معراج مؤمن

نویسنده

۲۳ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

  751 - علت نماز جماعت
عن الرضا - علیه السلام -:
انما جعلت الجماعة لئلا یکون الاخلاص و التوحید و الاسلام و العبادة لله الا ظاهرا مکشوفا مشهورا؛
نماز جماعت قرار داده شده است ، تا اخلاص و یگانگى و اسلام و عبادت براى خداوند آشکار، باز و ظاهر باشد.
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 372. بحارالانوار، ج 88، ص 12)

 752 - خوش گمانى به نمازگزار
قال الصادق - علیه السلام -:
من صلى خمس صلوات فى الیوم و اللیلة فى جماعة فظنوا به خیرا و اجیروا شهادته ؛
هر که پنج نماز شبانه روز را به جماعت مى خواند به او خوش گمان باشید و گواهى اش را بپذیرید.
(بحارالانوار، ج 88، ص 8. وسائل الشیعه ، ج 5، ص 371)

 753 - ثواب پشت سر عالم
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله - :
من صلى خلف عالم فکانما صلى خلف رسول الله ؛
کسى که پشت سر عالم نماز به جا آورد، مانند کسى است که پشت سر پیغمبر خدا نماز خوانده است .
(بحارالانوار، ج 88، ص 119)

 754 - صف جهاد و صف جماعت
قال ابوالحسن موسى بن جعفر - علیه السلام -:
ان الصلوة فى الصف الاول کالجهاد فى سبیل الله - عز و جل - ؛
نماز خواندن در صف اول ، مانند جهاد در راه خداست .
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 387)

 755 - ثواب اقتدا به عالم
قال الصادق - علیه السلام -:
الصلاة خلف العالم بالف رکعة ؛
نماز در پشت سر یک عالم برابر هزار رکعت است .
(بحارالانوار، ج 88، ص 5)

 756 - صف اول جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله - :
ان الله و ملئکته یصلون على الذین یصلون الصفوف الاول ؛
به حقیقت خداوند و فرشتگانش بر کسانى که صفهاى اول نماز جماعت را به هم پیوند مى دهند، درود مى فرستند.
(کنزالعمال ، ج 2، ص 623)

 757 - لبیک به اذان نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اذا سمعت الاذان فات ولو حبوا؛
هنگامى که اذان نماز را شنیدى ، هرچه سریعتر به مسجد بیا، گرچه سینه خیز باشد.
(کنزالعمال ، ج 7، ص 548)

 758 - امام جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
امام القوم وافدهم فقدموا فى صلاتکم افضلکم ؛
امام جماعت هرجمعى نماینده آن در پیشگاه خداوند مى باشد، پس براى امامت جماعت خود بهترینها را برگزینید.
(بحارالانوار، ج 88، ص 109)

 759 - عذاب دنیوى براى تارک نماز جماعت
قال الصادق - علیه السلام -:
ان قوما جلسوا عن حضور الجماعة فهم رسول الله - صلى الله علیه وآله - ان یشعل النار فى دورهم حتى خرجوا و حضروا الجماعة مع المسلمین ؛
عده اى در هنگام وقت نماز جماعت مى نشستند (و به نماز جماعت حاضر نمى شدند) پیامبر اسلام تصمیم گرفت که خانه هاى آنها راآتش بزند تا از منازلشان بیرون آمده و در جماعت مسلمین حاضر شوند.
(بحارالانوار، ج 88، ص 16)

 760 - نماز جماعت در صبح
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لان اصلى الصبح فى جماعة احب الى من ان اصلى لیلتى حتى اصبح ؛
اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم ، در نظرم محبوبتر از عبادت و شب زنده دارى تا صبح است .
(کنزالعمال ، ج 8، حدیث 22792)

 761 - آفات جدایى از جمعیت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله - :
من فارق جماعة المسلمین فقد خلع ربقة الاسلام من عنقه قیل : یا رسول الله و ما جماعة المسلمین ؟قال : جماعة اهل الحق و ان قلوا؛
کسى که از جمعیت مسلمان جدا شود، رشته اسلام را از گردنش باز نموده . از حضرت سؤ ال شد: منظور کدام جمعیت است ؟آن حضرت فرمود: مردم و اهل حق ، هرچند کم باشند.
(امالى شیخ صدوق ، ص 272)

 762 - فضیلت نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله - :
صلاة الرجل فى جماعة خیر من صلاته فى بیته اربعین سنة . قیل : یا رسول الله !صلوة یوم ؟ فقال : صلوة واحدة ؛
نماز خواندن انسان در جماعت بهتر است از نمازى که چهل سال در خانه خوانده شود. عرض کردند: یا رسول الله ! نماز یک روز؟ حضرت فرمود: بلکه یک نماز.
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 374)

 763 - اخطار پیامبر و ترک نماز جماعت
قال الصادق - علیه السلام -:
هم رسول الله - صلى الله علیه وآله - باحراق قوم فى منازلهم لایصلون بالجماعة ؛
حضرت پیغمبر (ص ) خواست خانه ها را بر قومى که در منازل خود نماز مى گزاردند و به جماعت حاضر نمى شدند، بسوزاند.
(لئالى الاخبار، ج 4، ص 205)

 764 - بى اعتنایى به نماز جماعت
عن ابى جعفر - علیه السلام - قال : قال على - علیه السلام -:
من سمع النداء فلم یجبه من غیر علة فلا صلاة له ؛
هرکس که صداى اذان جماعت را بشنود و بدون هیچ عذرى پاسخ ندهد، نماز ندارد (نمازش مقبول نیست ).
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 375)

 765 - برائت از آتش دوزخ و نفاق
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من صلى اربعین یوما جماعة یدرک التکبیرة الاولى ، کتب له برائتان برائة من النار و برائة من النفاق ؛
کسى که نماز خود را با جماعت و با درک تکبیر اول نماز، چهل روز انجام دهد، خداوند دو برائت را براى او مقرر مى سازد:
1 - برائت از آتش دوزخ .
2 - برائت از نفاق .
(بحارالانوار، ج 88، ص 4)

 766 - ترک نمازجماعت
قال الباقر - علیه السلام -:
من ترک الجماعة رغبة عنها و عن جماعة المسلمین من غیر علة فلا صلاة له ؛
کسى که از روى بى میلى ، بدون عذر و علت نماز جماعت را که اجتماع مسلمانان است ترک کند، نمازى براى او نیست .
(امالى شیخ صدوق ، ص 290)

 767 - نماز جماعت با هر دشوارى
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
الصلاة جماعة ولو على راءس زج ؛
در نماز جماعت شرکت نمایید، گرچه آن رابر سر آهن نوک نیزه و انجام دهید (یعنى هر قدر سخت و دشوار باشد، از حضور در جماعت دریغ نکنید).
(بحارالانوار، ج 88، ص 4)

 768 - رعایت حال ماءمومین
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
انى لاکون فى الصلوة فاسمع بکاء الصبى فاخفف مخافة ان اشق على امه ؛
من گاهى در حال نماز که هستم صداى گریه کودکى را مى شنوم و نماز را سبک و کوتاه مى کنم ، چرا که مى ترسم مادرش را به رنج افکنم .
(کنزالعمال ، ج 7، ص 601، حدیث 20455)

 769 - دورى از ایمان
قال الصادق - علیه السلام -:
من خلع جماعة المسلمین قدر شبر، خلع ربقة الایمان من عنقه ؛
کسى که به اندازه یک وجب از جماعت مسلمانان (عملا) دورى کند، ریسمان ایمان را از گردنش درآورده و به دور افکنده است .
(بحارالانوار، ج 88، ص 13)

 770 - ترک نماز جماعت بدون عذر
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لاصلوة لمن لم یصل فى المسجد مع المسلمین الا من علة ؛
کسى که بدون عذرى در جماعت مسلمانها در مسجد شرکت نکند، نمازش ‍ پذیرفته نیست .
(وسائل الشیعه ج 3، ص 377)

 771 - نظم صفهاى جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
یا ایها الذین اقیموا صفوفکم و امسحوا بمناکبکم لئلایکون فیکم خلل ، و لا تخالفوا فیخالف الله بین قلوبکم الا و انى اراکم من خلفى ؛
رسول خدا (ص ) خطاب به جمعیتى فرمود: اى مردم صفهاى (نمازجماعت ) را منظم و مساوى کنید و دوش به دوش بایستید تا فاصله و جدایى میان شما نیفتد و نامرتب نباشید که خداوند دلهاى شما را از یکدیگر دور گرداند و بدانید که من شما را از پشت سر مى بینم که چگونه نظم را در صفهاى جماعت برقرار مى کنید.
(ثواب الاعمال ، ص 520)

 772 - نماز و وحدت اسلامى
قال الصادق - علیه السلام -:
من صلى معهم فى الصف الاول کان کمن صلى خلف رسول الله فى الصف الاول ؛
کسى که در صف اول نماز جماعت شرکت نماید، مانند آن است که در صف اول پشت سر پیامبر (ص ) نماز خوانده باشد.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 381)

 773 - نماز به صورت نماز جماعت
قال الرضا - علیه السلام -:
الصلوة فى جماعة افضل ؛
نماز به صورت جماعت با فضیلت ترین است .
(جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 450)

 774 - نماز جماعت پیامبران در بیت المقدس
ان رسول الله - صلى الله علیه وآله - قال :
اتیت بدابة ... فرکبت و معى جبرئیل - علیه السلام - فسرت ... ثم دخلت بیت المقدس فجمع لى الانبیاء - علیهم السلام - فقدمنى جبرئیل حتى اممتهم ؛
دابه اى (مرکبى آسمانى ) براى من آورده شد... و در حالى که جبرئیل (ع ) با من بود سوار شدیم و به سیر پرداختیم (سفر معراج را آغاز کردم )... سپس ‍ به بیت المقدس داخل شدم ، همه پیامبران (ع ) به خاطر من گرد آمده بودند، سپس جبرئیل مرا پیش فرستاد تا امامتشان را (در نماز) به عهده گیرم .
(الاحادیث القدسیه ، ج 1، ص 136)

 775 - پرخاش رسول خدا (ص )
قال الصادق - علیه السلام -:
صلى رسول الله - صلى الله علیه وآله - الفجر فلما انصرف اقبل بوجهه على اصحابه فسال عن اناس هل حضروا؟ فقالوا: لا یارسول الله ، فقال اغیب هم ؟ فقال : اما انه لیس من صلاة اشد على المنافقین من هذه الصلاة و العشاء؛
رسول خدا (ص ) روزى پس از اداى نماز صبح در مسجد رو به اصحاب کرده و از حال مردى که نامشان را یک به یک برد پرسید که آیا اینان به جماعت حاضر شده اند؟اصحاب عرض کردند: نه یا رسول الله . حضرت با تعجب پرسید آیا آیا غایبند؟ بعد فرمود: به راستى که هیچ نمازى بر منافقان از این نماز (صبح ) و نماز عشاء دشوارتر نخواهد بود.
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 378. ثواب الاعمال ، ص 275)

 776 - تاخیر نماز به خاطر جماعت
عن جمیل بن صالح انه سال ابا عبدالله - علیه السلام - ایهما افضل ؟یصلى الرجل لنفسه فى اول الوقت او یؤ خرها قلیلا و یصلى باهل مسجده اذا کان امامهم ؟ قال : یوخر و یصلى باهل مسجده اذا کان الامام ؛
جمیل بن صالح از امام صادق (ع ) سؤ ال کرد: کدام یک از این دو افضل است : انسان در اول وقت نمازش را بخواند یا مقدارى نماز را تاخیر بیندازد تا با اهل مسجد به جماعت نماز بخواند، زمانى که مسجد امام جماعت دارد؟ حضرت فرمود: نماز را به تاخیر بینداز، با اهل مسجد نماز بخوان ، زمانى که مسجد امام جماعت دارد.
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 388)

 777 - آفات بى میلى به مساجد
قال الصادق - علیه السلام -:
و من صلى فى بیته جماعة رغبة عن المساجد فلا صلاة له و لمن صلى معه الا من علة تمنع من المسجد؛
و هر کس از روى بى میلى به مساجد در خانه اش هرچند نماز جماعت بخواند براى او نمازى نخواهد بود و حتى براى کسانى که با او نماز خوانده اند، مگر آن که واقعا علتى مانع از حضور در مسجد بوده باشد.
(امالى طوسى ، ج 2، ص 307)

 778 - جبران و فوت تکبیراول
عن عبدالله بن مسعود - رحمه الله - انه فاتته تکبیرة الافتتاح یوما فاعتق رقبة و جاء الى النبى - صلى الله علیه وآله - فقال یا رسول الله فاتتنى تکبیرة الافتتاح یوما فاعتقت رقبة هل کنت مدرکا فضلها؟ فقال : لافقال ابن مسعود ثم اعتق اخرى هل کنت مدرکا فضلها؟ فقال : لایابن مسعود! و لو انفقت ما فى الارض جمیعا لم تکن مدرک فضلها؛
عبدالله بن مسعود روزى به تکبیر اول نماز جماعت نرسید و براى جبران فوت این ثواب یک بنده آزاد کرد، آمد خدمت رسول خدا (ص ) عرض کرد: یا رسول الله من به تکبیر اول نماز جماعت نرسیدم و جهت جبران یک بنده آزاد کردم . آیا با این کار آن ثواب فوت شده را درک خواهم کرد؟ حضرت فرمود: خیر، ابن مسعود گفت : یک بنده دیگر آزاد خواهم کرد آیا به ثواب فوت شده خواهم رسید؟ حضرت فرمودند: خیر، اى ابن مسعود اگر آن چه در زمین است در راه خدا انفاق کنى ثواب فوت شده را درک نخواهى کرد.
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 488)

 779 - مداومت بر نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
و من لزم جماعة المسلمین حرمت علیهم غیبته و ثبتت عدالته ؛
کسى که بر نماز جماعت مداومت داشته باشد، غیبت او بر مسلمانان حرام و عدالتش ثابت مى شود.
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 394)

 780 - فضیلت نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
صلاة الجماعة افضل من صلاة الفرد بخمس و عشرین درجة ؛
یک نماز که به جماعت برگزار گردد، برترى و فضیلت دارد بر بیست و پنج نماز فرادى .
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 374)

 781 - غیبت و قطع رابطه با تارک نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لاصلاة لمن لایصلى فى المسجد مع المسلمین الا من علة و لاغیبة لمن صلى فى بیته و رغب عن جماعتنا و من رغب عن جماعة المسلمین سقطت عدالته و وجب هجرانه ؛
کسى که بدون عذر موجهى با مسلمین در مسجد نماز جماعت نمى خواند نمازش کامل نیست ، و کسى که در منزلش نماز مى خواند و نسبت به جماعت مسلمین بى توجه است غیبتش جایز است و کسى که نسبت به جماعت مسلمین بى توجه است از عدالت ساقط است و واجب است دورى کردن از او.
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 394)

 782 - امام جماعت فکر مامومین
قال الصادق - علیه السلام -:
ینبغى للامام ان یکون صلاته صلاة اضعف من خلفه ؛
بر امام جماعت شایسته است که نمازش بر اساس نماز ضعیفترین مامومین خود باشد (نماز را در حال نماز جماعت طولانى نکند).
(من لایحضره الفقیه ، ص 381)

 783 - اهمیت نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
الصلاة جماعة و لو على راس زج اذا سئلت عمن لایشهد الجماعة فقل : لا اعرفه ؛
نماز باید به صورت جماعت خوانده شود، ولو بر نوک تیز پیکان باشد، زمانى که از شما سؤ ال شد در مورد کسى که به جماعت حاضر نمى شود، بگویید او را نمى شناسیم .

 784 - تنظیم صفوف نماز جماعت
فى الروایة :
کان رسول الله - صلى الله علیه وآله - یسوى صفوفنا کانما یسوى بها القداح ؛
راوى مى گوید: رسول گرامى اسلام (ص ) وقت نماز جماعت آن چنان صفوف جماعت ما را منظم مى کرد که تو گویى کاسه ما را پهلوى هم مى چیند و منظم مى کند.
(جامع احادیث الشیعه ، ج 6، ص 470)

 785 - فضیلت دو رکعت نماز جماعت
قال الصادق - علیه السلام -:
ان الصلاة فى الجماعة تفضل على صلاة الفرد ثلاث و عشرین درجة تکون خمسا و عشرین صلاة ؛
(دو رکعت ) نماز جماعت فضیلت دارد بر نماز فرادى به بیست و سه درجه و بیست و پنج نماز محسوب مى شود.
(ثواب الاعمال ، ص 87)

 786 - فضیلت سمت راست
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
فضل میامن الصفوف على میاسرها کفضل صلوة الجماعة على صلوة الفرد؛
فضیلت سمت راست بر سمت چپ ، صفهاى جماعت همانند فضیلت نماز جماعت است بر نماز فرادى .
(جامع احادیث الشیعه ، ج 6، ص 465)

 787 - پاداش قدم برداشتن براى نماز جماعت
عن جعفر بن محمد عن ابائه - علیهم السلام -:
وفى وصیة النبى - صلى الله علیه وآله - لعلى - علیه السلام - قال ثلاث درجات منها المشى باللیل و النهار الى الجماعات ؛
رسول خدا (ص ) در وصیتى به على (ع ) فرمود: سه چیز موجب درجه و قرب به خداست یکى از آن سه چیز، روز و شب به طرف نماز جماعت قدم برداشتن است .
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 372)

 788 - انتظار نماز جماعت کفاره گناهان
عن ابى الحسن - علیه السلام -:
انتظار الصلوة جماعة من جماعة الى جماعة کفارة کل ذنب ؛
انتظار نماز جماعت ، از نماز جماعتى تا نماز جماعتى دیگر، کفاره همه گناهان است .
(جامع احادیث الشیعه ، ج 6، ص 388)

 789 - محو گناه
ابا الحسن موسى بن جعفر علیهما السلام یحدث عن ابیه - علیه السلام - انه قال :
من اسبغ وضوئه فى بیته و تمشط و تطیب ثم مشى من بیته غیر مستعجل و علیه السکینة و الوقار الى مصلاة رغبة فى جماعة المسلمین لم یرفع قدما و لم یضع اخرى الا کتب له حسنة ، و محت عنه سیئة و رفعت له درجة فاذا ما دخل المسجد الى ان قال - علیه السلام - ثم افتتح الصلوة مع الامام جماعة الا وجبت له من الله المغفرة و الجنة من قبل ان یسلم الامام ؛
امام موسى بن جعفر (ع ) از پدر بزرگوارش نقل فرمود: کسى که در منزلش ‍ وضوى کامل بگیرد و مویش را شانه کند و خود را معطر نماید، سپس از خانه اش بدون عجله و با آرامش و وقار بیرون آید و به طرف محل نماز برود در حالى که میل به جماعت مسلمین دارد قدمى از زمین بر نمى دارد و نمى گذارد مگر این که یک حسنه برایش نوشته شود و یک گناه از او محو گردد و یک درجه به خدا نزدیک شود تا زمانى که داخل مسجد شود. تا اینکه فرمود: سپس نماز را با امام جماعت شروع کند از طرف خدا مغفره و بهشت بر او واجب مى شود قبل از اینکه امام سلام نماز را بدهد.
(جامع احادیث الشیعه ، ج 6، ص 387)

 790 - پاداش حرکت به سوى مسجد
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
و من مشى الى مسجد یطلب فیه الجماعة کان له بکل خطوة سبعون الف حسنة ، و یرفع له من الدرجات مثل ذلک ، فان مات و هو على ذلک و کل الله به سبعین الف ملک یعودونه فى قبره و یبشرونه و یونسونه فى وحدته و یستغفرون له حتى یبعث ؛
کسى که به قصد شرکت در نماز جماعت به سوى مسجد گام بر مى دارد، خداوند متعال در مقابل هرگامى که بر مى دارد، هفتاد هزار حسنه به او پاداش مى دهد و به همین میزان نیز درجات وى بالا خواهد رفت و اگر در چنین حالى بمیرد، خداوند متعال هفتاد هزار فرشته را مامور مى نماید تا در قبر به دیدار او رفته ، وى را بشارت دهند و در تنهایى قبر انیس او باشند و تا روز قیامت برایش طلب آمرزش کنند.
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 372)

 791 - برترى نماز جماعت در مسجد
وساله رجل فقال : ان لى مسجدا على باب دارى فایهما افضل اصلى فى منزلى فاطیل الصلاة او اصلى لهم و اخلف فکتب : صل بهم و احسن الصلاة و لاتثقل ؛
مردى از حضرت امام صادق (ع ) سؤ ال کرد: مسجدى در همسایگى من قرار دارد من در خانه (با انجام مستحبات ) و طولانى نماز بخوانم بهتر است یا در مسجد با جماعت (به طور مختصر) نماز بخوانم بهتر است ، امام در جواب نوشت : با جماعت نماز بخوان و از نماز فرادى طویل بپرهیز.
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 477)

 792 - کامل کننده نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
سووا صفوفکم فان تسویة الصف تمام الصلاة ؛
صفهاى نماز جماعت ، را مساوى کنید، پس همانا که مساوى کردن صفها، کامل کننده نماز است .
(بحارالانوار، ج 88، ص 20)

 793 - ترک همسایگى مسجد
قال الصادق - علیه السلام -:
رفع الى امیرالمؤ منین - علیه السلام - بالکوفة ان قوما من جیران المسجد لایشهدون الصلاة جماعة فى المسجد فقال : لیحضرن معنا صلاتنا جماعة او لیتحولن و لایجاورونا و لانجاورهم ؛
به حضرت على (ع ) خبر دادند که در کوفه قومى هستند در همسایگى مسجد، که به جماعت مسلمین در مسجد حاضر نمى گردند امام فرمود: باید به جماعت ما و نماز با ما در مسجد حاضر شوند، و گرنه باید کوچ کنند و از همسایگى مسجد دور شوند و با ما همسایه نباشند و ما نیز با آنان مجاور نباشیم .
(بحارالانوار، ج 88، ص 13)

 794 - همسایه مسجد و حضور در نماز جماعت
قال الباقر - علیه السلام -:
لاصلاة لمن لایشهد الصلاة من جیران المسجد الامریض او مشغول ؛
کسى که همسایه مسجد است و به نماز (جماعت ) حاضر نمى شود نمازش ‍ کامل نیست ، مگر مریض باشد یا عذر موجهى داشته باشد.
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 375)

 795 - حضور در نماز جماعت با قصد پاک
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من اتى الجماعة ایمانا و احتسابا استانف العمل ؛
کسى که در نماز جماعت با ایمان و قصد پاک و خشنودى خدا داخل شود، اعمال خود را از سر گیرد. (کنایه از این است که گناهان گذشته اش بخشیده مى شود.)
(ثواب الاعمال ، ص 87)

 796 - سبب ورود بهشت
قال الصادق - علیه السلام -:
من صلى عن یمین الامام اربعین یوما دخل الجنة ؛
کسى که سمت راست امام جماعت چهل روز نماز بخواند وارد بهشت مى شود.
(جامع احادیث ، ج 6، ص 465)

 797 - اخطار به همسایه مسجد
عن رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
و ما منکم من احد یخرج من بیته متطهرا فیصلى الصلوة فى الجماعة مع المسلمین ثم یقعد ینتظر صلوة الاخرى الا و الملائکة تقول : اللهم اغفر له ، اللهم ارحمه ؛
وقتى شما از خانه خارج مى شوید، با طهارت باشید، و شرکت در جماعت با مسلمین بکنید، و انتظار نماز باشید، در این صورت ملائکه براى شما دعا مى کنند، خدایا او را بیامرز، خدایا بر او رحم کن .
(جامع احادیث ، ج 6، ص 387)

 798 - صفوف نماز جماعت ، مثل صفوف ملائکه
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اما الجماعة صفوف امتى کصفوف الملائکة و الرکعة فى الجماعة اربع و عشرون رکعة ، کل رکعة احب الى الله - عز و جل - من عبادة اربعین سنة ؛
اما نماز جماعت ، به درستى که صفوف امت من ، مثل صفوف ملائکه است و یک رکعت نماز در جماعت بیست و چهار رکعت به حساب مى آید، که هر رکعتى محبوبتر است نزد خدا از عبادت چهل سال .
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 372)

 799 - صف اول و صف ملائکه
قال على - علیه السلام -:
افضل الصفوف اولها و هو صف الملائکة و افضل المقدم میا من الامام ؛
بهترین صفهاى نماز جماعت ، صف اول است ، و آن صف ملائکه است و بهترین جاى صف اول سمت راست امام است .
(بحارالانوار، ج 88، ص 18)

 800 - فضیلت یک رکعت
قال الرضا - علیه السلام -:
فضل الجماعة على الفرد بکل رکعة الفا رکعة ؛
فضیلت نماز جماعت بر نماز فرادى هریک رکعت برابر با دو هزار رکعت است .
(بحارالانوار، ج 88، ص 4)

 801 - نماز جماعت سبب ورود به بهشت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
فما من مؤ من مشى الى الجماعة الا خلف الله علیه اهوال یوم القیامة ، ثم یامر به الى الجنة ؛
پس مؤ منى نیست که در راه نماز جماعت قدم بردارد مگر این که خداوند تبارک و تعالى ترس و هراس روز قیامت را براى او سبک مى گیرد، سپس او را امر مى کندبه ورود به بهشت .
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 372)

 802 - اقتداء به امام جماعت اهل ولایت
قال الرضا - علیه السلام -:
و لاتصلى خلف فاجر و لایقتدى الا باهل الولایة ؛
پشت سرآدم فاجر نماز نخوان ، اقتدافقط بر شخص اهل ولایت اهل بیت عصمت و طهارت جایز است .
(تحف العقول ، ص 308)

 803 - بهترین صفوف نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
خیر صفوف الصلاة المقدم ، و لو یعلم الناس ما فى الصف الاول لم یصل الیه احد الا باستهام ؛
بهترین صفوف نماز جماعت صف اول است ، اگر مردم مى فهمیدند صف اول چقدر فضیلت دارد، (همه مردم در صف اول شرکت مى کردند) و در نتیجه با قید قرعه در صف اول نماز مى خواندند.
(بحارالانوار، ج 88، ص 18)

 804 - استجابت دعا
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ان الله یستحیى من عبده اذا صلى فى جماعة ثم ساله حاجة ان ینصرف حتى یقضیها؛
زمانى بنده اى نمازش را به جماعت بخواند، خداوند از او حیاء مى کند، و هنگامى که از او طلب حاجت کرد، منصرف نشود ؛ مگر اینکه حاجتش را برآورد.
(بحارالانوار، ج 88، ص 4)

 805 - اقتداء به امام جماعت عادل
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اذا کان العبد خلف الامام کتب الله له مائة الف الف و عشرین درجة ؛
هرگاه بنده خدا پشت امام عادل به نماز بایستد براى او صد هزار هزار و بیست درجه خداوند ثواب منظور مى کند.
(جامع احادیث الشیعه ، ج 6، ص 386)

 806 - محافظت بر صف اول
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله - :
و من حافظ على الصف الاول و التکبیره الاولى لایوذى مسلما اعطاه الله من الاجر ما یعطى الموذنون فى الدنیا و الاخرة ؛
کسى که محافظت و مداومت بر صف اول و تکبیر اول نماید، و مسلمانى را اذیت نکند، خداوند به او اجرى معادل اجرى که موذن در دنیا و آخرت دریافت مى کند عطا خواهد کرد.
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 387)

 807 - تنظیم صفوف نماز جماعت
قال على - علیه السلام -:
سدوا فرج الصفوف و من استطاع ان یتم الصف الاول او الذى یلیه فلیفعل ذلک فان ذلک احب الى نبیکم و اتموا الصفوف فان الله و ملائکته یصلون على الذین یتمون الصفوف ؛
صفوف نماز جماعت ، که خالى است آن را پرکنید، و هرکس که قدرت دارد بر این که صف اول را تمام کند یا پهلوى صف اول را پر کند این کار را انجام دهد پس به درستى که این کار نزد پیامبر اسلام محبوب است و تمام کنید صفهاى (نماز جماعت ) را ناقص نگذارید، پس به درستى که خدا و ملائکه درود مى فرستند بر آنان که صفوف را تکمیل کند.
(جامع احادیث الشیعه ، ج 6، ص 474)

 808 - اقتداء به سه گروه ممنوع است
قال الصادق - علیه السلام -:
ثلاثة لایصلى خلفهم : المجهول ، و الغالى و ان کان یقول بقولک ، و المجاهر بالفسق و ان کان مقتصدا؛
پشت سر سه گروه نماز نخوان (اقتداء نکن ):
1 - پشت سر شخص ناشناخته .
2 - مرد غلو کننده ، هرچند که امامى و هم عقیده تو باشد.
3 - شخص متظاهر به فسق و گناه ، اگر چه مردى میانه رو و معقول باشد.
(خصال صدوق ، ص 154)

 809 - آفات بى نظمى در نماز جماعت
قال الباقر - علیه السلام -:
ینبغى للصفوف ان تکون تامة متواصلة بعضها الى بعض ، و یکون بین کل صفین قدر مسقط جسد الانسان اذا سجد؛
سزاوار است که صفها کامل و به هم پیوسته باشند، و میان دو صف فاصله به اندازه اى باشد که یک انسان بتواند سجده کند و اگر در نماز جماعت فاصله دو صف جلو و عقب کمتر از این باشد، چنین نمازى ، نماز کامل و درستى نیست .
(دعائم الاسلام ، ج 1، ص 155)

 810 - فضیلت صف اول بر صف دوم
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
فضل الصف الاول على الثانى کفضلى على امتى ؛
فضیلت صف اول بر صف دوم (نماز جماعت ) مثل فضیلت من است بر امتم .
(جامع احادیث الشیعه ، ج 6، ص 465)

 811 - تاثیر تکبیر اول
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من ادرک التکبیرة الاولى اربعین یوما فى خمس صلوات کتب له براءة من النار و برائة من النفاق ؛
کسى تکبیر اول نماز پنجگانه را در نماز جماعت چهل روز درک کند، براى او آزادى از آتش جهنم و آزادى از نفاق نوشته مى شود.
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 488)

 812 - مانع اقتدا به مامومین
قال الصادق - علیه السلام -:
من قال بالجسم فلا تعطوه شیئا من الزکاة و لاتصلوا خلفه ؛
هرکس قائل به جسمانیت خدا باشد از زکات چیزى به او ندهید و در پشت سرش نماز نخوانید.
(من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص 379)

 813 - توجه رسول خدا (ص ) به نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اقیموا صفوفکم ، فانى اریکم من خلفى کما اریکم من قدامى و من بین یدى و لاتخالفوا فیخالف الله بین قلوبکم ؛
صفهاى نماز را مرتب کنید، پس همانا من شما را از پشت سر مى بینم ، همان طور شما را از جلو مى بینم ، و بین صفهاى خود جدایى و فاصله نیندازید، که خدا بین قلبهاى شما جدایى مى اندازد.
(جامع احادیث الشیعه ، ج 6، ص 468)

 814 - آفات بى نظمى در نماز جماعت
عن ابن مسعود قال :
کان رسول الله - صلى الله علیه وآله - یمسح منا کبنا فى الصلوة و یقول : استووا و لاتختلفوا فتختلف قلوبکم ؛
رسول خدا (ص ) شانه هاى نمازگزار را در نماز جماعت مى گرفت و منظم مى کرد، و مى فرمود: مساوى و منظم باشید، نامنظم و جدا از هم نباشید که قلبهاى شما از همدیگر جدا مى شود.
(جامع احادیث الشیعه ، ج 6، ص 470)

 815 - فضیلت تکبیراول
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
التکبیرة الاولى مع الامام خیر من الدنیا و ما فیها؛
تکبیر اول نماز را با امام جماعت گفتن بهتر است از دنیا و آن چه در آن است .
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 488. بحارالانوار، ج 88، ص 15)

 816 - خروج بدون علت از مسجد
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من سمع النداء فى المسجد فخرج منه من غیر علة فهو منافق الا ان یرید الرجوع الیه ؛
کسى که بانگ نماز را در مسجد بشنود و بدون علت از آن جا خارج شود، منافق است ،مگر آن که قصد بازگشت به آن جا را داشته باشد.
(بحارالانوار، ج 88، ص 9)

 817 - نمازهاى پنجگانه با جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من صلى الخمس فى الجماعة و حافظ على الجمعة فقد اکتال الاجر بالمکیال الاوفى و قال تعالى : ((ثم یجزیه الجزاء الاوفى )) ؛
کسى که نماز پنج وقت خود را به جماعت بخواند و به نماز جمعه حاضر شود، پس به تحقیق اجر خود را به حد کافى دریافت کرده است . سپس ‍ رسول خدا (ص ) این آیه کریمه را تلاوت فرمود: ((پس جزا داده شود بر آن ، جزاى کاملتر)).
(جامع احادیث الشیعه ، ج 6، ص 386)

 818 - محرومیت از امور اجتماعى
عن امیرالمؤ منین - علیه السلام -:
بلغه ان قوما لایحضرون الصلاة فى المسجد فخطب فقال : ان قوما لا یحضرون الصلاة معنا فى مساجدنا فلایواکلونا و لایشاربونا و لایشاورونا و لایناکحونا و لایاخذوا من فیئنا شیئا او یحضروا معنا صلاتنا جماعة ؛
به امیرالمؤ منین على (ع ) خبر رسید که گروهى براى نماز در مسجد حاضر نمى شوند. حضرت خطبه اى خواندو در آن خطبه چنین فرمود: به درستى که گروهى براى نماز در مساجد ما حاضر نمى شوند پس با ما هم ، نه غذا بخورند، نه آب بیاشامند و نه مشورت کنند و نه از ما (زن ) بگیرند و از غنایم ما چیزى اخذ نکنند، تا این که در نماز جماعت با ما حاضر شوند.
(بحارالانوار، ج 88، ص 14)

 819 - مقدار نماز جماعت
قال على - علیه السلام -:
و اذا قمت فى صلاتک للناس ، فلا تکونن منفرا و لامضیعا فان فى الناس من به العلة و له الحاجة ؛
و هنگامى که به نماز جماعت براى مردم مى ایستى باید نمازت نه نفرت آور و نه تضییع کننده باشد (نه آن قدر آن را طول بده که موجب تنفر مامومین شود و نه آن قدر سریع که نماز را ضایع کنى ) چرا که در بین مردمى که با تو به نماز ایستاده اند، هم بیمار وجود دارد و هم افراد حاجتمند هست .
(نهج البلاغه ، نامه 52)

 820 - بهترین جاى صف اول
قال الرضا - علیه السلام -:
و ان کنت خلف الامام فلا تقوم فى الثانى ان وجدت فى الاول موضعا؛
اگر مى خواهى در پشت امام جماعت قرار بگیرى ، تا زمانى که در صف اول جاى خالى براى تو هست در صف دوم قرار نگیر.
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 490)

 821 - مورد شفیع امام جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ان امامک شفیعک الى الله - عز و جل - فلا تجعل شفیعک سفیها و لا فاسقا؛
همانا امام و پیشنماز تو، شفیع و واسطه تو به درگاه با عظمت الهى است ، پس هرگز کسى را که فاسد و بى خرد است وسیله و شفیع خود به درگاه الهى قرار مده .
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 492)

 822 - اولین نماز جماعت
قال الصادق - علیه السلام -:
اول جماعة کانت ان رسول الله - صلى الله علیه وآله - کان یصلى و امیرالمؤ منین على بن ابى طالب - علیه السلام - معه ؛
نخستین جماعتى که برگزار شد، روزى بود که رسول خدا (ص ) داشت نماز مى خواند و على بن ابیطالب امیرالمؤ منین (ع ) همراه آن حضرت بود.
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 373)

 823 - سفارش رسول خدا (ص ) در مقدار نماز جماعت
قال على - علیه السلام -:
و قد سالت رسول الله - صلى الله علیه وآله - حین وجهنى الى الیمن کیف اصلى بهم ؟فقال : صل بهم کصلاة اضعفهم ، و کن بالمؤ منین رحیما؛
من از رسول خدا (ص ) به هنگامى که مرا به سوى ((یمن )) فرستاد، پرسیدم ، چگونه با آنان نماز بخوانم ؟ آن حضرت در پاسخم فرمود: ((نمازى بخوان همچون نمازى که ناتوان ترین آن ها مى خواند و نسبت به مؤ منان رحیم و مهربان باش )).
(نهج البلاغه ، نامه 52)

 824 - شفاعت کننده
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ان الله وعد ان یدخل الجنة ثلاثة نفور بغیر حساب و یشفع کل واحد منهم فى ثمانین الفا، المؤ ذن و الامام ، و رجل یتوضا ثم یدخل المسجد فیصلى فى الجماعة ؛
همانا خداوند به سه گروه وعده داد، بدون حساب وارد بهشت شوند، و هر یک از این سه گروه (روز قیامت ) مى توانند هشتاد هزار نفر را شفاعت کنند و آن ها عبارتند از:
1 - موذن .
2 - امام جماعت .
3 - کسى که وضو بگیرد، سپس داخل مسجد شود و نماز را به جماعت به جا آورد.
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 488)


825 - برترى نماز جماعت بر فرادى
قال الباقر - علیه السلام -:
فضل صلاة الجماعة على صلاة الرجل فردا خمس و عشرون درجة فى الجنة ؛
نماز جماعت بر نماز فرادى بیست و پنج درجه بهشتى فضیلت و برترى دارد.
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 371)

 826 - نماز صبح به صورت نماز جماعت
قال على - علیه السلام -:
من صلى الفجر جماعة رفعت صلاته فى صلاة الابرار و کتب یومئذ فى وفد المتقین ؛
کسى که نماز صبح را به جماعت بخواند، نمازش در میان نیکان بالا برده مى شود، و آن روز در جرگه پارسایان نوشته شود.
(دعائم الاسلام ، ج 1، ص 153)

 827- ثمره چهل روز جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من صلى اربعین یوما الصلوات فى جماعة لایغوته تکبیرة الاحرام کتب له برائتان برائة من النفاق و برائة من النار ؛
کسى که چهل روز نمازهاى خود را با جماعت به جا آورد، به طورى که یک تکبیرة الاحرام از او فوت نشود، براى او آزادى از آتش جهنم و آزادى از نفاق نوشته مى شود.
(محجة البیضاء، ج 1، ص 244)

 828 - مذمت نماز فرادى در خانه
قال الصادق - علیه السلام -:
و الصلاة فى منزلک فردا هباء منثور، لایصعد منه الى الله تعالى شى ء؛
و نماز فرادى که در خانه ات مى خوانى ، هیچ و پوچ است ، و چیزى از آن به درگاه الهى بالا نمى رود.
(امالى طوسى ، ج 2، ص 307)

 829 - نماز جماعت میزان تایید
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اذا سئلت عمن لایشهد الجماعة فقل : لا اعرفه ؛
هنگامى که از شما راجع به کسى که در نماز جماعت شرکت نمى کند بپرسند، بگویید او را نمى شناسم .
(بحارالانوار، ج 88، ص 5)

 830 - نجات از سختیها و دشواریهاى قیامت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
و اما یوم القیامة یجمع الله فیه الاولین و الاخرین للحساب فما من مومن مشى الى الجماعة الا خلف الله - عز و جل - علیه اهوال یوم القیامة ثم یامر به الى الجنة ؛
خداوند در روز قیامت همه انسانها را براى حساب جمع مى کند، و هیچ مومنى ، که در نماز جماعت شرکت نموده نمى ماند، مگر آن که خداوند روز قیامت سختیها و دشواریها را برایش آسان مى کند، و سپس دستور میدهد که او را وارد بهشت کنند.
(بحارالانوار، ج 88، ص 6)

 831 - عبور از صراط
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
و من حافظ على الجماعة حیثما کان مر على الصراط کالبرق الخاطف اللامع فى اول زمرة مع السابقین ؛
کسى که محافظت و مداومت بر نماز جماعت کند، مانند برق سریع و درخشان همراه نخستین گروه بهشتیان از روى صراط مى گذرد.
(ثواب الاعمال ، ص 343)

 832 - پیوند دلها در نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
استووا تستوى قلوبکم و تماسوا تراحموا؛
صفهاى نماز جماعت را هماهنگ و تنظیم نمایید تا دلهایتان متعادل شود، و با هم در تماس باشید تا مهربانى افزوده شود.
(کنزالعمال ، ج 7، ص 623)

