخواهد شد و انعقاد نماز جمعه به اطفال ممیز مشکل است هر چند امام بالغ باشد.

مسأله 52- امام جمعه باید دارای شرایط امام جماعت ازقبیل عدالت و مانند آن، باشد و چنانکه سابقاً گفته شد احوط و اولی با اذن مجتهداست.

مسأله 53- کسی که جمعه ازاو ساقط است می تواند نماز ظهر را در اول وقت بجا آورد بدون اینکه منتظر گذشتن وقت نافله بشود.

مسأله 54- کسی که نماز ظهر را بجا آورده و بعد از آن متمکن از نماز جمعه شود نماز جمعه بر او واجب نیست بلکه مشروع نمی باشد، مگر آنکه آن را رجاءً بجا آورد، هر چند به جهت تغییر موضوع باشد مثل اینکه هنگام اداء نماز ظهر معذور ازجمعه بوده و فعلاً عذرش برطرف شده یا مسافر بوده و فعلاً به وطن خود رسیده است، بلی اگر نابالغ بالغ شود بعد از نماز ظهر، با اجتماع سایر شرایط مانند کسی خواهد بود که اصلاً نماز نخوانده ، که باید در صورتی که وقت جمعه باقی باشد نماز جمعه را بخواند بنابرقول به تعیین، و الا نماز ظهر را دوباره بجاآورد. و اما اگر نماز جمعه را بطور صحیح قبل از بلوغ بجا آورده باشد، مانند کسی است که نماز جمعه را بعد از بلوغ بجا آورده است و ظاهراً اعاده ندارد هر چند وقت آن باقی باشد.

مسأله 55- کسی که تکلیفش تعییناٌ بجا آوردن نماز جمعه است مکروه است بعد از طلوع فجر روز جمعه مسافرت نماید، و احوط این است که تا نماز جمعه را نخوانده بعد از زوال نیز مسافرت ننماید، مگر در صورتی که در راه متمکن از اقامه آن باشد، و اما بعد از نماز هر چند نماز ظهر باشد کراهتی ندارد مطلقاً.

مسأله 56- هرگاه مأموم نتواند در سجده رکعت اول خود را به امام برساند، پس اگر بتواند سجده نموده و خود را به رکوع دوم امام برساند، جمعه اش صحیح است، و همچنین است اگر به رکوع دوم امام نرسد لکن سجده رکعت اول را نمود و بعد از اینکه امام سر از رکوع دوم برداشت خود را به امام رساند دراین صورت رکوع نماید و خود را به دو سجده امام برساند و نماز را تمام نماید البته در این صورت احتیاطاً نماز ظهر را نیزبخواند، و اگر از سجود رکعت اول متمکن نشد تا امام به رکوع رکعت دوم مشغول شد در این صورت به رکوع نرود، بلکه صبر نماید تا امام سر از رکوع بردارد و با امام به قصد رکعت اول به سجده برود و جمعه اش صحیح است، و پس از فراغت امام از نماز رکعت دوم را بجا آورد، و اما اگر به قصد رکعت دوم به سجده رفت آن دو سجده را حذف نموده و دو سجده دیگر برای رکعت اول نموده سپس نماز را به عنوان جمعه تمام نماید، لکن أحوط آن است که دراین صورت نیز نماز ظهر را بجا آورد، و چنانچه دو سجده را بی قصد یعنی نه به قصد رکعت اول و نه به قصد رکعت دوم بجا آورد اقوی این است که دو سجده صحیح است و آنها را برای رکعت اول حساب نموده و نماز را به قصد جمعه تمام نماید، لکن احوط این است که ظهر را نیز بجا آورد و اما اگر متمکن از سجده نشود تا بعد از سجود رکعت دوم امام، اقوی این است که جمعه فوت شده و لازم است ظهر را فقط بخواند.