 833 - تسریع در نماز جماعت
قال الصادق - علیه السلام -:
صلى رسول الله - صلى الله علیه وآله - الظهر و العصر فخفف الصلاة فى الرکعتین فلما انصرف ... قالوا: خففت فى الرکعتین الاخیرتین ؟فقال لهم : او ما سمعتم صراخ الصبى ؛
روزى رسول خدا (ص ) نماز ظهر و عصر را به جامى آورد، ناگهان دو رکعت آخر نماز را تخفیف (تسریع ) دادند، اصحاب پس از نماز از حضرت سوال کردند، که آیا دستور جدید آمده ؟ فرمود: براى چه ؟گفتند: چرا دو رکعت آخر نماز را سبکتر خواندى ؟ فرمود: مگر صداى فریاد گریه کودک را نمى شنوید.
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 369)

 834 - به فکر ناتوان ترین مامومین باش
قال على - علیه السلام -:
و صلوا بهم صلاة اضعفهم و لاتکونوا فتانین ؛

و با مردم همانند نماز گزاردن ناتوان ترین آنان نماز گزارید و (با طول داد آن موجبات زحمات آنان را فراهم نیاورید) و سبب فتنه و فساد نباشید.
(نهج البلاغه ، ص 52)

 835 - نماز با جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لو یعلمون ما فى العشاء و الفجر لاتوهما و لو حبوا؛
اگر بدانند آن چه را که در خواندن نماز عشاء و صبح با جماعت هست به آن مى آیند، هرچند با زانوها و دستها باشد، مانند راه رفتن کودک با نشستنگاه خود.
(اصول وافى ، ج 2، ص 149)

 836 - تاخیر محافظت بر نماز جماعت
قال الباقر - علیه السلام -:
ثلاث کفارات : اسباغ الوضوء فى السبرات و المشى باللیل و النهار الى الصلوات و المحافظة على الجماعات ؛
سه چیز موجب کفاره و پوشاندن (گناه ) است :
1 - وضوى کامل در هواى سرد.
2 - در شب و روز براى نمازها، قدم برداشتن .
3 - محافظت و ملامت بر نماز جماعتها.
(بحارالانوار، ج 88، ص 10)

 837 - علت نماز جماعت
قال الرضا - علیه السلام -:
انما جعلت الجماعة لئلا تکون الاخلاص و التوحید و الاسلام و العبادة لله الا ظاهرا مکشوفا لان فى اظهاره حجة على اهل الشرق و الغرب لله وحده و لیکون المنافق و المستخف مودیا لما اقربه یظهر الاسلام و المراقبة و لیکون شهادات الناس بالاسلام بعضهم ببعض جائزة ممکنة مع مافیه من المساعدة على البر و التقوى و الزجر عن کثیر من معاصى الله ؛
علت تشریع نماز جماعت آن است که اسلام و توحید و بندگى و اخلاص به خداوند متعال در معرض دید عموم و ظاهر و مشهور در میان مردم باشد، زیرا در این صورت است که حجت در زمینه وحدانیت خداوند بر مردم شرق و غرب تمام مى شود، و مردمان منافق و بى اعتنا به نماز مطابق اقرار زبانى وادار به عمل مى شوند، و مراقبت صورت مى گیرد و گواهیهاى مردم که علیه یکدیگر در زمینه اسلام امکان پیدا مى کند علاوه آن که در چنین اجتماعاتى بر توسعه و گسترش نیکوکارى و تقوى مساعدت مى شود، عملا جلوى بسیارى از گناهان گرفته مى شود.
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 372)

 838 - استجابت دعا و نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ان الله یستحیى من عبده اذا صلى فى جماعة ثم ساله حاجة ان ینصرف حتى یقضیها؛
همانا خداوند از بنده اش هنگامى که به نماز جماعت مشغول است و سپس ‍ از او حاجتى بخواهد که برآورده نشود، حیا مى کند تا زمانى که آن را اجابت کند.
(بحارالانوار، ج 88، ص 4)

 839 - فضایل نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اتانى جبرئیل مع سبعین الف ملک بعد صلاة الظهر فقال : یا محمد ان ربک یقرئک السلام و اهدى الیک هدیتین لم یهدهما الى نبى قبلک ، قلت ، و ما تلک الهدیتان قال : الوتر ثلاث رکعات والصلاة الخمس فى جماعة ، قلت یا جبرئیل و ما لامتى فى الجماعة ؟قال : یا محمد اذا کان اثنین کتب الله لکل واحد بکل رکعة مائة و خمسین صلاة و اذا کانوا ثلاثة کتب لکل واحد بکل رکعة مائة صلاة و اذا کانوا اربعة کتب الله لکل واحد بکل رکعة الفا و ماتى صلاة و اذا کانوا خمسة کتب الله لکل واحد بکل رکعة الفین و اربعمائة و اذا کانوا ستة کتب الله لکل واحد منهم بکل رکعة اربعة الاف و ثمان مائة صلاة و اذا کانوا سبعة کتب الله لکل واحد منهم بکل رکعة تسعة الاف و ست مائة و اذا کانوا ثمانیة کتب الله لکل واحد منهم بکل رکعة تسعة عشر الفا و مائتى صلاة و اذا کانوا تسعة کتب الله لکل واحد منهم بکل رکعة ستة و ثلاثین الفا و اربع مائة صلاة ، و اذا کانوا عشرة کتب الله لکل واحد بکل رکعة سبعین الفا و الفین و ثمان مائة صلاة فان زادوا على العشرة فلو صارت السموات کلها مدادا و الاشجار اقلاما و الثقلان مع الملائکة کتابا لم یقدروا ان یکتبوا ثواب رکعة واحدة یا محمد تکبیرة یدرکها المؤ من مع الامام خیر من ستین الف حجة و عمرة و خیر من الدنیا و ما فیها سبعین الف مرة و رکعة یصلیها المؤ من مع الامام خیر من مائة الف دینار یتصدق بها على المساکین و سجدة یسجدها خیر له من عبادة سنة و رکعة یرکعها المؤ من مع الامام فى جماعة خیر من عتق مائة رقة ؛
جبرئیل پیش رسول خدا (ص ) با هفتاد هزار ملک بعد از نماز ظهر آمد، و گفت : اى محمد! همانا خداوند سلام بر تو مى فرستد و دو هدیه براى شما فرستاده که براى هیچ پیامبرى تاکنون نفرستاده است ، رسول خدا (ص ) فرمود: آن دو هدیه چیست ؟ جبرئیل فرمود:
1 - سه رکعت نماز وتر (دو رکعت شفع - یک رکعت وتر).
2 - نمازهاى پنج گانه به صورت نماز جماعت .
رسول خدا (ص ) فرمود: اى جبرئیل !نماز جماعت چه فایده اى براى امت من دارد؟ جبرئیل فرمود: یا محمد! (براى هر نفر که در نماز جماعت شرکت کند، پاداش ذکر نمود):
1 - در نماز جماعت دو نفر اقتداء کند. خداوند براى هر یک نفر در هر یک رکعت یکصدو پنجاه (150) نماز مى نویسد.
2 - زمانى در نماز جماعت سه نفر اقتدا کند. خداوند براى هر یک نفر در یک رکعت ششصد (600) نماز مى نویسد.
3 - زمانى که در نماز جماعت چهار نفر اقتدا کند. خداوند براى هر یک نفر در هر یک رکعت یک هزار و دویست (1200) نماز مى نویسد.
4 - زمانى که در نماز جماعت شش نفر اقتدا کنند خداوند براى هر یک نفر در هر یک رکعت چهار هزار و هشتصد (4800) نماز مى نویسد.
5 - زمانى که در نماز جماعت هفت نفر باشند، خداوند براى هر یک نفر در هر یک رکعت نه هزار و ششصد (9600) نماز مى نویسد.
6 - زمانى که در نماز جماعت هشت نفر اقتدا کنند، خداوند براى هر یک نفر در هر یک رکعت نوزده هزار و دویست (19200) نماز مى نویسد.
7 - زمانى که در نماز جماعت نه نفر باشند، خداوند براى هر یک نفر در هر یک رکعت سى و شش هزار و چهارصد (36400) نماز مى نویسد.
8 - زمانى که در نماز جماعت ده نفر باشند، خداوند براى هر یک نفر در هر یک رکعت هفتاد و دو هزار و هشتصد (72800) نماز مى نویسد.
9- اگر تعداد افراد از ده نفر گذشت ، در این صورت آسمان صفحه و کاغذ و درختان قلم و جن و انس و ملائکه نویسنده باشند، نمى توانند ثواب یک رکعت آن را بنویسند.
اى محمد!درک تکبیر اول نماز با امام جماعت ، فضیلت دارد بر ششصد هزارحج و عمره و هفتاد هزار بار بهتر است از دنیا و آن چه در دنیا هست ، و یک رکعت نماز پشت سر امام به جماعت خواندن ، بهتر است از صد هزار دینار صدقه به مساکین دادن ، ویک سجده مؤ من با امام در نماز جماعت بهتر است از صد بنده آزاد کردن .
(بحارالانوار، ج 88، ص 14)

 840 - اخطار پیامبر در ترک نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لینتهین اقوام لایشهدون الصلاة او لامرن مؤ ذنا یوذن ثم یقیم ثم امر رجلا من اهل بیتى و هو على - علیه السلام - فیحرقن على اقوام بیوتهم بحزم الحطب لانهم لایاتون الصلاة ؛
آنان که در نماز جماعت حاضر نمى شوند لازم است از این کار خوددارى کنند، و گرنه دستور خواهم داد موذن اذان و اقامه بگوید، آن گاه پس از اقامه جماعت ، یکى از اهل بیت خود را (که على باشد) فرمان مى دهم تا خانه هاى کسانى را که در جماعت حاضر نشده اند با بسته هاى هیزم به آتش ‍ کشد.
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 376)

 841 - نماز خواندن در خانه
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لاغیبة الا لمن صلى فى بیته ، و رغب عن جماعتنا، و من رغب عن جماعة المسلمین وجب على المسلمین غیبته ، و سقطت بینهم عدالته ، و وجب هجرانه ، و اذا رفع الى امام المسلمین انذره و حذره ، فان حضر جماعة المسلمین ، و الا احرق علیه بیته ، و من لزم جماعتهم حرمت علیهم غیبته ، و ثبتت عدالته بینهم ؛
پیامبر خدا (ص ) فرمود: کسى که در خانه اش نماز مى خواند و از جماعت ما اعراض کرده غیبت او جایز است ، و هر کس از جماعت مسلمانان اعراض ‍ کند، بر مسلمانان واجب است غیبت او را بکنند، و در میان آنها عدالت او ساقط مى شود، و واجب است از او دورى کنند و چون امر او را به پیشواى مسلمانان مى رسانند او را بیم مى دهد و مى ترساند، پس اگر در جماعت مسلمانان حاضر شد، وگرنه خانه او را مى سوزانند. و کسى که در جماعت مسلمین حاضر شد غیبتش حرام است و عدالتش ثابت است .
(بحارالانوار، ج 88، ص 38)

 842 - کناره گیرى از جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ان الشیطان ذئب الانسان کذئب الغنم یاخذ الشاه القاصیة و الناحیة فایاکم و الشعاب و علیکم بالجماعة و العامة و المسجد؛
شیطان گرگ انسان است همانند گرگ گوسفندان که همیشه میشهاى دور افتاده و کناره گیر را مى گیرد. پس از دسته بندیها (گروه گرایى و خط بازى ) بپرهیزید و بر شما باد به حضور در جماعت و مجالس عمومى و مسجد.
(کنزالعمال ، ج 7، ص 581، حدیث 20355)

 843 - وجوب نماز جماعت بر همسایگان مسجد
عن الصادق - علیه السلام - عن ابائه علیهم السلام قال :
اشترط رسول الله - صلى الله علیه وآله - على جیران المسجد شهود الصلاة ، و قال : لینتهین اقوام لایشهدون الصلاة او لامرن موذنا یوذن ثم یقیم ثم امر رجلا من اهل بیتى ، و هو على فلیحرقن على اقوام بیوتهم بحزم الحطب لانهم لایاتون الصلاة ؛
امام صادق (ع ) از پدرانش علیهم السلام نقل کرده : پیامبر خدا (ص ) بر همسایه هاى مسجد شرط کرد در مسجد حاضر شوند. فرمود: جماعتى که به نماز حاضر نمى شوند باز گردند، و یا دستور مى دهم موذن اذان و اقامه گوید، سپس به مردى از اهل بیتم دستور مى دهم و او على است ، خانه جماعتى را با مجموعه هیزم مى سوزاند براى اینکه آن ها به نماز نمى آیند.
(بحارالانوار، ج 88، ص 8)

 844 - تشکیل صف نماز جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله - :
ثلاثة یضحک الله الیهم : الرجل اذا قام باللیل و القوم اذا صفوا فى الصلاة ، و القوم اذا صفوا فى قتال العدو؛
سه گروهند که خداوند از آنان خشنود است :
1 - کسى که نماز شب مى خواند.
2 - جمعى که نماز جماعت تشکیل مى دهند.
3 - دسته اى که در برابر دشمن در راه خدا صف آرایى کرده اند.
(ثواب الاعمال ، ص 96)

 845 - امام جماعت و رعایت حال نمازگزاران
قال على - علیه السلام -:
و اذا قمت فى صلاتک للناس فلاتکونن منفرا و لامضیعا، فان فى الناس ‍ من به العلة و له الحاجة ، و قد سالت رسول الله - صلى الله علیه وآله - حین وجهنى الى الیمن کیف اصلى بهم ؟ فقال : صل بهم کصلاة اضعفهم ، و کن بالمؤ منین رحیما؛
هنگامى که برخاستى و خودت را مهیا ساختى تا با مردم نماز گزارى ، نماز را چندان طولانى مخوان که مردم را پراکنده سازى ، و سریع و تند هم مخوان که آن را تباه کنى ، زیرا در میان مردمى که با تو نماز مى گزارند، کسانى هستند که علیل و بیمار و ناتوانند، یا گرفتارى و کار دارند. من از رسول خدا (ص ) هنگامى که مرا براى تبلیغ اسلام به یمن مى فرستاد پرسیدم : چگونه با مردم نماز بگزارم ؟ حضرت فرمود: با آنها مانند ناتوانترین آنان نمازگزار، و بر حال مؤ منین ترحم کن .
(نهج البلاغه ، فیض الاسلام ، ص 1023)

 846 - رضایت مامومین
قال النبى - صلى الله علیه وآله - :
من ام قوما باذنهم و هم به راضون فاقتصد بهم فى حضوره ، و احسن صلاته بقیامه و قراءته و رکوعه و سجوده و قعوده ، فله مثل اجر القوم ، و لاینقص من اجورهم شى ء؛
پیامبر خدا (ص ) فرمود: هرکس به اجازه و رضایت جماعتى به آنان پیشنماز باشد، و آنان به او راضى باشند، در حاضر شدنش با آنان استقامت ورزد، و نماز خود را با قیام و قرائت و رکوع و سجود و قعود آن نیکو انجام دهد، براى او مثل ثواب آن جماعت است ، و از ثواب آنها هم چیزى کم نمى شود.
(بحارالانوار، ج 88، ص 8)

 847 - فریضه بودن نماز جماعت
عن زرارة و الفضیل قالا:
قلنا له : الصلاة فى جماعة فریضة هى ؟ فقال : الصلاة فریضة و لیس ‍ الاجتماع بمفروض فى الصلوات کلها، ولکنها سنة ؛ من ترکها رغبة عنها و عن جماعة المؤ منین من غیر علة فلا صلاة له ؛
از زرارة و فضیل نقل شده که گفتند: به او عرض کردیم نماز خواندن در جماعت فریضه است ؟فرمود: نماز فریضه است ، در تمام نمازها جمع شدن فریضه نیست ، ولکن آن سنت است و هرکس از روى اعراض از آن نماز جماعت مسلمانان را بدون علت ترک کند، براى او نماز نیست .
(وسائل الشیعه ، ج 5، ص 371)

 848 - خداوند بالاى سر جماعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ید الله على الجماعة فاذا اشتذ الشاذ منهم اختطفه الشیطان کما یختطف الذئب الشاة الشاذة من الغنم ؛
پیامبر خدا (ص ) فرمود: دست خداوند بر سر جماعت است ، هرگاه از آنها کسى از جماعت جدا شود، شیطان او را مى رباید همان طور که گرگ گوسفند جدا شونده از رمه گوسفند را مى رباید.
(کنزالعمال ، ص 207)

 849 - مواظبت بر نماز جماعت
عن على - علیه السلام - قال :
مروة الحضر قراءة القران و مجالسة العلماء و النظر فى الفقه و المحافظة على الصلاة فى الجماعات ؛
از على بن ابى طالب (ع ) نقل شده که فرمود: جوانمردى در حضور در وطن ، قرآن خواندن ، هم نشینى با علماء، و نگریستن در احکام دین ، و مواظبت بر نماز خواندن در جماعتهاست .
(بحارالانوار، ج 88، ص 10)

 850 - اقتضاء ایمان
مقتضى الایمان عدم ترک الجماعة من غیر عذر سیما مع الاستمرار علیه فانه کما ورد لایمنع الشیطان من شى ء من العبادات منعها، و یعرض ‍ علیه الشبهات من جهة العدالة و نحوها، حیث لایمکنهم انکارها، لان فضلها من ضروریات الدین ؛
اقتضاء ایمان آن است بدون عذر نماز جماعت ترک نشود، مخصوصا با مداومت بر آن ، در روایت آمده ، شیطان چیزى از عبادت را مانند نماز جماعت منع نمى کند، بر آنان از جهت عدالت و مانند آن شبهه ها ایجاد مى کند، چون انکار آن براى آنان ممکن نیست ، زیرا فضیلت آن از ضروریات دین است .
(العروة الوثقى ، ص 252)

 851 - اقامه نماز جماعت امام زمان (عج )
یجتمع المهدى - علیه السلام - و عیسى بن مریم - علیه السلام - فیجى وقت الصلوة فیقول المهدى لعیسى . تقدم ،فیقول عیسى انت اولى بالصلوة فیصلى عیسى ورائه ماموما؛
در حدیث آمده است : پس از ظهور، عیسى بن مریم (ع ) در هنگام نماز در کنار امام حاضر مى شوم و امام به او امامت بر نماز جماعت را تعارف مى کند ولى او مى گوید: تو سزاوارترى به این امر، و سپس به عنوان ماموم پشت سر او به جماعت مى ایستد.
(منتخب الاثر، ص 479. تذکرة الخواص ، ص 377)

 852 - حق امام جماعت
قال زین العابدین - علیه السلام -:
و اما حق امامک فى صلاتک فان تعلم انه قد تقلد السفارة فیما بینک و بین الله والو فادة الى ربک و تکلم عنک و لم تتکلم عنه و دعالک و لم تدع له ، و طلب فیک و لم تطلب فیه ، و کفاک هم المقام بین یدى الله و المسالة له فیک ، و لم تکفه ذلک ، فان کان فى شى ء من ذلک تقصیر کان به دونک و ان کان اثما لم تکن شریکه فیه و لم یکن لک علیه فضل فوقى نفسک بنفسه و فى صلاتک بصلاته فتشکر له على ذلک ، و لا حول و لا قوة الا بالله ؛
حق امام جماعت این است که : بدانى سفارت و وساطت بین تو و خدا، و نمایندگى تو را در ورود به پیشگاه پروردگار متعال به عهده گرفته است ، وى از جانب تو سخن مى گوید، نه تو از ناحیه او، او براى تو دعا مى کند، نه تو براى او، او براى تو طلب فیض و رحمت از خدا مى نماید، نه تو درباره او، هم ایستادن در پیشگاه خداوند، و درخواست و دعا را از تو، کفایت کرده نه تو براى او، اگر در هر یک از این مراحل کوتاهى شود، او مقصر است نه تو. اگر گنهکار باشد (برخلاف وظیفه خود رفتار کند) تو شریک جرم او نیستى . (نماز تو نیز در صورتى که او را به عدالت مى شناختى و به او اقتدا کردى ، باطل نیست ) با اینکه در مقابل این حق و خدمت احسانى به او نکرده اى پس او جانش را سپر جان تو، و نمازش را سپر نماز تو قرار داده است ، بنابراین ، باید از این خدمت و محبتش قدردانى کنى و حق او را بشناسى . و نمى شود کارى را ترک کند و یا انجام داد مگر به کمک خداوند تبارک و تعالى .
(تحف العقول ، رساله حقوق على بن الحسین (ع ) )


منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد اول) عباس عزیزى

  662 - اذان به خاطر خدا
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
المؤ ذن المحتسب کالشاهر بسیفه فى سبیل الله القائل بین الصفین ؛
اذان گویى که به خاطر خدا اذان بگوید، مانند کسى است که در راه خدا شمشیرش را از غلاف بیرون مى آورد، و بین دو صف (کفر و اسلام ) جنگ مى کند.
(بحارالانوار، ج 81، ص 149)

 663 - اذان در گوش امام حسین (ع )
قال زین العابدین - علیه السلام -:
ان النبى - صلى الله علیه وآله - اذن فى اذن الحسین - علیه السلام - بالصلاة یوم ولد ؛
در روز ولادت امام حسین (ع ) پیامبر اسلام (ص ) در گوش او اذان گفت .
(بحارالانوار، ج 104، ص 112)

 664 - نخستین اذان گو
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ان اول من سبق الى الجنة بلال ... لانه اول من اذن ؛
بلال نخستین کسى است که به سوى بهشت پیشى گرفت ، چون که او نخستین کسى بود که اذان گفت .
(وسائل الشیعه ، ج 4، ص 614)

 665 - شنیدن اذان و شرکت در نماز جماعت
قال على - علیه السلام -:
من سمع النداء فلم یجبه من غیر علة فلا صلاة له ؛
هرکه بانگ (اذان ) را بشنود و بدون علت بدان پاسخ ندهد، پس نمازى براى او نیست .
(وسائل الشیعه ، ج 55، ص 375)

 666 - اذان نابالغ
قال الصادق - علیه السلام -:
لاباس ان یوذن الغلام الذى لم یحتلم ؛

نوجوان نابالغ اذان بگوید اشکالى ندارد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 161)

 667 - هنگام شنیدن اذان
قال الصادق - علیه السلام -:
اذن کلما سمعت الاذان کما یوذن الموذن ؛
وقتى صداى اذان موذن را شنیدى ، اذان بگو.
(بحارالانوار، ج 81، ص 174)

 668 - اهل آسمان و شنیدن اذان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ان اهل السماء لایسمعون من اهل الارض شیئا الا الاذان ؛
همانا اهل آسمان نمى شنوند از اهل زمین چیزى مگر اذان را.
(میزان الحکمه ، ج 1، ص 82)

 669 - مزد موذن
قال على - علیه السلام -:
لاباس ان یجرى علیه من بیت المال ؛
براى موذن از بیت المال مزدى بدهند، اشکالى ندارد.
(بحارالانوار، ج 81، ص 161)

 670 - رفع بداخلاقى به وسیله اذان
عن ابى عمیر، عن هشام بن سالم ، قال - علیه السلام -:
و من ساء خلقه فاذنوا فى اذنه ؛
کسى که اخلاقش بد است در گوش او اذان بگویید.
(میزان الحکمه ، ج 1، ص 84)

 671 - اذان و اقامه در گوش نوزاد
قال الصادق - علیه السلام -:
المولود اذا ولد یوذن فى اذنه الیمنى و یقام فى الیسرى ؛
فرزند وقتى به دنیا آمد، در گوش راست او اذان و در گوش چپ او اقامه بگویید.
(مکارم الاخلاق ، ص 261)

 672 - نماز همراه با اذان و اقامه
قال على - علیه السلام -:
من صلى باذان و اقامة صلى خلفه صف من الملئکة لایرى طرفاه و من صلى باقامة صلى خلفه ملک ؛
هرکس که نماز خود را با اذان و اقامه بخواند، صفى از فرشتگان پشت سر او به نماز مى ایستد که دو طرف آن صف دیده نمى شود و هر کس نماز خود را با اقامه تنها بخواند، یک فرشته پشت سر او نماز مى گزارد.
(ثواب الاعمال ، ص 58)

 673 - دعاى بین اذان و اقامه
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
الدعاء بین الاذان و الاقامة لایرد؛
دعاى بین اذان و اقامه رد نمى شود.
(شهاب الاخبار، ص 44)

چون که قامت کنند بهر نماز
رد نگردد دعا ز راه نیاز
 674 - نداى خروس
قال لقمان الحکیم - علیه السلام -:
یا بنى لایکن الدیک الیس منک و اکثر محافظة على الصلوات الا تراه عند کل صلوة یؤ ذن لها و باسحار یعلن بصوته و انت نائم ؛
پسرم ! مبادا چنین شود که خروس ، صبح از تو هوشیارتر و به اوقات نماز از تو مراقبتر باشد ؛ آیا نبینى به هنگام هر نماز اعلام دخول وقت مى کند (اذان مى گوید) و سحرگاهان صدا به آواز بلند سر مى دهد، در حالى که تو در خوابى .
(ارشاد القلوب ، باب 18)

 675 - صفت مؤ ذنین
قال الصادق - علیه السلام -:
فى المؤ ذنین انهم الامناء؛
اذان گویان (موذنین ) امانتدارند.
(وسائل الشیعه ، ج 4، ص 616)

 676 - پاداش یک اذان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من اذن فى سبیل الله صلوة واحدة ایمانا و احتسابا تقربا الى الله - عز و جل - غفر الله له ما سلف من ذنوبه ، و من علیه بالعصمة فیما بقى من عمره ، و جمع بینه و بین الشهداء فى الجنة ؛
کسى که براى خدا اذان یک نماز را از روى ایمان و اخلاص و تقرب به درگاه خداوند بگوید، خدا گناهان گذشته او را ببخشاید و بر او منت نهد که بقیه عمرش در عصمت الهى باشد و در بهشت او را در یک جا همنشین شهیدان نماید.
(بحارالانوار، ج 84، ص 125)

 677 - پاداش یک سال اذان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من اذن سنة واحدة بعثه الله - عز و جل - یوم القیامة و قد غفرت ذنوبه کلها بالغة ما بلغت ، و لو کانت مثل زنة جبل احد؛
کسى که یک سال اذان بگوید، خداوند عز و جل روز قیامت او را مبعوث مى کند، در حالى که تمامى گناهانش هر اندازه هم که باشد بخشوده مى شود، گرچه به سنگینى کوه احد باشد.
(بحارالانوار، ج 81، ص 124)

 678 - پاداش ده سال اذان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من اذن عشر سنین اسکنه الله - عز و جل - مع ابراهیم - علیه السلام - فى قبته او فى درجته ؛
کسى که ده سال اذان بگوید، خداوند او رادر بهشت ، در بارگاه و یا در مقام حضرت ابراهیم (ع ) ساکن مى کند.
(بحارالانوار، ج 81، ص 124)

 679 - پاداش بیست سال اذان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من اذن عشرین عاما، بعثه الله - عز و جل - یوم القیامة و له من النور مثل زنة السماء ؛
کسى که بیست سال اذان بگوید، خداوند متعال او را در روز قیامت به گونه اى محشور مى کند که داراى نورى همانند وزن آسمان باشد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 124)

 680 - پاداش چهل سال اذان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من اذن اربعین عاما محتسبا بعثه الله - عز و جل - یوم القیامة و له عمل اربعین صدیقا عملا مبرورا متقبلا ؛
کسى که چهل سال براى خدا اذان بگوید، خداوند او را در روز قیامت به گونه اى محشور مى کند که داراى اعمال نیک و پذیرفته شده چهل انسان خالص و راستین است .
(بحارالانوار، ج 84، ص 125. وسائل الشیعه ، ج 4، ص 615)

 681 - آداب اذان
قال الصادق - علیه السلام -:
من السنة اذا اذن الرجل ان یضع اصبعیه فى اذنیه ؛
آداب اذان آن است که مؤ ذن دو انگشتش را هنگام اذان گفتن بر دو گوشش ‍ بگذارد.
(من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص 184)

 682 - مقام اذان گویان
قال الصادق - علیه السلام -:
اطول الناس اعناقا یوم القیامة المؤ ذنون ؛
بلندترین گردن (مقام اذان گوها) در روز قیامت اذان گویان هستند.
(ثواب الاعمال ، ص 19)

 683 - نداى زمین
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ما من صباح و لارواح الا و بقاع الارض ینادى بعضها بعضا یا جارتى هل مربک ذاکر الله ؟ او عبد وضع جبهته علیک ساجدالله ؟ فمن قائلة نعم ، فاذا قالت نعم اهتزت و ابتهجت وترى ان لها الفضل على جارتها؛
هیچ صبح و شام نیست مگر این که نقاط زمین همدیگر را ندا مى کنند: اى همسایه من آیا بر تو گذشت کسى که ذکر خدا نماید، یا بنده اى که پیشانى خویش براى سجده به خدا بر تو نهد؟ برخى گویند آرى (و برخى نه ،) هر کس آرى بگوید، بر خود مى بالد و شاد مى گردد و خود را بر دیگرى برترى مى نهد.
(مکارم الاخلاق ، ص 466)

 684 - تنها اقامه گفتن
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من اقام و لم یؤ ذن لم یصل معه الا ملکاه اللذان معه ؛
هرکس براى نماز تنها اقامه بگوید و اذان نگوید، به او جز آن دو ملک که با وى هستند اقتدا ننمایند.
(مکارم الاخلاق ، ص 466)

 685 - اذان گویان راستین
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
المؤ ذنون امناء المؤ منین على صلاتهم و صومهم و لحومهم و دمائهم ؛
اذان گویان امانتداران مومنان در نماز و روزه و گوشت و خون آنها هستند.
(وسائل الشیعه ، ج 4، ص 619. بحارالانوار، ج 81، ص 124)

 686 - شهادت زمین در قیامت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ما من رجل یجعل جبهته فى بقعة من بقاع الارض الا شهدت له بها یوم القیامة و ما من منزل ینزله قوم الا و اصبح ذلک المنزل یصلى علیهم او یلعنهم ؛
هیچ مردى پیشانى خویش را به نقطه اى از نقاط زمین نمى گذارد، مگر این که آن نقطه زمین در روز قیامت بر آن شهادت بدهد، و منزلى نیست که گروهى در آن فرو آیند، مگر سحرگاهان همان منزل بر آنان درود مى فرستد، و یا نفرین مى کند.
(مکارم الاخلاق ، ص 466)

 687 - اقتداء فرشتگان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
یا اباذر!اذا کان العبد فى ارض قفر فتوضا او تیمم ثم اذن و اقام و صلى امر الله - عز و جل - الملئکة فصفوا خلفه صفا لا یرى طرفاه یرکعون برکوعه و یسجدون بسجوده و یؤ منون على دعائه ؛
اى ابوذر! هرگاه بنده اى در بیابانى تنها باشد و وضو بسازد یا تیمم کند، سپس اذان و اقامه بگوید و نماز بخواند، خدا فرشتگان را امر کند که پشت سر او صفى تشکیل دهند که دو طرف آن دیده نشود و به نماز او اقتداء نمایند و به دعاى او آمین گویند.
(وسائل الشیعه ، ج 4، ص 621. مکارم الاخلاق ، ص 466)

 688 - اذان روز جمعه
روى انه کان بالمدینة اذا اذن المؤ ذن یوم الجمعة نادى مناد حرم البیع لقول الله - عز و جل -: ((یا ایها الذین امنوا اذا نودى للصلوة من یوم الجمعة فاسعوا الى ذکر الله و ذروا البیع ))(3)؛
هنگامى که در مدینه موذن اذان را روز جمعه بیان نمود و ندا داد بیع حرام است به خاطر قول خداوند عز و جل : ((اى کسانى که ایمان آورده اید هرگاه شما را براى نماز روز جمعه بخوانند فى الحال به ذکر خدا بشتابید و کسب و تجارت را رها کنید که این نماز جمعه از هر تجارت سودمندى اگر بدانید براى شما بهتر خواهد بود.))
(من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص 296)

 689 - اذان و اقامه جبرئیل
قال الباقر - علیه السلام -:
لما اسرى برسول الله - صلى الله علیه وآله - الى السماء فبلغ البیت المعمور و حضرت الصلاة فاذن جبرئیل و اقام ، فتقدم رسول الله - صلى الله علیه وآله - و صف الملئکة و النبیون خلف محمد - صلى الله علیه وآله - ؛
وقتى رسول خدا (ص ) در معراج خود به بیت المعمور (مرکز فرشتگان در آسمان چهارم ) رسید، و وقت نماز شد، جبرئیل اذان و اقامه گفت ، پیامبر خدا، جلو ایستاد و فرشتگان و پیامبران پشت سر رسول خدا (ص ) براى نماز به صف ایستادند و به او اقتداء کردند.
(الکافى ، ج 3، ص 302. وسائل الشیعه ، ج 4، ص 612)

 690 - پاداش عظیم
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ثلاثة لو تعلم امتى ما فیها لضربت علیها بالسهام : الاذان و الغدو الى الجمعة ، و الصف الاول ؛
سه کار است که اگر امت من پاداش عظیم آن را درک مى کردند، براى به دست آوردن آن ، ازدحام و قرعه کشى مى نمودند:
1 - اذان گفتن .
2 - تسریع در رفتن براى نماز جمعه .
3 - در صف اول نماز جمعه و جماعت قرارگرفتن .
(بحارالانوار، ج 84، ص 156)

 691 - اذان و اقامه در بیابان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
رجل فى ارض قفر فیوذن ثم یقیم ثم یصلى ، فیقول ربک للملئکة انظروا الى عبدى یصلى و لا یراه احد غیرى فینزل سبعون الف ملک یصلون و راءه و یستغفرون له الى الغد من ذلک الیوم ؛
مردى که در میان بیابانى اذان و اقامه بگوید و نماز به پا دارد، پروردگار به فرشتگان مى فرماید: به بنده ام بنگرید!نماز مى خواند در حالى که کسى او را نمى بیند، آن گاه هفتاد هزار ملک نازل مى گردد و دنبال او نماز مى گزارند و تا فردا براى او آمرزش مى طلبند.
(مکارم الاخلاق ، ص 465)

 692 - لبیک به اذان نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اذا سمعت الاذان فات ولو حبوا؛
هنگامى که اذان نماز را شنیدى هرچه سریعتر به مسجد بیا، گرچه سینه خیز باشد.
(کنزالعمال ، ج 7، ص 528)

 693 - شنونده اذان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من سمع الاذان فاجاب کان عند الله من السعداء؛
کسى صداى اذان را شنید به آن روى آورد، پیش خداوند مى باشد از سعادتمندان .
(بحارالانوار، ج 84، ص 155)

 694 - درود فرشتگان بر موذن
قال النبى - صلى الله علیه وآله -:
الا و ان الموذن اذا قال ((اشهد ان لا اله الا الله )) صلى علیه تسعون الف ملک و استغفروا له و کان یوم القیامة فى ظل العرش حتى یفرغ الله من حساب الخلائق ؛
آگاه باشید موذن وقتى ((اشهد ان لا اله الا الله )) را گفت ، نود هزار فرشته بر او درود مى فرستند و طلب آمرزش مى کنند در روز قیامت در سایه عرش ‍ خدا خواهد بود تا وقتى که خداوند از حساب انسانها فارغ شود.
(بحارالانوار، ج 81، ص 130)

 695 - آیه نماز جمعه مراد اذان است
قال المفسرون فى قوله تعالى :
اذا نودى للصلوة ... ان المراد النداء الاذان لصلاة الجمعة ؛
هرگاه شما را براى نماز مى خوانند، مراد از نداء اذان براى نماز جمعه است .
(بحارالانوار، ج 84، ص 104)

 696 - تعداد کلمات اذان و اقامه
قال الباقر - علیه السلام -:
الاذان و الاقامة خمسة و ثلاثون حرفا، فعد ذلک بیده واحدا واحدا الاذان ثمانیة عشر حرفا و الاقامة سبعة عشر حرفا؛
اذان و اقامه ، مجموعا 35 جمله است ، و با دست خود یک به یک آنها شمرده شود، اذان 18 جمله و اقامه 17 جمله دارد.
(الکافى ، ج 3، ص 305. باب اذان ، ح 3)

 697 - شاهدان اذان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ان الموذن فى سبیل الله مادام فى اذانه کشهید یتقلب فى دمه و یشهد له بذلک کل رطب او یابس بلغ صوته و اذا مات ما تعرضته هوام الارض فى قبره ؛
موذن تا وقتى که اذان مى گوید مثل شهیدى است که در خونش غوطه ور است و هرتر و خشکى که صداى او را مى شنوند گواهى مى دهد و آن گاه که بمیرد حیوانات زمینى در قبر با بدن او کارى ندارند.
(مستدرک الوسایل ، ص 241)

 698 - آداب گفتن اذان و اقامه
قال الصادق - علیه السلام -:
الاذان ترتیل و الاقامة حذر؛
اذان را به صورت ترتیل ، و اقامه را به صورت بیم و اندوه بخوانید.
(الکافى ، ج 3، ص 309)

 699 - اذان در میدان جنگ
عند صلاة الظهر فامر الحسین - علیه السلام - ابنه فاذن و اقام و قام الحسین فصلى ؛
(هنگام ظهر فرا رسید) امام حسین (ع ) به پسرش (امام سجاد یا حضرت على اکبر) فرمود اذان و اقامه بگو او اذان و اقامه گفت و سپس نماز خواندند.
(بحارالانوار، ج 44، ص 314)

 700 - حق موذن
قال زین العابدین - علیه السلام -:
حق الموذن ، ان تعلم انه مذکر لک ربک - عز و جل - و داع لک الى حظک ، و عونک على قضاء فرض الله علیک ، فاشکره على ذلک شکرا للمحسنین الیک ؛
حق موذن بر تو آن است که بدانى همانا او یادآورنده پروردگار تو و دعوت کننده تو به بهره ات از خدا است و یار تو در اداى واجب الهى است ، پس ‍ قدردان او باش ، همچون سپاسگزارى از کسانى که به تو نیکى کرده اند.
(میزان الحکمه ، ج 1، ص 83)

 701 - کراهت حرف زدن بین اذان و اقامه
فى وصیة النبى لعلى - علیه السلام -:
و کره الکلام بین الاذان و الاقامة فى صلاة الغداة ؛
حرف زدن بین اذان و اقامه نماز صبح کراهت دارد.
(وسائل الشیعه ، ج 4، ص 628)

 702 - گفتن اذان در هر حال
قال الباقر - علیه السلام -:
لاتدعن ذکر الله على کل حال ، و لو سمعت المنادى ینادى بالاذان و انت على الخلاء فاذکر الله عز و جل و قل کما یقول المؤ ذن ؛
خداوند را در هیچ حالى ترک مکن ، و چنانچه شنیدى که موذن اذان مى گوید و تو در بیت الخلا هستى ، خدا را یاد کن و همان را که مؤ ذن مى گوید بگو.
(محجة البیضاء، ج 1، ص 338)

 703 - فصاحت موذن
قال على - علیه السلام -:
لیوذن لکم افصحکم لیومکم افقهکم ؛
فصیح ترین شما اذان بگوید و فقیه ترین شما امامت کند.
(بحارالانوار، ج 84، ص 161)

 704 - اذان در وقت نماز
قال على - علیه السلام -:
و لا یوذن لصلاة یدخل وقتها ؛
هنگامى که وقت نماز داخل شد، اذان بگویید.
(بحارالانوار، ج 84، ص 160)

 705 - به سمت قبله
قال على - علیه السلام -:
یستقبل الموذن القبلة فى الاذان و الاقامة ؛
اذان گو هنگام اذان گفتن به سمت قبله باشد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 157)

 706 - اذان ، عطیه الهى
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اعطانى الله - عز و جل - فاتحة الکتاب و الاذان و الجماعة فى المسجد و یوم الجمعة ؛
خداوند عز و جل چهار چیز را به من عطا فرموده است : 1 - سوره حمد، 2- اذان ، 3 - نماز جماعت در مسجد، 4 - روز جمعه .
(الخصال ، ج 2، ص 9)

 707 - سنت مستحب
قال الصادق - علیه السلام -:
من السنة الجلسة بین الاذان و الاقامة ؛
نشستن بین اذان و اقامه سنت مستحب است .
(بحارالانوار، ج 84، ص 155)

 708 - تاثیر گفتن اذان و اقامه
قال الصادق - علیه السلام -:
من صلى باذان و اقامة صلى خلفه صفان من الملائکة و من صلى باقامة بغیر اذان صلى خلفه صف واحد، قلت له و کم مقدار کل صف ، قال اقله ما بین المشرق و المغرب و اکثره ما بین السماء و الارض ؛
کسى که با اذان و اقامه نماز بخواند. دو صف از ملائکه در پشت سرش نماز مى خواند و کسى که بدون اذان و فقط با اقامه نماز بخواند یک صف از ملائکه با او نماز مى خواند. راوى سؤ ال مى کند: مقدار هر صفى چقدر است ؟ مى فرماید: اقلش ما بین مشرق و مغرب و اکثرش ما بین زمین و آسمان است .
(بحارالانوار، ج 84، ص 248)

 709 - تاثیر اذان در خانه
عن سلیمان الجعفرى قال سمعته بقول - علیه السلام -:
اذن فى بیتک فانه یطرد الشیطان و یستحب من اجل الصبیان ؛
سلیمان جعفرى مى گوید: از امام (ع ) شنیدم که فرمود: در خانه خویش اذان بگوى ، تا شیطان از آن جا بگریزد و کودکان نیز به آن ذکر آشنا شوند.
(الکافى ، ج 3، ص 311، حدیث 35)

 710 - مشروع و پایان اذان
قال الصادق - علیه السلام -:
یا زرارة ! تفتح الاذان باربع تکبیرات و تختمه بتکبیرتین و تهلیلتین ؛
اى زراره !اذان را با چهار تکبیر شروع مى شود و با دوتکبیر و دو تهلیل (لا اله الا الله ) تمام مى شود.
(الکافى ، ج 3، ص 305. باب اذان ، ح 5)

 711 - مقام اولین موذن در اسلام
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
یحشر بلال على ناقة من نوق الجنة یوذن ((اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله - صلى الله علیه وآله -)) فاذا نادى کسى حلة من حلل الجنة ؛
بلال حبشى در قیامت سوار بر شترى از شترهاى بهشت است . و دو جمله اذان ((اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله )) (گواهى به یکتایى خدا و رسالت محمد) مى گوید، پس از اذان گفتن خداوند لباس زیبایى از زیورهاى بهشتى بر پیکر او مى پوشاند.
(وسائل الشیعه ، ج 4، ص 617. بحارالانوار، ج 84، ص 116)

 712 - تعلیم اذان به بلال
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ادع لى بلالا تعلمه ، فدعا على - علیه السلام - بلالا فعلمه ؛
بلال حبشى را نزد من بیاور تا اذان را با او بیاموزم ، حضرت على بلال را حاضر کرد و اذان را به او تعلیم داد.
(وسائل الشیعه ، ج 4، ص 614)

 713 - تعلیم اذان از طریق وحى به پیامبر (ص )
قال الصادق - علیه السلام -:
لما هبط جبرئیل بالاذان على رسول الله کان راسه فى حجر على علیه السلام فاذن جبرئیل و اقام فلما انتبه رسول الله - صلى الله علیه وآله - قال : یا على سمعت ؟ قال : نعم قال : حفظت ؟ قال نعم قال ادع لى بلالا تعلمه فدعاه على - علیه السلام - بلالا فعلمه ؛
هنگامى که جبرئیل اذان را آورد سر پیامبر (ص ) بر دامان على (ع ) بود، جبرئیل اذان و اقامه را به پیامبر (ص ) تعلیم داد، هنگامى که پیامبر (ص ) سر خود را برداشت ، از على (ع ) سؤ ال کرد آیا صداى اذان جبرئیل را شنیدى ؟ عرض کرد: آرى . پیامبر (ص ) بار دیگر پرسید: آیا آن را به خاطر سپردى ؟ گفت : آرى . پیامبر (ص ) فرمود: بلال را (که صداى رسایى داشت ) حاضر کن و اذان و اقامه را به او تعلیم ده على (ع ) بلال را حاضر کرد و اذان را به او تعلیم داد.
(وسائل الشیعه ، ج 4، ص 612)

 714 - نخستین اذان گوى اسلام
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
انه اول من اذن ؛
همانا او (بلال ) نخستین کسى بود که اذان گفت .
(وسائل الشیعه ، ج 4، ص 614)

 715 - خوشحالى پیامبر (ص ) با نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
قم یا بلال فارحنا بالصلاة ؛
اى بلال خوشحال کن ما را به نماز.
(کنزالعمال ، حدیث 20951)

 716 - نورانیت اذان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
یا على الاذان نور؛
یا على !اذان نور است .
(بحارالانوار، ج 84، ص 154)

 717 - پاداش موذن بهتر است
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من اذن محتسبا یرید بذلک وجه الله - عز و جل - اعطاه الله ثواب اربعین الف شهید و اربعین الف صدیق و یدخل فى شفاعته اربعین الف مسى ء من امتى الى الجنة ؛
کسى که اذان بگوید، و به خداوند توجه داشته باشد، خداوند به او ثواب چهل هزار شهید و چهل هزار راستگو را عطا مى کند و چهل هزار از امت گنهکاران شامل شفاعتش گردیده و داخل بهشت مى شوند.
(بحارالانوار، ج 84، ص 130)

 718 - آفات بى توجهى به اذان
قال على - علیه السلام -:
من سمع النداء و هو فى المسجد ثم خرج فهو منافق ، الا رجل یرید الرجوع الیه ، او یکون على غیر طهارة فیخرج لیتطهر؛
کسى که صداى اذان را در مسجد شنید، و بدون خواندن نماز(جماعت ) از مسجد خارج شود منافق است ، مگر اینکه قصد برگشت براى نماز خواندن دارد، یا وضو ندارد و براى گرفتن وضو از مسجد خارج شود.
(بحارالانوار، ج 84، ص 161)

 719 - سربلندى اذان گویان در قیامت
قال على - علیه السلام -:
یحشر المؤ منون یوم القیامة حوال الاعناق ؛
اذان گویان ، روز قیامت با سرافرازى و سربلندى محشور مى شوند.
(بحارالانوار، ج 84، ص 149)

 720 - نجات از آتش
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ان لحوما محرمة على النار و هى لحوم المؤ ذنین ؛
همانا، گوشتهایى بر آتش (جهنم ) حرام است (آتش آنها را نمى سوزاند) و آن گوشت بدن اذان گویان است .
(مستدرک الوسایل ، ص 249)

 721 - ثواب براى اذان گو
قال الباقر - علیه السلام -:
المؤ ذن یغفر الله له مد بصره و مد صوته فى السماء و یصدقه کل رطب و یابس سمعه ، و له من کل من یصلى معه فى مسجده سهم و له بکل من یصلى بصوته ؛
خداوند مؤ ذن را به اندازه اى که چشمش مى بیند و صدایش در آسمان مى پیچد مى آمرزد، هرخشک وترى که آواز او را مى شنود او را تصدیق مى کند، و از ثواب هر کس که با او در مسجد نمازگزارد سهمى نصیب اوشود و به شمار هر کس که به بانگ او نماز بخواند حسنه اى براى اوست .
(محجة البیضاء، ج 1، ص 331. من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص ‍ 287)

 722 - پاداش شهید
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
للمؤ ذن فیما بین الاذان و الاقامة مثل اجر الشهید المتشحط بدمه فى سبیل الله ؛
براى شخص اذان گو در فاصله اذان و اقامه ، ثوابش مانند ثواب شهیدى که در راه خدا در خون خود مى غلطد.
(ثواب الاعمال ، ص 58)

 723 - واجب شدن بهشت بر مؤ ذن
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من اذن فى مصر امصار المسلمین سنة و جبت له الجنة ؛
هرکس در یکى از شهرهاى مسلمانان یک سال اذان بگوید بهشت بر او واجب مى شود.
(محجة البیضاء، ج 1 و ص 337. وسائل الشیعه ، ج 4، ص 613)

 724 - تاثیر گفتن اذان و اقامه
قال الصادق - علیه السلام -:
من صلى باذان و اقامة صلى خلفه صفان من الملائکة و من صلى باقامة بغیر اذان صلى خلفه صف واحد ما بین المشرق و المغرب ؛
هرکس که نماز را با اذان و اقامه بخواند، دو صف از فرشتگان در پشت سرش نماز مى گزارند، و کسى که نماز را با اقامه تنها بخواند یک صف از فرشتگان در پشت سرش نماز مى خوانند و اندازه صف به قدر میان مشرق و مغرب است .
(محجة البیضاء، ج 1، ص 338. ثواب الاعمال ، ص 59)

 725 - ثواب حکایت کردن اذان موذن
قال الصادق - علیه السلام -:
من سمع المؤ ذن یقول : ((اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله ،)) فقال : مصدقا محسبا و انا اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله - صلى الله علیه وآله - و سلم اکتفى بهما عن کل من ابى و جحد و اعین بهما من اقر و شهد الا غفر الله له بعدد من انکر و جحد و بعدد من اقر و شهد؛
کسى که بشنود مؤ ذن مى گوید ((اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله )) و او در حال تصدیق شهادتین و طلب ثواب بگوید: ((و انا اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله اکتفى بهما عن کل من ابى و جحدوا عین بهما من اقر و شهد))، به عدد منکران و تکذیب کنندگان و به شمار اقرارکنندگان و تصدیق کنندگان پاداش خواهد داشت .
(محجة البیضاء، ج 1، ص 338. ثواب الاعمال ، ص 57)

 726 - طلب حاجت و شفاعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
المؤ ذنون امناء المؤ منین على صلاتهم و صومهم و لحومهم و دمائهم لا یساءلون الله - عز و جل - شیئا الا اعطاهم و لایشفعون فى شى ء الا شفعوا؛
اذان گویان امانتداران مؤ منان بر نماز و روزه شان و خون و گوشتشان چیزى از خداوند درخواست نمى کنند، مگر اینکه خداوند به آنها عطا مى کند و در مورد چیزى هم شفاعت نمى کنند، مگر اینکه شفاعتشان را خداوند مى پذیرد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 124)

 727 - اذان با صداى بلند
قال الصادق - علیه السلام -:
کان رسول الله - صلى الله علیه وآله - یقول لبلال اذا دخل الوقت یا بلال اعل فوق الجدار و ارفع صوتک بالاذان ؛
رسول خدا (ص ) هنگامى که وقت نماز فرا مى رسید به بلال مى فرمود: بالاى دیوار (مسجد) برو و اذان را با صداى بلندگو.
(وسائل الشیعه ، ج 4، ص 624)

 728 - سربلندى اذان گویان در قیامت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اذا کان یوم القیامة و جمع الله - عز و جل - الناس فى صعید واحد بعث الله عز و جل الى المؤ ذنین بملائکة من نور معهم الویة و اعلام من نور یقودون جنائب ارمتها زبرجد اخضر حقائبها المسک الاذفر، یرکبها المؤ ذنون فیقومون علیها قیاما تقودهم الملائکة ینادون باعلى صوتهم بالاذان ؛
هنگامى که روز قیامت شود و خداوند همه انسانها را در یک زمین محشور کند، خداوند فرشتگان نور را با پرچمها و علمهایى از نور به سوى اذان گوها بفرستد و آن فرشتگان شترها (یا اسبها) بهشتى را همراه خود به سوى اذان گوها روانه سازند که مهار آن ها از... و ترکه آنها از مشک بسیار نفیس ‍ مى باشد. اذان گوها بر آن مرکبها سوار مى شوند و بر پشت آنها مى ایستند، فرشتگان (از روى تجلیل و احترام ) مهار آن مرکبها را مى کشند و اذان گوها با صداى بلند اذان مى گویند.
(وسائل الشیعه ، ج 4، ص 615)

 729 - محشور با شهداء و پیامبران
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
یحشر المؤ ذنون من امتى مع النبیین و الصدیقین و الشهداء ؛
اذان گویان ، از امت من با پیامبران و راستگویان و شهیدان محشور مى شوند.
(مستدرک الوسایل ، ج 4، ص 23)

 730 - تاثیر هفت سال اذان گفتن
قال الباقر - علیه السلام -:
من اذن سبع سنین محتسبا جاء یوم القیامة و لا ذنب له ؛
هر کس هفت سال براى خدا اذان بگوید، روز رستاخیز بدون گناه وارد محشر مى شود.
(ثواب الاعمال ، ص 83. من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص 288. وسائل الشیعه ، ج 4، ص 613)

 731 - اجابت اذان مؤ ذن
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اجابة المؤ ذن کفارة الذنوب ؛
اجابت اذان موذن ، کفاره گناهان است .
(مستدرک الوسایل ، ج 1، ص 227)

 732 - فرار شیطان از اذان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ان الشیطان اذا سمع النداء هرب ؛
به درستى که شیطان وقتى صداى اذان را شنید فرار مى کند.
(کنزالعمال ، حدیث 20951)

 733 - قرعه براى اذان گفتن
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لو علم الناس ما فى النداء و الصف الاول الاستهموا علیه ؛
اگر مردم مى دانستند چه فضیلتى دارد اذان گفتن و شرکت در صف اول جماعت ، هر آینه براى این کار قرعه کشى مى کردند.
(بحارالانوار، ج 88، ص 200)

 734 - اذان گفتن در همه حال
قال الرضا - علیه السلام -:
یؤ ذن الرجل و هو جالس و یؤ ذن و هو راکب ؛
شخص اذان گو چه نشسته و چه سواره اذان مى گوید.
(من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص 285)

 735 - دعا هنگام اذان
قال على - علیه السلام -:
اغتنموا الدعاء عند اربع : عند قرائة القران و عند الاذان و عند نزول الغیث و عند التقاء الصفین للشهادة ؛
در چهار زمان دعا را غنیمت شمارید:
1 - هنگام قرائت قرآن .
2 - هنگام اذان .
3 - هنگام نزول باران .
4 - هنگام رو به رو شدن دو لشگر مؤ منین و کفار براى جنگ .
(وسائل الشیعه ، ج 4، ص 1114)

 736 - اذان گفتن یک وظیفه است
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
و لاتتخذن موذنا یاخذ على اذانه اجرا؛
اذان گویى را که براى اذان گفتن مزد مى گیرد، انتخاب نکن .
(مکن لایحضره الفقیه ، ج 1، ص 286)

- استغفار فرشتگان براى اذان گو
روى ان الملائکة اذا سمعت الاذان من اهل الارض قالت هذه اصوات امة محمد - صلى الله علیه وآله - بتوحید الله فیستغفرون الله لامة محمد - صلى الله علیه و اله - حیث یفرغوا من تلک الصلاة ؛
(روایت شده است ) که فرشتگان هنگامى که اذان مردم زمین را مى شنوند مى گویند: این آواز امت محمد (ص ) به وجدانیت خداوند است از این رو براى امت او تا آن گاه که مردم از آن نماز فارغ شوند استغفار مى کنند.
(من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص 288)

 738 - تاثیر اذان و اقامه در گوش نوزاد
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من ولدله مولود فلیؤ ذن فى اذنه الیمنى ، و لیقم فى الیسرى ، فان ذلک عصمة من الشیطان ؛
کسى که فرزندى به او داده شد (به دنیا آمد) در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگوید، زیرا این عمل ، نوزاد را از شر شیطان حفظ مى نماید.
(بحارالانوار، ج 84، ص 162)

 739 - اقامه تنها در سفر
قال الصادق - علیه السلام -:
یجزى فى السفر اقامة بغیر اذان ؛
در سفر فقط اقامه کفایت مى کند.
(من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص 291)

 740 - اذان ، درمان بداخلاقى
قال الصادق - علیه السلام -:
من لم یاکل اللحم اربعین یوما ساء خلقه و من ساء خلقه فاذنوا فى اذنه ؛
کسى تا چهل روز گوشت نخورد بداخلاق مى شود، وقتى که بداخلاق شد در گوش او اذان بگویید.
(من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص 296)

 741 - فایده اذان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اذا تغولت لکم الغیلان فاذنوا باذان لصلوة ؛
هرگاه غول زده شدید (یعنى دربیابان وحشت زده شدید و پنداشتید که غول بیابانى سر راه شمارا خواهد گرفت ) اذان بگویید.
(بحارالانوار، ج 84، ص 169)

 742 - اجابت نداى موذن
قال على - علیه السلام -:
اجابة المؤ ذن یزید فى الرزق ؛
اجابت دعوت اذان گو، سبب افزایش روزى مى شود.
(بحارالانوار، ج 84، ص 177)

 743 - تکرار اذان موذن
قال الباقر - علیه السلام -:
کان رسول الله - صلى الله علیه وآله - اذا سمع المؤ ذن یوذن قال مثل ما یقوله فى کل شى ء؛
رسول خدا (ص ) وقتى صداى اذان مؤ ذن را مى شنید، و آن جملات را تکرار مى کرد.
(الکافى ، ج 3، ص 310، ج 29)

 744 - علاقه بلال به رسول خدا (ص )
قال الصادق - علیه السلام -:
ان بلالا کان عبد صالحا، فقال : لااوذن لاحد بعد رسول الله - صلى الله علیه وآله - ؛
همانا که بلال بنده اى شایسته بود و گفت : من براى احدى بعد از رسول خدا (ص ) اذان نمى گویم .
(من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص 286)

 745 - همسایگان پیامبر (ص )
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من اجاب المؤ ذن و اجاب العلماء کان یوم القیامة تحت لوائى و یکون فى الجنة فى جوارى و له عند الله ثواب ستین شهیدا؛
هرکس به موذن و دانشمند روى آورد روز قیامت در زیر پرچم من و در بهشت همسایه من خواهد بود و براى او در نزد خدا ثواب شصت شهید است .
(بحارالانوار، ج 84، ص 154)

 746 - موذن ، دشمن ابلیس
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ذات یوم لابلیس : کم اصدقاؤ کم من امتى یا ابلیس ؟قال الامیر الجائر، و الغنى المتکبر، والذى لایبالى من این یکتسب و فیما ینفقه ، و العالم الذى صدق الامیر على جوره ، و التاجر الخائن ، و المحتکر، و الزانى ، و اکل الربا، و البخیل ، و الذى لایبالى من این یجمع المال . و قال النبى - صلى الله علیه وآله -: کم اعداءک من امتى ؟قال ستة عشر نفرا، انت یا محمد! انى ابغضک و العالم العامل بالعلم ، و حامل القران اذا عمل بما فیه ، و الموذن لله خمسة اوقات ، محب الفقراء و المساکین و الیتامى ، و ذوقلب رحیم ، و المتواضع للحق و شاب نشا فى طاعة الله الذى یصلى باللیل و الناس نیام ، و الذى یمسک نفسه عن الحرام ، و الذى ینصح فى الله ، (و فى روایة یدعو للاخوان و لیس فى قلبه شى ء)، و الذى ابدا یکون على الوضوء، و حسن الخلق ، و المصدق بما ضمن الله له ، و المحصنات المستورات ، و المستعد للموت ، و صاحب السخاء؛
پیامبر اسلام (ص ) از ابلیس پرسید: در میان امت من دوستان تو چه کسانى هستند؟ابلیس پاسخ داد: (ده نفر) و افزود، فرمانرواى ظالم ، ثروتمند متکبر، آن کس که باکى ندارد از چه راهى مال به دست آورد و در چه راهى مصرف کند، دانشمند در خدمت ظالم ، تاجر خائن ، محتکر، زناکار، رباخوار، بخیل ، و کسى که باکى ندارد که چگونه اموالش جمع و انباشته است . و سپس پیامبر (ص ) فرمود: چند نفر در میان امت من دشمنان تواند؟ پاسخ داد: شانزده نفر اولشان تویى یا رسول الله !دانشمندى که به علمش ‍ عامل است اهل قرآن که به قرآن عمل کند، موذن اذان پنجگانه ، کسى که دوستدار فقراء و مساکین و یتیمان است ، آدم رحیم و مهربان ، شخص ‍ متواضع در برابر حق ، جوانى که اهل نماز شب باشد. کسى که خود را از ارتکاب به حرام باز مى دارد، کسى که به خاطر خدا دیگران را نصیحت کند، کسى که همیشه در حال وضو است ، و صاحب اخلاق خوب ، آدم تصدیق کننده به وعده هاى خدا، زنان پاکدامن و افرادى که خود را براى مرگ آماده مى سازند، و آدم سخاوتمند.
(المواعظ العددیه ، ص 226)

 747 - اذان با صداى بلند
قال ابوعبدالله - علیه السلام -:
اذا انت فلاتخفین صوتک فان الله یاجرک مد صوتک فیه ؛
زمانى که اذان گفتى ، صدایت را کوتاه مکن ، زیرا که خداوند به مقدار بلندى صداى تو در اذان ، پاداش مى دهد.
(التهذیب ، باب اذان ، حدیث 45)

 748 - آشنایى به وقت اذان
قال ابوعبدالله - علیه السلام -:
لایستقیم الاذان و لایجوز ان یوذن به الا رجل مسلم عارف ؛
اذان بر پا نمى شود و نباید آن را بگوید، مگر مرد مسلمانى که به وقت آن آشنا باشد.
(فروع کافى ، ج 3، ص 307، حدیث 13)

 749 - تحقیر اذان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
سیاتى على الناس زمان یترکون الاذان على ضعفائهم ؛
زمانى خواهد آمد که اذان را تحقیر کرده و آن را به افراد ناتوان مى سپرند.
(کنزالعمال ، ج 7، ص 690)


منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد اول) عباس عزیزى

  570 - اهمیت نماز اول وقت
قال زین العابدین - علیه السلام -:
من اهتم بمواقیت الصلاة لم یستکمل لذة الدنیا ؛
آن که به وقتهاى نماز اهمیت بدهد، لذت دنیا را کامل نخواهد کرد.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 86، فروع کافى ، ج 3، ص 275)

 571 - کار مانع از اول وقت
قال على - علیه السلام -:
صل الصلوة لوقتها الموقت لها و لاتعجل وقتها لفراغ و لا تؤ خرها عن وقتها لاشتغال و اعلم ان کل شى ء من عملک تبع لصلوتک ؛
نماز را در وقت مقرر آن به جاى آور، و به خاطر فراغت عجله مکن و به علت اشتغال آن را به تاءخیر میفکن ، و بدان که همه اعمال تو بسته به نماز تو است .
(نهج البلاغه ، نامه 27)

 572 - مانع وقت نماز
قال الرضا - علیه السلام -:
حافظواعلى مواقیت الصلوات ، فان العبد لایاءمن الحوادث ؛
مراقب وقتهاى نماز باشید (که تا وقتش فرا رسید انجام دهید) ؛ چرا که انسان از حوادثى که مانع انجام نماز در وقت گردد، ایمن نیست .
(بحارالانوار، ج 82، ص 20)

 573 - وقت نماز صبح
قال الباقر - علیه السلام -:
وقت صلاة الغداة ما بین طلوع الفجر الى طلوع الشمس ؛
وقت نماز صبح از طلوع فجر تا طلوع خورشید است .
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 152)

 574 - کمال نماز در اول وقت
قال الباقر - علیه السلام -:
ان الصلاة اذا ارتفعت فى اول وقتها رجعت الى صاحبها و هى بیضاء مشرقة تقول : حفظتنى حفظک الله و اذا ارتفعت فى غیر وقتها بغیر حدودها رجعت الى صاحبها و هى سوداء مظلمة تقول : ضیغتنى ضیعک الله ؛
هرگاه نماز در اول وقت بالا برود، سفید و درخشان به سوى صاحبش باز مى گردد و به او خطاب مى کند: از من مواظبت نمودى خدا تو را حفظ کند، و هرگاه در غیر وقت خود و بدون شرایط بالا برود، سیاه و تاریک به سوى صاحبش باز مى گردد و به او مى گوید مرا تباه ساختى ، خدا تو را نابود کند.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 78)

 575 - محبوبیت نماز در وقت
قال الصادق - علیه السلام -:
افضل الاعمال الى الله الصلاة لوقتها، و بر الوالدین والجهاد فى سبیل الله ؛
بهترین اعمال نزد خداوند، نماز اول وقت است پس از آن نیکى به پدرو مادر، و سپس جهاد در راه خدا است .
(بحارالانوار، ج 74، ص 85)

 576 - ضایع نمودن وقت نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لایزال الشیطان ذعزا من المؤ من ما حافظ على الصلوات الخمس ‍ لوقتهن فاذا ضیعهن تجرا علیه فادخله فى العظائم ؛
شیطان همیشه از مؤ من مى ترسد تا زمانى که بر نمازهاى پنجگانه محافظت دارد و در وقتش به جا مى آورد، اما هنگامى که وقت نماز را ضایع کرد بر او جراءت پیدا مى کند و او را در گناهان بزرگ مى اندازد.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 18)

 577 - دو وقت نماز
قال الرضا - علیه السلام -:
اعلم ان لکل صلاة وقتین اول و اخر فاول الوقت رضوان الله و اخره عفو الله ؛
بدان که هر نماز دو وقت دارد: اول وقت و آخر وقت . اول وقت خشنودى پروردگار و آخر آن بخشش خداوند است .
(بحارالانوار، ج 82، ص 249. الحکم الزاهره ، ص 286)

 578 - تاءخیر نماز و محرومیت از شفاعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله - :
لا ینال شفاعتى من اخر الصلاة المفروضة بعد وقتها ؛
(فرداى قیامت ) شفاعت من به کسى که نماز واجب را تا پس از وقت آن به تاءخیراندازد، نخواهد رسید.
(امالى صدوق ، ص 326)

 579 - نماز در وقت خودش
قال الصادق - علیه السلام -:
اذا صلیت صلاة فریضة فصل لوقتها صلاة مودع تخاف الا تعود الیها ؛
نماز واجب را در وقت خودش بخوان ، مانند کسى که نماز وداع مى خواند و مى ترسد که بعد از این توفیق نماز خواندن نیابد.
(محجة البیضاء، ج 1، ص 350)

 580 - غفلت از اول وقت
قال على - علیه السلام -:
لیس عمل احب الى الله - عز و جل - من الصلاة فلا یشغلنکم عن اوقاتها شى ء من امور الدنیا، فان الله - عز و جل - ذم اقواما فقال : ((الذین هم عن صلاتهم ساهون )) یعنى انهم غافلون استهانوا باوقاتها ؛
عملى نزد خداوند محبوبتر از نماز نیست ، چیزى از امور دنیا شما را از خواندن نماز در اول وقت باز ندارد، زیرا خداوند مذمت کرده و اقوامى را فرموده : ((واى بر نمازگزارانى که از نمازشان غفلت ورزیدند)) یعنى واى بر نمازگزارانى که از اوقات نماز غفلت کنند و در انجام نماز در اول وقت سهل انگارى نمایند.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 82)

 581 - مذمت تاءخیر نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ثلاث لاتوخر و هن الصلاة اذا انت و الجنازة اذا حضرت و الایم اذا وجدت کفوا ؛
سه چیز را نباید تاءخیر انداخت ، نماز همین که وقت آن رسید، و برداشتن جنازه وقتى آماده شد، و شوهر دادن بیوه وقتى هم کفو خود را یافت .
(نهج الفصاحه ، ص 262، حدیث 1261)

 582 - ثواب نماز صبح در اول وقت
قال الصادق - علیه السلام -:
فاذا صلى العبد صلاة الصبح مع طلوع الفجر اثبتت له مرتین تثبتها ملائکة اللیل و ملائکة النهار ؛
پس هرگاه نمازگزار نماز صبح را با طلوع فجر به جاى آورد دو مرتبه براى او نوشته مى شود، هم فرشته صبح و هم فرشته شب مى نویسند (نماز صبح را فرشته روز و فرشته شب هر دو مشاهده مى کنند).
(ثواب الاعمال ، ص 62)

 583 - اذان در اول وقت نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اذا دخل الوقت یا بلال اعل فوق الجدار و ارفع صوتک بالاذان ؛
اى بلال !هنگامى که وقت نماز رسید بالاى دیوار برو و صداى خود را به وسیله اذان بلند کن .
(فروع کافى ، ج 3، ص 307)

 584 - تاخیر نماز صبح
قال حجة بن الحسن العسکرى - عجل الله تعالى فرجه الشریف -:
ملعون ملعون من اخر الغداة الى ان تنقضى النجوم ؛
ملعون است ، ملعون است ، کسى که نماز صبحش را تاءخیر بیندازد تا زمانى که ستارگان محو شوند.
(بحارالانوار، ج 52، ص 16)

 585 - تاخیر نماز مغرب
قال حجة بن الحسن العسکرى - عجل الله تعالى فرجه الشریف -:
ملعون ملعون من اخر المغرب الى ان تشتبک النجوم ؛
ملعون است ، ملعون است ، آن کسى که نماز مغربش را تاخیر بیندازد تا زمانى که آسمان پدیدار شود.
(بحارالانوار، ج 52، ص 15)

 586 - به گونه اى نماز بخوان که گویا با آن وداع مى کنى
قال الصادق - علیه السلام -:
اذا صلیت صلاة فریضة فصلها لوقتها صلاة مودع یخاف ان لا یعود الیها ابدا ثم اصرف ببصرک الى موضع سجودک فلو تعلم من عن یمینک و شمالک لاحسنت صلاتک و اعلم انک بین یدى من یراک و لا تراه ؛
وقتى نماز واجب مى خوانى ، آن را در وقت خودش چنان بخوان که گویا دیگر به نماز موفق نمى شوى ، سپس چشم خود را به محل سجده ات متوجه گردان . اگر بدانى چه کسى جانب راست و چپت مى باشد هر آینه نمازت را نیکو به جا مى آورى بدان بدرستى که در مقابل کسى هستى که تو را مى بیند و تو او را مى بینى .
(بحارالانوار، ج 83، ص 10)

 587 - آزمایش شیعیان در وقت نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
امتحنوا شیعتنا عند مواقیت الصلاة کیف محاظتهم ؛
شیعیان ما را در اوقات نماز آزمایش کنید که چگونه بر خواندن نماز خود در موعد مقرر محافظت مى کنند.
(سفینة البحار، ج 2، ص 44)

 588 - تاخیر نماز اول وقت موجب خشم خداوند
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
یا على !و تقیم الصلاة بوضوء سابغ فى مواقیتها و لاتوخرها فان فى تاخیرها من غیر علة غضب الله - عز و جل - ؛
یا على ، با وضوى کامل در اول وقت ، نماز اقامه کن ، و نماز را از اول وقتش ‍ به تاخیر نینداز، چون تاخیر نماز بدون علت و عذر خداوند قهار را به خشم خواهد آورد.
(سفینة البحار، ج 2، ص 44)

 589 - تاثیر نماز اول وقت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ما من عبد اهتم بمواقیت الصلاة و مواضع الشمس الا ضمنت له الروح عند الموت و انقطاع الهموم و الاحزان و النجاة من النار ؛
بنده اى (نمازگزار) که اهتمام و مواظبت به اوقات نماز نماید، و مواضع آفتاب را براى وقت نمازش دقت کند، من ضمانت مى کنم براى او در دم مرگ ، راحتى را و دفع و رفع هموم و درد و اندوه و نجات از آتش جهنم را.
(سفینة البحار، ج 2، ص 42)

 590 - پاداش نماز اول وقت
عن الحسن العسکرى - علیه السلام -:
کلم الله - عز و جل - موسى بن عمران - علیه السلام - قال : الهى ما جزاء من صلى الصلوات لوقتها؟قال : اعطیته سوله و ابیحه جنتى ؛
موسى به عمران با خداوند سخن گفت و از پروردگار خویش پرسید: خدایا! پاداش کسى که نمازش را اول وقت مى خواند چیست ؟ خداوند تبارک و تعالى فرمود: خواهش و خواسته او را برآورده مى کنم و بهشت را بر او مباح مى گردانم .
(بحارالانوار، ج 82، ص 204)

 591 - نماز اول وقت نورى از در قیامت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله - :
من حافظ على الخمس باکمال طهورها و مواقیتها کانت له نورا و برهانا یوم القیامة و من ضیعها حشر مع فرعون و هامان ؛
کسى که نمازهاى پنج گانه اش را با طهارت کامل در اول وقت به جا آورد، این نماز در قیامت براى او نور و برهان است و کسى که نمازش را ضایع کند، با فرعون و هامان محشور خواهد بود.
(سفینة البحار، ج 2، ص 42)

 592 - مواظبت از وقت نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
الصلاة فى مواقیتها و المواظبة علیها ؛
نماز را اول وقت بخوانید و مواظبت بر آن کنید.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 81)

 593 - برترى نماز اول وقت
قال الصادق - علیه السلام -:
ان فضل الوقت الاول على الاخر کفضل الاخرة على الدنیا ؛

برترى نماز اول وقت بر نماز آخر وقت ، مانند برترى آخرت است بر دنیا.
(بحارالانوار، ج 82، ص 395. میزان الحکمه ، ج 5، ص 401)

 594 - اهمیت وقت نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
قال الله - عز و جل - ان لعبدى على عهدا ان اقام الصلوة لوقتها ان لا اعذبه و ان ادخله الجنة بغیر حساب ؛
خداوند تبارک و تعالى فرمود: من تعهدى نسبت به بنده ام دارم که اگر نماز خود را در وقتش به پا دارد، او را عذاب نکنم و بى حساب وى را به بهشت ببرم .
(کنزالعمال ، ج 7، حدیث 19036)

 595 - بخشایش یا عذاب خداوند
قال الباقر - علیه السلام -:
و من صلاها لغیر وقتها موثرا علیها غیرها فان ذلک الیه ان شاء غفر له و ان شاء عذبه ؛
کسى که نماز را در غیر وقتش به جا آورد و چیز دیگرى را بر نماز انتخاب کند و ترجیح دهد، به درستى که این کار، خدا را مختار مى کند که اگر بخواهد او را ببخشاید و اگر بخواهد او را عذاب کند.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 83)

 596 - فضیلت اول وقت
قال الصادق - علیه السلام -:
فضل الوقت الاول على الاخیر للمؤ من من ولده و ماله ؛
فضیلت اول وقت بر آخر وقت بهتر است براى شخص مؤ من از مال و اولادش .
(ثواب الاعمال ، ص 62)

 597 - آثار نماز اول وقت
قال الکاظم - علیه السلام -:
الصلوات المفروضات فى اول وقتها اذا اقیم حدودها اطیب ریحا من قضیب الاس حین یوخذ من شجره فى طیبه و ریحه و طراوته فعلیکم بالوقت الاول ؛
نمازهاى واجب که در اول وقت آن با آداب و حدودش خوانده مى شود خوشبوتر است از برگ آس (یعنى مورد) که در وقت سبزى و طراوت آن را بگیرند. پس بر شما باد که نماز را در اول وقت آن به جاى آورید.
(ثواب الاعمال ، ص 63)

 598 - نماز اول وقت ، جدایى از غافلین
قال الباقر - علیه السلام -:
ایما مؤ من حافظ على الصلوات المفروضة فصلاها لوقتها فلیس هذا من الغافلین ؛
هر مؤ منى محافظت بر نمازش نماید، و او را در وقتش به جاآورد، از انسانهاى غافل شمرده نمى شود.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 79)

 599 - تاءخیر نماز براى مریض
قال الصادق - علیه السلام -:
لکل صلاة وقتان اول و اخر، فاول الوقت افضله و لیس لاحد ان یتخذ اخر الوقتین وقتا الا من علة و انما جعل اخر الوقت للمریض و المعتل و لمن له عذر و اول الوقت رضوان الله و اخر الوقت عفو الله ؛
براى هر نماز دو وقت وجود دارد، اول وقت و آخر وقت ، و اول وقت نماز خواندن افضل است از آخر وقت و نباید کسى آخر وقت را وقت نمازش ‍ قرار دهد، مگر علت و عذرى داشته باشد. آخر وقت براى مریضان ، معلولان و کسانى که که عذرى دارند قرار داده شده است . اول وقت خشنودى خداوند عالم است و آخر وقت بخشایش خداوند متعال است .
(بحارالانوار، ج 3، ص 25. دعائم الاسلام ، ج 1، ص 137)

 600 - سفارش به نماز اول وقت
قال على - علیه السلام -:
اوصیک یا بنى بالصلاة عند وقتها ؛
فرزندم !وصیت مى کنم تو را (امام حسن علیه السلام ) به خواندن نماز در اول وقت .
(وسائل الشیعه ، ج 2، ص 90)

 601 - فضیلت اول وقت
قال الباقر - علیه السلام -:
اعلم ان اول الوقت ابدا افضل ؛
بدان ، همانا اول وقت همیشه افضل است .
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 88)

 602 - ملاقات رسول خدا (ص ) در قیامت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ان ربکم یقول : هذه الصلوات الخمس المفروضات فمن صلاهن لوقتهن و حافظ علیهن لقینى یوم القیامة و له عندى عهد ادخله به الجنة و من لم یصلهن لوقتهن و لم یحافظ علیهن و ذلک الى ان شئت عذبته و ان شئت غفرت له ؛
رسول خدا فرمود: خداى شما مى فرماید: این نمازهاى پنجگانه فریضه است ، پس کسى این نمازها را در وقتش به جا آورد و محافظت بر او نماید، روز قیامت مرا ملاقات خواهد کرد. و بر عهده من است که او را وارد بهشت کنم ، و کسى که در وقتش نمازها را به جا نیاورد و محافظت بر او نکند، در این صورت بر من است که اگر بخواهم او را عذاب مى کنم ، و اگر بخواهم او را مى بخشایم .
(بحارالانوار، ج 83، ص 18)

 603 - مجوز براى تاخیرنماز
قال الصادق - علیه السلام -:
لکل صلاة وقتان و اول الوقتین افضلهما و لا ینبغى تاخیر ذلک عمدا و لکنه وقت من شغل او نسى او سها او نام ، و لیس لاحد ان یجعل اخر الوقتین وقتا الا من عذر او علة ؛
براى هر نماز دو وقت وجود دارد: (اول و وقت و آخر وقت ) و اول وقت نماز خواندن افضل است از آخر وقت ، و سزاوار نیست کسى که اول وقت را عمدا به تاخیر بیندازد ولى آخر وقت براى کسانى است که کارى داشته باشند، یا فراموش کردند یا سهو بر آنها دست داده و یا به خواب رفته اند و بر هیچ کس جائز نیست که آخر وقت را وقت نماز خود قرار دهد مگر از روى عذر و علتى موجه .
(بحارالانوار، ج 83، ص 39)

 604 - تاخیر نماز در لحظه آخر عمر
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
فى مرضه الذى توفى فیه و اغمى علیه ثم افاق فقال : لاینال شفاعتى من اخر الصلاة بعد وقتها ؛
پیامبر (ص ) در بیمارى که به علت آن رحلت فرمودند بیهوش شدند، و در چند لحظه اى از بیهوشى به هوش آمدند و فرمودند: شفاعت من به کسى نمى رسد که نماز را از (اول ) وقت خودش به تاخیر اندازد.
(بحارالانوار، ج 83، ص 20)

 605 - مراقبت بر وقت نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
علیکم بالمحافظة على اوقات الصلوة فلیس منى من ضیع الصلوة ؛
مراقبت بر وقت هر نماز براى شما لازم است ، پس کسى که نماز را سبک بشمارد از من نیست .
(مستدرک الوسائل ، ج 3، ص 98)

 606 - تاویل کلمه ((ساهون ))
قال الصادق - علیه السلام -:
فى قول الله تعالى : ((فویل للمصلین ، الذینهم عن صلاتهم ساهون )). قال : تاخیر الصلاة عن اول وقتهالغیر عذر؛
امام صادق (ع ) در تفسیر آیه فوق که ((ساهون )) به چه کسانى گفته مى شود؟ مى فرماید: آنان که نماز خود را از اول وقت بدون عذر به تاخیر مى اندازند.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 91)

 607 - بهترین اعمال
سئل النبى - صلى الله علیه وآله -:
عن افضل الاعمال ؟قال : الصلاة لاول وقتها ؛
از پیامبر اسلام (ص ) سؤ ال شد: بهترین اعمال چیست ؟حضرت فرمودند: نماز در اول وقتش .
(بحارالانوار، ج 82، ص 227)

 608 - تاکید نماز در اول وقت
قال الرضا - علیه السلام -:
غفر الله لک لاتوخرن صلوة عن اول وقتها الى اخر وقتها من غیر علة ، علیک ابدا باول الوقت فاذنت و صلینا ؛
خدا تو را بیامرزد بدون عذر نماز را از وقت به تاخیر نینداز، بر تو باد که همیشه نماز را در اول وقت آن به جا آورى .
(مستدرک الوسائل ، ج 3، ص 101)

 609 - مراقبت از اوقات نماز
قال الرضا - علیه السلام -:
قال الله - عز و جل - ((والذینهم على صلواتهم یحافظون ))(2)
قال : یحافظون على المواقیت ؛

در مورد تفسیر آیه فوق (و آنها که از نمازها و مواظبت مى نمایند) مى فرماید: کسانى که اوقات نماز را محافظت مى کنند.
(مستدرک الوسائل ، ج 3، ص 96)

 610 - نماز در غیر وقت
قال الصادق - علیه السلام -:
من صلى فى غیرالوقت فلا صلاة له ؛
کسى که نماز در غیر وقت بخواند، مثل اینکه نماز نخوانده است .
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 79)

 611 - خصلت خروس
قال الصادق - علیه السلام -:
تعلموا من الدیک خمس خصال : محافظته على اوقات الصلوة ... ؛
از خروس پنج خصلت را فرا گیرید، یکى از آنها محافظت بر اوقات نماز است .
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 80)

 612 - گشوده شده درهاى آسمان
قال الصادق - علیه السلام -:
اذا دخل وقت صلاة فتحت ابواب السماء لصعود الاعمال ؛
هنگامى که وقت نماز فرا مى رسد، درهاى آسمان براى بالا رفتن اعمال باز مى شوند.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 87)

 613 - بهترین اوقات
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
افضل الاعمال الصلوة فى اول وقتها ؛
بهترین اعمال ، نماز در اول وقت است .
(کنزالعمال ، حدیث 18900)

 614 - سفارش به اول وقت
قال الرضا - علیه السلام -:
اذا دخل الوقت علیک فصلها فانک لا تدرى ما یکون ؛
هنگامى که وقت نماز فرا مى رسد، بر تو باد به خواندن نماز، پس به درستى که نمى دانى چه پیش خواهد آمد.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 87)

 615 - نتیجه ترک اوقات نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
و من ترک اوقاتها یدخل الویل . و الویل واد فى جهنم ؛
و کسى که اوقات نماز را ترک کند، داخل در ((ویل )) مى شود و ((ویل )) بیابانى در جهنم است .
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 184)

 616 - اوقات نماز
قال الرضا - علیه السلام -:
ان لکل صلوة ثلاثة اوقات : اول و اوسط و اخر فاول الوقت رضوان الله ، و اوسطه عفو الله و اخره غفران الله و اول الوقت افضله ؛
براى هر نمازى سه وقت وجود دارد: اول وقت ، وسط وقت و آخر وقت . پس در اول وقت نماز به جا آورد مایه خشنودى خداست ، در وسط وقت (نماز بخواند) موجب عفو خداست ، و در آخر وقت (نماز بخواند) سبب آمرزش خدا است ، و اول وقت بافضیلت تر است .
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 185)

 617 - محروم از آفات آسمانى
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اذا انزل الله عاهة من السماء عوفى منها حملة القران و رعاة الشمس ‍ اى الحافظون لاوقات الصلوة و عمار المساجد؛
هنگامى که خداوند سبحان ، از آسمان آفت نازل کرد حاملین قرآن ، رعایت کنندگان خورشید، یعنى کسانى که اوقات نماز را مراعات کنند، و مساجد را آباد مى سازنداز این آفت در امانند.
(جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 61)

 618 - دفع شیطان
قال الصادق - علیه السلام -:
و ملک الموت یدفع الشیطان عن المحافظ على الصلوة و یلقنه شهادة : ((ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله )) فى تلک الحالة العظیمة ؛
هنگام مرگ ملک الموت شیطان را از کسى که محافظت به (اوقات ) نماز مى کند، دفع مى کند و شهادتین ((اشهد ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله )) را در این حالت به او تلقین مى کند.
(جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 61)

 619 - دو وقت رضوان الله و عفو الله
قال الصادق - علیه السلام -:
اول الوقت رضوان الله و اخر الوقت عفو الله ؛
(نماز) اول وقت ((رضوان الله )) و موجب خشنودى خداوند است و آخر وقت ((عفو الله )) و موجب غفران و عفو و بخشایش خداوند است .
(دعائم الاسلام ، ج 1، ص 137)

 620 - تاخیر نماز عمدا
قال الرضا - علیه السلام -:
حافظوا على مواقیت الصلوات فان العبد لا یامن الحوادث و من دخل علیه وقت فریضة فقصر عنها عمدا متعمدا فهو خاطى ؛
محافظت بر اوقات نماز کنید، پس همانا انسان از حوادث در امان نیست و کسى که وقت نماز فریضه بر او داخل شد و عمدا کوتاهى کرد، خطا کننده است .
(بحارالانوار، ج 83، ص 20)

 621 - منظور از ساهون
قال الرضا - علیه السلام -:
من قوله تعالى : ((ویل للمصلین ، الذینهم عن صلاتهم ساهون )) یقول عن وقتهم یتغافلون ؛
در تفسیر این آیه : ((واى بر نمازگزاران ، آنهاى که از نماز خویش غافلند))، مى فرماید: ساهون آنهایى هستند که غافل از اوقات نمازهاى واجب خود هستند.
(بحارالانوار، ج 83، ص 20)

 622 - مراقبت وقت نماز توسط شیعیان
قال على - علیه السلام -:
شیعتنا رعاء الشمس و القمر و النجوم یعنى التحفظ من مواقیت الصلوة ؛
شیعیان ما مراعات کننده شمس و قمر و نجوم هستند، یعنى اوقات نماز را مراعات مى کنند.
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 193)

 623 - نماز اول وقت ، میزان انتخاب دوست
قال الصادق - علیه السلام -:
اختبروا اخوانکم بخصلتین فان کانتا فیهم و الا فاعزب ثم اعزب ثم اعزب المحافظة على الصلوات فى مواقیتها و البر بالاخوان فى العسر و الیسر؛
برادران خود را در زمینه دو خصلت ، آزمایش کنید، اگر این دو خصلت را دارا بودند (به دوستى و رفاقت باآنان ادامه دهید)، وگرنه از آنان دورى کنید، دورى کنید، دورى کنید، و آن دو خصلت عبارت است از:
1 - مراقبت بر نماز در وقت .
2 - احسان و نیکى به برادران در حالت تنگدستى و گشایش .
(وسائل الشیعه ، ج 8، ص 503)

 624 - غفلت از وقت نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
فى قوله تعالى : ((الذینهم عن صلاتهم ساهون )) اهى وسوسة الشیطان ؟فقال لاکل احد یصیبه هذا و لکن ان یغفلها و یدع ان یصلى فى اول وقتها ؛
از حضرت امام صادق (ع ) در مورد این آیه مبارکه سؤ ال شد آنان که از نماز خود سهو کننده بى خبرند، که آیا منظور از ساهون وسوسه شیطان است ؟حضرت فرمود: خیر، اگر چه همه از وسوسه شیطان نصیبى دارند، ولى ((ساهون )) در این آیه ، غفلت از نماز است ، به طورى که فراموش ‍ شود در اول وقت به جا آورده شود.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 83)

 625 - ضایع کردن وقت معین
عن داود بن فرقد قال :
قلت لابى عبدالله - علیه السلام - قوله تعالى : ((ان الصلاة کانت على المؤ منین کتابا موقوتا))، قال : کتابا ثابتا و لیس ان عجلت قلیلا او اخرت قلیلا بالذى یضرک ما لم تضیع تلک الاضاعة فان الله - عز و جل - یقول لقوم اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا ؛
این فرقد گفت : از امام صادق (ع ) در مورد این آیه پرسیدم ((به درستى که نماز بر مؤ منین واجب است در وقت معین )). حضرت فرمودند: نماز واجب حتمى و ثابت و در وقت معین است ، و مختصر تعجیل و تاخیر در وقت معین . مادامى که نماز ضایع نشود ضررى به نماز نمى رساند پس به درستى که خداى عز و جل در مورد قومى فرموده است : ضایع کردند نماز را و پیروى کردند خواهشها را، پس زود باشد که ببیند شر را.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 19)

 626 - ثمره مراقبت وقت نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
هذه الصلوات الخمس المفروضات من اقامهن و حافظ على مواقیتهن لقى الله یوم القیامة و له عنده عهد یدخله به الجنة : و من لم یصلهن بمواقیتهن فذلک الیه ان شاء غفر له ، و ان شاء عذبه ؛
این نمازهاى پنجگانه را هر که به پا بدارد و مراقب وقت آن باشد، پروردگار را ملاقات کند در حالى که قرار دادى و سندى با خداوند دارد که او را داخل بهشت گرداند، ولى اگر مواظبت اوقات آن نشد چنین سندى ندارد، چنانچه پروردگار بخواهد او را مى بخشد و اگر بخواهد عذاب و توبیخ کند.
(ثواب الاعمال ، ص 70)

 627 - زائر پروردگار
قال على - علیه السلام -:
المنتظر وقت الصلاة بعد العصر، زائر الله و حق على الله - عز و جل - ان یکرم زائره و یعطیه ما ساءل ؛
هرکس که منتظر وقت نماز بعد از عصر است ، زائر پروردگار مى باشد و بر عهده خداوند عزیز و جلیل است که زائر خود را گرامى بدارد و به او هرچه را خواهد عطا فرماید.
(الخصال باب الثلاثه ، حدیث 127. جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص ‍ 78)

 628 - وقت نماز، بهترین اوقات
قال الصادق - علیه السلام -:
ساعات اللیل اثنتا عشرة ساعة و ساعات النهار اثنتا عشرة ساعة ، و افضل ساعات اللیل و النهار اوقات الصلوات ، ثم قال - علیه السلام -: انه اذا زالت الشمس فتحت ابواب السماء و هبت الریاح و نظر الله الى خلقه ، لاحب ان یصعدلى عند ذلک الى السماء عمل صالح ، ثم قال : علیکم بالدعاء فى ادبار الصلوات فانه مستجاب ؛
ساعتهاى شب دوازده ساعت است وساعتهاى روز دوازده ساعت است ، و بهترین ساعتها وقتهاى نماز است ، سپس فرمود: آن گاه که خورشید میل کرد (ظهر شد) درهاى آسمان باز مى شود، بادها مى وزد، خداوند به مخلوقاتش ‍ نظر مى کند. من دوست دارم در این وقت براى من عمل نیکى بالا برود، سپس فرمود: بر شما باد که بعد از نمازها دعا کنید، زیرا آن پذیرفته است .
(اصول وافى ، ج 2، ص 87)

 629 - پیامبر (ص ) و نماز اول وقت
عن عائشة قالت :
کان رسول الله - صلى الله علیه وآله - یحدثنا و نحدثه فاذا حضرت الصلوة فکانه لم یعرفنا و لم نعرفه اشتغالا بعظمة الله ؛
پیامبر خدا (ص ) با ما و ما با او سخن مى گفتیم ، چون هنگام وقت نماز مى رسید پیامبر خدا (ص ) به سبب توجه به عظمت حق تعالى ، چنان بود که گویى ما را نشناخته و ما او را نمى شناسیم .
(محجة البیضاء، ج 1، ص 350)

 630 - جاذبه نماز
قال على - علیه السلام -:
کان رسول الله - صلى الله علیه وآله - لایوثر على الصلوات عشاء و لاغیره و کان اذا دخل وقتها کانه لایعرف اهلا و لاجمیعا؛
رسول خدا (ص ) هیچ چیز را نه شام و نه غیر آن را، بر نماز مقدم نمى داشت ؛ هرگاه وقت نماز فرا مى رسید، رسول خدا (ص ) دیگر نه خانواده مى شناخت و نه دوست .
(سنن نبوى ، ص 14)

 631 - موقعیت وقت نماز
عن على - علیه السلام - قال :
حافظوا على الصلوات الخمس فى اوقاتها فانها من الله عز و جل بمکان ؛
از على (ع ) نقل شده که فرمود: بر نمازهاى پنجگانه در وقتهایش محافظت کنید، زیرا آن از خداوند عز و جل در موقعیتى است .
(بحارالانوار، ج 77، ص 392)

 632 - نماز امام رضا (ع ) در اول وقت
عن ابراهیم بن موسى القزاز قال : خرج الرضا - علیه السلام -:
یستقبل بعض الطالبیین و جاء وقت الصلوة فمال الى قصر هناک فنزل تحت صخرة فقال : اذن فقلت منتظر یلحق بنا اصحابنا، فقال : غفران الله لک لاتوخرن صلوة عن اول وقتها الى اخر وقتها من غیر علة ، علیک ابدا باول الوقت فاذنت و صلینا ؛
قزاز مى گوید: امام رضا (ع ) به عنوان استقبال بعضى از طالبین خارج شد، وقت نماز فرا رسید حضرت امام با یاران به سوى قصرى که در آن حوالى بود رفتند و در کنار سنگ بزرگى فرود آمدند و دستور داد تا اذان بگویند راوى مى گوید عرض کردم : منتظر ملحق شدن بعضى از یاران هستیم که بیایند. حضرت فرمود: خداتو را بیامرزد، بدون عذر نماز را از اول وقت به تاخیر نینداز، بر تو باد همیشه نماز را در اول آن به جا آورى .
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 185)

 633 - رسیدن وقت نماز
قال على - علیه السلام -:
جاء وقت الصلاة ، وقت امانة عرضها الله على السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن فیها ؛
هنگامى که وقت نماز فرا رسید، وقت امانتى است که خدا بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کرد، اما آنهااز قبول آن دورى کردند و ترسیدند.
(تفسیر صافى ، ج 2، ص 370)

 634 - نماز در وقت خود
عن ابى جعفر - علیه السلام - قال :
هذه الفریضة من صلاها لوقتها عارفا بحقها لایوثر علیها غیرها کتب الله له براءة لایغذبه ، و من صلاها لغیر وقتها موثرا علیها غیرها، فان ذلک الیه ان شاء غفر له . و ان شاء عذبه ؛
از امام باقر (ع ) نقل شده که فرمود: این واجب ، هرکس آن را در وقتش ‍ بخواند و حق آن را بشناسد، و غیر آن را بر آن نگزیند، خداوند براى او بیزارى مى نویسد، هرگز بر وى عذاب نکند، و هرکس آن را در غیر وقتش ‍ بخواند، و غیر آن را برگزیند، این به سوى اوست ؛ اگر بخواهد او را مى آمرزد و اگر بخواهد او را عذاب مى کند.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 83)

 635 - تاخیر نماز صبح تا طلوع آفتاب
قال الصادق - علیه السلام -:
وقت الفجر حین ینشق الفجر الى ان یتجلل الصبح السماء، و لاینبغى تاخیر ذلک عمدا، و لکنه وقت لمن شغل او نسى اونام ؛
وقت نماز صبح هنگامى است که فجر و سپیده منشق و باز گردد و گسترش ‍ پیدا کند تا آن که روشنایى صبح در آسمان پخش گردد. و سزاوار نیست تاخیر نماز صبح از این وقت مگر براى کسى که مشغول به کارى بوده که نمى توانسته از آن کار جدا گردد. و یا نماز را فراموش کرده باشد، و یا کسى که خواب مانده و دیر از خواب بیدار شده باشد (که تاخیر نماز با این عذرها مانعى ندارد و نمازش صحیح است ).
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 151)

 636 - داراى دو خصلت
عن الصادق - علیه السلام - قال :
خصلتان من کانتا فیه ، و الا فاعزب ، ثم اعزب ، قیل : و ما هما؟قال : الصلاة فى مواقیتها، و المواظبة علیها، و المواساة ؛
دو خصلت است در هر کس این دو باشد فبها، و گرنه دور شو، سپس دور شو، (یعنى لایق چیزى نیست ). عرض کردند آن دو چیست ؟ فرمود: خواندن نماز در وقتهایش و مواظب بودن بر آن ، و یارى رساندن به مردم .
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 81)

 637 - اهمیت به وقت نماز
عن الصادق - علیه السلام - قال :
ان ملک الموت قال : انه لیس فى شرق الارض و لا فى غربها اهل بیت مدر و لا وبر الا انا اتصفحهم فى کل یوم خمس مرات ، فقال رسول الله - صلى الله علیه و اله -: انما یتصفحهم فى مواقیت الصلاة ، فان کان ممن یواظب علیها عند مواقیتها لقنه شهادة ان لا اله الا الله و ان محمدا رسول الله - صلى الله علیه وآله - و نحى عنه ملک الموت ابلیس ؛
از امام صادق (ع ) نقل شده که فرمود: عزرائیل گوید: در شرق و غرب زمین اهل خانه گلى و نه اهل خانه مو و پشمى نیست ، مگر اینکه هر روز پنج مرتبه به آن ها نظر مى کنم ، پیامبر خدا (ص ) فرمود: جز این نیست به آنها در وقتهاى نماز نظر مى کند، اگر از آنها باشد بر نماز در وقتهاى آن مواظبت مى کند (هنگام مرگ ) شهادتین بر او تلقین مى کند، و شیطان را (در آن هنگام که مى خواهد ایمان را از او بگیرد) دور مى کند.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 79)

 638 - نماز در غیر وقت
عن الصادق - علیه السلام - قال :
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -: من صلى الصلاة لغیر وقتها رفعت له سوداء مظلمة تقول ضیعتنى ، ضیعک الله کما ضیعتنى ، فى روایة عن الباقر - علیه السلام - انها اذا ارتفعت فى اول وقتها رجعت الى صاحبها و هى بیضاء مشرقة یقول حفظتنى حفظک الله ؛
از امام صادق (ع ) نقل شده که فرمود: پیامبر خدا (ص ) فرمود: هرکس نماز را در غیر وقت آن بخواند براى او بالا مى رود در حالى که سیاه و تاریک است ، گوید: مرا تباه کردى خداوند تو را تباه گرداند همان طور که مرا تباه ساختى . در روایت دیگر آمده ، همانا اگر نماز اگر در اول وقتش بالا رود به صاحبش سفید و نورانى بر مى گردد و گوید: مرا حفظ کردى خدا تو را حفظ کند.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 80 - 78)

 639 - هنگام وقت نماز
سئل الصادق - علیه السلام - عن الرجل یکون فى السفینة و تحضر الصلاة یخرج الى الشط لایرغب عن صلاة نوح - علیه السلام - فقال : صل فى السفینة قائما فان لم یتهیالک من قیام فصلها قائما؛
شخصى از امام صادق (ع ) سؤ ال کرد: که مردى در کشتى است ، و وقت نماز مى رسد، مى خواهد از کشتى بیرون آید و در کنار دریا روى زمین نماز بخواند. حضرت فرمود: از نماز نوح (ع ) روى بر نگرداند (زیرا نوح در کشتى نماز خواند) و در همان کشتى نماز بخواند و اگر نتوانست بایستد نشسته نماز بخواند.
(بحارالانوار، ج 84، ص 98)

 640 - مواظبت از وقت نماز
عن ابان بن تغلب قال :
کنت صلیت خلف ابى عبدالله - علیه السلام - بالمزدلفة ، فلما انصرف التفت الى فقال : یا ابان ! الصلوات الخمس المفروضات ، من اقام حدودهن و حافظ على مواقیتهن لقى الله یوم القیامة ، و له عنده عهد یدخله به الجنة ، و من لم یقد حدودهن ، و لم یحافظ على مواقیتهن لقى الله و لا عهد له ان شاء عذبه ، و ان شاء غفر له ؛
از ابان بن تغلب نقل شده گوید: بودم پشت سر امام صادق (ع ) در مشعر نماز خواندم ، آن گاه که برگشت به من توجه شده ، فرمود: اى ابان ، نمازهاى پنجگانه واجب ، هرکس حدهاى آن ها را به پا دارد، و بر وقتهاى آن ها مواظبت کند، به خدا ملاقات مى کند، و براى وى در نزد او پیمانى است به آن او را به بهشت داخل میکند و هر کس حدهاى آنها را به پا ندارد، و بر وقتهاى آن ها مواظبت نکند، به خدا ملاقات مى کند و او را پیمانى نمى باشد اگر بخواهد او را عذاب مى کند و اگر بخواهد او را مى بخشد.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 78)

 641 - برترى نماز اول وقت
عن الباقر - علیه السلام - قال :
اعلم ان اول الوقت ابدا افضل ، فعجل بالخیر ما استطعت ، واحب الاعمال الى الله ما داوم العبد علیه و ان قل ؛
از امام باقر (ع ) نقل شده که فرمود: آگاه باش همانا اول وقت همیشه برتر است ، هر قدر مى توانى به نیکویى بشتاب ، و دوست ترین عملها به خداوند آن است که بنده همیشه آن را به جا آورد، هرچند اندک باشد.
(فروع ، ج 3، ص 274)

 642 - منتظر وقت نماز
عن الصادق - علیه السلام - قال :
کان رسول الله - صلى الله علیه وآله - یقول : من حبس نفسه على صلاة فریضة ینتظر وقتها فصلاها فى اول وقتها، فاتم رکوعها و سجودها و خشوعها، ثم مجد الله تعالى ، و عظمه و حمده حتى یدخل وقت الصلاة الاخرى فلم یلغ بینهما کتب الله کاجر الحاج المعتمر، و کان من اعلى علیین ؛
از امام صادق (ع ) نقل شده که فرمود: پیامبر خدا (ص ) مى فرمود: هرکس ‍ وجود خود را براى نماز واجبى آماده نگاه دارد، منتظر وقت آن باشد، و آن را در اول وقتش بخواند، و رکوع و سجود و خشوع آن را کامل به جا آورد سپس خدا را تمجید و تعظیم نماید و او را سپاسگزار باشد، تا وقت نماز دیگر برسد، و در میان این دو کار بیهوده انجام ندهد خداوند براى او مانند ثواب حج و عمره آورنده را مى نویسد، و از اهل علیین مى باشد.
(معالم زلفى ، ص 41)

 643 - معنى وقت نماز ظهر
عن ابى عبدالله - علیه السلام -:
الصلاة الوسطى الظهر و قوموا لله قانتین ، اقبال الرجل على صلاته و محافظته على وقتها حتى لایلهیه عنها و لایشتغله شى ء؛
نماز وسطى به نماز ظهر گفته مى شود و به پا خیزند براى خدا به اطاعت و بندگى (در معناى جمله ((قوموا لله قانتین )) مى فرماید): توجه و رو آوردن نمازگزار به نماز و محافظت و مراقبت کامل از وقت نماز به آن طورى که هیچ چیز او را از آن مشغول نکند و باز ندارد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 231)

 644 - نمازگزار اهل آتش نیست
قال على - علیه السلام -:
تعاهدوا امر الصلاة و حافظوا علیها و استکثروا منها و تقربوا بها فانها کانت على المؤ منین کتابا موقوتا الا تسمعون الى جواب اهل النار حین سئلوا: ((ما سلککم فى سقرقالوا لم نک من المصلین )) ؛
مواظب نماز باشید، نماز را حفظ کنید، زیاد نماز بخوانید. به وسیله نماز به خدا نزدیک شوید ؛ زیرا نماز کارى است که خدا در وقتهاى معینى آن را واجب کرده است . مگر به پاسخ جهنمى ها آن گاه که سؤ ال مى شوند گوش ‍ نداده اید؟چه چیز شما را در جهنم افکند؟ آنان مى گویند: ما نماز نمى خواندیم .
(نهج البلاغه ، خطبه 191)

 645 - بازرگانى هنگام وقت نماز
((رجال لاتلهیهم تجارة و لابیع عن ذکر الله و اقام الصلاة و ایتاء الزکاة ))، عن الصادق - علیه السلام - فى هذه الایة قال : کانوا اصحاب تجارة فاذا حضرت الصلاة ترکوا التجارة و انطلقوا الى الصلاة ، و هم اعظم اجرا ممن لایتجر ؛
((مردانى آنها را بازرگانى و نه سوداگرى از یاد خدا و به پاداشتن نماز و ادا کردن نماز سرگرمشان نمى سازد)) - در این آیه از امام صادق (ع ) نقل شده که فرمود: اینها صاحبان بازرگانى بودند، آن گاه که وقت نماز رسید بازرگانى را رها مى کردند و به نماز مى رفتند و اجر آنان از کسانى که تجارت نمى کنند بزرگتر است .
(بحارالانوار، ج 83، ص 4)

 646 - وقت نماز هنگام جنگ
عن ابن عباس قال :
کان على - علیه السلام - یوما فى حرب صفین مشتغلا بالحرب و القتال و هو مع ذلک بین الصفین یراقب الشمس ، فقال له ابن عباس : یا امیر المؤ منین ما هذا الفعل ؟قال : انظر الى الزوال حتى نصلى ، فقال له ابن عباس : و هل هذا وقت صلاة ؟ان عندنا لشغلا بالقتال عن الصلاة !! فقال - علیه السلام - على ما نقاتلهم ؟ انما نقاتلهم على الصلاة ، و لم یترک صلاة اللیل قط حتى لیلة الهریر ؛
از ابن عباس نقل شده که گوید: على (ع ) روزى در صفین مشغول جنگ و قتال بود، و او با این حال چشم به خورشید داشت ، ابن عباس به او عرض ‍ کرد: یا امیرالمؤ منین این چه کار است ؟فرمود: به زوال خورشید نگاه مى کنم تا نماز بخوانم . ابن عباس به او عرض کرد: آیا این وقت نماز است ؟همانا نزد ما به جنگ اشتغال است از نماز. على (ع ) فرمود: براى چه با آن ها مى جنگیم ؟ جز این نیست با آن ها بر نماز مى جنگیم . گوید: نماز شب را هرگز ترک نکرد حتى شب هریر که تا صبح مشغول جنگ بود.
(بحارالانوار، ج 3، ص 23)

 647 - محبوبترین کارها
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله - :
احب الاعمال الى الله الصلاة لوقتها... ؛
محبوبترین کارها در نزد خداوند، نماز اول وقت است .
(کنزالعمال ، ج 7، حدیث 18897)


 648 - نداى فرشته هنگام وقت نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ما من صلوة تحضر وقتها الا نادى ملک من بین یدى الناس قوموا الى نیرانکم التى اوقدتموها على ظهورکم ، بصلاتکم ؛
وقت هر نمازفرا مى رسید، فرشته اى در میان مردم ندا سر میدهد برخیزید، به وسیله نمازتان ، آن آتش گناه را که خودتان فراهم کردید، خاموش کنید.
(روضة الواعظین ، ج 2، ص 318)
 649 - نماز را به تاخیر نیندازید
قال ابراهیم بن موسى القزاز:
((خرج الرضا - علیه السلام - یستقبل بعض الطالبیین و جاء وقت الصلاة ، فمال الى قصر هناک ، فنزل تحت صخرة ، فقال اذن ، فقلت نتنظر یلحق بنا اصحصابنا فقال : غفر الله لک لاتوخرن صلاة عن اول وقتها الى اخر وقتها من غیر علة . علیک ابدا باول الوقت . فاذنت و صلینا؛
امام رضا (ع ) به عنوان استقبال از بعضى از طالبین خارج شد، (و ما عده اى از یاران آن حضرت بودیم ). وقت نماز فرا رسید. قصرى در آن حوالى بود. امام (ع ) با یاران به سوى آن رفتند و در کنار سنگ بزرگى فرود آمدند. راوى مى گوید: سپس امام به من فرمود: اذان بگو. عرض کردم منتظر رسیدن و ملحق شدن بعضى از یاران هستیم ، که بیایند. حضرت فرمودند: خدا تو را بیامرزد، نماز را از اول وقت بدون عذر تاخیر نیندازید، بر تو باد همیشه نماز را در اول وقت آن به جا آورى . راوى گفت : پس اذان گفتم و نماز را خواندیم .
(بحارالانوار، ج 83، ص 21)

 650 - اهمیت اوقات نماز
قال على - علیه السلام -:
ارتقب وقت الصلاة فصلها لوقتها. و لاتعجل قبله لفراغ و لاتوخرها عنه لشغل فان رجلا سال رسول الله - صلى الله علیه وآله - عن اوقات الصلاة . فقال رسول الله - صلى الله علیه وآله - اتانى جبرئیل - علیه السلام - وقت الصلاة حین الصلاة حین زالت الشمس فکانت على حاجبه الایمن ، ثم اتانى وقت العصر فکان ظل کل شى ء مثله ثم صلى المغرب حین غربت الشمس ، ثم صلى العشاء الاخرة حین الشفق ، ثم صلى الصبح فاغلس بها و النجوم مشتبکة فصل لهذه الاوقات و الزم السنة المعروفة ، و الطریق الواضح ؛
مراقب اوقات نمازت باش و آن را در وقت مقرر خود به جا آور، به خاطر فراغت قبل از وقت نماز اقدام به اقامه آن نکن و همچنین به خاطر کارى که دارى آن را به تاخیر نینداز (براى نمازت اهمیتى خاص قائل شود و حساب جدایى براى آن باز کن و هرگز نمازت را تابع چیزهاى دیگر قرار نده ، بلکه سعى کن همه چیز را تابع و پیرو نماز کنى ) ؛ زیرا مردى از رسول خدا (ص ) از اوقات نماز پرسید؟ حضرت چنین فرمود: جبرئیل در هنگام زوال شمس ‍ که آفتاب مقابل حاجب و ابروى راست او بود نازل شد. سپس جبرئیل وقت نماز عصر آمد، که در آن هنگام سایه هر چیزى به قدر و اندازه خود او چیز گردیده بود. سپس پیامبر (ص ) نماز مغرب را وقتى که خورشید غروب کرد به جا آورد. آن گاه نماز عشاء را هنگامى که حمره مغربیه زایل شد، خواند و به جا آورد و سپس نماز صبح را هنگامى که تاریکى آخر شب بود و ستارگان مشبک بودند، به جا آورد، آن گاه امیرالمؤ منین (ع ) اضافه فرمود: اى محمد بن ابى بکر!نمازت را در این اوقات به جاى آور و ملزم باش به اینکه کار نیکو انجام دهى ، و سنت حسنه به جا آورى و راه روشن و راست را انتخاب کنى .
(بحارالانوار، ج 83، ص 15)

 651 - یادآورى براى نماز اول وقت
عن انس :
ان رسول الله - صلى الله علیه وآله - یاتى بیت فاطمة ستة اشهر اذا خرج الى الصلاة الفجر یقول : یا اهل البیت ، الصلاة الصلاة یا اهل البیت انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس و یطهرکم تطهیرا ؛
((انس بن مالک )) صحابى معروف مى گوید: پیامبر خدا (ص ) در مدت شش ماه همیشه بعد از نماز صبح در کنار ((بیت )) فاطمه ندا در مى داد که : اى اهل بیت !نماز، نماز (وقت نماز فرا رسید) و اى اهل بیت ! همانا خداوند خواسته است تا شما را از پلیدیهاى شرک و گناه و رذایل اخلاقى پاک نگاه دارد.
(تفسیر سیوطى ، ج 5، ص 198)

 652 - تاخیر نماز از وقت فضیلت
قال الصادق - علیه السلام -:
من صلى الصلاة لغیر وقتها رفعت له سوداء مظلمة تقول ضیعک الله کما ضیعتنى . و اول ما یسال العبد اذا وقف بین یدى الله - عز و جل - عن الصلاة ، فان زکت صلاته زکى سایر عمله ، و ان لم یزک صلاته لم یزک عمله ؛
کسى که نمازش را در غیر وقت آن بخواند (البته بدون عذر و علت ) از نمازش ظلمت و تاریکى بلند مى گردد، و مى گوید خدا تو را ضایع کند که مرا ضایع کردى و اول چیزى که از بنده در مقابل خداوند - جلت عظمته - سوال مى کنند، نماز است که اگر نماز او صحیح و مقبول باشد، اعمال و کارهاى نیک او نیز مقبول خواهد شد، و هرگاه نمازش مقبول نباشد، دیگر اعمال او نیز مطرود شود.
(بحارالانوار، ج 83، ص 19)

 653 - محاسن نماز اول وقت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله - :
اذا زالت الشمس فتحت ابواب السماء و ابواب الجنان و استجیب الدعاء، فطوبى لمن رفع له عند ذلک عمل صالح ؛
وقتى آفتاب از دایره نصف النهار گذشت ، درهاى آسمان و درهاى بهشت گشوده شده و دعا در این هنگام مستجاب مى گردد. پس خوشا به حال کسى که در این ساعت عمل صالحى از او بالا رود.
(سفینة البحار، ج 2، ص 44)

 654 - وقت شرعى نماز
قال على - علیه السلام -:
صل الصلوة لوقتها الموقت لها ؛
نماز را در اوقاتى که براى آن مقرر شده است به جا آور.
(نهج البلاغه ، نامه 27)

 655 - امتحان شیعه
عن امیرالمؤ منین - علیه السلام - قال :
اختبروا بخصلتین فان کانتا فیهم فهم شیعتى محافظتهم على اوقات الصلوات و مواساتهم مع اخوانهم المومنین بالمال و ان لم تکونا فیهم فاعزب ثم اعزب ثم اعزب ؛
شیعیان مرا به دو خصلت امتحان کنید، که اگر داراى این دو خصلت بودند شیعه هستند اهمیت به نماز در اول وقت و دستگیرى برادران دینى خود با مال ، اگر این دو در آن ها نبود از ما دورند و دورند و دورند.
(جامع الاخبار، فصل 19)

 656 - تاخیر نماز بدون علت
قال الصادق - علیه السلام -:
من صلى الصلوات المفروضات فى اول وقتها و اقام حدودها، رفعها الملک الى السماء بیضاء نقیة ؛ تقول : حفظک الله کما حفظتنى استودعتنى ملکا کریما. و من صلاها بعد وقتها من غیر علة و لم یقم حدودها، رفعها الملک سوداء مظلمة ؛ و هى تهتف به : ضیغتنى ضیعک الله کما ضیعتنى و لا رعاک الله کما لم ترعنى ؛
کسى که نمازهاى واجب را در اول وقت ادا کند و حدود آن ها را حفظ نماید. فرشته آن را سپیدو پاکیزه به آسمان برد. نماز(به نمازگزار) گوید: ((خدا تو را نگاه دارد همان گونه که مرا نگاه داشتى ؛ مرا به ملکى بزرگوار سپردى . و کسى که نمازها را بى سبب به تاخیر اندازد و حدود آنها را حفظ نکند، فرشته نماز او را سیاه و تاریک به آسمان برد در حالى که نماز با صداى بلند به نمازگزار گوید: ((مرا ضایع کردى ، خداى تو را ضایع کند، آن چنان که مرا ضایع کردى ؛ و خدا تو را رعایت نکند آن چنان که تو مرا رعایت نکردى )).
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 90)

 657 - نماز اول وقت بهترین عمل
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
افضل العمل : الصلاة على میقاتها، ثم بر الوالدین ، ثم ان یسلم الناس ‍ من لسانک ؛
بهترین عمل ، به پا داشتن نماز در وقت معین و زمان فضیلت آن است و سپس نیکى به پدر و مادر و بعد از آن در امان بودن مردم از زبان تو است .
(کنزالعمال ، ج 15، ص 948)

 658 - اوقات نمازهاى پنجگانه
قال على - علیه السلام -:
اما بعد، فصلوا بالناس الظهر حتى تفى الشمس مثل مربض العنز، و صلوا بهم العصر و الشمس بیضاء حیة فى عضو من النهار حین یسار فیها فرسخان ، و صلوا بهم المغرب حین یفطر الصائم و یدفع الحاج الى منى ، و صلوا بهم العشاء حین یتوارى الشفق الى ثلث اللیل ، و صلوا بهم الغداة و الرجل یعرف وجه صاحبه ، و صلوا بهم صلاة اضعفهم و لاتکونوا فتانین ؛
اما بعد، نماز ظهر را با مردم (به جماعت ) هنگامى برپاى دارید که آفتاب میل به طرف مغرب کند و سایه آن به اندازه دیوار آغل بز شود، و نماز عصر را هنگامى بر پاى دارید که آفتاب در پرده اى از روز همچنان روشن است و میتوان تا دو فرسخ پیاده راه رفت . نماز مغرب را در موقعى بگزارید که روزه دار افطار میکند، و حاجیان از عرفات به منا مى آیند، و نماز عشاء را در وقتى که شفق ناپدید مى شود تا یک سوم شب ، بر پاى دارید. و نماز صبح را موقعى بر پاى دارید که اگر کسى در آن روشنى کم دیگرى را دید او را بشناسد.
(نهج البلاغه ، فیض الاسلام ، ص 986)

 659 - دو وقت براى نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
لکل صلاة وقتان اول الوقت افضلها ؛
براى هر نمازى دو وقت مى باشد، که اول وقت ، برترین آنها است .
(الکافى ، ج 3، ص 274)

 660 - بهترین کارها
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
خیر الاعمال الصلوة فى اول وقتها ؛
بهترین کارها، نماز در اول وقت است .
(کنزالعمال ، ج 7، حدیث 19265)

 661 - نماز در اول وقت نیکوست
قال الرضا - علیه السلام -:
الصلوة فى اول الوقت افضل ؛
نماز در اول وقت پسندیده تر است .
(بحارالانوار، ج 82، ص 326)


منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد اول) عباس عزیزى

 509 - وضو کلید نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
...والوضوء مفتاح الصلاة ؛
... وضو کلید نماز است .
(نهج الفصاحه ، حدیث 1588)

 510 - وضو در هواى سرد
قال الباقر - علیه السلام -:
ثلاث کفارات فاسباغ الوضوء فى السبرات و بالمشى باللیل و النهار الى الجماعات و المحافظة على الصلوات ؛
سه چیز است که جبران کننده و محو کننده گناه است :
1 - کامل گرفتن وضو در هواى بسیار سرد.
2 - راه رفتن در شب و روز به سوى جماعتهاى اسلامى (نماز جماعت و جمعه ).
3 - مراقبت بر انجام صحیح نمازها.
(معانى الاخبار، ص 314)

 511 - آداب وضو
قال الصادق - علیه السلام -:
من توضا و تمندل کتبت له حسنة ، و من توضا و لم یتمندل حتى یجف وضوئه کتبت له ثلاثون حسنة ؛
کسى که وضو بگیرد و خود را با حوله خشک نماید، یک حسنه براى او نوشته مى شود، و هر که وضو بگیرد و خشک نکند، بلکه صبر نماید تا اعضاء وضو به خودى خود خشک شود، سى حسنه براى او نوشته مى شود.
(بحارالانوار، ج 80، ص 330)

 512 - تاثیر وضو
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
خللوا بین اصابعکم لایخلل الله بینها بالنار ؛
هنگام وضو میان انگشتان خود فاصله دهید تا خدا به وسیله آتش میان آنها را فاصله ندهد.
(نهج الفصاحه ، ص 306)

 513 - مقدار آب وضو
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
الوضوء مد و الغسل صاع و سیاتى اقوام یستقلون ذلک فاولئک على خلاف سنتى ؛
براى وضو ده سیر آب و براى غسل ، سه کیلو آب کافى است ، ولى افرادى در آینده مى آیند که این مقدار را کم مى شمارند (و آب زیادى مصرف خواهند کرد) که آنها بر خلاف راه من مى روند.
(محجة البیضاء، ج 1، ص 301)

 514 - نصف ایمان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
الوضوء نصف الایمان ؛
وضو گرفتن نیمى ازایمان است .
(بحارالانوار، ج 80، ص 238)

 515 - اثر تجدید وضو
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
الوضوء على الوضوء نور على نور ؛
وضوى پس از وضو بسیار پسندیده است .
(محجة البیضاء، ج 1، ص 302)

 516 - تجدید وضو
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من جدد وضوءة من غیر حدث جدد الله توبته من غیر استغفار ؛
هرکس وضویش را بدون اینکه باطل شود تجدید کند، خداوند توبه اش را بدون استغفار تجدید مى کند.
(محجة البیضاء، ج 1، ص 302)

 517 - پاکى به وسیله وضو
قال الرضا - علیه السلام -:
... لان یکون العبد طاهرا اذا قام بین یدى الجبار عند مناجاته ؛
... چون وضو یک ادب در برابر خدا است ، بنده به هنگام نماز، وقتى که دربرابر خداوند مى ایستد، پاک باشد.
(بحارالانوار، ج 6، ص 64)

 518 - وضو هنگام خواب
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من باب على طهر فکانما احیى اللیل ؛
کسى که شب را با وضو بیارامد، گویى که تمام شب را به احیاء و عبادت گذرانده است .
(وسائل الشیعه ، ج 1، ص 266)

 519 - آثار وضو
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
امتى الغر المحجلون من اثار الوضوء یوم القیامة ؛
امت مرا دست و پاى نورانى باشد روز قیامت ، از آثار وضوء که در دنیا گرفته باشد.
(شهاب الاخبار، ص 122)

 520 - مسواک و وضو
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
السواک شطر الوضوء ؛
مسواک کردن جزئى از وضو است .
(محجة البیضاء، ج 1، ص 297)

 521 - مسواک هنگام هر وضو
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
یا على !و علیک بالسواک عند کل وضوء ؛
اى على !بر تو باد مسواک زدن به هنگام هر وضو.
(اصولى کافى ، ج 8، ص 72)

 522 - مسواک در سحر
قال الباقر - علیه السلام -:
ان السواک فى السحر قبل الوضوء من السنة ؛
سحرگاه ، پیش از وضو، مسواک زدن از سنت اسلامى است .
(میزان الحکمه ، ج 4، ص 596)

 523 - وضو کامل
عن النبى - صلى الله علیه وآله -:
من توضا فاسبغ الوضوء و صلى رکعتین لم یحدث فیهما نفسه بشى ء من الدنیا خرج من ذنوبه کیوم ولدته امه ؛
کسى که وضو گیرد و آن را کامل به جا آورد، و با آن دو رکعت نماز گزارد که در آن از دنیا با خود سخن نگوید، از گناهان خویش مانند روزى که از مادر زاییده شده است ، بیرون مى آید.
(محجة البیضاء، ج 1، ص 302)

 524 - قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ان المسلم اذا توضا فاحسن الوضوء ثم صلى الصلوات الخمس تحاتت خطایاه کما تحاتت هذا الورق ؛
هنگامى که مسلمان وضو بگیرد و خوب وضو بگیرد، سپس نمازهاى پنجگانه را به جا آورد، گناهان او فرو مى ریزد، همان گونه که برگهاى این شاخه فرو ریخت .
(بحارالانوار، ج 82، ص 319)

 525 - پاکى ، کلید نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
مفتاح الصلاة الطهور؛
کلید نماز، پاکى است .
(محجة البیضاء، ج 1، ص 281)

 526 - وضو امام سجاد (ع )
و کان على بن الحسین - علیه السلام - اذا حضر الوضوء اصفر لونه ؛
امام سجاد (ع ) هنگامى که براى وضو گرفتن آماده مى شد رخسارش زرد مى گشت .
(محجة البیضاء، ج 1، ص 378)

 527 - بسم الله گفتن هنگام وضو
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لاوضوء لمن لم یسم الله ؛
کسى که در هنگام وضو بسم الله نگوید، انگار وضو نگرفته است .
(محجة البیضاء، ج 1، ص 299)

 528 - اهمیت ((بسم الله )) هنگام وضو
قال الصادق - علیه السلام -:
من ذکر اسم الله على وضوء فکانما اغتسل ؛
کسى که براى وضو خود ((بسم الله )) بگوید مانند این است که غسل کرده باشد.
(محجة البیضاء، ج 1، ص 299)

 529 - تاثیر ((بسم الله )) هنگام وضو
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من توضا فذکر اسم الله طهر جمیع جسده و کان الوضوء الى الوضوء کفارة لما بینهما من الذنوب و من لم یسم لم یطهر من جسده الا ما اصابه الماء؛
کسى که وضو بگیرد و بسم الله بگوید، تمام بدن خود را طهارت داده است و این وضو کفاره گناهان او تا وضوى دیگر است ، و کسى که بسم الله نگوید از بدنش تنها آن چه را آب به آن رسیده طهارت داده است .
(محجة البیضاء، ج 1، ص 296)

 530 - نماز کامل با طهارت
قال الصادق - علیه السلام -:
لایتم الصلاة الا لذى طهر سابغ ؛
نماز تمام و مورد قبول نیست ، مگر با طهارت کامل .
(فلاح السائل ، ص 43)

 531 - طهارت پنج عضو
قال على - علیه السلام -:
لایجوز صلاة امرء حتى یطهر خمس جوارح : الوجه و الیدین و الراس ‍ والرجلین بالماء و القلب بالتوبة ؛
نمازگزار پنج عضو بدنش را پاک کند، صورت ، دو دست ، سر و دو پا را با آب ، و قلب را با توبه ؛ در غیر این صورت ، جایز نیست که نماز بخواند.
(بحارالانوار، ج 84، ص 249)

 532 - آب وضو در اختیار دیگران گذاشتن
قال الصادق - علیه السلام -:
یوتى بعبد یوم القیامة لیست له حسنة فقال له اذکروا تذکر هل لک من حسنة قال : فیتذکر، فیقول : یا رب ما بى من حسنة الا ان فلانا عبدک المؤ من مربى فطلبت منه ماء فاعطانى ماء فتوضات به و صلیت لک قال : فیقول الرب تبارک و تعالى قد غفرت لک ادخلوا عبدى الجنة ؛
روز قیامت بنده اى را مى آورند که هیچ حسنه اى ندارد پس به او گفته مى شود فکر کن و یاد بیاور آیا براى تو کار خیرى هست ؛ بنده فکر مى کند سپس میگوید: خدایا! من هیچ حسنه اى ندارم ، الا این که فلانى از بندگان مومن تو (روزى ) از کنار من عبور کرد و من از او طلب آب کردم و او به من آب داد و با آن وضو گرفتم و براى تو نماز گزاردم ؛ پس خداوند تبارک و تعالى مى فرماید: به درستى که من تو را بخشودم و دستور مى دهد او را داخل بهشت کنند.
(بحارالانوار، ج 7، ص 290)

 533 - وضو، موجب رفعت درجه
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
یا على !اسباغ الوضوء فى السبرات و انتظار الصلاة بعد الصلاة ، و المشى باللیل و النهار الى الجماعات ؛
یا على !سه چیز موجب رفعت درجه است :
1 - کامل گرفتن وضو در هواى سرد.
2 - انتظار نماز بعد از هر نماز.
3 - رفتن در روز و شب به طرف نماز جماعت .
(بحارالانوار، ج 88، ص 10)

 534 - وضو قسمتى از نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
بنیت الصلوة على اربعة اسهم : سهم منها اسباغ الوضوء و سهم منها الرکوع و سهم منها السجود و سهم منها الخشوع ؛
نماز بر چهار بخش بنا شد: 1 - کامل گرفتن وضو، 2 - رکوع ، 3 - سجود، 4- خشوع .
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 265)

 535 - نور وبرهان در قیامت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من حافظ على الخمس باکمال طهورها و مواقیتها کانت له نورا و برهانا یوم القیامة ؛
کسى که نماز پنجگانه خویش را با وضوى تمام و با حفظ وقتهاى آن ها انجام دهد، این نماز در قیامت براى او نور و برهان است .
(جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 59)

 536 - خروج از خانه با وضو
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
و ما منکم من احد یخرج من بیته متطهرا الا و الملائکة تقول : اللهم اغفر له اللهم ارحمه ؛
وقتى یکى شما از خانه خارج مى شوید با طهارت (با وضو) باشید، در این صورت ملائکه در حق شما دعا مى کنند: خدایا او را بیامرز، خدا بر او رحم کن .
(جامع احادیث الشیعه ، ج 6، ص 387)

 537 - کامل گرفتن وضو
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اسباغ الوضوء على المکاره من الکفارات ؛
کامل گرفتن وضو در حال سختى ، کفاره (گناهان ) است .
(جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 78)

 538 - مرگ با وضو
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
خصال ست ما من مسلم یموت فى واحدة منهن الا کان ضامنا على الله - عز و جل - ان یدخله الجنة منها رجل توضا فاحسن الوضوء ثم خرج الى مسجد الصلوة فان مات فى وجهه کان ضامنا على الله ؛
شش خصلت است که اگر هر مسلمان یکى از آنها را داشته باشد نمى میرد، مگر این که خدا ضمانت بهشت رفتنش را خواهد نمود، یکى از آن شش ‍ خصلت آن است که انسان وضو بگیرد، بهترین وضو، سپس جهت نماز به طرف مسجد (از خانه ) حرکت کند، پس اگر در این صورت بمیرد، خدا ضامن (بهشت رفتن او) خواهد بود.
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 227)

 539 - وضوى کامل
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
یا على !و تقم الصلاة بوضوء سابغ فى مواقیتها ؛
یا على !با وضوى کامل در اول وقت ، اقامه نماز کن .
(سفینة البحار، ج 2، ص 44)

 540 - ورود به مسجد با وضو
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لا تدخل المساجد الا بالطهارة ؛
داخل مساجد مشو، مگر با وضو.
(مستدرک الوسائل ، ج 3، ص 388)

 541 - گشایش دربهاى بهشت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من اسبغ وضوءه و احسن صلاته ، و ادى زکاة ماله و کف غضبه و سجن لسانه ، و استغفر لذنبه ، و ادى النصیحة لاهل بیت نبیه فقد استکمل حقایق الایمان و ابواب الجنة مفتحة له ؛
کسى که وضوى خود را شاداب و کامل به جاى آورد، و نماز خویش را نیکو بخواند، زکات مالش را بپردازد، و خشم خود را فرو نشاند و زبانش را از گناهان مربوط به زبان ببندد، و براى گناه خود با توبه طلب آمرزش کند، و نسبت به اهل بیت پیامبر خویش خیرخواه باشد، البته تمام حقایق ایمان در او کامل شده و درهاى بهشت به روى او باز است .
(ثواب الاعمال ، ص 64)

 542 - بستر همانند مسجد
قال الصادق - علیه السلام -:
من تطهر ثم اوى الى فراشه بات و فراشه کمسجده ؛
هر کس وضو بگیرد، سپس در رختخواب خود برود و بخوابد، بستر او مانند مسجد او خواهد بود.
(وسائل الشیعه ، ج 1، ص 265. ثواب الاعمال ، ص 48)

 543 - اقتداء فرشتگان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
یا اباذر!اذا کان العبد فى ارض قفر فتوضا او تیمم ثم اذن و اقام و صلى امر الله - عز و جل - الملئکة فصفوا خلفه صفا لایرى طرفاه یرکعون برکوعه و یسجدون بسجوده و یؤ منون على دعائه ؛
اى ابوذر! هرگاه بنده اى در بیابانى تنها باشد و وضو بسازد یا تیمم کند، سپس اذان و اقامه بگوید و نماز بخواند، خدا فرشتگان را امر کند که پشت سر او صفى تشکیل دهند که دو طرف آن دیده نشود و به نماز او اقتدا نمایند و به دعاى او آمین گویند.
(وسائل الشیعه ، ج 4، ص 621. مکارم الاخلاق ، ص 466)

 544 - تاءثیر اذکار وضو
قال على - علیه السلام -:
یا محمد!من توضا مثل وضوئى ، و قال مثل قولى ، خلق الله تبارک و تعالى من کل قطرة ملکا یقدسه و یسبحه و یکبره فیکتب الله - عز و جل - ثواب ذلک له الى یوم القیامة ؛
اى محمد حنفیه !هرکس وضو بسازد، همانند وضویى که من ساختم ، و بگوید (دعا کند) آن چه که من گفتم ، خداوند تبارک و تعالى از هر قطره آب وضوى او، ملکى را براى او مى آفریند، که مشغول تقدیس و تسبیح و تکبیر براى خداوند هستند. و خداوند عز و جل ثواب این اذکار را تا روز قیامت براى او ثبت و ضبط خواهد نمود.
(من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص 42)

 545 - آفات وسوسه در وضو و نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
عبد الله بن سنان ، قال : ذکرت لابى عبدالله - علیه السلام - رجلا مبتلى بالوضوء و الصلاة و قلت : هو رجل عاقل فقال ابوعبدالله : و اى عقل له و هو یطیع الشیطان ، فقلت له : و کیف یطیع الشیطان ؟فقال : سله هذا الذى یاتیه من اى شى ء هو؟ فانه یقول لک : من عمل الشیطان ؛
عبدالله سنان مى گوید: خدمت امام صادق بودم ، از شخصى یاد کردم که گرفتار وضو و نمازش است (یعنى در وضو گرفتن و نماز خواندن وسوسه دارد) و گفتم که او مرد عاقل و خردمندى است . امام صادق (ع ) فرمود: چه عقلى دارد، در حالى که او اطاعت از شیطان مى کند؟عرض کردم : چگونه از شیطان اطاعت مى کند؟ فرمود: از او بپرس این وسوسه اى که عارضش ‍ مى شود از کجا مى آید؟ در پاسخ تو خواهد گفت : از کارهاى شیطان است . (زیرا اگر شیطان او را وسوسه نمى کرد مانند سایر مردم اعمالش را انجام مى داد، پس او هم مى داند شیطان است که به او دستور مى دهد و او از شیطان تبعیت مى کند (و لذا بر او واجب است که به وسوسه شیطان اعتنایى نکند و اعمالش را بدون شک و وسوسه انجام دهد).
(وسائل الشیعه ، ج 1، ص 46)

 546 - وضو مطلوب
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اذا اردت الصلوة فاحسن الوضوء، ثم قم ، فاستقبل القبلة ثم کبر؛
زمانى که خواستى نماز بخوانى ، پس خوب وضو بگیر، سپس رو به قبله بایست ، آن گاه تکبیر بگو.
(چهل حدیث ، ص 15)

 547 - طهارت
قال الصادق - علیه السلام -:
لاصلوة الا بطهور؛
هیچ نمازى درست نیست ، مگر با طهارت (وضو، غسل ، تیمم ).
(وسائل الشیعه ، ج 1، ص 261)

 548 - وضو پیش و بعد از نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
الوضوء قبل الطعام و بعده یذهبان الفقر؛
وضو پیش از غذا و بعد از غذا، فقر را از بین مى برد.
(وسائل الشیعه ، ج 1، ص 256)

 549 - تجدید وضو
قال الصادق - علیه السلام -:
الطهر على الطهر عشر حسنات ؛
وضوى بر روى وضو، ده حسنه است .
(محجة البیضاء، ج 1، ص 302)

 550 - وضو هنگام غذا
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
یا على !ان الوضوء قبل الطعام و بعده شفاء فى الجسد و یمن فى الرزق ؛
یا على !قبل از غذا و بعد از غذا، وضو گرفتن ، شفاى بدن و برکت در روزى است .
(بحارالانوار، ج 66، ص 356)

 551 - اثر وضو در قیامت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ان امتى یدعون یوم القیامة غرا محجلین من اثار الوضوء، فمن استطاع منکم ان یطیل غرته ، فلیفعل متفق علیه ؛
همانا امت من در روز قیامت از آثار وضو، پیشانى سفیدها خوانده مى شوند، پس هر کس از شما که مى تواند بر نورانیت و سفیدى (چهره اش ) بیفزاید این کار را بکند.
(ریاض الصالحین ، ص 296)

 552 - وضو براى نماز مغرب
قال الکاظم - علیه السلام -:
من توضا للمغرب کان وضوئه ذلک کفارة لما رضى من ذنوبه فى نهاره ما خلا الکبائر؛
کسى که براى نماز مغرب وضو مى گیرد، وضویش کفاره گناهان گذشته آن روز اوست به جز گناهان کبیره .
(محجة البیضاء، ج 1، ص 302)

 553 - وضو براى نماز صحیح
قال الکاظم - علیه السلام -:
و من توضا الصلاة الصبح کان وضوئه ذلک کفارة لما مضى من ذنوبه فى لیلة الا الکبائر ؛
کسى که براى نماز صبح وضو مى گیرد، وضویش کفاره گناهان گذشته آن شب اوست به جز گناهان کبیره .
(محجة البیضاء، ج 1، ص 302)

 554 - طهارت جزئى از ایمان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
الطهور شطر الایمان ؛
طهارت ، جزئى از ایمان است .
(ریاض الصالحین ، ص 297)

 555 - اثر وضو نیکو
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من توضا فاحسن الوضوء خرجت خطایاه من جسده ؛
کسى که نیکو وضو بگیرد، خطاهایش از جسم او خارج مى شود.
(ریاض الصالحین ، ص 296)

 556 - توصیه هایى از پیامبر (ص )
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
الا ادلکم على ما یمحو الله به الخطایا، و یرفع به الدرجات ؟ قالوا: بلى یا رسول الله . قال : اسباغ الوضوء على المکاره و کثرة الخطى الى المساجد و انتظار الصلاة بعد الصلاة ؛
آیا شما را به کارهایى که خدا به سبب آن خطاها را از بین برده و درجات انسان را بالا مى برد، راهنمائى نکنیم ؟ گفتند: آرى ، اى رسول خدا. فرمود:
1 - وضوى تمام و کامل گرفتن بر شداید.
2 - به سوى مساجد زیاد قدم برداشتن .
3 - انتظار نماز (بعدى ) پس از نماز (خوانده شده ).
(ریاض الصالحین ، ص 297)

 557 - بهشت هشتگانه ، پاداش وضو
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ما منکم من احد یتوضا فیبلغ - اوفیسبغ الوضوء - ثم یقول اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له ، و اشهد ان محمدا عبده و رسوله ، الا فتحت له ابواب الجنة الثمانیة یدخل من ایها شاء؛
هر یک از شما که زیاد و کامل وضو گرفته و سپس بگوید: شهادت میدهم که خدایى جز خداى یگانه نیست و براى او شریک وجود ندارد، و شهادت مى دهم که محمد (ص ) بنده و فرستاده اوست ؛ دربهاى بهشت هاى هشتگانه بر او گشوده شود تا از هر یک که مى خواهد داخل شود.
(ریاض الصالحین ، ص 298)

 558 - وضو در حال طهارت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من توضا على طهر کتب الله له عشر حسنات ؛
کسى که در حال طهارت ، وضو بگیرد، خداوند ده پاداش براى او مى نویسد.
(کنزالعمال ، حدیث 26042)

 559 - وضو براى تلاوت قرآن
قال على - علیه السلام -:
لایقرا العبد القران اذا کان على غیر طهور حتى یتطهر؛
هنگامى که وضو ندارید، قرآن نخوانید ؛ تا اینکه وضو گرفته شود.
(خصال ، ج 2، ص 164)

 560 - طهارت ظاهر و باطن
قال الصادق - علیه السلام -:
طهر قلبک بالتقوى و الیقین عند طهارة جوارحک بالماء؛
در وقت پاکیزه نمودن اعضاى خود با آب ، دل خویش را به پرهیزگارى و یقین پاک گردان .
(بحارالانوار، ج 80، ص 239)

 561 - یاد گرفتن وضو و نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
فاذا تعلم الوضوء و الصلاة غفر الله لوالدیه ؛
اگر شخصى وضو و نماز را فرا گیرد، خداوند پدرو مادر وى را مى آمرزد.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 13)

 562 - یاد دادن وضو به فرزند
قال الصادق - علیه السلام - :
حتى یتم له تسع سنین ، فاذا تمت له ، علم الوضوء و اضرب علیه و اءمر بالصلوة واضرب علیها، فاذا تعلم الوضوء و الصلاة غفر الله لوالدیه ، ان شاء الله ؛
وقتى فرزندانتان به سن نه سالگى رسید، پس وقتى که نه سالش تمام شد وضو را به او یاد بدهید و اگر کوتاهى کرد او را ادب کنید و او را امر به نماز کنید و اگر کوتاهى کرد او را ادب کنید. پس وقتى فرزند وضو ونماز را یاد گرفت ، خدا پدر و مادرش را مى آمرزد، ان شاء الله .
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 13)

 563 - همیشه وضو داشته باشید
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ذات یوم لابلیس : کم اصدقاؤ کم من امتى یا ابلیس ؟قال الامیر الجائر، و الغنى المتکبر، و الذى لایبالى من این یکتسب و فیما ینفقه ، و العالم الذى صدق الامیر على جوره ، و التاجر الخائن ، و المحتکر، و الزانى ، و اکل الربا، و البخیل ، و الذى لایبالى من این یجمع المال . و قال النبى - صلى الله علیه وآله - : کم اعداءک من امتى ؟قال ستة عشر نفرا، انت یا محمد! انى ابغضک و العالم العامل بالعلم ، و حامل القران اذا عمل بما فیه ، و المؤ ذن لله خمسة اوقات ، محب الفقراء و المساکین و الیتامى ، و ذوقلب رحیم ، و المتواضع للحق و شاب نشا فى طاعة الله الذى یصلى باللیل و الناس نیام ، و الذى یمسک نفسه عن الحرام ، و الذى ینصح فى الله ، (و فى روایة یدعو للاخوان و لیس فى قلبه شى ء)، و الذى ابدا یکون على الوضوء، و حسن الخلق ، و المصدق بما ضمن الله له ، و المحصنات المستورات و المستعد للموت ، و صاحب السخاء؛
پیامبر اسلام (ص ) از ابلیس پرسید: در میان امت من دوستان تو چه کسانى هستند؟ ابلیس پاسخ داد: (ده نفر) و افزود، فرمانرواى ظالم ، ثروتمند متکبر، آن کس که باکى ندارد از چه راهى مال به دست آورد و در چه راهى مصرف کند، دانشمند در خدمت ظالم ، تاجر خائن ، محتکر، زناکار، رباخوار، بخیل ، و کسى که باکى ندارد که چگونه اموالش جمع و انباشته است . و سپس پیامبر (ص ) فرمود: چند نفر در میان امت من دشمنان تواند؟ پاسخ داد: شانزده نفر اولشان تویى یا رسول الله ! دانشمندى که به علمش ‍ عامل است اهل قرآن که به قرآن عمل کند، مؤ ذن اذان پنجگانه ، کسى که دوستدار فقراء و مساکین و یتیمان است ، آدم رحیم و مهربان ، شخص ‍ متواضع در برابر حق ، جوانى که اهل نماز شب باشد. کسى که خود را از ارتکاب به حرام باز مى دارد، کسى که به خاطر خدا دیگران را نصیحت کند، کسى که همیشه در حال وضو است ، و صاحب اخلاق خوب ، آدم تصدیق کننده به وعده هاى خدا، زنان پاکدامن و افرادى که خود را براى مرگ آماده مى سازند، و آدم سخاوتمند.
(المواعظ العددیه ، ص 226)

 564 - وضوى امام حسن مجتبى (ع )
کان الحسن بن على - علیه السلام - اذا توضا ارتعدت مفاصله و اصفر لونه فقیل له : فى ذلک فقال : حق على کل من وقف بین یدى رب العرش ان یصفر لونه و یرتعد فرائضه ؛
امام حسن مجتبى (ع ) به هنگام وضو مفصلهایش مى لرزید و رنگش زرد مى شد. جهت عروض این حال را از آن حضرت پرسیدند، فرمود: برهر کسى که در مقابل پروردگار عرش مى ایستد، سزاوار است که رنگش زرد شود و اعضایش بلرزد.
(بحارالانوار، ج 43، ص 339)

 565 - پاکى به وسیله وضو
قال الرضا - علیه السلام -:
انما امر بالوضوء لیکون العبد طاهرا اذا قام بین یدى الجبار و عند مناجاته ... ؛
همانا امر شده است به وضو، تا آن که بنده پاک باشد، به هنگامى که مى ایستد در مقابل خداوند جبار و همچنین وقت مناجات نمودن .
(عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 104)

 566 - فلسفه وضو
عن الصادق - علیه السلام -:
اذا اردت الطهارة و الوضوء فتقدم الى الماء تقدمک الى رحمة الله ؛ فان الله تعالى قد جعل الماء مفتاح قربته و مناجاته و دالا الى بساط خدمته . و کما ان رحمته تطهر ذنوب العباد، فکذلک النجاسات الظاهرة یطهرها الماء لا غیر. قال الله تعالى : ((و هو الذى ارسل الریاح بشرا بین یدى رحمته و انزلنا من السماء ماء طهورا)). و قال - عز و جل -: ((و جعلنا من الماء کل شى ء حى )) فکما احیى به کل شى ء من نعیم الدنیا، کذلک بفضله و رحمته جعل حیوة القلوب بالطاعات . و تفکر فى صفاء الماء و رقته و طهوره و برکته و لطیف امتزاجه بکل شى ء و فى کل شى ء ؛ و استعمله فى تطهیر الاعضاء التى امرک الله بتطهیرها وااءت بادابها فرائضه و سننه ؛ فان تحت کل واحدة منها فوائد کثیرة ؛ اذا استعملتها بالحرمة انفرجت لک عین فوائده عن قریب . ثم عاشر خلق الله تعالى کامتزاج الماء بالاشیاء، یوءدى کل شى ء حقه و لایتغیر عن معناه ، معتبرا لقول رسول الله - صلى الله علیه وآله -: ((مثل المؤ من الخاص کمثل الماء))، و لیکن صفوتک مع الله فى جمیع طاعاتک کصفوة الماء حین انزله من السماء و سماه طهورا ؛ و طهر قلبک بالتقوى و الیقین عند طهارة جوارحک بالماء ؛

(از کتاب مصباح الشریعه از امام صادق (ع ) روایت شده است که ) فرمود: چون آهنگ طهارت و وضو کنى ، به سوى آب پیش رو؛ همانند اینکه به رحمت خدا نزدیک مى شوى که همانا خداوند تعالى آب را کلید تقرب به خود و مناجات با خود و راهنماى وصول به آستانش قرار داده است و همچنان که رحمتش گناهان بندگان را مى سترد، آلودگیهاى ظاهرى را آب پاک مى سازد، نه چیز دیگر. خداوند تعالى فرمود: ((اوست کسى که بادها را پیشاپیش رحمتش بشارت (دهنده ) فرستاد و از آسمان ، آب پاک کننده فروفرستادیم )) و فرمود عز و جل : ((ما هر چیز زنده را از آب آفریدیم )) ؛ پس همچنان که همه نعمتهاى دنیا را به آب زندگى بخشیده ، به فضل و رحمت خود حیات دلها را در طاعات قرار داد، و در صفا، زلالى ، پاک کنندگى و برکت آب و اینکه چسان دقیق و لطیف با همه چیز و در همه چیز آمیخته مى شود بیندیش . و آن را در پاک نمودن اعضایى که خدا تو را به تطهیرشان امر فرموده به کار ببر و آداب واجب و مستحب آن را به جاى آور که در هر یک از آن آداب ، فواید بسیارى است که هرگاه با حفظ حرمت ، آنها را به کار برى به زودى چشمه فواید آن برایت مى جوشد؛ سپس ، با خلق خدا آمیزش و معاشرت کن همانند آمیخته شدن آب با همه چیز که حق هر چیز را اداء مى کند و در عین حال ماهیت آن ، تغییر نمى یابد، تا از سخن رسول الله (ص ) که فرمود: ((مؤ من خاص ، همانند آب است ))، پندگیرى . و باید(خلوص و) صفایت با خدا در همه عبادات و طاعاتت به صفاى آب ماند، مانند آن گاه که خداوند آن را از آسمان نازل نمود و پاک کننده اش ‍ نامید. و هنگام شست و شوى اعضاى بدنت با آب ، قلب خود را با تقوى و یقین پاکیزه گردان .
(مصباح الشریعة ، باب 10. بحارالانوار، ج 77، ص 339)

 567 - وضوى واجب
قال الباقر - علیه السلام -:
الوضوء فریضة ؛
وضو گرفتن واجب است .
(وسائل الشیعه ، ج 1، ص 256)

 568 - نحوه گرفتن وضو
و فى العلل فى حدیث صلوة المعراج :
ثم قال ربى - عز و جل -: یا محمد! مد یدک فیتلقاک ماء یسیل من ساق عرشى الایمن . فنزل الماء فتلقیته بالیمین فمن اجل ذلک اول الوضوء بالیمنى . ثم قال : یا محمد! خذ ذلک فاغسل به وجهک - و علمه ذلک - فانک ترید ان تنظر الى عظمتى و انت طاهر ؛ ثم اغسل ذراعیک الیمین و الیسار - و علمه ذلک - فانک ترید ان تتلقى بیدیک کلامى ؛ و امسح بفضل ما فى یدیک من الماء راسک و رجلیک الى کعبیک - و علمه المسح براسه و رجلیه - و قال : انى ارید ان امسح راسک و ابارک علیک . فاما المسح على رجلیک فانى ارید ان اوطئک موطا لم یطاه احد قبلک و لا یطاه احد غیرک ؛
در کتاب علل الشرائع در ضمن حدیث نماز معراج آمده است : ((....سپس ‍ پروردگارم فرمود: ((اى محمد! دست خود را پیش ببر تا آبى که از ساق راست عرشم جارى است به تو برسد)) پس آب فرو ریخت و من دست راست خود را بدان زدم ، از این رو آغاز وضو با دست راست شد. سپس ‍ فرمود: ((اى محمد! آن آب را بگیر و با آن روى خود بشوى - و نحوه مسح کردن سر و پا را به حضرتش تعلیم داد - زیرا که تو مى خواهى در حالى پاکى به عظمت من نظر کنى . سپس ذارع راست و ذارغ چپت را بشوى - و نحوه شستن را به او تعلیم داد - که تو مى خواهى با دو دستت کلام مرا دریافت کنى . و با باقیمانده آب دستانت سرت و دو پایت را تا قوزک مسح کن )) - و نحوه مسح سر و پا را بدو آموخت - و فرمود: ((من مى خواهم سرت را مسح کنم و بر تو مبارک گردانم . و اما مسح بر دو پایت ، (براى این است که ) مى خواهم قدمت را بر جایى بگذارم که پیش از تو، کسى بر آن گام نگذارده و کسى جز تو بر آن گام نخواهد گذاشت .))
(علل الشرایع ، ص 312)

 569 - با طهارت به مسجد رفتن
قال الصادق - علیه السلام -:
علیکم باتیان المساجد فانها بیوت الله فى الارض من اتاه مطهرا طهره الله من ذنوبه و کتب من زواره ؛
بر حضور در مساجد مواظبت کنید!چرا که مساجد، خانه هاى خداوند در زمین است . کسى که با حالت طهارت وارد مسجد شود، خداوند او را از گناهانش تطهیر مى نماید و نام وى را در زمره زایرین خویش ‍ مى نویسد.
(وسائل الشیعه ، ج 1، ص 267)

  482 - ترک نماز، باعث انهدام دین
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من ترک صلاته متعمدا فقد هدم دینه ؛
کسى که عملا نمازش را ترک کند، به تحقیق که دینش را منهدم کرده است .
(بحارالانوار، ج 82، ص 202. میزان الحکمه ، ج 5، ص 402)

 483 - نتیجه کمک به تارک نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من اعان تارک الصلوة بلقمة او کسوة فکانما قتل سبعین نبیا اولهم ادم و اخرهم محمد ؛
کسى که ترک کننده نماز را به دادن طعامى یا لباسى یارى کند، مثل این است که هفتاد پیغبر را کشته ، که اول آنها آدم ، و آخر آن ها محمد (ص ) است .
(لئالى الاخبار، ص 395)

 484 - ترک نماز باعث حبط عمل
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من ترک صلاته حتى تفوته من غیر عذر فقد حبط عمله ؛
کسى که نمازش را بدون عذر ترک کند (نخواند) تا وقت آن بگذرد، عمل او نابود شده است .
(بحارالانوار، ج 82، ص 203. میزان الحکمه ، ج 5، ص 403)

 485 - فاصله کفر و ایمان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
بین العبد و بین الکفر ترک الصلاة ؛
فاصله کفر و بندگى ترک نماز است .
(بحارالانوار، ج 82، ص 202. میزان الحکمه ، ج 5، ص 403)

 486 - مورد لعن واقع شدن
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
تارک الصلاة ملعون فى التوراة ملعون فى الانجیل ملعون فى الزبور ملعون فى القران ملعون فى لسان جبرئیل ملعون فى لسان میکائیل ملعون فى لسان اسرافیل ملعون فى لسان محمد ؛
ترک کننده نماز در تورات و انجیل و زبور و قرآن مورد لعنت قرار گرفته و به زبان جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و محمد (ص ) ملعون است .
(انوار الهدایة ، ص 197، الحکم الزاهره ، ص 294)

 487 - دین و بى نمازى
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله - :
اما الصلاة فلا خیر فى دین لا صلاة فیه ؛
دینى که در او نماز نباشد، فایده و خیرى ندارد (خیرى در آن نیست ).
(سیره ابن هشام ، ج 3 - 4، ص 504)

 488 - راه ترک نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ما بین المسلم و بین ان یکفر الا ان یترک الصلاة الفریضة متعمدا او یتهاون بها فلا یصلیها؛
فاصله بین مسلمان و بین کفرش چیزى جز ترک نماز واجب نیست که یا عمدا ترک نماید و اصلا قبول نداشته باشد و یا از بى اعتنایى نماز نخواند.
(بحارالانوار، ج 82، ص 216. میزان الحکمه ، ج 5، ص 402)

 489 - ترک نماز و هنگام مردن
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من ترک صلوة لایرجو ثوابها و لایخاف عقابها فلاابالى ایموت یهودیا و نصرانیا او مجوسیا ؛
کسى که نماز را ترک کند، امید به پاداش نمازش نمى باشد و از عذاب آن نیز ترسناک نیست ، پس باکى نیست که یهودى بمیرد، یا نصرانى ، یا مجوسى .
(بحارالانوار، ج 82، ص 203. میزان الحکمه ، ج 5، ص 403


 490 - عاقبت ترک نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من ترک الصلاة متعمدا کتب اسمه على باب النار ممن یدخلها؛
هرکس عمدا نمازش را ترک کند، بر درب جهنم نامش از دوزخیان نوشته مى شود.
(کنزالعمال ، ج 7، حدیث 19090)

 491 - ترک نماز عمدى
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من ترک الصلوة متعمدا فقد کفر؛
هرکس عمدا نمازش را ترک کند، کفر ورزیده است .
(لئالى الاخبار، ص 394)

 492 - ترک کننده نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لیس بین العبد و الشرک الا ترک الصلوة فاذا ترکها فقد اشرک ؛
میان بنده و شرک جز ترک نماز فاصله نیست و چون نماز را ترک کند، مشرک است .
(نهج الفصاحه ، ص 506)

 493 - ترک نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
ان تارک الصلوة کافر ؛
همانا ترک کننده نماز واجب ، کافر است .
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 28)

 494 - مرز ایمان و کفر
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
بین الایمان و الکفر ترک الصلاة ؛
فاصله میان ایمان و کفر، نماز نخواندن است .
(میزان الحکمه ، ج 5، ص 402. کنزالعمال ، حدیث 18869)

 495 - رفع بلا از بى نماز
عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
ان الله یدفع بمن یصلى من شیعتنا عمن لایصلى من شیعتنا و لو اجمعوا على ترک الصلوة لهلکوا ؛
همانا، خداوند به وسیله شیعیان نمازگزار ما از شیعیان بى نماز ما (بلا را) دفع مى کند، ولى اگر همه تارک نماز بودند هر آینه همه هلاک مى شدند.
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 184)

 496 - پاسخ اهل دوزخ
قال على - علیه السلام -:
الا تسمعون الى جواب اهل النار حین سئلوا ((ما سلککم فى سقر؟ قالوا: لم نک من المصلین )) ؛
آیا به پاسخ اهل دوزخ گوش فرا نمى دهید که وقتى از آن ها مى پرسند: ((چه چیز شما را گرفتار دوزخ ساخت ؟مى گویند: ما از نمازگزاران نبودیم )).
(بحارالانوار، ج 82، ص 224. نهج البلاغه ، خطبه 190)

 497 - نتیجه ترک نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
الصلاة عماد الدین ، فمن ترک صلاته متعمدا فقد هدم دینه و من ترک اوقاتها یدخل الویل ، و الویل واد فى جهنم کما قال الله تعالى : ((ویل للمصلین ، الذینهم عن صلاتهم ساهون )) ؛
نماز ستون دین است ، پس کسى که نمازش را عمدا ترک کند دینش را منهدم کرده است ، و کسى که اوقات نماز را ترک کند داخل در ((ویل )) مى شود و ویل وادى است در جهنم چنان که خدا فرمود: ویل جاى نمازگزاران است آن نمازگزارانى که در نماز خود سهو کننده و غافلند.
(بحارالانوار، ج 82، ص 202)

 498 - ترک نماز نزد خداوند
عن ابى جعفر - علیه السلام -:
ان رجلا ذکر له رجلا فقال : انهتک وارتکب المحارم و استخف بالفرائض حتى انه ترک الصلوة و کان متکئا فاستوى جالسا و قال : سبحان الله !ترک الصلوة المکتوبة ؟ان ترک الصلوة المکتوبة عند الله عظیم ؛
مردى در پیش امام باقر (ع ) از حالت مردى یاد نمود: مردى است بى پروا! مرتکب محارم مى شود، و واجباتش را سبک مى شمارد، حتى نمازش را ترک مى کند، امام باقر (ع ) از حال تکیه به نشسته شده ، فرمود: ((سبحان الله !نماز واجب را ترک کرد؟همانا ترک نماز واجب نزد خدا بزرگ است )).
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 172)

 499 - لعن خدا بر تارک الصلوة
قال على - علیه السلام -:
اللهم العن من ترک الصلوة متعمدا؛
خدایا لعنت کن کسى را که عمدا نماز را ترک کند.
(جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 76)

 500 - تفاوت ترک کننده نماز و زناکار
قال عن سعدة بن صدقة انه :
سئل ابوعبدالله - علیه السلام - ما بال الزانى لاتسمیه کافرا و تارک الصلاة تسمیه کافرا و ما الحجة فى ذلک ؟ فقال : لان الزانى و ما اشبهه انما یفعل ذلک لمکان الشهوة لانما نغلبه و تارک الصلوة لایترکها الا اسخفافا بها و ذلک لانک لاتجد الزانى یاتى المراة الا و هو مستلذ لاتیانه ایاها قاصدا الیها و کل من ترک الصلاة قاصدا لترکها فلیس یکون قصده لترکها اللذة فاذا نفیت اللذة وقع الاستخفاف و اذا وقع الاستخفاف وقع الکفر ؛
سعده از حضرت امام صادق (ع ) پرسید: چرا زانى را کافر نمى دانید و تارک نماز را کافر مى دانید، حضرت در پاسخ فرمودند چون شخص زناکار و شبیه آن (شارب خمر، قمارباز و...) از جهت لذتى که در آن عمل است و آن لذت غالب مى گردد بر نفسشان ، آن عمل را انجام مى دهند؛ ولى تارک نماز، نماز را ترک نمى کند مگر از جهت سبک شمردن و بى اعتنایى کردن به آن و نیز هر زانى از عمل خود لذت مى برد و به خاطر قصد لذت آن عمل را انجام میدهد، ولى هیچ تارک نمازى را ترک نماز لذت نمى برد؛ بنابراین فقط به عنوان سبک شمردن نماز، نماز را ترک مى نماید. وقتى نماز سبک شمرده شد کفر مى آید.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 28)

 501 - بیزارى از تارک الصلوة
قال الصادق - علیه السلام -:
جاء رجل الى النبى - صلى الله علیه وآله - فقال : یا رسول الله !اوصینى ، فقال : لاتدع الصلاة متعمدا فان من ترکها متعمدا فقد برئت منه ملة الاسلام ؛
مردى پیش رسول خدا (ص ) آمد و عرض کرد: یا رسول الله !مرا نصیحتى بفرمایید، حضرت فرمود: نماز را عمدا رها مکن ، کسى که عمدا نماز را ترک کند ملت اسلام از او بیزار است .
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 29)

 502 - عقاب تارک الصلوة
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من ترک الصلوة متعمدا من غیر علة فقد برء من ذمة الله و ذمة رسوله ؛
کسى که نماز را عمدا و بدون علت ترک کند از امان خداو رسولش دور خواهد بود.
(جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 75)

 503 - نشانه کفر و نفاق
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
الجفاء کل الجفاء و الکفر من سمع منادى الله تعالى ینادى بالصلاة و یدعوه الى الفلاح فلا یجیبه ؛
نشان خشونت و کفر (نفاق ) آن است که کسى منادى خدا را بشنود که به نماز ندا مى دهد و وى را به رستگارى مى خواند و دعوت او را اجابت نکند.
(نهج الفصاحه ، ص 279)

 504 - درخواست بى نماز در برزخ
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
تارک الصلاة یسال الرجعة الى الدنیا، و ذلک قول الله تعالى : حتى اذا جاء احدهم الموت قال : ((رب ارجعون ، لعلى اعمل صالحا فیما ترکت ، کلا انها کلمة هو قائلها و من ورائهم برزخ الى یوم یبعثون )) ؛
بى نماز درخواست مى کند به دنیا برگردد، و این است سخن خداوند متعال تا گاهى که به یکى از آنان مرگ آمد گوید: ((پروردگارا مرا برگردانید تا شاید عمل شایسته انجام دهم در آن چه بازگذاردم ، نه چنین است آن سخنى است او گوینده اش هست ، و از پشت آن ها تا روزى که برانگیخته شوند برزخ است .))
(بحارالانوار، ج 77، ص 58. اصول وافى ، ج 2، ص 65)

 505 - زیانکار
عن عبید بن زرارة قال :
سالت اباعبدالله - علیه السلام - عن قول الله - عز و جل - ((و من یکفر بالایمان فقد حبط عمله ، و هو فى الآخرة من الخاسرین ))(1) قال : ترک الصلاة الذى اقر به ...؛
از امام صادق (ع ) از سخن خداى عز و جل ((هر کس به ایمان کافر شود به تحقیق عملش نابود شده و او در آخرت از زیانکاران است )) پرسیدم ، فرمود: ترک کردن نماز است چنان نمازى که به آن اقرار کرده است .
(بحارالانوار، ج 82، ص 219)

 506 - ترک نماز موجب کفر
قال عن عبید بن زرارة :
سالت اباعبدالله - علیه السلام - عن الکبائر، فقال : هن فى کتاب على - علیه السلام - سبع الکفر بالله و قتل النفس و عقوق الوالدین و اکل الربا بعد البینة و اکل مال الیتیم ظلما و الغراء من الزحف و التعرب بعد الهجرة ؛ قال فقلت : هذا اکبر المعاصى فقال : نعم قلت : فاکل الدرهم من مال الیتیم ظلما اکبر ام ترک الصلاة قال : ترک الصلاة قلت : فما عددت ترک الصلاة فى الکبائر قال : اى اول ما قلت لک ؟قلت : الکفر قال : فان تارک الصلاة کافر یعنى من غیر علة ؛
عبید بن زراره گوید: از امام صادق (ع ) پرسیدم که گناهان کبیره کدام است ؟حضرت فرمود: گناهان کبیره در نوشتار على بن ابى طالب (ع ) هفت چیز است :
1 - کفر به خدا.
2 - کشتن انسان .
3 - عاق پدر و مادر شدن .
4 - ریا کردن .
5 - خوردن مال یتیم به ناحق .
6 - فرار از جهاد.
7 - تعرب بعد از هجرت (برگشت به جاهلیت ).
عبید مى گوید از امام پرسیدم : یک درهم از مال یتیم خوردن بزرگتر است یا ترک نماز؟حضرت فرمود: ترک نماز، عرض کردم : شما ترک نماز را از گناهان کبیره به حساب نیاوردید حضرت فرمود: اولین گناه کبیره چه بود؟عرض ‍ کردم : کفر به خداوند. فرمود: شکى نیست که تارک نماز کافر است ، یعنى بدون علت .
(وسائل الشیعه ، ج 11، ص 254)

 507 - نتیجه ترک نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لتنقضن عرى الاسلام عروة ، کلما انتقضت عروة تشبث الناس بالتى تلیها، فاولهن نقض الحکم ، و اخرهن الصلاة ؛
دستگیره هاى اسلام یک به یک شکسته مى شود، هرگاه یک دستگیره نابود شود مردم به آن چه نزدیک آن است چنگ مى زنند، اول آنها شکستن حکومت است (حکومت اسلامى را از دست صاحب آن خارج مى کنند) و آخر آن ها نماز است (نماز را ترک مى کنند).
(اصول وافى ، ج 2، ص 72)

 508 - بى بهره از اسلام
قال الصادق - علیه السلام -:
لاحظ فى الاسلام لمن ترک الصلاة ؛
تارک نماز، حظ و بهره اى از اسلام ندارد.
(میزان الحکمه ، ج 5، ص 402)


منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد اول) عباس عزیزى

 456 - تحقیر نماز و محروم از شفاعت
قال الصادق - علیه السلام -:
لاینال شفاعتنا من استخف بالصلاة ؛
هرکس نماز را سبک بشمارد، به شفاعت ما دست نخواهد یافت .
(فروع کافى ، ج 3، ص 270، حدیث 15)

 457 - سه مرتبه غفلت از نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
اذا قام العبد الى الصلاة اقبل الله - عز و جل - علیه بوجهه فلا یزال مقبلا علیه حتى یلتفت ثلاث مرات فاذا التفت ثلاث مرات اعرض عنه 4
وقتى بنده به نماز ایستاد، خداوند متعال به وى توجه مى کند و توجه اش را از او قطع نمى کند تا موقعى که سه مرتبه از یاد خدا غافل گردد، در این هنگام خداوند سبحان نیز از او اعراض خواهد کرد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 241)

 458 - دزدترین مردم
قال على - علیه السلام -:
ان اسرق الناس من سرق من صلاته ؛
دزدترین مردم کسى است که از نمازش کم بگذارد.
(بحارالانوار، ج 82، ص 222)

 459 - با عجله خواندن نماز
قال النبى - صلى الله علیه وآله -:
اسرق الناس فاالذى یسرق من صلاته فصلاته تلف کما یلف الثوب الخلق فیضرب بها وجهه ؛
دزدترین مردم کسى است که به خاطر سرعت و شتابزدگى از نماز خود کم کند، نماز چنین انسانى ، همچون جامه مندرسى در هم پیچیده شده ، به صورت او پرتاب مى گردد.
(میزان الحکمه ، ج 5، ص 406)

 460 - نماز ناتمام
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
مثل الذى لایتم صلاته کمثل حبلى حملت حتى اذا دنا نفاسها اسقطت فلا هى ذات حمل ولا ذات ولد ؛
مثل آن کسى که نمازش را کامل به جا نمى آورد، مثل زن حامله اى است که (نه ماه ) حملش را نگهدارى کرده تا نزدیک زایمان بچه را سقط کرده است .پس این چنین زن را نه زن حامله مى گویند و نه زن صاحب فرزند.
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 173)

 461 - بى توجهى در نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
الصلاة عماد الدین ، فمن ترک صلاته متعمدا فقد هدم دینه ، و من ترک اوقاتها یدخل الویل ، و الویل واد فى جهنم کمال قال الله تعالى : ((ویل للمصلین ، الذینهم عن صلاتهم ساهون )) ؛
نماز ستون دین است ، پس کسى که عمدا نمازش را ترک کند به تحقیق که دینش را منهدم کرده است و کسى نمازش را در وقتش به جا نیاورد داخل ((ویل )) مى شود، و ((ویل )) چاهى است در جهنم که خداوند مى فرماید: ((واى براى نمازگزارانى که از نماز خویش غفلت دارند)).
(بحارالانوار، ج 82، ص 202.میزان الحکمه ، ج 5، ص 402)

 462 - شتابزدگى درنماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
...لاصلوة لمن لایتم رکوعها و سجودها ؛
کسى که رکوع و سجودش را ناتمام و شتابزده به جا مى آورد، نمازش ‍ پذیرفته نیست .
(بحارالانوار، ج 84، ص 253)

 463 - پرهیز از سبک شمردن نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
ایاکم ان یستخف احدکم بصلاته ؛
بپرهیزید از این که یکى از شما نماز را سبک بشمارید.
(بحارالانوار، ج 84، ص 236)

 464 - کاهلى در نماز
قال الباقر - علیه السلام -:
لا تقم الى الصلوة متکاسلا و لامتناعسا و لامتثاقلا فانها من خلل النفاق ؛
با حال مستى و خواب آلوده و کاهلانه نماز را به جا نیاور، که اینها از روزنه هاى نفاق است .
(میزان الحکمه ، ج 5، ص 398.بحارالانوار، ج 84، ص 231)

 465 - سبک شمردن نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لیس منى من استخف بصلاته لایرد على الحوض لاوالله ؛
کسى که نماز را سبک شمارد از من نیست ، به خدا سوگند که بر حوض (کوثر در قیامت ) مرا ملاقات نخواهد کرد.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 15.من لایحضره الفقیه ، ج 1، باب 29، حدیث 18)

 466 - نماز با عجله
قال الصادق - علیه السلام -:
ان العبد اذا عجل فقام لحاجته یقول الله تبارک و تعالى : ((اما یعلم عبدى انى انا اقضى الحوائج )) ؛
زمانى که بنده براى رفع حاجت خود نمازش را با عجله بخواند، خداوند مى فرماید: ((آیا بنده من نمیداند که حاجت او را من برآورده مى کنم )).
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 24)

 467 - نتیجه سبک شمردن نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
اذا قام العبد فى الصلاة فخفف صلاته قال الله تعالى لملائکته : اما ترون الى عبدى کانه یرى ان قضاء حوائجه بید غیرى ، اما یعلم ان قضاء حوائجه بیدى ؛
هرگاه بنده براى نماز به پا خیزد و نمازش را سبک ادا کند، خداوند به فرشتگان خود مى فرماید: آیا به بنده من نمى نگرید که گویا برآوردن حاجتهایش را به دست دیگرى غیر از من مى بیند آیا نمى داند که برآوردن حوایج او به دست من است .
(محجة البیضاء، ج 1، ص 341. تهذیب ، ج 1، ص 204)

 468 - پنجاه سال نماز غیرمقبول
قال الصادق - علیه السلام -:
والله انه لیاتى على الرجل خمسون سنة ما قبل الله منه صلاة واحدة ، فاى شى ء اشد من هذا، و الله انکم لتعرفون من جیرانکم و اصحابکم من لو کان یصلى لبعضکم ما قبلها منه لاستخفافه بها، ان الله لایقبل الا الحسن فکیف یقبل ما استخف به ؛
به خدا سوگند ممکن است پنجاه سال بر انسان بگذرد و خداوند یک نماز از او نپذیرد و چه چیزى سخت تر از این است ، سوگند به خدا که شما از همسایگان و یاران خویش کسى را مى شناسید که اگر براى یکى از شما نماز بگذارد به سبب سبک شمردنش آن را نمى پذیرد و خداوند جز خوب را قبول نمى کند و چگونه ممکن است چیزى را که خفیف شمرده شده است بپذیرد.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 15.محجة البیضاء، ج 1، ص 341)

 469 - آفات سستى در نماز
قال الرضا - علیه السلام -:
...و ایاک ان تکسل عنها (الصلوة ) او تتوانى فیها او تتوانى بحقها او تضیع حدها و حدودها او تنقرها نقر الدیک او تستخف بها او تشتغل عنها بشى ء من عرض الدنیا او تصلى بغیر وقتها، و قال رسول الله - صلى الله علیه وآله - لیس منى من استخف بصلوته لا یرد على الحوض لا والله ؛
بپرهیزید از این که در نماز سستى و تنبلى کنید و یا حدودش را ضایع کنید یا از روى دستپاچگى رکوع و سجده نماز را آن چنان به جا آورید که گویى همچون خروس منقار مى زنید یا این که نماز را سبک بشمارید یا این که به جاى نماز به امور دنیوى مشغول شوید و یا در غیر وقت نماز بخوانید، در هر حال رسول خدا فرمود: از من نیست کسى که نمازش را سبک بشمارد.قسم به خدا بر حوض کوثر بر من نخواهد رسید.
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 172)

 470 - پرهیز از سستى در نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
ایاکم و الکسل ، ان ربکم رحیم ، یشکر القلیل ، ان الرجل لیصلى الرکعتین تطوعا یرید بهما وجه الله فیدخله الله بهما الجنة ؛
از سستى دورى کنید، زیرا پروردگار شما مهربان است ، اندک را مى پذیرد، هر آینه مرد دو رکعت نماز مستحبى مى خواند، و با آن دو خدا را اراده مى کند، و خداوند به سبب این دو رکعت ، او را به بهشت داخل مى کند.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 30.اصول وافى ، ج 2، ص 61)

 471 - آفات سریع خواندن نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
ابصر على بن ابى طالب - علیه السلام - رجلا ینقر صلاته فقال : منذکم صلیت بهذه الصلاة ؟فقال له الرجل : منذ کذا و کذا فقال : مثلک عند الله مثل الغراب اذا نقر لومت مت على غیر ملة ابى القاسم محمد - صلى الله علیه وآله - ثم قال على - علیه السلام -: ان اسرق الناس من سرق من صلاته ؛
على (ع ) به مردى که نمازش را به سرعت مى خواند، نگاه کرد امام سؤ ال کرد از چه وقتى این طور نماز مى خوانى ؟مرد پاسخ داد: از فلان وقت تا به حال .امام فرمودند: مثل (نماز خواندن ) تو در پیش خداوند مثل کلاغى است که (بسرعت ) از زمین دانه مى چیند، اگر تو به این حالت بمیرى ، مرده اى به غیر دین پیامبر اسلام ، امام فرمودند: همانا که دزدترین مردم کسى است که از نمازش بدزدد(یعنى کم کند).
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 24)

 472 - ترس شیطان از نمازگزار
قال النبى - صلى الله علیه وآله -:
لایزال الشیطان یرعب من بنى ادم حافظ على الصلوات الخمس ، فاذا ضیعهن تجرا علیه و اوقعه فى العظائم ؛

شیطان همواره از فرزند آدم مى ترسد مادامى که بر نمازهاى پنجگانه مواظبت مى کند، آن گاه که آنهارا ضایع کرد بر وى جرى مى شود و او را بر گناهان بزرگ داخل مى کند.
(کافى ، ج 2، ص 386)

 473 - عذاب ضایع کننده نماز
قال النبى - صلى الله علیه وآله -:
لاتضیعوا صلاتکم ، فان من ضیع صلاته حشره الله مع قارون و فرعون و هامان - لعنهم الله و اخزاهم ، - و کان حقا على الله ان یدخله النار مع المنافقین ، فالویل لمن لم یحافظ صلاته ؛
نماز خودتان را ضایع نکنید، به حقیقت هر کس نماز خویش را ضایع کند، خداوند عز و جل او را با قارون و فرعون و هامون محشور مى کند، خداوند به آنان لعنت کند و آنها را رسوا سازد، و بر خدا لازم است آن ها را با منافقها به آتش داخل کند، پس واى بر کسى که به نمازش مواظب نباشد.
(بحارالانوار، ج 82، ص 202)

 474 - محرومیت از شفاعت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لاینال شفاعتى من اخر الصلوة بعد وقتها ؛
کسى که نماز را از وقتش تاءخیر بیندازد، (فرداى قیامت ) به شفاعت من خواهد رسید.
(بحارالانوار، ج 83، ص 20)

 475 - سبک شمردن نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
ان شفاعتنا لاتنال مستخفا بالصلاة ؛
همانا شفاعت ما به کسى که نمازش را سبک بشمارد، نمى رسد.
(بحارالانوار، ج 82، ص 227)

 476 - کیفر سبک شمارنده نماز
عن سیدة النساء فاطمة - سلام الله علیها - ابنة سید الانبیاء - صلى الله علیه وآله -:
انها سالت اباها محمدا - صلى الله علیه وآله - فقالت : یا ابتاه !ما لمن تهاون بصلاته من الرجال و النساء؟ قال : یا فاطمة ! من تهاون بصلاته من الرجال و النساء ابتلاه الله بخمسة عشر، خصلة ست منها فى دار الدنیا و ثلاث عند موته و ثلاث فى قبره و ثلاث فى القیامة اذا خرج من قبره و اما اللواتى تصیبه فى دار الدنیا: یرفع الله البرکة من عمره ، و یرفع الله البرکة من رزقه یمحوا الله - عز و جل - سیماء الصالحین من وجهه ، و کل عمل یعمله لایوجر علیه ، و لایرفع دعاوه الى السماء و السادسة لیس له حظ فى دعاء الصالحین . و اما اللواتى تصیبه عند موته : فاولهن انه یموت ذلیلا و الثانیة جائعا و الثالثة یموت عطشا فلو سقى من النار الدنیا لم یرو عطشه و اما اللواتى تصیبه فى قبره : فاولهن یوکل الله به ملکا یزعجه فى قبره و الثانیة یضیق علیه قبره و الثالثة تکون الظلمة فى قبره و اما اللواتى تصیبه یوم القیامة اذا خرج من قبره : فاولهن ان یوکل الله به ملکا یسحبه على وجهه و الخلائق ینظرون الیه و الثانیة یحاسب حسابا شدیدا و الثالثة لاینظر الله الیه و لا یزکیه و له عذاب الیم ؛
فاطمه زهرا (س ) از پدر بزرگوارش پرسید: پدر جان ، یا رسول الله !زنان و مردانى که نسبت به نماز بى اعتنا هستند و نماز را سبک مى شمارند، چه عواقبى را در پیش دارند؟ رسول خدا (ص ) فرمود: اى فاطمه جان !هر کس ‍ از مردان و زنان نمازش را سبک بشمارد خداوند او را به پانزده بلا مبتلا مى سازد: شش مورد در دنیا، سه مورد در وقت مرگ ، و سه مورد آنها در قبر و سه مورد در قیامت زمانى که از قبر خارج شود:
الف ) اما آن شش بلاهایى که دردنیا دامنگیرش مى شود:
1 - خداوند برکت را از عمرش مى برد.
2 - خداوند برکت را از رزقش مى برد.
3 - خداوند عز و جل سیماى صالحین را از چهره اش محو مى کند
4 - هر عملى که انجام مى دهد پاداش داده نمى شود.
5 - دعایش به آسمان نمى رود.
6 - بهره اى از صالحین براى او نیست .
ب ) اما آن سه بلاهایى که هنگام مرگ گرفتارش خواهد شد:
1 - ذلیل از دنیا مى رود
2 - هنگام مرگ در حال گرسنگى خواهد بود.
3 - تشنه از دنیا خواهد رفت اگرچه آب همه نهرهاى دنیا را به او بدهند.
ج ) اما آن سه بلایى که در قبر دامنگیرش مى شود:
1 - خداوند ملکى در قبر براى او مى گمارد تا او را زجر دهند.
2 - قبرش براى او تنگ خواهد شد.
3 - گرفتار ظلمت و تاریکى قبر خواهد شد.
د) اما آن سه بلایى که درروز قیامت گرفتار خواهد شد:
1 - خداوند ملکى را موکل مى سازد او را با صورت بر روى زمین بکشد، در حالى که خلائق تماشا مى کنند.
2 - محاسه اعمالش به سختى انجام مى شود.
3 - خدا به نظر لطف به او نمى نگرد و براى اوست عذاب همیشگى .
(سفینة البحار، ج 2، ص 44)

 477 - نماز بى اثر
قال الباقر - علیه السلام -:
بینا رسول الله - صلى الله علیه وآله - جالس فى المسجد اذا دخل رجل فقام فصلى فلم یتم رکوعه و لاسجوده فقال - صلى الله علیه وآله -: نقر کنقر الغراب لئن مات هذا و هکذا صلاته لیموتن على غیر دینى ؛
هنگامى که پیامبر (ص ) در مسجد نشسته بود، ناگهان مردى وارد شد و به نماز ایستاد، لیکن رکوع و سجود را کامل به جا نیاورد. پیامبر (ص ) فرمود: مانند کلاغ منقار بر زمین زد، اگر این مرد بمیرد و نمازش به همین گونه باشد، بر غیر دین من مرده است .
(محجة البیضاء، ج 1، ص 340)

 478 - عقوبت کوتاهى در نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من تهاون بصلاته ... یرفع الله البرکة من عمره و من رزقه و یمحو الله تعالى سیماء الصالحین من وجهه و کل عمل یعمله لایوجر علیه و لا یرتفع دعائه الى السماء و لیس له حظ فى دعاء الصالحین و یموت ذلیلا و جائعا و عطشائا؛
هر کس نسبت به نمازش کوتاهى کند، خداوند متعال برکت را از عمر و مال او بر مى دارد و سیماى شایستگان را از چهره اش مى زداید، هرکارى که انجام مى دهد پاداشى نخواهد داشت دعایش مستجاب نمى شود، بهره اى از دعاى نیکوکاران براى او نیست ، هنگام مرگ با احساس خوارى ، گرسنگى و تشنگى از دنیا مى رود.
(بحارالانوار، ج 83، ص 21)

 479 - با حالت خستگى نماز نخوانید
قال على - علیه السلام -:
لایقومن احدکم فى الصلاة متکاسلا و لاناعسا و لایفکرن فى نفسه فانه بین یدى ربه - عز و جل - ؛
هیچ وقت (نمازگزار) هنگام نماز با حالت کسالت و خستگى و در حال چرت به نماز نایستد و نمازگزار در خود فکر نکند، زیرا در برابر پروردگار بزرگ خود ایستاده است .
(بحارالانوار، ج 84، ص 239)

 480 - نتیجه محافظت از نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
حافظوا على الصلوات ، فان الله تعالى : اذا کان یوم القیامة یاتى بالعبد، فاول شى ء یسئله عنه الصلاة ، فان جاء بها تامة ، و الا زخ فى النار ؛
بر نمازها مواظبت کنید ؛ زیرا آن گاه که روز قیامت شد، خداوند عز و جل بنده را مى آورد و اول چیزى که از او سؤ ال مى کند نماز است ؛ اگر آن را کامل ادا کرده باشد اهل نجات است ، و گرنه به آتش انداخته مى شود.
(اصول کافى ، ج 2، ص 70)

 481 - کوچک شمردن نماز
عن ابى جعفر - علیه السلام - قال :
لا تتهاون بصلاتک فان النبى - صلى الله علیه وآله - قال عند موته لیس ‍ انى من استخف بصلاته ؛
سستى مکن در امر نمازت ، زیرا که رسول خدا (ص ) فرمود: - در هنگام رحلت - نیست از من کسى که خفیف شمارد نمازش .
(فروع کافى ، ج 3، ص 269، حدیث 7)


منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد اول) عباس عزیزى

قال الصادق - علیه السلام -:
من نظر الى ابویه نظر ماقت و هما ظالمان له لم یقبل الله له صلوة ؛
هر کس با چشم بغض و کینه به پدر و مادر خود که به وى ستم کرده اند، نگاه کند، نمازش در پیشگاه الهى نامقبول است .
(اصول کافى ، ج 2، ص 349)

 428 - گناه مانع نمازشب
جاء رجل الى امیرالمؤ منین - علیه السلام - فقال : یاامیرالمؤ منین انى قد حرمت الصلاة باللیل ، فقال امیرالمؤ منین - علیه السلام -: انت رجل قد قیدتک ذنوبک ؛
مردى نزد امیرالمؤ منین (ع ) آمد و گفت : اى امیرمؤ منان ! من از نماز شب محروم شدم .على (ع ) فرمود: تو مردى هستى که گناهانت تو را زندانى (اسیر) کرده است .
(میزان الحکمه ، ج 5، ص 422)

 429 - سه گروه نمازش بالا نمى رود
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ثلاثة لاتجاوز صلاتهم اذانهم : العبد الابق حتى یرجع و امراة باتت و زوجها علیها ساخط و امام قوم و هم لها کارهون ؛
سه نفر نمازشان از گوشهایشان بالاتر نمى رود:
1 - بنده فرارى تا باز گردد.
2 - زنى که شب بخوابد و شوهرش بر او خشمگین باشد.
3 - و پیشواى قومى که آن قوم از او متنفر باشند.
(نهج الفصاحه ، ص 248، حدیث 1222)

 430 - شرب خمر مانع نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
لاتقبل صلوة شارب الخمر اربعین یوما الا ان یتوب ؛
نماز شرابخوار تا چهل روز مقبول نخواهد شد، مگر این که توبه کند.
(بحارالانوار، ج 84، ص 317.میزان الحکمه ، ج 5، ص 388)

 431 - انجام نماز براى خودنمایى
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من صلى صلوة یرائى بها فقد اشرک ؛
کسى که براى خودنمایى نماز بخواند، مشرک است .
(تفسیر قرطبى ، ج 10، ص 71)

 432 - مال حرام مانع قبولى نماز
عن النبى - علیه السلام -:
ان الله ملکا ینادى على بیت المقدس کل لیلة : من اکل حراما ما لم یقبل الله منه صرفا و لاعدلا و الصرف ، النافلة و العدل ، الفریضة ؛
همانا براى خداوند (از جانب ایشان ) فرشته اى که هر شب بر بیت المقدس ‍ پیام مى دهد، آن کسى که حرامى (اندک مال حرامى ) بخورد، خداوند از او نه صرفى و نه عدلى را قبول خواهد کرد.صرف نماز نافله است و عدل ، نماز واجب .
(بحارالانوار، ج 103، ص 16)

 433 - وسوسه در نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اذا اتى الشیطان احدکم و هو فى صلوته فقال : انک مرائى فلیطل صلوته ما بداله ما لم یفته وقت فریضة ؛
اگر کسى در نماز باشد و شیطان او را به ریاکارى وسوسه و متهم کند، تا وقت باقى است هر چه مى خواهد نمازش را طولانى کند.
(بحارالانوار، ج 69، ص 295)

 434 - نماز و زکات
قال الصادق - علیه السلام -:
...و لاصلوة لمن لا زکوة له ؛
...و کسى که زکات خود را نمى پذیرد، نمازش پذیرفته نیست .
(بحارالانوار، ج 84، ص 252)

 435 - منع نماز در وسط جاده
قال النبى - صلى الله علیه وآله -:
ثلاثة لایتقبل الله - عز و جل - لهم بالحفظ، رجل نزل فى بیت خرب ، و رجل صلى على قارعة الطریق و رجل ارسل راحلته و لم یستوثق منها ؛
سه طایفه هستند که خداوند دعاى آنها را براى حفظ و سلامتى نمى پذیرد:
1 - کسى که زیر دیوار و سقف شکسته منزل کند.
2 - کسى که در وسط جاده نماز بخواند.
3 - کسى که مرکب خود را رها کند و آن را نبندد.
(الخصال ، ج 1، ص 141.بحارالانوار، ج 76، ص 157)

 436 - غیبت مانع قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من اغتاب مسلما او مسلمة لم یقبل الله صلوته و لاصیامه اربعین یوما و لیلة الا ان یغفر له صاحبه ؛
هر کس که غیبت مرد یا زن مسلمانى را کند، تا چهل شبانه روز نماز و روزه اش پذیرفته نیست ، مگر این که غیبت شونده او را ببخشاید.
(بحارالانوار، ج 75، ص 258)

 437 - آمادگى کامل براى نماز
قال الباقر - علیه السلام -:
لا تقم الى الصلاة متکاسلا و لامتناعسا و لامتثاقلا ؛
در حال کسالت و خواب آلودگى و سنگینى به نماز نایستید.
(بحارالانوار، ج 84، ص 23)

 438 - وسوسه شیطانى
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ان العبد اذا اشتغل بالصلاة جاءه الشیطان و قال له : اذکر کذا، اذکر کذا، حتى یضل الرجل ان یدرى کم صلى ؛
هنگامى که نمازگزار مشغول نماز شد، شیطان پیش او مى آید و به او مى گوید، فلان چیز را به یاد آور، فلان چیز را به یاد آور، تا آن جا که او را آن چنان گم و غافل مى کند که او حیران مى شود درمورد این که در کجاى نماز است (حواس انسان را پرت مى کند).
(بحارالانوار، ج 84، ص 256)

 439 - روزه مانع نماز
قال الکاظم - علیه السلام -:
لاتصم صوما یمنعک من الصلوة ، فان الصلوة احب الى الله من الصیام ؛
روزه اى را که مانع انجام نماز مى شود نگیر، چرا که نماز در پیشگاه خدا بهتر ازروزه است .
(مستدرک الوسائل چاپ جدید، ج 2، ص 43)

 440 - دروغ ، مانع نماز شب
قال الصادق - علیه السلام -:
ان الرجل لیکذب الکذبة فیحرم بها صلاة اللیل ؛
همانا مردى دروغ مى گوید، پس به خاطر آن دروغگویى از نماز شب محروم مى شود.
(میزان الحکمه ، ج 5، ص 422)

 441 - نگاه بیجا، مانع کمال نماز
فیما اوحى الله الى داود: لربما صلى العبد فاضرب بها وجهه و احجب عنى صوته اتدرى من ذلک یا داود؟ذلک الذى یکثر الالتفات الى حرم المؤ منین بعین الفسق و ذلک الذى حدثته نفسه لو ولى امرالضرب فیه الاعناق ظلما ؛
خداوند تبارک و تعالى به حضرت داود (ع ) وحى نمود که : اى داوود چه بسا بنده اى به نماز مى ایستد و نماز مى خواند و من آن نماز را به صورتش ‍ مى زنم و صدایش را از خودم دور داشته به طورى که صداى قرائتش به من نرسد.اى داوود! آیا مى دانى آن نمازگزار کیست ؟ او کسى است که زیاد به خانه ها و حریم مؤ منین با چشم فسق نگاه مى کند و این کسى است که نفسش او را وسوسه مى کند به اینکه اگر امیر و حاکم بر مردم بشود از راه ظلم گردنها را بزند.
(بحارالانوار، ج 84، ص 257)

 442 - نماز و آزردن همسر
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من کان له امرئة توذیه لم یقبل الله صلاتها و لاحسنة من عملها حتى تعینه و ترضیه و ان صامت الدهر... و على الرجل مثل ذلک الوزر اذا کان لها مؤ ذیا ظالما ؛
کسى که همسر خود را بیازارد، نماز و اعمال نیک او مورد پذیرش الهى قرار نمى گیرد، مگر آن که به کمک او بپردازد و رضایتش را جلب کند، گرچه همشه روزه دار باشد والبته شوهر نیز داراى همین نوع از عقاب است و در صورتى که همسر خویش را بیازارد و به او ظلم روا دارد.
(وسائل الشیعه ، ج 14، ص 116)

 443 - نتیجه غلط خواندن نماز
قال الباقر - علیه السلام -:
ما لک من صلاتک الا ما اقبلت علیه فیها، فان اوهمها کلها او غفل عن ادائها لفت فضرب بها وجه صاحبها ؛
از نمازت جز آن چه در آن رو آوردى به آن ، اگر همه آنها را غلط انجام بدهد، یا از انجام آن غافل شود پیچیده شود، سپس آن را بر صورت صاحب آن مى زنند.
(بحارالانوار، ج 84، ص 240.اصول وافى ، ج 2، ص 106)

 444 - مانع تقرب به خدا
قال على - علیه السلام -:
لاقربة بالنوافل اذا اضرت بالفرائض ؛
نوافل و مستحبات اگر به واجبات ضرر برساند موجب تقرب به درگاه خداى تعالى نخواهند بود.
(غررالحکم ، ص 345)

 445 - کیفر مضاعف
قال امامنا الباقر - علیه السلام -:
من شرب الخمر فسکر منها لم یقبل الله صلاته اربعین یوما فان ترک الصلاة فى هذه الایام ضوعف علیه العذاب لترک الصلاة ؛
کسى که شراب بنوشد و مست شود، تا چهل روز، نماز او قبول نیست ؛ پس ‍ اگر نمازى را در این روزها ترک کند، عقاب و کیفر وى نیز چند برابر است .
(ثواب الاعمال ، ص 551)

 446 - مانع کمال نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
لاصلاة لحاقن و لاحاقب ؛
کسى که در حال خوددارى از بول و با باد معده نماز بخواند، نمازش کامل نیست .
(المحجة البیضاء، ج 1، ص 254)

 447 - آفت پرخورى
قال على - علیه السلام -:
و ایاکم و البطنة فانها مقساة للقلب و مکسلة عن الصلوة و مفسدة للحسد ؛
از پرخورى دورى کنید که موجب قساوت قلب و باعث کسالت از اقامه نماز و سبب تباهى بدن است .
(غررالحکم ، ص 80)

 448 - عذاب نمازگزار ریاکار
قال الصادق - علیه السلام -:
یجاء بعبد القیامة قد صلى فیقول : یا رب صلیت ابتغاء وجهک ، فیقال له : بل صلیت لیقال ما احسن صلاة فلان ؟اذهبوا به الى النار...؛
چون روز قیامت فرا رسد، بنده اى را مى آورند که اهل نماز بوده و خود نیز چنین ادعا مى کند به وى مى گویند: تو بدان جهت نمازگزاردى که تو را ستایش کنند، پس به ملائکه دستور مى رسد اورا به سوى آتش ‍ ببرید.
(بحارالانوار، ج 62، ص 301)

 449 - مانع زکات
قال على - علیه السلام -:
لایقبل الله الصلاة ممن منع الزکاة ؛
هر کس مانع دادن زکات شود، نمازش قبول نمى شود.
(بحارالانوار، ج 96، ص 29)

 450 - نمازگزار غیبت کننده
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من اغتاب مسلما او مسلمة لم یقبل الله صلاته و لا صیامه اربعین یوما الا ان یغفر له صاحبه - من اغتاب فى شهر رمضان لم یوجر على صیامه ؛
کسى که غیبت شخص روزه دارى نماید خداوند متعال نماز و روزه وى را تا چهل روز مورد پسند قرار نمى دهد، مگر آن که غیبت شونده از وى راضى شود.(و افزود:) کسى که در ماه رمضان غیبت کند از روزه دارى خویش ‍ اجرى به دست نمى آورد.
(جامع الاخبار صدوق ، فصل الغیبة )

 451 - مستى مانع نماز
عن الباقر - علیه السلام -:
ما عصى الله بشى ء اشد من شرب المسکر ان احدهم یدع الصلاة الفریضة و یثب على امه و ابنته و اخته و هو لا یعقل ؛
گناهى بدتر از شرب خمر، نیست و شرابخوار، در حال مستى ، نماز واجب را رها و با مادر و خواهر و دخترش همبستر مى شود ؛زیرا او در آن حال اندیشه خود را از دست داده است .
(وسائل الشیعه ، ج 17، ص 250)

 452 - عقوبت اخروى شرابخوار
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من شرب الخمر لم تقبل له صلاة اربعین لیلة فان عاد فاربعین لیلة من یوم شربها فان مات فى تلک الاربعین لیلة من غیر توبة سقاه الله یوم القیامة من طینة خبال ؛
کسى که شراب مى نوشد نماز وى تا چهل شبانه روز مقبول نیست و اگر بار دیگر لب به شراب زد باز هم تا چهل شب و اگر بدون ((توبه )) در این اوقات بمیرد، خداوند متعال وى را از خاک فاسد سیراب خواهد ساخت .
(تفسیر القمى ، ج 1، ص 181)

 453 - عاقبت غفلت از نماز
عن ابى جعفر و ابى عبدالله - علیهما السلام -:
انما لک من صلاتک ما اقبلت علیه منها، فان اوهمها کلها، او غفل عن ادابها، لغت فضرب بها وجه صاحبها ؛
همانا از نماز تو، آن مقدار قبول مى شود که در آن ، توجه داشته اى پس اگر شخص ، از تمامش غافل شود یا از آدابش غافل شود آن نماز، مچاله مى شود و بر روى خواننده آن پرتاب مى شود.
(فروع کافى ، ج 3، ص 363)

 454 - نماز ریایى
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من صلى صلوة یرائى بها فقد اشرک ؛
کسى که براى خودنمایى نماز بخواند مشرک است .
(بحارالانوار، ج 67، ص 222)

 455 - پنج چیز مانع قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لایقبل الله صلاة خمسة نفر.الابق من سیده و امراة لایرضى عنها زوجها و مدمن الخمر و العاق و اکل الربا ؛
خداوند نماز پنج گروه را نمى پذیرد:
1 - بنده اى که از نزد مولاى خود فرار کرده است .
2 - زنى که شوهرش از وى راضى نیست .
3 - شرابخوار و دائم الخمر.
4 - کسى که عاق والدین شده است .
5 - رباخوار.
(مستدرک الوسائل ، ج 13، ص 332)


منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد اول) عباس عزیزى

  396 - ملاک قبولى نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
قال الله تبارک و تعالى : انما اقبل الصلاة لمن تواضع لعظمتى ، و یکف نفسه عن الشهوات من اجلى و یقطع نهاره بذکرى ، و لایتعاظم على خلقى و یطعم الجائع و یکسوا العارى ، و یرحم المصاب و یؤ وى الغریب ...؛
خداوند متعال فرمود: نماز کسى را مى پذیرم که :
1 - در مقابل عظمت من خاضع باشد.
2 - از خواسته هاى نفسانى به خاطر من خود را دور کند.
3 - روزش را با یاد من به پایان برد.
4 - بر بندگانم بزرگى نفروشد.
5 - به گرسنه غذا دهد.
6 - برهنه را بپوشاند.
7 - به مصیبت دیده مهربانى کند.
8 - غریب را پناه دهد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 242.میزان الحکمه ، ج 5، ص 386)

 397 - قبولى یک نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
من قبل الله منه صلاة واحدة لم یعذبه ؛
اگر خداوند از کسى یک نماز بپذیرد او را عذاب نمى کند.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 23.محجة البیضاء، ص 339)

 398 - نشانه قبولى نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
من احب ان یعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل فلینظر هل منعته صلاته من الفحشاء و المنکر فبقدر ما منعته قبلت منه ؛
هرکس دوست دارد بداند نمازش قبول شد یا نه ، ببیند که آیا نمازش او را از گناه و زشتى باز داشته یا نه ؟پس به هر قدر که نمازش او را از گناه بازداشته ، به همان اندازه نمازش قبول شده است .
(بحارالانوار، ج 82، ص 198)

 399 - نماز، ملاک قبولى اعمال
قال الصادق - علیه السلام - :
اول ما یحاسب به العبد، الصلاة فان قبلت قبل سائر عمله و اذا ردت رد علیه سائر عمله ؛
نخستین چیزى که از بنده حسابرسى مى شود نماز است ، پس اگر نماز پذیرفته شد اعمال دیگرش نیز پذیرفته مى شود.اگر نمازش رد شود، بقیه اعمال او هم قبول نخواهد شد.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 23.فلاح السائل ، ص 127.من لایحضره الفقیه ، ج 1، باب 30، حدیث 5)

 400 - حضور قلب
قال زین العابدین - علیه السلام -:
ان العبد لایقبل من صلاته الا ما اقبل علیه منها بقلبه ؛
همانا نماز بنده پذیرفته نمى شود، مگر آن چه را که باقلبش به نماز توجه کرد.
(وسائل الشیعه ، ج 4، ص 688.المواعظ العددیه ، ص 270)

 401 - مقدار قبولى نماز
قال الباقر - علیه السلام -:
علیک بالاقبال على صلاتک فانما یحسب لک منها ما اقبلت علیه ؛
در نماز توجه به خدا داشته باش ، زیرا از نماز آن مقدار قبول مى شود که تو به آن توجه دارى .
(محجة البیضاء، ج 1، ص 354)

 402 - استخفاف در نماز مانع قبولى نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
والله انکم لتعرفون من جیرانکم و اصحابکم من لو کان یصلى لبعضکم ما قبلها منه لاستخفافه بها ان الله لا یقبل الا الحسن فکیف یقبل ما یستخف به ؟
قسم به خدا، از همسایگان و دوستان خود کسانى را مى شناسید که اگر براى بعضى ازشما نمازى بخوانند از او قبول نخواهید کرد، به علت استخفاف و بى اعتنایى که بر آن روا داشته ، همانا خداوند چیز نیکو و شایسته را فقط مى پذیرد، پس چگونه بپذیرد عبادتى را که به آن بى توجهى شده است ؟
(میزان الحکمة ، ج 5، ص 387)

 403 - سخت ترین چیز
قال الصادق - علیه السلام -:
والله انه لیاتى على الرجل خمسون سنة ، و ما قبل الله صلاة واحدة فاى شى ء اشد من هذا؛
قسم به خدا، از زندگى انسان پنجاه سال بگذرد (و نماز نخوانده باشد)، ولى خداوند یک نماز او را قبول نمى کند، چه چیزى سخت تر از این !
(میزان الحکمه ، ج 5، ص 387)

 404 - نماز و ولایت
عن على بن الحسین - علیه السلام -:
- فى جواب سائل ساله عن حدود الصلاة ... قال : و ما سبب قبولها؟قال - علیه السلام - ولایتنا و البراءة من اعدائنا ؛
- در پاسخ کسى که پرسید حدود نماز... و چه چیزى سبب قبولى نماز است - فرمود: ((ولایت ما اهل بیت ، و برائت از دشمنان ما)).
(میزان الحکمه ، ج 5، ص 386)

 405 - حلال و مباح ، شرط قبولى نماز
قال على - علیه السلام -:
یا کمیل !انظر فیما تصلى و على ما تصلى و ان لم تکن من وجهه و حله فلا قبول ؛
على (ع ) خطاب به کمیل فرمود: اى کمیل ! نگاه کن ببین که در چه چیز نماز مى گزارى و برروى چه چیز به نمازایستادى .اگر آن چیزى را که براى نمازت استفاده مى کنى ، حلال و مباح نباشد، نمازت قبول نیست .
(تحف العقول ، ص 187)

 406 - نماز و پاکدامنى و رستگارى
اوحى الله الى داود - علیه السلام -:
کم من رکعة طویلة فیها بکاء بخشیة قد صلاها صاحبها، لاتساوى عندى فتیلا حین نظرت فى قلبه فوجدته ان سلم من الصلوة و برزت له امراة و عرضت علیه نفسهااجابها و ان عامله مومن خانه ؛
چه بسیار رکعتهاى طولانى خاشعانه که نمازگزارى انجام داده باشد، اما نزد من به اندازه فتیلى نمى ارزد، وقتى من به قلب او نظر کرده مى بینم تا از سلام نماز فارغ شد اگر زنى خود را به او عرضه نماید، او را اجابت خواهد کرد و اگر مومنى با او معامله کند، به او خیانت خواهد نمود.
(میزان الحکمه ، ج 5، ص 386.بحارالانوار، ج 84، ص 257)

 407 - آگاهى به نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
انما یکتب للعبد من صلاته ما عقل منها ؛
از نماز یک بنده ، تنها به آن اندازه اى که مى فهمد ثواب نوشته مى شود.
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 264)

 408 - نماز کامل ، شرط قبولى نماز
قال الباقر - علیه السلام -:
اذا ما ادى الرجل صلاة واحدة تامة قبلت جمیع صلاته ؛
وقتى که انسان یک نماز کامل و تام به جا آورد، همه نمازهاى او مورد قبول مى شود.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 20)

 409 - چهار چیز مانع قبولى نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
اربعة لاتقبل لهم صلوة : الامام الجائر و الرجل یوم القوم و هم له کارهون و العبد الابق من موالیه من غیر ضرورة و المرئة تخرج من بیت زوجها بغیر اذنه ؛
چهار گروه هستند که نمازشان قبول نیست :
1 - پیشواى جائر.
2 - مردى که امامت نماز جماعتى را به عهده مى گیرد که جماعت از امامت او کراهت دارد.
3 - عبدى که بدون ضرورت از مولایش فرار کند.
4 - زنى که بدون اجازه شوهرش از خانه بیرون رود.
(جامع احادیث الشیعه ، ج 5، ص 52)

 410 - قبولى اعمال بستگى به نماز دارد
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اول ما ینظر فى عمل العبد فى یوم القیامة فى صلوته فان قبلت نظر فى غیرها و ان لم تقبل لم ینظر فى عمله بشى ء ؛
اولین چیزى که روز قیامت ، به عمل انسان نگاه مى کند، نماز است .اگر نماز قبول شدبه اعمال دیگر هم نگاه مى کنند، و اگر نماز مورد قبول واقع نشد، به هیچ عمل دیگر آن توجه نمى کنند.
(میزان الحکمة ، ج 5، ص 374.بحارالانوار، ج 82، ص 227)

 411 - مانع قبولى نماز زن
قال الصادق - علیه السلام -:
ایما امراة باتت و زوجها علیها ساخط فى حق ، لم تقبل منها صلوة حتى یرضى عنها ؛
هر زنى که شب بخوابد در حالى که شوهرش به خاطر (مطلب ) حقى از وى خشمگین باشد، هیچ نمازى از او قبول نمى شود، مگر آن که شوهرش از او راضى شود.
(فروع کافى ، ج 5، ص 507)

 412 - شرط قبولى نماز واجب و نافله
قال الباقر - علیه السلام -:
و ان افسدها کلها لم یقبل منه شى ء منها و لم تحسب له نافلة و لا فریضة ؛
اگر همه نمازهایش فاسد بود، هیچ چیزى از آن نمازها مورد قبول نیست ، و نه نماز مستحب حساب مى شود نه واجب .
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 20)

 413 - توجه به خدا و قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
...ان منها (الصلاة ) لما یلف کما یلف الثوب الخلق ، فیضرب بها وجه صاحبها و انما لک من صلاتک ما اقبلک علیه بقلبک ؛
بعضى نمازها همانند لباس کهنه پیچیده و بر سر صاحبش کوبیده مى شود، به درستى که آن مقدار از نماز تو قبول مى شود که به خدا توجه قلبى داشته باشى .
(بحارالانوار، ج 84، ص 260)


 414 - مقدار قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ان من الصلاة لما یقبل نصفها و ثلثها و ربعها و خمسها الى العشر ؛
گاهى نصف نماز، گاهى ثلث آن و گاه ربع و گاهى خمس ، تا ده یک آن قبول مى شود.
(بحارالانوار، ج 84، ص 260)

 415 - شرط قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لو صلیتم حتى تکونوا کالاوتار و صمتم حتى تکونوا کالحنایا لم یقبل الله منکم الا بورع ؛
اگر آن قدر نماز بخوانید تا همچون زه کمان شوید، و آن قدر روزه بگیرید تا همچون کمان خم شوید، خدا از شما قبول نمى کند، مگر این که انسان با ورع باشید.
(بحارالانوار، ج 84، ص 258)

 416 - نماز کامل و نجات از آتش
قال الرضا - علیه السلام -:
اذا کان یوم القیامة یدعى بالعبد فاول شى ء یسئل عنه الصلاة فاذا جاء بها تامة و الا زخ فى النار ؛
وقتى قیامت شود بنده را مى خوانند اول چیزى که از او مى پرسند نماز است ، پس اگر نمازش را تام و تمام به جا آورده باشد، نجات مى یابد، و اگر نمازش را با شرایط و آداب صحت یا قبولى آن به جا نیاورده باشد، او را به آتش مى افکنند.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 19)

 417 - غیبت ، مانع قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من اغتاب مسلما او مسلمة لم یقبل الله صلوته و لا صیامه اربعین یوما و لیلة الا ان یغفر له صاحبه ؛
هر کس غیبت مرد یا زن مسلمانى را کند، تا چهل شبانه روز نماز و روزه اش ‍ پذیرفته نیست ، مگر این که غیبت شونده او را ببخشد.
(بحارالانوار، ج 75، ص 258)

 418 - خشم بر والدین ، مانع قبولى نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
من نظر الى ابویه نظر ماقت ، و هما ظالمان لم یقبل الله له صلاة ؛
هرکه به پدر و مادر نگاه تند و خشم آلود کند، اگرچه به وى ستم کرده باشند، خداوند نمازش را نمى پذیرد.
(جامع السعادات ، ج 2، ص 351)

 419 - قبولى نماز، عید است
قال على - علیه السلام -:
انما هو عید لمن قبل الله صیامه ، و شکر قیامه ، و کل یوم لا یعصى الله فیه فهو یوم عید ؛
امروز عید کسى است که خداوند روزه اش را قبول کرده ، و نمازش را سپاس ‍ گزارده ، و هرروز که در آن نافرمانى خدا نشود، عید واقعى آن روز است .
(نهج البلاغه ، فیض الاسلام ، ص 1286)

 420 - نتیجه لقمه حرام
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من اکل لقمة حرام لم یقبل له صلواة اربعین لیلة و لم تستجب له دعوة اربعین صباحا ؛
کسى که لقمه حرام بخورد، تا چهل شب نماز او قبول نمى شود و دعاى وى نیز تا چهل روز به اجابت نمى رسد.
(دارالسلام نورى ، ج 4، ص 213)

 421 - امر به نماز
قال الرضا - علیه السلام -:
ان الله - عز و جل - امر بثلاثة مقرون بها ثلاثة اخرى : امر بالصلوة و الزکاة فمن صلى و لم یزک لم تقبل منه صلاته و امر بالشکر له و للوالدین فمن لم یشکر والدیه لم یشکر الله و امر باتقاء الله و صلة الرحم .فمن لم یصل رحمه لم یتق الله - عز و جل -:
سه چیز با سه چیز همراه است :
1 - نمازگزارى که به او زکات تعلق گیرد و نپردازد، نمازش پذیرفته نیست .
2 - و به سپاسگزارى براى خود و پدر و مادر فرمان داد: آن که سپاس پدر و مادر نکند، هرگاه خدا را سپاس کند پذیرفته نیست .
3 - به پرهیزکارى از خدا و پیوند با خویشاوند فرمان داد.آن که پیوند با خویشان ندارد از خدا بیمناک نیست .
(بحارالانوار، ج 96، ص 12.الخصال ، ج 1، ص 55)

 422 - ثمره قبول شدن نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
الصلاة وکل بها ملک لیس له عمل غیرها، فاذا فرغ منها قبضها ثم صعد بها فان کانت مما تقبل قبلت و ان کانت مما لایقبل قیل له : ردها على عبدى ، فینزل بها حتى یضرب بها وجهه ثم یقول : اف لک !لایزال لک عمل یعنینى ؛
براى نماز فرشته اى انتخاب شده که جز آن کارى ندارد، زمانى که نمازگزار از نماز فارغ شود، آن فرشته آن را مى گیرد و به آسمان مى برد، و هرگاه از قبول شدنیها باشد پذیرفته مى گردد، اگر نه به فرشته گفته مى شود آن را به صاحبش بازگردان .پس وى با آن نماز فرود آید و آن را بر روى صاحبش ‍ بکوبد و گوید: اف بر تو باد!که همواره از تو عملى صادر مى شود که مرا به زحمت مى اندازد.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 17)

 423 - مقدار قبولى نماز
عن النبى - صلى الله علیه وآله - قال :
ان من الصلوة لما یقبل نصفها و ثلثها و ربعها و خمسها الى العشر ؛ و ان منها لما تلف ، کما یلف الثوب الخلق ، فیضرب بها وجه صاحبها ؛ و ان مالک من صلوتک الا ما اقبلت علیه بقلبک ؛
نمازى هست که نصف آن پذیرفته مى شود و نمازى هست که یک سوم یا یک چهارم یا یک پنجم ...تا یک دهم آن قبول مى گردد و نمازى است که چون جامه کهنه درهم پیچیده شده بر چهره به جاى آورنده اش زده مى شود.همانا از نمازت براى تو (نتیجه اى ) نیست جز آن مقدار که در آن اقبال و حضور قلب داشته اى .
(بحارالانوار، ج 81، ص 260.کتاب الصلوة ، باب 38، حدیث 59)

 424 - نماز و زکات
قال الرضا - علیه السلام -:
من صلى و لم یزک لم تقبل صلوته ؛
هر کس نماز بخواند، ولى زکات و مالیات اسلامى نپردازد، نمازش قبول نمى شود.
(بحارالانوار، ج 96، ص 12)

 425 - ولایت اهل بیت (ع ) شرط قبولى نماز
قال رجل لزین العابدین - علیه السلام -:
ما سبب قبولها؟قال : ولایتنا و البرائة من اعدائنا ؛
شخصى از امام سجاد (ع ) سؤ ال نمود: ملاک قبولى نماز چیست ؟امام (ع ) فرمود: ولایت ما و برائت از دشمنان ما.
(بحارالانوار، ج 84، ص 245)

 426 - حبط عمل
عن النبى - صلى الله علیه وآله - قال :
یا على !شارب الخمر لایقبل - عز و جل - صلاته اربعین یوما فان مات فى الاربعین مات کافرا ؛
اى على !نماز آدم شرابخوار تا چهل روز پذیرفته نیست و اگر در ظرف چهل روز بمیرد، کافر از دنیا رفته است .
(بحارالانوار، ج 77، ص 47)


منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد اول) عباس عزیزى

  • حسین توکلی

 335 - خشوع زینت نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
الخشوع زینة الصلاة ؛
خشوع ، زینت و زیور نماز است .
(بحارالانوار، ج 77، ص 131)

 336 - تفاوت دو نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ان الرجلین من امتى لیقومان الى الصلاة و رکوعهما و سجودهما واحد و ان ما بین صلاتیهما ما بین السماء و الارض ؛
دو نفر از امتم به نماز بر مى خیزند و رکوع و سجود را مانند هم به جاى مى آورند، اما تفاوت میان نماز آنها از زمین تا آسمان است (و این سخن اشاره به مرتبه خشوع آن ها است ).
(محجة البیضاء، ج 1، ص 341)

 337 - خشوع در نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
اذا کنت فى صلاتک فعلیک بالخشوع و الاقبال على صلاتک فان الله تعالى یقول : ((الذین هم فى صلاتهم خاشعون )) ؛
هرگاه در حال نماز بودى ، بر تو باد به خشوع و توجه کامل به نماز، چون خداوند در قرآن مى فرماید: ((اهل ایمان کسانى هستند که در نماز خشوع مى ورزند)).
(فروع کافى ، ج 3، ص 300، میزان الحکمه ، ج 5، ص 379.بحارالانوار، ج 84، ص 84، ص 260)

 338 - خشوع بدن
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
مازاد خشوع الجسد على ما فى القلب فهو عندنا نفاق ؛
هرگاه خشوع بدن بر خشوع قلب و توجه آن به نماز افزون شد، این عمل نزد ما دورویى محسوب مى گردد.
(تفسیر صافى ، ج 2، تفسیر سوره مؤ منون ، ص 126)

 339 - نماز با قلب پاک
قال على - علیه السلام -:
یاکمیل !لیس الشاءن ان تصلى و تصوم و تتصدق ، الشاءن ان تکون الصلاة فعلت بقلب نقى و عمل عند الله مرضى و خشوع سوى ؛
اى کمیل !مهم نیست که نماز بخوانى و روزه بگیرى و صدقه بدهى .مهم این است که نماز با قلبى پاک انجام پذیرد و مورد قبول خداوند باشد و با خشوع و خاکسارى اداء شود.
(بحارالانوار، ج 84، ص 266)

 340 - خشوع چیست ؟
سئل النبى - صلى الله علیه وآله -:
ما الخشوع ؟قال : التواضع فى الصلاة و ان یقبل العبد بقلبه کله على ربه ....؛
از پیامبر اکرم (ص ) سؤ ال شد: خشوع چیست ؟ فرمود: فروتنى و خاکسارى در نماز و اینکه بنده با تمام قلبش به سوى خدا برود....
(بحارالانوار، ج 84، ص 264)

 341 - نماز و حضور قلب
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لیس لک من صلاتک الا ما احضرت فیه قلبک ؛
نیست براى تو از نماز، مگر قلب تو در حال نماز باشد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 259)

 342 - چهار بخش نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
بنیت الصلوة على اربعة اسهم سهم منها اسباع الوضوء، و سهم منها الرکوع و سهم منها السجود و سهم منها الخشوع ؛
نماز بر چهار بخش بنا شد:
1 - گرفتن وضوى کامل
2 - رکوع .
3 - سجود.
4 - خشوع .
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 265)

 343 - حضور در عبادت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اعبد الله کانک تراه فان کنت لاتراه فانه یراک ؛
عبادت کن خداوند تعالى را، چنانچه گویا او را مى بینى ، و اگر تو او را نمى بینى او تو را مى بیند.
(نهج الفصاحه ، ص 65.سرالصلوة ، ص 26.مکارم الاخلاق ، ص ‍ 459)

 344 - حضور قلب
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اذا قام العبد الى الصلوة فکان هواه و قلبه الى الله تعالى انصرف کیوم ولدته امه ؛
هنگامى که انسان براى نماز مى ایستد، اگر همه توجه اش و قلبش به سوى خدا باشد، در حالى نمازش تمام مى شود، که مثل روزى است که پاک به دنیا آمده .
(محجة البیضاء، ج 1، ص 382)

 345 - محبت خداوند و محبت مؤ منین در دل
قال الصادق - علیه السلام -:
لیس من مومن یقبل بقلبه فى صلوته الى الله الا اقبل الله الیه بوجهه و اقبل بقلوب المومنین الیه بالمحبة له بعد حب الله - عز و جل - ایاه ؛
مؤ منى نیست که در نمازش با حضور قلب به خداوند توجه کند، مگر این که خداوند به او رو مى کند، و بعد از محبت خداوند عز و جل در دل ، قلوب مؤ منین را به سوى او متوجه مى کند.
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 265)

 346 - حواس پرتى در نماز توسط شیطان
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ان العبد اذا اشتغل بالصلاة و جاءه الشیطان و قال له : اذکر کذا اذکر کذا حتى یضل الرجل ان یدرى کم صلى ؛
نمازگزار وقتى مشغول نماز است ، شیطان به سراغش مى آید و به او مى گوید: این را به یاد بیاور، آن را یاد بیاور تا این که انسان را گمراه کند و فراموش کند که چند رکعت نماز خوانده است .
(بحارالانوار، ج 84، ص 259)

 347 - آخرین نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله - :
صل صلوة مودع ترى انک لاتصلى بعد ما صلوة ابدا؛
آن چنان نماز بگزار که گویى آخرین نماز توست و دیگر هرگز نمازى نخواهى خواند.
(بحارالانوار، ج 84، ص 264)

 348 - نماز و تفکر
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
رکعتان مقتصدتان فى تفکر خیر من قیام لیلة و القلب لاه ؛
دو رکعت نماز همراه با تفکر و حضور قلب ارزشمندتر از یک شب زنده دارى با دل سرگردان و بدون توجه است .
(میزان الحکمه ، ج 5، ص 390.بحارالانوار، ج 74، ص 82. مکارم الاخلاق ، ص 465)

 349 - دو رکعت نماز آگاهانه
قال الصادق - علیه السلام -:
من صلى رکعتین یعلم ما یقول فیهما انصرف و لیس بینه و بین الله ذنب ؛
کسى که آگاهانه و با توجه به مفاهیم ، دو رکعت نماز بخواند، در حالى نمازش را به پایان مى برد که میان او و خدایش هیچ گناهى نمانده است .
(میزان الحکمه ، ج 5، ص 391.وسائل الشیعه ، ج 4، ص 687)

 350 - مانع خشوع
راى النبى - صلى الله علیه وآله - رجلا یعبث بلحیته فى صلاته فقال : ((اما انه لو خشع قلبه لخشعت جوارجه )) ؛
پیامبر اکرم (ص ) دیدند مردى در حال نماز با ریش خود بازى مى کند، فرمودند: ((اگر قلب او خشوع مى داشت قطعا همه اعضایش نیز خاشع مى بود.))
(میزان الحکمه ، ج 5، ص 386.بحارالانوار، ج 84، ص 228)

 351 - دو رکعت با حضور قلب
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من صلى رکعتین و لم یحدث فیهما نفسه بشى ء من امور الدنیا غفر الله له ذنوبه ؛
کسى که دو رکعت نماز بخواند و در آن دو رکعت ، قلب خود را به چیزى از امور دنیا مشغول نکند، خداوند گناهانش را مى آمرزد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 249)

 352 - نماز وداع
قال على - علیه السلام -:
اذا قام احدکم الى الصلوة فلیصل صلوة مودع ؛
هرگاه یکى از شما به نماز ایستد، باید مانند کسى که با نماز وداع مى کند، نماز بخواند
(غررالحکم ، ص 129)

 353 - عارف به حق نماز
قال على - علیه السلام -:
من اتى الصلاة عارفا بحقها غفر الله له ؛
کسى که نماز به جا آورد در حالى که عارف به حق آن باشد، خداوند او را مى آمرزد.
(بحارالانوار، ج 82، ص 207.تحف العقول ، ص 117)

 354 - ثمره توجه به جایگاه نماز
قال الامام - علیه السلام -:
اذا توجه المؤ من الى مصلاه لیصلى قال الله - عزو جل - لملائکته یا ملائکتى الا ترون الى عبدى ؟هذا قد انقطع عن جمیع الخلائق الى ، و امل رحمتى و جودى و رافتى ؛ اشهدکم انى اخصه برحمتى و کراماتى ؛
وقتى مومن به خاطر نماز متوجه مصلاى خود مى شود، خداى عز و جل به ملائکه خود مى گوید: اى ملائکه من آیا به سوى بنده من نگاه نمى کنید؟که از جمیع خلایق بریده و به سوى من توجه نموده و آرزوى رحمت وجود و راءفت مرا دارد، شما (ملائکه ) را شاهد مى گیرم که رحمت و کرامتم را مخصوص او قرار دادم .
(بحارالانوار، ج 82، ص 221)

 355 - نماز با توجه
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
رکعة من عالم بالله خیر من الف رکعة من متجاهل ؛
یک رکعت نماز کسى که متوجه خدا باشد، بهتر از هزار رکعت کسى است که از خدا غافل باشد.
(نهج الفصاحه ، ص 350)

 356 - نگاه به اطراف در حال نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من عرف من على یمینه و شماله متعمدا فى الصلوة فلا صلوة له ؛
هرکس در نماز، عمدا آن چه را که در جانب راست و چپ است بشناسد ت نماز او نماز نیست ، (یعنى نماز او کامل نخواهد بود).
(بحارالانوار، ج 84، ص 320)

 357 - آفات توجه قلب به غیر خدا
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لاتلتفتوا فى صلاتکم فانه لاصلاة لملتفت و قال - صلى الله علیه وآله -: اما یخاف الذى یحوله وجهه فى الصلاة ان یحول الله وجهه وجه حمار؛
در حال نماز به کسى یا چیزى توجه نداشته باشید، پس به درستى که نماز این طور کامل نیست ، و همچنین فرمود: آیا نمى ترسد آن کس که صورتش را در نماز به طرف چیزى بر مى گرداند خداوند صورتش را همچون حمار قرار دهد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 211)

 358 - قلب ، فقط متوجه خدا
قال الصادق - علیه السلام -:
و انى لاحب للرجل منکم المومن اذا قام فى صلاة فریضة ان یقبل بقلبه الى الله و لایشغل قلبه بامر الدنیا، فلیس من مومن یقبل بقلبه فى صلاته الى الله اقبل الله الیه بوجهه و اقبل بقلوب المؤ منین الیه بالمحبة له بعد حب الله - عز و جل - ایاه ؛
به درستى من مؤ منى از شما را دوست دارم که وقتى به نماز واجب مى ایستد با قلبش به سوى خدا متوجه گردد و قلب خود را در حال نماز به دنیا مشغول نسازد، پس هیچ مؤ منى نیست که با قلب خود در نمازش به سوى الله برود، مگر این که خداوند با همه الطافش به او رو مى آورد و بعد از آن قلوب همه مومنین هم از راه راءفت و مهربانى به سوى او رو مى آورند.
(بحارالانوار، ج 84، ص 240.وسائل الشیعه ، ج 4، ص 686.ثواب الاعمال ، ص 163)

 359 - آداب حضور قلب
قال الباقر - علیه السلام -:
علیک بالاقبال على صلاتک فانما یحسب لک منها ما اقبلت علیه منها بقلبک و لا تعبث فیها بیدیک و لا براسک و لا بلحیتک و لا تحدث نفسک و لا تتثاءب و لا تتمطا و لا تکفر...؛
بر تو باد توجه کامل به نمازت ، پس همانا، آن مقدار که در نماز حضور قلب داشته باشى ، حساب مى شود، در نماز با دست و سر و ریش خویش بازى مکن ، و در نماز با خودت صحبت نکن و خمیازه نکش ...
(بحارالانوار، ج 84، ص 201)

 360 - ثمره توجه به خدا
قال الصادق - علیه السلام -:
لیس من عبد مؤ من یقبل بقلبه على الله - عز و جل - فى صلوته و دعائه الا اقبل الله - عز و جل - علیه بقلوب المؤ منین الیه ؛
همانا بنده مؤ منى نیست که با قلبش در نماز و دعاء به خدا رو کند، مگر اینکه خداوند قلبهاى مؤ منین را به طرف او متوجه کند.
(جامع احادیث الشیعه ، ج 5، ص 30)

 361 - خاشع بودن قلب و جوارح
قال على - علیه السلام -:
لیخشع الرجل فى صلوته فانه من خشع قلبه الله - عز و جل - خشعت جوارحه فلا یعبث بشى ء فى الصلوة ؛
مرد باید در نماز خود خاشع باشد، پس وقتى قلبش براى خدا خاشع شد، اعضاء و جوارحش نیز خاشع است ، با چیزى (در حال نماز) بازى نمى کند.
(جامع احادیث الشیعه ، ج 5، ص 37)

 362 - نماز ناقص
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من لم یتم وضوئه و رکوعه و خشوعه ، فصلوته خداج یعنى ناقصة غیر تامة ؛
کسى که وضو و رکوع و خشوعش در نماز کامل نیست ، نمازش ((خداج )) است ، یعنى ناقص است و تمام نیست .
(جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 44)

 363 - بازى در حال نماز
فى حدیث وصیة النبى - صلى الله علیه وآله - لعلى - علیه السلام -:
یا على !کره الله - عزوجل - لامتى العبث فى الصلوة ؛
رسول خدا (ص ) در وصیتى به على (ع ) فرمود: یا على !خداوند از امت من که در حال نماز بازى مى کنند، کراهت دارد.
(جامع احادیث الشیعه ، ج 5، ص 47)

 364 - فقط یاد خدا در حال نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
من صلى صلوة لایذکر فیها شیئا من امر الدنیا، لا یسئل الله شیئا، الا اعطاه ؛
کسى که نماز مى خواند، در حال نماز هیچ چیز از امور دنیایى به یادش نیاید (فقط خداوند در نظرش باشد)، در این صورت هر چیزى از خداوند بخواهد، به او عطا مى کند.
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 265)

 365 - سه بار غافل شدن در نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
اذا قام العبد الى الصلاة اقبل الله - عز و جل - علیه بوجهه فلا یزال مقبلا علیه حتى یلتفت ثلاث مرات فاذا التفت ثلاث مرات اعرض عنه ؛
وقتى بنده به نماز ایستاد خداوند متعال به او توجه مى کند و توجهش را از او قطع نمى کند تا موقعى که سه مرتبه از یاد خدا غافل گردد، در این هنگام خداوند سبحان نیز از او اعراض خواهد کرد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 241)

 366 - تاءثیر حضور قلب
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
مثل الصلوة و اعمال بنى ادم کرجل اتى مراغة فاتار علیه منها حتى امتلاء ترابا و دنسا ثم عمد الى غدیر ماء طیب فاغتسل به فیذهب عنهه التراب و الدنس ، کذلک الصلوات الخمس تغسل عن العبد الذنوب اذا صلى الله من قلبه ؛
مثل نماز و اعمال آدم مثل مردى است که در خاک بغلتد آن چنان که سراپایش را خاک و کثافات فراگیرد، سپس به طرف آبگیرى که آبش پاک است برود و در آن غسل نماید و خود را شست و شو دهد و خاک و کثافات را از خود دور کند.این چنین است نماز پنجگانه ، زمانى که بنده با حضور قلب خدا را عبادت کند، کثافات گناه از وى شسته مى شود.
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 183)

 367 - لازمه غرق در نماز شناخت کامل خداوند است
عن محمد بن على بن الحسین - علیهم السلام - قال :
قلت لابى عبدالله - علیه السلام -: انى رایت على بن الحسین اذا قام الى الصلوة ، غشى لونه لون اخر، فقال لى : والله ان على بن الحسین کان یعرف الذى یقوم بین یدیه ؛
امام سجاد (ع ) را دیدم که هنگامى که به نماز ایستاد، چهره اش را رنگى دیگر پوشاند.امام صادق (ع ) به من فرمود: ((به خدا قسم ، على بن الحسین (ع ) کسى را که براى او نماز مى کرد، مى شناخت )).
(علل الشرائع ، ص 88، به نقل از وسائل الشیعه ، ج 4، ص 685)

 368 - موانع حضور قلب
قال على - علیه السلام -:
لا یقومن احدکم فى الصلاة متکاسلا و لا ناعسا و لا یفکرن فى نفسه فانه بین یدى ربه و انما للعبد من صلاته ما اقبل علیه منها بقلبه ؛
در حال کسالت و چرت زدن نماز نخوانید و در حال نماز به فکر خودتان نباشید، زیرادر محضر خدا ایستاده اید، به درستى که آن مقدار از نماز بنده قبول مى شود که قلبا به خدا توجه داشته باشد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 239.وسائل الشیعه ، ج 4، ص 687)

 369 - آن مقدار از نماز بالا مى رود
قال الصادق - علیه السلام -:
ان العبد لترفع له من صلاته نصفها او ثلثها او ربعها او خمسها و ما یرفع له الا ما اقبل علیه بقلبه ....؛
همانا از نماز بنده نصفش یا یک سوم ، یا یک چهارم یا یک پنجم براى او بالا مى رود، و آن مقدارى که از نماز حضور قلب داشته باشد، بالا مى رود...
(بحارالانوار، ج 84، ص 238)

 370 - حضور قلب شرط قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لا یقبل الله صلاة عبد لایحضر قلبه مع یدیه ؛
خداوند نماز بنده اى را که قلبش همراه بدنش در نماز حاضر نیست قبول نمى کند.
(بحارالانوار، ج 84، ص 242)

 371 - آثار حضور قلب در نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ایما عبد التفت فى صلاته قال الله : یا عبدى الى من تقصد و من تطلب اربا غیرى ترید او رقیبا سواى تطلب ؛ او جوادا خلاى تبغى و انا اکرم الاکرمین و اجود الاجودین و افضل المعطین اثیبک ثوابا لا یحضى قدره اقبل على فانى علیک مقبل و ملائکتى علیک مقبلون فان اقبل زال عنه اثم ما کان منه فان التفت ثانیة اعاد الله له مقالته فان اقبل على صلاته غفر الله له و تجاوز عنه ما کان منه فان التفت ثالثة اعاد الله له مقالته فان اقبل على صلاته غفر الله له ما تقدم من ذنبه فان التفت رابعة اعرض الله عنه و اعرضت الملائکة عنه و یقول و لیتک یا عبدى الى ما تولیت ؛
هر بنده اى که در حال نماز به غیر خدا التفات کند، خدا به او مى گوید: اى بنده من !چه کسى را قصد کرده اى و او را طلب مى کنى ؟آیا جز من پروردگار و نگهبانى را مى جویى ؟ آیا غیر از من بخشنده دیگرى را طلب میکنى ؟! در صورتى که من کریمترین کریمان و بخشنده ترین بخشندگان و بهترین عطاکنندگان هستم ، ثوابى را به تو عطا مى نمایم که به شمارش نمى آید، به من توجه داشته باش ، زیرا من و فرشتگانم به تو توجه داریم .پس اگر نمازگزار به خدا توجه کرد، گناهان گذشته اش محو مى شود.اگر دوباره به غیر خدا التفات کرد، خداوند متعال مجددا او را مانند سابق مورد خطاب قرار میدهد.اگر به نمازش توجه کرد، گناه غفلت از نماز آمرزیده مى شود و آثارش زائل مى گردد.اگر براى سومین مرتبه از توجه به نماز منصرف شد، خداوند متعال هم خطاب سابق را تکرار مى کند.اگر به نماز توجه کرد، این مرتبه هم گناهش بخشیده مى شود، پس اگر در دفعه چهارم باز هم از توجه به نماز انصراف پیدا کرد، در این صورت خدا و ملائکه از وى اعراض ‍ مى کنند و خدا به او مى گوید تو را در ولایت چیزى قرار دادم که به آن علاقه دارى .
(بحارلانوار، ج 84، ص 244)

 372 - توجه به نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ان العبد لیصلى الصلاة لایکتب له سدسها و لاعشرها، و انما یکتب للعبد من صلاته ما عقل منها ؛
به درستى بنده نماز مى خواند براى او، نه یک ششم آن و نه یک دهم آن نوشته نمى شود، جز این نیست که براى بنده از نمازش آن مقدار نوشته مى شود که به آن توجه کرده است .
(بحارالانوار، ج 84، ص 237.اصول کافى ، ج 2، ص 105)

 373 - على (ع ) و هدیه پیامبر (ص )
اهدى الى رسول الله - صلى الله علیه وآله - ناقتان عظیمتان ، فجعل احدیهما لمن یصلى رکعتین لایهم فیهما بشى ء من امر الدنیا و لم یجبه احد سوى على - علیه السلام - فاعطاه کلتیهما؛
به پیامبر (ص ) دو شتر هدیه دادند، پیامبر (ص ) یکى ازدو شتر را هدیه قرار داد براى کسى که دو رکعت نماز به جاى آورد و چیزى از امور دنیا را به خاطر نیاورد و به فکر چیزى از دنیا نیفتد.کسى به پیامبر (ص ) پاسخ مثبت نداد (یعنى کسى چنین نمازى را که در آن هیچ به فکر دنیا و مافیها نیفتد، نخواند) به جز حضرت على (ع ) که پاسخ مثبت داد.پیامبر (ص ) هر دو شتر را به على (ع ) مرحمت فرمود.
(بحارالانوار، ج 41، ص 18)

 374 - نماز باترس
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
صل صلاة مودع کانک تراه ، فان کنت لاتراه ؛
آن چنان نماز به جا آور که گویى خدا را مى بینى .اگر تو او را نمى بینى ، او تو را مى بیند.
(نهج الفصاحه ، حدیث 1844)

 375 - توجه حورالعین به نمازگزار
قال الباقر - علیه السلام -:
اذا قام المؤ من فى الصلوة ، بعث الله الحور العین حتى یحدقن به ، فاذا انصرف و لم یسئل الله منهن شیئا انصرفن متعجبات ؛
هنگامى که (نمازگزار) مؤ من به نماز مى ایستد، خداوند حورالعین را به طرفش مى فرستد آن چنان که دور نمازگزار را مى گیرند و به او نگاه مى کنند، پس وقتى نمازگزار نمازش را تمام کرد و از خدا چیزى نخواست ، حورالعین با تعجب از او دور مى شوند.
(جامع احادیث الشیعه ، ج 4، ص 27)

 376 - نماز با تفکر
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
رکعتان خفیفتان فى تفکر خیر من قیام لیلة ؛
دو رکعت نماز سبک ، در صورتى که همراه با تفکر و اندیشه باشد، بهتر ازعبادت سراسر یک شب است .
(بحارالانوار، ج 84، ص 240.میزان الحکمه ، ج 5، ص 391)

 377 - تعقل در نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
انما یکتب للعبد من صلاته ما عقل منها؛
از نماز بنده آن مقدارى را که تعقل کرده ، برایش نوشته مى شود.
(محجة البیضاء، ج 1، ص 398)

 378 - آگاهى از نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
لو یعلم هذا المصلى ما فى الصلاة ما انفتل ؛
اگر نمازگزار بداند در نماز چه چیزى است ، هیچگاه التفاتى و توجهى به چیزى نخواهد داشت .
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 21)

 379 - آداب نماز چیست ؟
قال الرضا - علیه السلام -:
حضور القلب و افراغ الجوارح ، و ذل المقام بین یدى الله - تبارک و تعالى - و یجعل الجنة عن یمینه و النار یراها عن یساره و الصراط بین یدیه و الله امامه ؛
از امام رضا (ع ) سؤ ال شد، آداب نماز چیست ؟امام فرمود: حضور قلب و آزاد گذاشتن جوارح (بازى نکردن با آنان ) و خوار شمردن خود در پیشگاه خداى تعالى و قراردادن بهشت سمت راست و آتش جهنم را سمت چپ و صراط را در مقابل مشاهده کردن و خدا را در مقابل خود دیدن .
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 264)

 380 - نماز بدون حضور قلب
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لاینظر الله الى الصلوة لایحضر الرجل فیها قلبه مع بدنه ؛
خداوند نمازى را که در آن حضور قلب نباشد، نظر نخواهد کرد.
(اسرارالصلوة ، ص 118)

 381 - آداب حضور قلب
و عن فقه الرضا - علیه السلام -:
فاذا اردت ان تقوم الى الصلوة ، فلا تقم الیها متکاسلا و لامتناعسا و لا مستعجلا و لامتلاهیا ؛ ولکن تاتیها على السکون و الوقار و التودة و علیک بالخشوع و الخضوع متواضعا لله - عز و جل - متخاشعا؛ علیک الخشیة و سیماء الخوف راجیا خائفا بالطمانینة على الوجل و الحذر؛ فقف بین یدیه کالعبد الابق المذنب بین یدى مولاه . فصف قدمیک ، و انصب نفسک ؛ و لاتلتفت یمینا و شمالا ؛ و تحسب کانک تراه ؛ فان لم تکن تراه ، فانه یراک ...؛
چون خواستى به نماز بایستى با حال کسالت ، خواب آلودگى ، شتاب و لهو و بازى مایست ؛ بلکه با آرامش و وقار نماز را به جاى آور. و بر تو باد که (در نماز) خاشع و خاضع باشى و براى خدا تواضع کنى و خشوع و خوف را بر خود هموار سازى در آن حال که بین بیم و امید ایستاده باشى و پیوسته نگران و محترز باشى .پس ، بسان بنده اى گریخته و گنهکار که (بازگشته ) در محضر مولایش ایستاده ، در پیشگاه خدا بایست ؛ پاهاى خود را کنار هم نه و قامتت را راست نگهدار و به راست و چپ روى مگردان ؛ و چنین بدان که گویى خدا را مى بینى ؛ که اگر تو او را نمى بینى او تو را مى بیند....
(مستدرک الوسائل ، کتاب الصلوة ، باب 1، حدیث 7)

 382 - علت محبوبیت نمازگزاران حقیقى
قال الصادق - علیه السلام -:
و انى لاحب للرجل منکم المؤ من اذا قام فى صلاة فریضة ان یقبل بقلبه الى الله .و لایشغل قلبه بامر الدنیا، فلیس من مؤ من یقبل بقلبه فى صلاته الى الله الا اقبل الله الیه بوجهه و اقبل بقلوب المؤ منین الیه بالمحبة له بعد حب الله ایاه ؛
همانا من مؤ منى از شما را دوست دارم که وقتى به نماز فریضه مى ایستد، با قلبش به سوى خدا متوجه گردد و قلب خود را در نماز به دنیا مشغول نسازد، پس هیچ مومنى نیست که با قلب خود در نمازش به سوى الله برود، مگر اینکه خداوند با همه الطافش به او رو مى آورد و بعد از آن قلوب همه مومنین هم از راه راءفت و مهربانى به سوى او رو مى آورد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 240)

 383 - نماز مودع
قال الصادق - علیه السلام -:
اذا صلیت ، صلاة مودع یخاف ان لایعود الیها ابدا، ثم اصرف ببصرک الى موضع سجودک ، فلو تعلم من عن یمینک و شمالک ، لاحسنت صلاتک ، و اعلم انک بین یدى من یراک و لاتراه ؛
وقتى که مشغول نماز مى شوى ، مثل کسى که وداع کند با نماز وترس آن دارد که دیگر به آن نرسد نماز بخوان ، پس از آن چشمت را بدوز به موضع سجودت تو اگر بدانى کسى در راست و چپ هست نمازت را نیکو به جاى مى آورى ، بدان که تو پیش روى کسى ایستادى که او تو را مى بیند و تو او را نمى بینى .
(وسائل الشیعه ، ج 4، ص 685)

 384 - قبولى نماز با حضور قلب
قال زین العابدین - علیه السلام -:
ان العبد لایقبل من صلاته الا ما اقبل علیه منها بقلبه ؛
به درستى که نماز انسان قبول نمى شود، مگر دلش در حال نماز پیش ‍ خداوند باشد.
(بحارالانوار، ج 84، ص 237)

 385 - حضور قلب ، شرط قبولى نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لایقبل الله صلاة امرى ء لایحضر فیها قلبه ؛
خداوند نمازى را که در آن حضور قلب نباشد نمى پذیرد.
(مستدرک الوسائل ، ج 3، ص 59)

 386 - طلب خیر به وسیله نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
من توضا فاحسن الوضوء ثم صلى رکعتین فاتم رکوعها و سجودها ثم جلس فاثنى على الله و صلى على رسول الله - صلى الله علیه وآله - ثم ساءل الله حاجته ، فقد طلب الخیر من مظانه و من طلب الخیر من مظانه لم یجب ؛
هرکس وضوى خوب بگیرد و دو رکعت نماز با رکوع و سجود کامل به جاى آورد و با خداى خود خلوت کند و بر رسول خدا (ص ) درود فرستد، سپس ‍ حاجت خود را از خدا درخواست نماید، به تحقیق که در زمان مناسبش ‍ درخواست کرده و هرکس چنین نماید، هرگز ناامید و ناموفق نخواهد بود.
(بحارالانوار، ج 85، ص 324)

 387 - حالت خشوع در نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
خیارکم الینکم مناکب فى الصلوة ؛
بهترین شما کسى است که شانه هایش در نماز افتاده تر باشد.
(بحار، ج 84، ص 262)

 388 - خضوع رسول خدا (ص ) در نماز
روى ان النبى - صلى الله علیه وآله - کان اذا قام الى الصلوة کانه ثوب ملقى ؛
پیامبر اسلام (ص ) هر وقت به نماز مى ایستاد، گویا جامه اى پهن شده بر روى زمین بود.
(میزان الحکمه ، ج 5، ص 381.بحار، ج 84، ص 248)

 389 - حضرت على (ع ) و خوف از خداوند
انه کان اذا دخل الصلاة کانه بناء ثابت او عمودقائم لا یتحرک ، و کان ربما رکع او سجد فیقع الطیر علیه و لم یطق احد ان یحکى صلاة رسول الله - صلى الله علیه وآله - الا على بن ابیطالب و على بن الحسین - علیهما صلواة المصلین - ؛
همانا امیرالمؤ منین (ع ) هنگامى که داخل نماز مى شد، همچون بنایى ثابت و استوار و بدون تحرک بود، و یا همانند عمودى ایستاده بود که هیچ گونه تحرکى نداشت ، و بسا رکوع و سجودش ، طولانى مى شد و بدن مبارکش از بس بى حرکت بود که گاهى مرغى بر پشت مبارک آن حضرت مى نشست ، و احدى جز على بن ابى طالب (ع ) و على بن الحسین (ع ) طاقت نداشت که مانند رسول خدا (ص ) نماز بخواند.
(میزان الحکمه ، ج 5، ص 382)

 390 - خشوع امیرالمؤ منین (ع ) در نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
و کان على - علیه السلام - اذا قام الى الصلوة فقال : ((وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض )) تغیر لونه حتى یعرف ذلک فى وجهه ؛
هنگامى که على (ع ) به نماز مى ایستاد، این آیه شریفه را مى خواند: ((رو مى آورم با تمام وجودم به کسى که آسمانها و زمین را آفرید)) و رنگ مبارک حضرتش تغییر مى کرد، به طورى که تغییر حالت و دگرگونى از صورت مبارکش به خوبى مشاهده مى گشت .
(میزان الحکمه ، ج 5، ص 381)

 391 - خوف حضرت فاطمه (س ) در نماز
کانت فاطمه - علیهاالسلام - تنهج فى الصلاة فى خیفة الله تعالى ؛
فاطمه زهرا (س ) در حال نماز از شدت ترس نفسش به شماره مى افتاد.
(بحارالانوار، ج 85، ص 258.میزان الحکمة ، ج 5، ص 382)

 392 - خشوع امام حسن (ع )
قال الصادق - علیه السلام -:
ان الحسن بن على - علیه السلام - کان اذا قام فى صلاته ترتعد فرائضه بین یدى ربه - عز و جل - و کان اذا ذکر الجنة و النار اضطرب اضطراب السلیم ؛
وقتى امام حسن مجتبى (ع ) به نماز مى ایستاد، تن مبارک حضرتش در مقابل پروردگار مى لرزید و هرگاه یاد بهشت و جهنم مى نمود، چون مار گزیده مضطرب و پریشان مى شد و به خود مى پیچید.
(بحارالانوار، ج 84، ص 258.میزان الحکمه ، ج 5، ص 382)

 393 - خشوع امام سجاد (ع )
عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
کان على بن الحسین - علیهماالسلام - اذا قام الى الصلاة ، تغیر لونه .فاذا سجد لم یرفع راءسه حتى یرفض عرقا ؛
امام سجاد (ع ) وقتى به نماز مى ایستاد رنگش دگرگون مى شد و چون به سجده مى رفت سربر نمى داشت تا آن که عرق از وى مى ریخت .
(فروع کافى ، ج 3، ص 300)

 394 - حضور قلب کامل امام سجاد (ع )
عن ابى عبدالله - علیه السلام - قال :
کان ابى یقول کان على بن الحسین - علیه السلام - اذا قام الى الصلوة ، کانه ساق شجر لایتحرک منه شى ء الا ما حرکت الریح منه ؛
امام سجاد (ع ) وقتى به نماز مى ایستاد، گویى شاخه درخت بود که جز آن چه باد از او به حرکت درآورد چیزى از او تکان نخورد.
(فروع کافى ، ج 3، ص 300، حدیث 4)

 395 - خشوع امام باقر و امام صادق (ع )
کانا ابوجعفر و ابوعبدالله - علیهماالسلام - اذا قاما الى الصلاة تغیرت الوانهما حمرة و مرة صفرة کانما یناجیان شى ء یریانه ؛
هنگامى که امام باقر و امام صادق - علیهماالسلام - به نماز مى ایستادند، رنگ صورتشان گاهى قرمز مى شد و گاهى زرد مى گشت و مثل اینکه دو بزرگوار با کسى که باچشم او را مى بینند مناجات مى کردند.
(بحارالانوار، ج 84، ص 248)


منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد اول) عباس عزیزى

 284 - قبله

قال الصادق - علیه السلام -:
اذا استقبلت القبلة فانس من الدنیا و ما فیها و الخلق و ما هم فیه و استفرغ قلبک عن کل شاغل یشغلک عن الله ؛
هنگامى که براى نماز به جانب قبله ایستادى ، دنیا و آن چه در آن است را فراموش کن و قلب خود را از هر گونه سرگرم کننده اى که تو را از خدا بازدارد، فارغ ساز.
(میزان الحکمه ، ج 5، ص 396)

 285 - نیت
قال الصادق - علیه السلام -:
ان الله یحشر الناس على نیاتهم یوم القیامة ؛
خداوند در روز قیامت ، مردم را بر نیتهایشان محشور مى کند.
(بحارالانوار، ج 70، ص 209)

 286 - تاثیر تکبیرة الاحرام
قال الصادق - علیه السلام -:
فاذا کبرت فاستصغر ما بین السموات العلى و الثرى دون کبریائه ؛
هرگاه تکبیرة الاحرام گفتى ، همه چیز را از آن چه در آسمان و زمین است درمقابل خداى کبیر و متعال ، کوچک و ناچیز بشمار، مگر کبریایى و بزرگى خداوند متعال را.
(مصباح الشریعه ، ص 91)

 287 - تقسیم نماز بین بنده و خدا
حدیث قدسى :
قسمت الصلوة بینى و بین عبدى فنصفها لى و نصفها لعبدى ؛
من نماز را میان خود وبنده ام تقسیم کرده ام ، پس نیمى از آن ، از آن من است و نیمى دیگر از آن بنده ام .
(بحارالانوار، ج 92، ص 226)

 288 - قرائت نماز
عن ...:
قلت لابى عبدالله - علیه السلام - الرجل یدخل فى الصلوة فیجود صلاته و یحسنها رجاء ان یستجر بعض من یراه الى هواه ؟قال : لیس هو من الریاء ؛
از امام صادق (ع ) پرسیدم اگر کسى نمازش را با قرائت زیبا و نیکو به جا آورد، به امید آن که حاضران که او را مى بینند مجذوب شده و راه او را در پیش گیرند (آیا به نمازش اشکال وارد مى شود؟) فرمود: این از مصادیق ریا نیست .
(وسائل الشیعه ، ج 1، ص 56)

 289 - قرائت صد آیه در نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
من قرا مائة ایة یصلى بها فى لیلة کتب الله - عز و جل - له بها قنوت لیلة ؛
هر کس در یک شب یکصد آیه از قرآن را در نمازى بخواند، خدا به این وسیله براى او عبادت سراسر شب بنویسد.
(الکافى ، ج 2، ص 445)

 290 - تلاوت قرآن در نماز
قال الحسین - علیه السلام -:
من قرا ایة من کتاب الله - عز و جل - فى صلاته قائما یکتب له بکل حرف مائة حسنة ؛
کسى که آیه اى از قرآن را ایستاده در نماز خود بخواند، به هر حرفى صد حسنه براى او نوشته مى شود.
(الکافى ، ج 2، ص 447)

 291 - قرائت قرآن در نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
قراءة القران فى الصلاة افضل من قراءة القران فى غیر الصلاة ؛
قرائت قرآن در نماز افضل است از غیرنماز.
(مستدرک الوسائل ، ج 1، ص 292)

 292 - رکوع کامل
قال الباقر - علیه السلام -:
من اتم رکوعه لم یدخله وحشة القبر ؛
هر که رکوعش تمام و کامل باشد دچار وحشت قبر نمى شود.
(مواعظ العددیه ، ص 243)

 293 - رکوع
قال الصادق - علیه السلام -:
لایرکع عبدلله رکوعا على الحقیقة ، الا زینة الله تعالى بنور بهائه و اظله فى ضلال کبریائه و کساه کسوة اصفیائه ؛
هیچ بنده اى براى خدا به حقیقت رکوع نکند، مگر آن که خداوند تعالى او را به نور جمال خود بیاراید و در سایه کبریایى اش جاى دهد و جامه برگزیدگانش بپوشاند.
(مصباح الشریعه ، ص 14)

 294 - رکوع و سجده طولانى
قال الصادق - علیه السلام -:
و علیکم بطول الرکوع و السجود فان احدکم اذا طال الرکوع و السجود یهتف ابلیس من خلفه ، فقال یا ویلتاه !اطاعوا و عصیت و سجدوا و ابیت ؛
بر شما باد به طول رکوع و سجده ، که هرگاه یکى از شما رکوع و سجده اش ‍ طول بکشد شیطان به دنبال او فریاد مى زند: واى بر من ! او اطاعت کرد و من معصیت کردم او سجده کرد و من سر باز زدم .
(بحارالانوار، ج 78، ص 199، مواعظ العددیه ، ص 242)

 295 - سجده
قال على - علیه السلام -:
لویعلم المصلى ما یغشاه من جلال الله ما سره ان یرفع راسه من السجود ؛
اگر نمازگزار بداند چه اندازه مشمول جلال الهى است ، هرگز راضى نمى شود که سر از سجده بردارد.
(بحارالانوار، ج 82، ص 207.میزان الحکمه ، ج 5، ص 379)

 296 - حق سجود
قال الصادق - علیه السلام -:
ما خسر و الله من اتى بحقیقة السجود و لو کان فى العمر مرة واحدة ؛
به خدا قسم کسى که حق سجود را به جاى آورد و سجده حقیقى کند به هیج عنوانى زیان متوجه او نشود، گرچه در تمام مدت عمر چنین سجودى را یک بار به جاى آورد.
(بحارالانوار، ج 85، ص 136)

 297 - سجده نزدیکترین حالت
قال الصادق - علیه السلام -:
اقرب ما یکون العبد الى الله - عز و جل - و هو مساجد، قال الله - عز و جل -: ((و اسجد و اقترب )) ؛
نزدیکترین حالت بنده به خداوند بزرگ وقتى است که در سجده است خداوند فرمود: ((سجده کن و تقرب جوى )).
(روضة المتقین ، ج 2، ص 38)

 298 - آداب سجده
قال على - علیه السلام -:
السجود الجسمانى هو وضع عتائق الوجوه على التراب و استقبال الارض بالراحتین و الکفین و اطراف القدمین مع خشوع القلب و اخلاص ‍ النیة ؛
سجده کردن بدنى ، گذاشتن جاهاى نیکوى صورتها بر خاک و روى آوردن به زمین به دو کف دست و کناره هاى دو پا، همراه خشوع دل و پاکى نیت است .
(غررالحکم ، ج 2، ص 165، چاپ دانشگاه )

 299 - روح سجده
قال على - علیه السلام -:
والسجود النفسانى فراغ القلب من الفانیات و الاقبال بکنه الهمة على الباقیات و خلع الکبر و الحمیة و قطع العلائق الدنیویة و التعلى بالخلائق النبویة ؛
سجده نفسانى (که روح سجده است )، رها بودن دل از امور فناپذیر و روى آوردن با تمام وجود به امور جاودان و کندن کبر و تعصب بیجا و قطع همه علایق دنیوى و آراسته شدن به اخلاق نبوى است .
(غررالحکم ، ج 2، ص 165، چاپ دانشگاه )

 300 - عادت به نماز
قال الصادق - علیه السلام -:
لاتنظروا الى طول رکوع الرجل و سجوده ، فان ذلک شى ء اعتاده فلو ترکه استوحش لذلک و لکن انظروا الى صدق حدیثه و اداء امانتة ؛
به رکوع و سجده هاى طولانى افراد نگاه نکنید، زیرا ممکن است به آن عادت کرده باشند و براى او یک امر عادى شده باشد ؛ و اگر آن را ترک کنند وحشت کنند، بلکه راستگویى و امانتدارى او رابنگر.
(تفسیر نورالثقلین ، ج 1، ص 496، اصول کافى ج 2، ص 105)

 301 - تشهد
قال الصادق - علیه السلام -:
التشهد، ثناء على الله تعالى ؛
تشهد، ستایش خداوند بلند مرتبه است .
(مصباح الشریعه ، باب هفتم )

 302 - تسبیحات چهارگانه
قال على - علیه السلام -:
ان الانسان کان فى الصلوة فان جسده و ثیابه و کل شى ء حوله یسبح ؛
هنگامى که انسان مشغول نماز است ، و بدن و لباس و هرچه پیرامون اوست خدا را تسبیح مى گویند.
(بحارالانوار، ج 82، ص 213)

 303 - سلام
قال الصادق - علیه السلام -:
معنى السلام فى کل صلوة ، الامان ، اى من ادى امر الله و سنة نبیه - صلى الله علیه و آله - خاشعا منه قلبه فله الامان من بلاء الدنیا و برائة من عذاب الاخرة ؛

معنى ((سلام )) در پایان نماز، امان است ، یعنى هر کس که امر خدا و سنت پیامبرش را با خشوع قلب به جاى آورد، از بلاى دنیا در امان ، و از عذاب آخرت بر کنار است .
(مصباح الشریعه ، باب سلام )

 304 - فلسفه سجده بر خاک
قال على - علیه السلام -:
و لما فى ذلک من تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق کرائم الجوارح بالارض تصاغرا؛
هنگامى که انسان نماز مى خواند، ساییدن گونه ها به خاک نشانه تواضع و گذاردن اعضاء شریف بر زمین دلیل کوچک و حقارت است .
(نهج البلاغه ، خطبه 192)

 305 - سجده مایه تقرب
قال على - علیه السلام -:
اقرب ما یکون العبد من الله اذا سجد ؛
نزدیکترین چیزى که بنده را به خدا نزدیک مى کند سجده است .
(بحارالانوار، ج 82، ص 233)

 306 - سوره حمد، عطیه الهى
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
اعطانى الله - عز و جل - فاتحة الکتاب ؛
خداوند سوره حمد را به من عطا کرده است .
(امالى شیخ صدوق ، ص 117)

 307 - رکوع و سجود ناقص
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
و لاصلاة لمن لا یتم رکوعها و سجودها؛
نمازگزارى که رکوع و سجودش را ناقص انجام دهد، آن نمازش ، نماز نیست .
(بحارالانوار، ج 29، ص 198)

 308 - سجود و رکوع بهترین عبادت
قال على - علیه السلام -:
نعم العبادة السجود و الرکوع ؛
سجود و رکوع در پیشگاه الهى ، خوب عبادتى است .
(تصنیف غررالحکم ، ص 175)

 309 - تاثیر طولانى رکوع وسجود
قال على - علیه السلام -:
لایقرب من الله سبحانه الا کثرة السجود و الرکوع ؛
چیزى جز کثرت سجود و رکوع ، شخص را به تقرب خداوند سبحان نرساند.
(تصنیف غررالحکم ، ص 175)

 310 - ثواب سجده شکر
قال الصادق - علیه السلام -:
ایما مؤ من سجد الله سجدة لشکر نعمة غیر صلاة ، کتب الله له بها عشر حسنات و مما عنه عشر سیئات و رفع له عشر درجات فى الجنان ؛
هر مؤ منى در غیر از حال نماز سجده شکرى جهت نعمتى به جاى آورد، خداوند به آن خاطر ده حسنه براى او بنویسد و ده گناه از نامه عملش پاک کند و ده درجه براى او در بهشت بالا ببرد.
(ثواب الاعمال ، ص 83)

 311 - طولانى کردن سجده
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
و اذا اردت ان یحشرک الله معى فاطل السجود بین یدى الله الواحد القهار ؛
و اگر خواستى خداوند تو را با من محشور سازد، سجده در پیشگاه خداى یکتاى قهار را طولانى کن .
(بحارالانوار، ج 85، ص 164)

 312 - نزدیکترین حالات
قال الصادق - علیه السلام -:
اقرب ما یکون العبد الى الله و هو ساجد؛
نزدیکترین حالات بنده به پروردگار سجده است .
(ثواب الاعمال ، ص 60)

 313 - مقدمه نماز
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
ولکل شى ء انف و انف الصلاة التکبیر؛
براى هر چیزى مقدمه اى است و مقدمه نماز، تکبیراست .
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 16)

 314 - توجه خداوند به نمازگزار هنگام قبله
عن الباقر - علیه السلام - قال :
اذا استقبل المصلى القبلة استقبل الرحمان بوجهه ، لا اله غیره ؛
آن گاه که نمازگزار رو به قبله کرد، پروردگار عالم به صورتش رو آورد، جز او خدایى نیست .
(بحارالانوار، ج 82، ص 219)

 315 - ذکر پس از رکوع
عن جعفر بن محمد - علیه السلام - قال :
اذا رفعت راسک من الرکوع فقل : سمع الله لمن حمده ؛
هنگامى که سر از رکوع بر مى دارید بگویید: ((سمع الله لمن حمده )).
(بحارالانوار، ج 85، ص 115)

 316 - واجب در نماز
عن زرارة قال :
سالت اباجعفر - علیه السلام - عن الفرض فى الصلاة فقال : الوقت ، و الطهور، و القبلة ، و التوجه ، و الرکوع ، و السجود، و الدعاء.قلت : ما سوى ذلک ؟فقال : سنة فى فریضة ؛
از زراره نقل شده ، بگوید: از امام باقر (ع ) از واجب در نماز پرسیدم ؟ فرمود: وقت است ، طهارت است ، قبله است ، توجه است ، رکوع و سجود است و دعاست .عرض کردم : غیر از اینها؟ فرمود: سنتى است در واجب .
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 80)

 317 - سجده طولانى
قال الصادق - علیه السلام -:
ان العبد اذا احال السجود حیث لایراه احد، قال الشیطان و اویلاه اطاعوا و عصیت و سجدوا و ابیت ؛
به درستى انسان هنگامى که سجده را طولانى کرد فریاد شیطان بلند مى شود که : واى بر من آنها اطاعت خدا کردند و من عصیان کردم آنان سجده کردند و من نافرمانى کردم .
(بحارالانوار، ج 85، ص 163)

 318 - نیت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
انما الاعمال بالنیات ؛
همانا کارها بر اساس نیتها است .
(بحارالانوار، ج 81، ص 381)

 319 - سجده طولانى و بهشت
قال الباقر - علیه السلام -:
اتى رجل الى رسول الله - صلى الله علیه وآله - فقال یا رسول الله !ادع الله لى ان یدخلنى الجنة ، فقال له : اعنى علیه بکثرة السجود؛
مردى خدمت رسول خدا (ص ) رسید و عرض کرد: اى پیامبر خدا! از خدا بخواه که مرا بهشتى کند.حضرت فرمود: مشروط بر اینکه در این دعا، براى رسیدن به بهشت ، مرا به کثرت سجده (براى خدا) یارى کنى .
(بحارالانوار، ج 82، ص 233)

 320 - حمد و سوره درنماز
قال الرضا - علیه السلام -:
امر الناس بالقراءة فى الصلوة لئلا یکون القران مهجورا مضیعا ؛
مردم به خواندن حمد و سوره در نماز به این جهت موظف شده اند که قرآن مجید متروک و ضایع نشود.
(من لایحضره الفقیه ، ج 1، ص 84)

 321 - فضیلت بسم الله
قال عن الامام الهادى - علیه السلام -:
((بسم الله الرحمن الرحیم )) اقرب الى اسم الله الاعظم من سواد العین الى بیاضها؛
((بسم الله الرحمن الرحیم )) به اسم اعظم خدا از فاصله سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیکتر است .
(تحف العقول ، ص 487)

 322 - امام صادق (ع ) و سجده بر تربت امام حسین (ع )
کان الصادق - علیه السلام - لایسجد الا على تربة الحسین - علیه السلام - تذللا لله و استکانة الیه ؛
امام صادق (ع ) جز بر تربت حسین (ع ) به خاک دیگرى سجده نمى کرد و این کار را از سر خشوع و خضوع براى خدا مى کرد.
(وسائل الشیعه ، ج 3، ص 608)

 323 - گواهى محل سجود در روز قیامت
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
یا اباذر!ما من رجل یجعل جبهته فى بقعة من بقاع الارض الا شهدت له بها یوم القیامة ؛
اى اباذر! هیچ کس صورت و پیشانى بر قطعه اى از قطعات زمین نمى گذارد، مگر اینکه آن قطعه زمین شهادت مى دهد که آن شخص در آن براى خدا سجده کرده و در آن دعا و نماز خوانده و مناجات کرده ، و او را با این شهادت سرافراز و مفتخر مى سازد و بهشتى مى نماید در حدیث است که : در جاهاى مختلف زمین نماز بخوانید، تا در قیامت براى شما شهادت دهند.
(بحارالانوار، ج 82، ص 234)

 324 - شروع نماز با تکبیر
قال رسول الله - صلى الله علیه وآله -:
لکل شى ء انف و انف الصلاة التکبیر ؛
هر چیزى را بینى باشد و بینى نماز شما تکبیر است .
(کافى ، ج 3، ص 270)

 325 - ذکر و تسبیح در شبانه روز
عن الصادق - علیه السلام - قال :
قال ابلیس خمسة اشیاء لیس لى فیهن حیلة و سائر الناس فى قبضتى : من اعتصم بالله من نیته الصادقة فاتکل علیه فى جمیع اموره و من کثر تسبیحه فى لیله و نهاره ، و من رضى لاخیه المومن ما یرضاه لنفسه و من لم یجزع على المصیبة حین یصیبه و من رضى بما قسم الله له ؛
ابلیس گفت : پنج کس را نمى توانم مورد حیله و فریب خویش قرار دهم و آن پنج نفر عبارتند از: کسى که با نیت خالص به خدا پناه ببرد و در همه امور به او تکیه کند، کسى که در شبانه روز ذکر و تسبیح فراوان گوید و کسى که براى برادر مومن خود مى پسندد آن چه را براى خود مى پسندد، و کسى که در مصیبتى که بر او روى شد جرع نکند و شکیبا باشد، و کسى که بدانچه خدا براى او مقرر داشت ، راضى باشد.
(المواعظ العددیه ، ص 162)

 326 - سجده فراوان
عن الصادق - علیه السلام - قال :
جاء رجل الى رسول الله - صلى الله علیه وآله - فقال : یا رسول الله !کثرت ذنوبى و ضعف عملى فقال رسول الله - صلى الله علیه وآله -: اکثر السجود فانه یحط الذنوب کما یحط الریح ورق الشجر ؛
مردى پیش پیامبر (ص ) آمد و گفت : یا رسول الله !گناهانم بى شمار است ولى عمل نیک من اندک است ، پیامبر (ص ) فرمود: سجده فراوان به جاى آور؛ زیرا سجده گناهان را دور مى سازد، همچنان که باد برگ درخت را مى ریزاند.
(بحارالانوار، ج 85، ص 162.امالى صدوق ، ج 76، حدیث 11)

 327 - اسرار تکبیرة الاحرام
عن الصادق - علیه السلام -:
اذا کبرت فاستصغر ما بین العلا و الثرى دون کبریائه ؛ فان الله اذا اطلع على قلب العبد و هو یکبر و فى قلبه عارض عن حقیقة تکبیره قال : یا کاذب ، اتخدعنى ؟و عزتى و جلالى لاحرمنک حلاوة ذکرى و لاحجبنک عن قربى و المسارة بمناجاتى .فاعتبر انت قلبک حین صلوتک فان کنت تجد حلاوتها و فى نفسک سرورها و بهجتها و قلبک مسرورا بمناجاته ملتذ بمخاطباته ، فاعلم انه قد صدقک فى تکبیرک له ؛ و الا فقد عرفت من سلب لذة المناجاء و حرمان حلاوة العبادة ، انه دلیل على تکذیب الله لک و طردک عن بابه ؛
چون تکبیر (نماز) را گفتى ، آن چه را ما بین آسمان و زمین است ، درمقابل کبریاء خدا کوچک و ناچیز شمار که اگر خداوند بر قلب بنده ، زمانى که تکبیر مى گوید، بنگرد و در دل او چیزى باشد که از حقیقت معناى تکبیر بازش مى دارد، به او گوید: ((اى دروغگو آیا مرا مى فریبى ؟به عزت وجلالم سوگند که از شیرینى یاد خود محرومت کنم و از قرب به خود و شادمانى مناجاتم محجوبت سازم )). پس به هنگام نمازگزاردنت دل خود را بیازما، اگر شیرینى نماز را و در (عمق ) جان ، سرور و بهجت (حاصل از) آن را مى یابى و دلت از راز و نیاز با او شادمان است و از گفتگو با او لذت مى برد، بدان که خداوند، تو را در تکبیرى که برزبان رانده اى ، تصدیق فرموده است ؛ و گرنه ، بدان که فقدان لذت مناجات و محرومیت از شیرینى عبادت دلیل بر این است که خداوند تو را(در تکبیرت ) دروغگو دانسته و از درگاه خود رانده است .
(مصباح الشریعة ، باب 13. بحارالانوار، ج 81، ص 230)

 328 - فلسفه رکوع
عن مصباح الشریعة ، قال الصادق - علیه السلام -:
لایرکع عبدالله رکوعا على الحقیقة ، الا زینة الله تعالى بنور بهائه و اظله فى ظلال کبریائه و کساه کسوة اصفیائه .و الرکوع اول و السجودثان ، فمن اتى بمعنى الاول صلح للثانى .و فى الرکوع ادب و فى السجود قرب ، و من لایحسن الادب لایصلح للقرب .فارکع رکوع خاضع لله بقلبه متذلل وجل تحت سلطانه ؛ خافض له بجوارحه خفض خائف حزن على ما یفوته من فائدة الراکعین .و حکى ان الربیع ابن خثیم کان یسهر باللیل الى الفجر فى رکعة واحدة ؛ فاذا هو اصبح رفع (خ ل : تزفر) و قال : اه !سبق المخلصون و قطع بنا.و استوف رکوعک باستواء ظهرک ، و انحط عن همتک فى القیام بخدمته الا بعونه ، و فر بالقلب من وساوس الشیطان و خدائعه و مکائدة ؛ فان الله تعالى یرفع عباده بقدر تواضعهم له و یهدیهم الى اصول التواضع و الخضوع بقدر اطلاع عظمته على سرائرهم ؛
از کتاب مصباح الشریعه نقل است که امام صادق (ع ) فرمود: هیچ بنده اى براى خدا به حقیقت رکوع نکند مگر آن که خداوند تعالى او را به نور جمال خویش بیاراید و در سایه کبریایش درآورد و جامه برگزیدگانش ‍ بپوشاند.رکوع (مرحله ) اول است و سجود (مرحله ) دوم ؛ هرکس معنى و حقیقت اولى را به جاى آورد، شایستگى دومى را یافته است .در رکاب ادب (عبودیت ) است و در سجود قرب (به معبود) است ؛ و کسى که به نیکى ، ادب نگزارد، قربت را نشاید.پس رکوع کن همانند رکوع کسى که قلبا خاضع براى خداست و تحت سلطه او ذلیل و بیمناک مى باشد ؛ و چون راکعى از بیم و اندوه از دست دادن بهره راکعان (حقیقى ) تن فرود آورد، اعضاى خود را فرود بیاور.و از ربیع بن خثیم حکایت شده است که با یک رکوع شب را به صبح مى رساند و چون به صبح میرسید (صبح مى کرد) قامت راست مى کرد (نسخه : ناله مى کرد) و مى گفت : ((آه !مخلصان پیشى گرفتند و ما از راه ماندیم )).و رکوع خود را کامل انجام ده به اینکه پشت خود را هموار کنى ؛ و از این (پندار) که به (قدرت و) همت خود به خدمت او قیام کنى فرود آى (که این امکان ندارد) جز به یارى او.و قلب را از وسوسه هاى شیطان و فریبها و نیرنگهایش فرارى ده که خداوند تعالى بندگان خود را به میزانى که در برابر او کرنش کنند بلند مى کند ؛ و آنان را به هر اندازه که عظمتش بر باطنهایشان پرتو افکنده ، به حقیقت فروتنى و کرنش (در برابرخود) هدایت مى فرماید.
(مصباح الشریعه ، باب 15. بحارالانوار، ج 82، ص 108)

 329 - اسرار بلند شدن رکوع
قال الصادق - علیه السلام -:
فقال : ارفع راسک .فرفعت راسى ؛ فنظرت الى شى ء ذهب منه عقلى ؛ فاستقبلت الارض بوجهى و یدى فالهمت ان قلت : ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) لعلو ما رایت .فقلتها سبعا، فرجعت الى نفسى .کلما قلت واجدة منها، تجلى عنى الغشى ؛ فقعدت فصار السجود فیه ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )).و صارت القعدة بین السجدتین استراحة من الغشى و علو ما رایت .فالهمنى ربى - عز و جل - و طالبتنى نفسى ان ارفع راسى ؛ فرفعت فنظرت الى ذلک العلو فغشى على ، فخررت لوجهى و استقبلت الارض ‍ بوجهى و یدى و قلت : ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )).فقلتها سبعا ؛ ثم رفعت راسى فقعدت قبل القیام لاثنى النظر فى العلو.فمن اجل ذلک صارت سجدتین و رکعة و من اجل ذلک صار القعود قبل القیام قعدة خفیفة ؛
پس فرمود: ((سربردار)) سر برداشتم ، چیزى دیدم که از آن عقلم از سر رفت ، و به صورت و دو دست بر زمین قرار گرفتم ؛ پس الهام شده به سبب علو آن چه دیدم گفتم : ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) (منزه است پروردگار برتر من و سپاس او راست ).این را هفت بار گفتم ؛ پس به خود آمدم . هر بار که مى گفتم حالت غشوه از من باز مى شد، آن گاه نشستم : از این رو ذکر ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) در سجده قرار داده شد.و نشستن بین دو سجده ، استراحتى شد از آن غشوه و عظمت و والایى آن چه دیدم . پس پروردگارم عز و جل به من الهام فرمود و خود نیز خواستم سربلند کنم ، سربرداشتم و به آن علو و عظمت نگریستم و بیهوش شدم و بر زمین افتادم و با صورت و دو دست رو به زمین کردم و گفتم : ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )) این را هفت مرتبه گفتم ، آن گاه سر برداشتم و پیش از ایستادن نشستم تا بار دیگر به آن علو و عظمت نظر کنم )) از این رو (در هر رکت نماز) دو سجده و یک رکوع مقرر شد و نیز نشستن قبل از قیام ، نشستنى کوتاه مقرر گردید.
(علل الشرایع ، ج 2، ص 312)

 330 - ذکر سجده
فى الحدیث :
لما نزل قوله سبحانه : سبح اسم ربک الاعلى )) قال رسول الله - صلى الله علیه وآله - اجعلوها فى سجودکم ؛
هنگامى که کلام الهى ((سبح اسم ربک الاعلى )) نازل گشت ، رسول الله (ص ) فرمود: ((آن را در سجودتان قراردهید)) یعنى ((سبحان ربى الاعلى و بحمده )).
(بحارالانوار، ج 58، ص 34)

 331 - اثرات سجده حقیقى
عن مصباح الشریعة ، قال الصادق - علیه السلام -:
ما خسر و الله من اتى بحقیقة السجود و لو کان فى العمر مرة واحدة .و ما افلح من خلا بربه فى مثل ذلک الحال تشبیها بمخادع نفسه غافلا لاهیا عما اعده الله للساجدین من انس العاجل و راحة الاجل . و لا بعد عن الله ابدا من احسن تقربه فى السجود.و لا قرب الیه ابدا من اساء ادبه و ضیع حرمته بتعلق قلبه بسواه فى حال سجوده .فاسجد سجود متواضع لله تعالى ذلیل ، علم انه خلق من تراب یطاه الخلق .و انه اتخذک من نطفة یستقذرها کل احد؛ و کون و لم یکن .و قد جعل الله معنى السجود سبب التقرب الیه بالقلب و السر و الروح فمن قرب منه بعد من غیره ؛ الاترى فى الظاهر انه لا یستوى حال السجود الا بالتوارى عن جمیع الاشیاء و الاحتجاب عن کل ما تراه العیون ؟کذلک امر الباطن .فمن کان قلبه متعلقا فى صلوته بشى ء دون الله تعالى ، فهو قریب من ذلک الشى ء بعید عن حقیقة ما اراد الله منه فى صلوته .قال الله - عز و جل -: ((ما جعل الله لرجل من قلبین فى جوفه )).و قال رسول الله - صلى الله علیه وآله - قال الله تعالى : لا اطلع على قلب عبد فاعلم فیه حب الاخلاص لطاعتى لوجهى و ابتغاء مرضاتى ، الا لولیت تقویمه و سیاسته . و من اشتغل بغیرى فهو من المستهزئین بنفسه ؛ و مکتوب اسمه فى دیوان الخاسرین ؛
به خدا سوگند!آن کس که هر چند یک بار در تمام عمر، حقیقت سجده را به جاى آورد، زیان نبرد ؛ و آن کس که همانند کسى که خود را مى فریبد، با حالت غفلت و بازیچه گرفتن آن چه خدا براى سجده کنندگان فراهم نموده است ، یعنى انس (با او) در حال (دنیا)، و راحت و آسایش در آینده (آخرت )، با پروردگار خود خلوت کند، رستگار نشد.و کسى که در سجده به خدا نیکو تقرب جست ، از خدا دور نشد.و کسى که به خدا سوء ادب کرد و با دلبستگى به غیر او در سجده ، حرمت او را از بین برد، به مقام قرب او نرسد؛ پس سجده کن (همانند) سجده کسى که در برابر خداوند تعالى متواضع و خوار است و مى داند که از خاکى آفریده شده که خلق بر آن پا مى نهند و خدا او را از نطفه اى که همه آن را کثیف و نجس مى دانند آفریده ؛ و مى داند که نبود، و (به دست آفریدگار) به وجود آمد.و همانا خداوند معناى (حقیقت ) سجده را سبب نزدیکى جستن به او با قلب و باطن و جان قرار داد ؛ پس کسى که به او نزدیک شود، از غیر او دور گردد.آیا نمى بینى که در ظاهر سجده شکل نمى گیرد مگر با آن که همه چیز از نظرت پنهان گردد و هر چه دیدگان مى بینند از تو محجوب شود؟ همچنین است امر باطن ؛ پس ‍ هر کس در نماز ؛ دلبستگى به چیزى جز خدا داشته باشد، به همان چیز نزدیک ، و از حقیقت آن چه خداوند در نماز او از او خواسته ، دور است .خداوند عز و جل فرموده است : ((خداوند براى احدى دو قلب در باطنش قرار نداده است )).و رسول الله (ص ) فرمود: ((خداوند تعالى فرموده است : بر قلب بنده اى واقف نشوم که در آن حب طاعت مخلصانه براى من و جهت کسب رضاى من بدانم (بیابم )، مگر آن که (خود) تنظیم و تدبیر امور او را متصدى شوم . و هر کس به غیر من دل مشغول دارد از آنهاست که خویشتن را به مسخره گرفته اند، و نامش در دفتر زیانکاران نوشته و ثبت است .
(مصباح الشریعه ، باب 16.بحارالانوار، ج 82، ص 136)

 332 - فلسفه گفتن هفت تکبیر
عن العلل باسناده عن هشام بن الحکم عن ابى الحسن موسى - علیهماالسلام - قال :
قلت : لاى علة صار التکبیر فى الافتتاح سبع تکبیرات افضل ؟فقال : یا هشام ، ان الله خلق السموات سبعا و الارضین سبعا و الحجب سبعا ؛ فلما اسرى بالنبى صلى الله علیه و اله فکان من ربه کقاب قوسین او ادنى رفع له حجاب من حجبه ، فکبر رسول الله - صلى الله علیه وآله - و جعل یقول الکلمات التى فى الافتتاح ؛ فلما رفع له الثانى ، کبر؛ فلم یزل کذلک حتى بلغ حجب فکبر سبع تکبیرات .فلذلک العلة تکبر للافتتاح فى الصلوة سبع تکبیرات ؛

از کتاب علل الشرایع به سندى که آورده ، از هشام بن حکم روایت کرد که از ابوالحسن موسى بن جعفر (ع ) پرسیدم : ((چرا در افتتاح نماز (گفتن ) هفت تکبیر داراى فضیلت بیشتر شده است ؟فرمود: ((اى هشام ، خدا آسمانها را هفت .زمینها را هفت و حجابها را هفتگانه آفرید؛ پس چون پیامبر (ص ) را به معراج برد و قرب او به پروردگارش به اندازه فاصله دو کمان یا نزدیکتر باشد، یک حجاب از حجابهایش برداشته شد؛ پیامبر (ص ) تکبیر گفت و آغاز نمود به گفتن کلمات افتتاحیه نماز؛ پس چون حجاب دوم برایش ‍ برداشته شد، تکبیر گفت ؛ و به همین منوال (گذشت ) تا به هفت حجاب رسید ؛ پس آن جناب هفت تکبیر گفت .بدین علت براى افتتاح نماز هفت تکبیر گفته مى شود.
(علل الشرایع ، ص 322، باب 30، حدیث 4)

 333 - تعلیم سوره حمد
منها ما روى عن النبى - صلى الله علیه وآله - انه قال لجابر بن عبدالله الانصارى :
یا جابر! الا اعلمک افضل سورة انزلها الله فى کتابه ؟ فقال له جابر: بلى بابى انت و امى یا رسول الله !علمنیها.قال : فعلمه ((الحمد)) ام الکتاب .ثم قال : یا جابر! الا اخبرک عنها؟ قال : بلى ، بابى انت و امى یا رسول الله !اخبرنى .قال : هى شفاء من کل داء الا السام ؛
از پیامبر (ص ) روایت شده که به جابر بن عبدالله انصارى فرمود: اى جابر، آیا برترین سوره اى را که خدا در کتابش نازل فرموده به تو نیاموزم ؟ جابر عرض کرد: آرى پدر و مادرم فداى تو باد اى رسول خدا، آن را به من بیاموز.پس رسول الله سوره ((حمد)) (ام الکتاب ) را به او تعلیم داد و فرمود: اى جابر آیا آگاهت نسازم از این سوره ؟ عرض کرد: چرا، پدر و مادرم فداى تو باد یا رسول الله ! از آن مرا باخبر ساز. فرمود: آن شفاى هر دردى است جز مرگ .
(تفسیر عیاشى ، ج 1، ص 20، حدیث 9)


 334 - تفسیر عبارت ((بسم الله ...))
روى فى التوحید عن الرضا - علیه السلام - حین سئل عن تفسیر ((البسملة )) قال :
معنى قول القائل : بسم الله ، اى اسم على نفسى سمة من سمات الله ، و هى العبادة .قال الراوى فقلت له : ما السمة ؟قال : العلامة ؛
در کتاب توحید از امام رضا (ع ) روایت شده است که وقتى تفسیر ((بسمله )) (بسم الله ) از حضرتش سؤ ال شد، فرمود: معناى اینکه گوینده مى گوید ((بسم الله ))، این است که من بر خود ((سمه )) (نشانه اى ) از سمات خدا مى نهم ؛ و آن نشانه عبارت است .راوى گفت پرسیدم : سمه یعنى چه ؟ فرمود: ((نشانه )).
(التوحید، ص 229، باب 31)


منبع: جامع آیات و احادیث موضوعى نماز (جلد اول) عباس عزیزى