مسأله 57- ظاهر این است که نماز جمعه با سایر نمازهای واجب در احکام خلل از شکیات و سهویات و غیر اینها در رکعات و اجزاء رکنیه و غیر آنها و شرایط و موانع مساوی است بنابرآنچه تفصیلاً در محلّش ذکر شده است.

آداب روز جمعه و سنن آن

در روز جمعه چند چیز مستحب است:

اول – غسل کردن «به نیت غسل جمعه».

 دوم: خواندن بیست رکعت نماز نافله. در حدیث مروی از حضرت رضا – سلام الله علیه – است که  علت زیادی چهار رکعت نافله در روز جمعه تعظیم آن روز است و برای اینکه بین آن و بین روزهای دیگر فرق داشته باشد بلکه بعید نیست استحباب دو رکعت دیگر بعد از عصر علاوه بربیست رکعت، همچنان که در صحیحه اشعری است که به شرح ذیل انجام شود: 1- شش رکعت وقتی که آفتاب پهن شود. 2- شش رکعت در وقت بلندی آفتاب . 3- شش رکعت قبل از زوال افتاب. 4- دو رکعت هنگام زوال افتاب. و این دو رکعت جایز است بعد اززوال آفتاب خوانده شود، و بهتر این است که بعد از فریضه بجا آورد. و اگر شش رکعت اول را بعد از طلوع آفتاب و شش رکعت دوم را هنگام بلندی خورشید و دو رکعت هنگام زوال و شش رکعت سوم را بین دو نماز یعنی بین جمعه و عصر یا بین ظهر و عصر بجا آورد جایز است و بنابرقولی افضل است زیرا روایات در آن مستفیض و بسیار است و معارض ندارد.

 سوم: زودتر به مسجد برود و با وقار و آرامش نفس و خاطر باشد.

چهارم: گرفتن ناخن دست و پا.

 پنجم: کوتاه کردن موی سبیل «شارب».

 ششم: استعمال طیب و عطر زدن.

 هفتم: بهترین لباس خود را بپوشد.

 هشتم: هنگامی که آماده رفتن به مسجد و بیرون آمدن از منزل می شود این دعا را که از حضرت صادق علیه السلام نقل شده بخواند: اللهمّ من تهیّأ و أعدّ و استعدّ لوفادة إلی مخلوق رجاء رفده و طلب نائله و جوائزه و فواضله و نوافله، فإلیک یا سیّدی وفادتی و تهیئتی و تعبئتی و إعدادی و استعدادی رجاء رفدک و جوائزک و نوافلک ، فلا تخیّب الیوم رجائی یا من لا یخیب علیه سائل و لا ینقصه نائلٌ. فإنّی لم آتک الیوم بعمل صالح قدّمته، ولا شفاعة مخلوق رجوته، ولکن اتیتک مقرّاً بالظلم و الإسائة، لا حجّة لی و لا عذر، فأسئلک یا رب أن تعطینی مسألتی و تقلّبی برغبتی و لاتردّنی مجبوهاً و خائباً ، یا عظیم یا عظیم أرجوک للعظیم، أسألک یا عظیم أن تغفر لی العظیم، لا إله إلا أنت، أللهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و ارزقنی خیر هذا الیوم الذی شرّفته و عظّمته و تغسلنی «واغسلنی» فیه من جمیع ذنوبی و خطایای، و زدنی من فضلک إنّک أنت الوهّاب.


 

[1] - صافی: قدر متیقن آن است که اگر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و یا ائمه اطهار علیهم السلام یا نائب خاص آنها، اقامه نمایند واجب می شود، و اما در زمانی که امام علیه السلام مبسوط الید نباشد و در زمان غیبت، وجوب آن معلوم نیست...

[2] - صافی: بنابراحتیاط...

[3] - صافی: همین که مأموم قبل از تکبیر امام برای رکوع رکعت دوم برسد کفایت می کند و اگر در رکوع رکعت دوم رسید اقتدا نماید و جمعه را تمام نموده احتیاطاً نماز ظهر را هم بجا آورد...

[4] - صافی: بنابراحتیاط...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی